گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
فرمول حاشیه سود در بانکها
· طبق نرخ سود بانک تجارت. اگر 100 میلیون تومان پول در بانک تجارت به صورت بلندمدت سپردهگذاری شود. هر ساله 18 درصد از آن معادل 18 میلیون تومان سود. به سپردهگذار پرداخت میشود. 18000000 = 0.18 × 100000000 :سود 688: 2 s
فرمول حاشیه سود در بانکها
حاشیه سود خالص و ناخالص حاشیه سود خالص چیست؟ نسترادابورس.
· حاشیه سود ناخالص. یکی از نسبت های مهم در تحلیل بنیادی شرکت ها حاشیه سود ناخالص می باشد که با بررسی آن در طی دوره های مالی می توان به اطلاعات خوبی از عملکرد شرکت ها دست یافت
این مطلب در سایت ویکی پاوه نوشته شده است.
حاشیه سود خالص چیست؟ – بورسینس.
فرمول محاسبه حاشیه سود : درآمد خالص حاشیه سود = _____ فروش خالص. نوع دیگر حاشیه سود. روش محاسبه متفاوتی دارد و برای اهداف مختلفی بکار برده میشود
حاشیه سود چیست؟ اخبار حسابداری با سید ایمان نامنی.
· حاشیه سود برابر با سودتقسیم بر فروش خالص است. کاربرد حاشیه سود چیست؟ حاشیه سود. فرمولی است که نشان دهنده توانایی یک شرکت درکنترل هزینه هاست. هرچه عدد بدست آمده این فرمول بیشتر باشد. یعنی سود دهی ان شرکت در مهار وکاهش
فرمول حاشیه سود در بانکها
حاشیه سود چیست و چه نقشی در عملکرد مالی بهتر دارد؟ کاربوم.
حاشیه سود چیست؟عملکرد حاشیه سود چگونه است؟چرا حاشیهی سود مهم است؟کاهش حاشیه سود چه تاثیری بر قیمت دارد؟آیا در دسترس بودن بر حاشیه سود تأثیر میگذارد؟به عنوان مثال. فرض کنید یک جفت کفش به قیمت ۴۰ دلار فروخته میشود. اما مصرفکننده حاضر است ۵۰ دلار برای این کفش پرداخت کند. حاشیه سود حداکثر ۵۰ دلار خواهد بود. این بدان معناست که حاشیه سود حداکثر ۱۰ دلار بیشتر از قیمت واقعی کفش است. همچنین. لازم است بگوییم که با مصرف کالاها یا خدمات بیشتر. حاشیه سود کاهش مییابد. زیرا هرچه مصرفکننده محصول یا خدمات موردنظر بیشتری داشتهباشد. تمایلش به خرید مجدد کاهش مییابد. حاشیه سود را درآمد نهایی نیز مینامند. از نظر شغلی. هرچه خریدار کالا یا خدمات اضافی . karboom.io4.Published:
آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی.
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیمبر فروش: ۱۴۲۰۳۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۰٫۴۵% حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیمبر فروش: ۲۲۵۹۲۴۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۷٫۲%
برآوردی از حاشیهی سود بانکی در ایران مؤسسه مطالعات و .
نرخ سود سپردهها یک طرف فرمول سادهی محاسبهی حاشیهی سود بانکی. سود پرداختی به سپردههاست. اما در محاسبهی این عدد نکتهای وجود دارد که در برخی موارد تعمداً مورد غفلت قرار میگیرد
فرمول حاشیه سود در بانکها
تجزیه و تحلیل بانکها – ABACUS.
داراییهای درآمدزا در بانک شامل تسهیلات اعطایی. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت. سپردههای محاسبه حاشیه سود بانکی و سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی و غیربورسی است
بیشترین سود سپرده بانک ها در سال 1400 +جدول کامل رده Rade.
· پولتون رو بذارید تو بیمه زندگی و سرمایه گذاری باران (مورد تأیید بیمه مرکزی ایران) در مقایسه با بانک سود بیشتری میده.اگر بانک سالیانه حداکثر 18 درصد سود بده. بیمه سرمایه گذاری ۵ ساله حداقل
نحوه محاسبه سود وام های بانکی – سیدرضا بازیار.
فرمول کلی محاسبه سود برای تسهیلات با اقساط مساوی ماهیانه (چند قسطه مثل وام فروش اقساطی) که معمولا تعداد زیادی از تسهیلات دریافتی را شامل میشود مانند زیر محاسبه می شود نحوه محاسبه سود وام های بانکی با روش قدیمی مثال: اگر
نسبتهای مالی چیست؟ + معرفی و فرمول 5 نسبت مالی پرکاربرد.
در واقع این نسبت حاشیه ایمنی خاصی را از نظر طلبكاران منعكس میكند و نشان میدهد كه شركت چه مقدار كاهش در سود را میتواند تحمل كند و هنوز قادر به پرداخت هزینه بهره باشد. سود قبل ازبهره و مالیات
محاسبه آنلاین سود سپرده – کیت ست.
کیت ست: با سلام. قطعا سپرده سالانه سود بالاتری دارد. با نرخ سود 10 درصد سپرده کوتاه مدت روز شمار ماهانه 2,054,794 ریال معادل 205 هزار تومان و با نرخ سود 15 درصد سپرده بلندمدت سالانه 3,082,191 ریال ماهانه 308
دوپانت فرمول – به عنوان مثال محاسبه.
در زیر پارامترهای از نوع فاکتوریل. یعنی حاشیه سود (بازده فروش) محاسبه حاشیه سود و گردش دارایی هستند. فرمول دوپونت بدان معنی است که بازگشت سرمایه گذاری به کالا از سود حاصل از فروش دارایی های جاری برابر خواهد شد
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی پرشین حساب.
· اگر حاشیه سود عملیاتی برابر با 0 باشد. یعنی شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش عملیاتی. 6 سود داشته است. 4.2) حاشیه سود ناخالص: اگر حاشیه سود ناخالص 0.35 باشد. یعنی هزینه تولید کالایی که به بهای 100 فروخته
تحقیق در مورد بهره وری در شبکه بانکی.
چنین مدلی در هیچ جای دنیا تاکنون مشاهده نشده است . در کشورهای توسعه یافته به طور عمده نسبت به نرخ واقعی تورم درصدی حاشیه سود تعریف می شود و نرخ تسهیلات اعطایی بانکها به مشتریان تعلق می گیرد
محاسبه سود واممحاسبه سود سپردهفرمول وامنحوه محاسبه سود سپرده بانکیمحاسبه نرخ سود بانکینحوه محاسبه سود بانکیفرمول محاسبه سود بانکیمحاسبه اقساط بانک رفاه
حاشیه سود رستوران
در واقع حاشیه سود رستوران امری تعین کننده در میزان موفقیت شما در این حرفه است. هیچ کسب و کاری را نمی توان متصور شد که بتواند بدون داشتن کسب سود کافی پا برجا بماند. افرادی که می خواهند در زمینه رستوران داری کسب و کاری را شروع کنند یا چندین سال است که در این حرفه مشغول هستند بایستی با نحوه محاسبه و تقویت حاشیه سود آشنایی کافی داشته باشند. پس با پانی که مسئول پخش کباب ترکی در سراسر کشور می باشد، همراه باشید.
انواع سود
قبل از پرداختن به نحوه محاسبه و تقویت حاشیه سود رستوران با چند مولفه اساسی و بسیار مهم در زمینه حسابداری رستوران آشنا می شویم:
سود ناخالص
شاخص مربوطه در واقع به میزان کارایی تولید شما اشاره دارد که شامل مواردی مانند هدف گذاری و تعیین قیمت فروش می شود و با کم کردن هزینه کالاهای فروخته شده نسبت به کل فروش حاصل می گردد.
حاشیه سود ناخالص
شاخص حاشیه سود ناخالص به شما می گوید که میزان درآمد رستوران تان از هزینه های مستقیم عملیاتی اش چه مقدار است و محاسبه آن به این ترتیب است که سود ناخالص را در درآمد تقسیم کرده و آن را در عدد 100 ضرب می کنند. با استفاده از این شاخص می توانید درصد درآمد رستوران را بعد از اینکه هزینه کالاهای فروخته شده را کسر کردید بدست آورید. در بهترین حالت حاشیه سود ناخالص یک رستوران 60 درصد می باشد.
سود عملیاتی
برای بدست آوردن این شاخص هزینه های مربوط به نیروی کار، اجاره و دیگر هزینه ها از محاسبه حاشیه سود کل سود ناخالص کسر می شود. بر اساس یک قاعده کلی هزینه مربوط به نیروی کار نباید بیشتر از 35% سود ناخالص باشد و هزینه اجاره هم با در نظر گرفتن کیفیت ساختمان و محل رستوران بین 5 الی 10 درصد % در نظر گرفته شود.
سود خالص
سود خالص در واقع همان شاخص نهایی و اصلی برای ارزیابی میزان موفقیت مالی کسب و کار شما می باشد. سود خالص از طریق کسر مالیات و هزینه های دیگر از سود عملیاتی بدست می آید و نشان دهنده این است که آیا کسب و کار شما سوددهی داشته یا متضرر شده است؟ در واقع تعریف و محاسبه سه شاخصه قبلی نیز به منظور دستیابی به این شاخص نهایی انجام می گیرد.
نحوه محاسبه حاشیه سود رستوران
رستوران ها غالبا دارای حاشیه سود متفاوتی هستند حاشیه سود برای یک رستوران مناسب و در حد قابل قبول بایستی بالای 20 % باشد. برای محاسبه این سود ها ابتدا مواردی را که بیشترین هزینه ها را در رستوران شامل می شوند مشخص می کنند. این هزینه ها عبارتند از:
قبل از اقدام به محاسبه میزان حاشیه سود ناخالص بایستی تمام هزینه های فوق را محاسبه نمایید. در محاسبه حاشیه سود خالص برای یک رستوران در طی یک دوره میزان درآمد خالص را تقسیم به میزان فروش می کنند.
حاشیه سود خالص= درآمد خالص/فروش ناخالص*100
درآمد خالص=درآمد ناخالص-هزینه های اجرایی
درآمد ناخالص شامل درآمد بدست آمده از فروش غذا، نوشیدنی و کالاهای اضافی دیگر می شود که این درآمد را در عملیات حرفه ای معمولی نمی توان بدست آورد. به عنوان مثال موردی مانند سود بدست آمده از فروش وسایل یا تجهیزات قدیمی آشپزخانه را نمی توان به لیست درآمد ناخالص رستوران اضافه کرد. هزینه های اجرایی نیز شامل هزینه هایی می شود که صرف راه اندازی رستوران می شود. مانند اجاره، دستمزد، تجهیزات و استهلاک آنها، قیمت هر کدام از اشیا، ابزارآلات، بهره، مالیات، تعمیرات و پشتیبانی.
حاشیه سود رستوران شما می تواند به شدت از یک رویداد یا تغییر غیر منتظره تاثیر بپذیرد. به عنوان مثال افزایش اجاره بهای رستوران یا تغییر در قیمت مواد غذایی خام می تواند تاثیر زیادی در میزان حاشیه سود رستوران شما ایجاد نماید. تنها روش ایمنی که می تواند منجر به افزایش حاشیه سود شما شود افزایش فروش به شرط عدم افزایش هزینه هاست.
اولین گام برای میل به این هدف این است که تمامی هزینه های رستوران را لیست کرده و سپس به دنبال راهکاری کارآمد برای کاهش هزینه ها و بدنبال آن افزایش درامد رستوران باشید.
حاشیه سود رستوران چقدر باید باشد؟
تعیین میزان حاشیه سود برای رستوران بستگی به چند عامل تعیین کننده دارد یکی موقعیت قرار گیری رستوران شماست اینکه رستوران شما در چه جایی قرار گرفته است و دوم اینکه چه غذاهایی در آن به فروش می رسند. حاشیه سود صنعت رستوران داری از سال 2008 به بعد به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت به طوری که طبق برآوردی که در سال 2017 بدست آمد رستوان های ایده آل و خیلی موفق توانستند به حاشیه سود حدود 6% برسند. همچنین شما می توانید برای بررسی مقالات بیشتر درباره رستوران و مدیریت رستوران به سایت پانی مراجعه نمائید.
استراتژی های افزایش دهنده حاشیه سود رستوران
1_ غالبا در صنعت رستوران داری بیشترین میزان حاشیه سود برای رستوران های ایتالیایی که در آنها نوشیدنی الکلی سرو می شود می باشد. اغلب غذاهای ایتالیایی کم هزینه هستند، بنابراین شما با جای دادن یک بشقاب غذای ایتالیایی مانند پاستا در منوی رستوران خود می توانید گامی موثر در جهت تقویت حاشیه سود رستوران خود بردارید.
2_ تا جای ممکن سعی کنید هزینه مواد غذایی را کاهش دهید؛ بخش اعظم بودجه رستوران صرف تامین مواد غذایی می شود، پس کاهش هزینه مواد غذایی یک راهکار موثر برای افزایش میزان این سود است. کاهش ضایعات هزینه های غذایی و پرهیز از دور ریختن مواد غذایی مفید از جمله راهکارهای کاهش هزینه های مواد غذایی می باشند.
3_ افزایش فروش رستوران موثرترین راهکار افزایش درامد رستوران است و این نحوه برخورد و تعامل شما با مشتریان است که می تواند در افزایش میزان فروش شما تعیین کننده باشد.
4_ جدول کاری مشخصی را برای کارکنان خود در نظر بگیرید؛ بالطبع استخدام هر کارمندی مستلزم صرف هزینه زیادی است، بنابراین بهتر است با تنظیم یک جدول کاری، برای اجرایی کردن آن از تعداد کارمندان کافی استفاده نمایید. در مواقعی که مشتریان کمتری دارید به ازای آن از نیروی کاری کمتری استفاده کنید. می توانید برخی کارکنان مانند گارسون ها را به خانه بفرستید و اینگونه میزان هزینه ها را کاهش دهید.
موفقیت و رسیدن به حاشیه سود بالا در هر کسب و کاری نیازمند کار و تلاش است ولی استفاده از چندین استراتژی متفاوت که بتواند شما را به بازخورد بهتری در کسب و کارتان برساند نیز می تواند در کنار تلاش و کار سخت نتیجه بخش باشد.
چگونه می توان حاشیه سود را برای کسب و کار تعیین کرد
برای رشد شغل خود ، باید عملکرد را اندازه گیری کنید. با محاسبه حاشیه سود ، یکی از شاخص های مهم موفقیت تعیین می شود.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود معیاری است که می توانید از آن استفاده کنید تا ببینید چقدر کسب و کار شما درآمد دارد. این میزان، استفاده شما از درآمد را برای پرداخت هزینه های خروجی اندازه گیری می کند. به عبارت دیگر ، حاشیه سود مشخص می کند چند درصد از درآمد را کسب و کار نگه می دارد. حاشیه را محاسبه کنید تا سودآوری در یک دوره زمانی خاص را مشخص کنید.
می توانید از حاشیه سود برای ردیابی سلامت شغلی خود و تصمیم گیری های بهتر در مورد کسب و کار استفاده کنید. حاشیه سود همچنین می تواند برای سرمایه گذاران در مقایسه شرکت های با درآمد مشابه اطلاعاتی را ارائه دهد.
بعضی اوقات ، حاشیه سود با سود خالص اشتباه گرفته می شود ، اما بین سود و حاشیه سود تفاوت وجود دارد. برای یافتن سود خود ، کلیه هزینه های حاصل را از درآمد کم کنید. سود مبلغی را نشان می دهد که در کسب و کار پس از کسرهزینه ها حفظ می شود ، نه درصدآن.
حاشیه سود ناخالص و خالص
دو روش برای بررسی حاشیه سود وجود دارد: ناخالص و خالص. هر نوع حاشیه سودآوری متفاوتی را نشان محاسبه حاشیه سود می دهد.
از حاشیه های ناخالص استفاده کنید تا به سودآوری یک محصول یا خدمات واحد توجه کنید. می توانید میزان درآمد هر کالایی را مشاهده کنید. از این طریق می دانید که کدام آیتم ها بیشترین و کمترین سود را دارند.
حاشیه سود ناخالص به شما کمک نمی کند تا سود کل کسب و کار خود را اندازه بگیرید. برای دانستن اینکه شرکت شما چقدر سودآور است ، باید به حاشیه سود خالص نگاه کنید. سود خالص سود کل شما را با هزینه ها مقایسه می کند. بیشتر اوقات ، حاشیه سود خالص چیزی است که افراد برای تعیین سودآوری در مورد آن صحبت می کنند.
نانوائی شاطر عباس
در آمد | 100000000 |
ارزش کالای فروخته شده | 38000000 |
سود ناخالص | 62000000 |
بیمه | 8000000 |
دستمزد | 22000000 |
اجاره | 6000000 |
آب و برق و گاز | 1000000 |
هزینه کل | 37000000 |
درآمد خالص | 25000000 |
نحوه محاسبه حاشیه سود
فرمول حاشیه سود ساده است و به شما کمک می کند تا امور مالی خود را در مسیردرست نگه دارید.
برای محاسبه حاشیه سود سه مرحله وجود دارد:
درآمد خالص را تعیین کنید (کل هزینه ها را از درآمد را کم کنید).
درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
نتیجه را در 100 ضرب کنید تا به درصد برسید.
به عنوان مثال حاشیه سود
برای درک بهتر از حاشیه سود ، اجازه دهید روند را طی کنیم. مراحل فوق را در حالی که می دانید چگونه می توانید حاشیه سود را تعیین کنید ، در ذهن داشته باشید.
نانوایی شاطرعباس به دنبال سرمایه برای گسترش کسب و کار است. سرمایه گذاران بالقوه می خواهند بدانند که آیا کسب و کار در سودآور است یا خیر. آنها همچنین می خواهند بدانند كه کسب و کار به چه میزان از پول دریافتی خود استفاده می كند. برای تعیین سودآوری آن از اطلاعات درآمد نانوایی استفاده کنید.
مرحله 1: درآمد خالص را تعیین کنید.
با کم کردن کل هزینه ها ازدرآمد ، درآمد خالص را بیابید. اگر کل هزینه ها 75000000 باشد (هزینه کالاهای فروخته شده و هزینه های عملیاتی) و درآمد 100000000 است ، درآمد خالص 25000000 است.
100000000 درآمد – 75،000000 هزینه = 25،000000 درآمد خالص
مرحله 2: درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
با استفاده از درآمد خالص بدست آمده در مرحله 1 ، درآمد خالص تقسیم بر درآمد را محاسبه کنید. به عبارت دیگر ، 25،000000 را 100000000 تقسیم کنید تا 0.25 به دست بیاید.
25000 درآمد خالص / 100،000 درآمد = 0.25
مرحله 3: نتیجه را در 100 ضرب کنید.
برای اینکه نتیجه را درصدی بگیرید ، 100 برابر کنید.
حاشیه سود 25٪ است. نانوایی شاطر عباس پس از پوشش مخارج ، 25٪ از درآمد خود را نگه می دارد.
حاشیه های استاندارد چیست؟
به عنوان یک صاحب مشاغل کوچک ، می دانید که هیچ دو شرکتی یکسان نیستند. دانستن حاشیه سود متوسط برای مشاغل کوچک می تواند دشوار باشد.
میانگین حاشیه سود خالص به عوامل مختلفی بستگی دارد. نوع شغلی را که اداره می کنید ، تعداد کارمندانی که دارید و موقعیت مکانی کسب و کار را باید در نظر بگیرید. عوامل دخیل ، استفاده از دارایی های تجاری و مدیریت موجودی نیز بر حاشیه سود تأثیر می گذارد.
شما نمی توانید حاشیه سود خود را با شرکت های فعال در صنایع دیگر مقایسه کنید. هر صنعت میانگین خود را دارد. موارد زیر صنایع مشترک و میانگین سود آنهاست:
خرده فروشی: 7٪ تا 12٪
ارتباطات از راه دور: 10٪ تا 15٪
ساخت تجهیزات: 6٪ تا 10٪
فروشگاه های لوازم الکترونیکی: 5٪ تا 8٪
خود را با مشاغل کوچک مقایسه کنید ، نه همه مشاغل موجود در صنعت. بیشتر مشاغل کوچک فروش سالانه ای کمتر از 2 میلیارد و کمتر از 20 نفر کارمند دارند.
نحوه بهبود حاشیه سود
برای حاشیه سود بالاتر ، ممکن است نیاز به تغییراتی داشته باشید. برای بهبود حاشیه سود باید هزینه ها را کاهش داده و فروش را افزایش دهید.
برای کاهش هزینه های خود:
پیشنهادهایی را که نمی فروشند قطع کنید. این موارد فضایی را به خود اختصاص می دهد و به پول تبدیل نمی شود.
برای دیدن اینکه آیا شما می توانید معامله بهتری از یک فروشنده متفاوت بدست آورید فروشندگان را تغییر دهید.
ضایعات را کاهش دهید. موارد غیر ضروری را خریداری نکنید و با جستجوی راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی مانند ایجاد یک دفتر بدون کاغذ ، هزینه های تجاری را کاهش دهید.
برای افزایش فروش خود:
موجودی قدیمی را تخفیف دهید. با فروش ارزانتر از موجودی قدیمی خلاص شوید.
قیمت های خود را افزایش دهید. اگر از روز اول از همان استراتژی قیمت گذاری استفاده کرده اید ، ممکن است زمان آن باشد که قیمت ها را مطابق با تجربه خود افزایش دهید.
حفظ مشتری را بهبود بخشید. خرید می تواند پرهزینه باشد. برای حفظ مشتریان فعلی ، با رسانه های اجتماعی درگیر شوید و از استراتژی های متقابل فروش استفاده کنید.
حاشیه سود می تواند به شما در دیدن نتایج تصمیمات تجاری خود کمک کند. از این متر برای اندازه گیری پیشرفت و سلامتی شرکت خود استفاده کنید.
حسابداری Accounting
از آنجا كه ارزيابي طرحها در بيشتر اوقات در شرايط عدم اطمينان صورت مي گيرد و از آينده اطلاعي در دست نمي باشد ممكن است در تخمين هاي اوليه دچار اشتباه شود. پروژه پيشنهادي نهايي به هر شكلي كه باشد اجزاي تشكيل دهنده گوناگون آن بايد براي بالا بردن دقت مورد بررسي قرار گيرد. تصميمات مربوط به سرمايه گذاري متأثر از بسياري تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و همچنين تغييرات در تكنولوژي، سطح قيمت ها و قابليت توليد است. لذا براي اينكه تخمين هاي انجام شده با ضرايب اطمينان بالا صورت گيرند بايد معيار تحليل نقطه سربه سري را انجام داد.
در تحليل هزينه- فايده و ارزيابي اقتصادي طرحها بعضي مواقع مسائلي پيش مي آيد كه در آنها براي يكي از پارامترها اطلاعات كافي در دست نمي باشد. همچنين ممكن است هدف اين باشد كه كمترين قيمت و مقدار توليد تعيين شود بطوريكه در آن قيمت و مقدار پروژه بتواند بدون در خطر افكندن وضع مالي خود به فعاليت ادامه دهد. در اين گونه موارد از روشي استفاده مي شود كه در اصطلاح اقتصادي تحليل نقطه سربه سر گفته مي شود. از ديد فني تحليل نقطه سربه سر تكنيك مهمي است كه جهت مطالعه روابط بين هزينه ها، درآمد و سود به كار مي رود و طبق تعريف نقطه سربه سر نقطه اي است كه درآن بهره برداري از طرح نه سود و نه زيان ايجاد مي كند. به عبارت ديگر تحليل نقطه سربه سري، نقطه اي را تعيين مي كند كه درآن درآمد فروش برابر با هزينه هاي توليد است و بدين ترتيب جهت تجزيه و تحليل اين موضوع كه تغيير حجم محصول چه اثر برسود خواهد داشت مورد استفاده قرار مي گيرد.
قطه سربه سري را مي توان به سه صورت زير محاسبه نمود:
روش اول- به صورت سطح توليد يا درصد ظرفيت بهره برداري
در اين حالت سطح توليدي تعيين مي شود كه درآن هزينه كل طرح با درآمد كل طرح برابر باشد. نقطه سربه سر در اين حالت به طريق جبري به صورت زير محاسبه مي شود:
كل هزينه ها= كل فروش
TR (Total Revenue)= كل فروش
TC (Total Cost)= كل هزينه ها
P (price)= قيمت محصول
Q (Quantity)= تعداد محصول
TFC (Total Fixed Cost)= كل هزينه ثابت
TVC (Total Variable Cost)= كل هزينه متغير
AVC (Average Variable Cost)= هزينه متغير به ازاء واحد محصول
AC (Average Cost)= هزينه به ازاء واحد محصول
در فرمول فوق نقطه سربه سر از رابطه بين هزينه هاي ثابت و تفاوت قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد تعيين مي شود و سه نتيجه عملي از تحليل نقطه سربه سري در اين حالت حاصل مي گردد.
هرقدر هزينه هاي ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نيز بالاتر خواهد بود.
هرقدر تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي عملياتي متغير بيشتر باشد نقطه سربه سر پايين تر خواهد بود و در اين حالت هزينه هاي ثابت از طريق تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه هاي متغير واحد سريعتر جذب مي شود.
يك نقطه سربه سر بالا نامتناسب است زيرا شركت را در مقابل تغييرات سطح توليد (فروش) آسيب پذير مي سازد.
روش دوم- به صورت سطح درآمد يا فروش
محاسبه نقطه سربه سري براساس ارزش پولي فروش (به جاي حجم فروش) غالبا مفيد است. امتياز اصلي اين روش آن است كه براي مؤسساتي كه توليدات متعددي با قيمت هاي فروش مختلف دارند يك نقطه سربه سري كلي محاسبه مي نمايد. به علاوه اين روش به اطلاعات بسيار محدودي نيازمند است. تنها سه ارزش يعني فروش، هزينه هاي ثابت و هزينه هاي متغير ضروري است. پس در اين حالت سطح درآمدي تعيين مي شود كه درآن سود اقتصادي طرح صفر است. به عبارت ديگر سطح درآمد با توجه به سطح توليد در نقطه سربه سر بصورت زير محاسبه مي شود.
روش سوم- به صورت سطح قيمت محصول
در اين حالت سطح قيمتي تعيين مي شود كه در آن درآمد كل طرح مساوي هزينه كل باشد. اين سطح قيمت بصورت زير محاسبه مي شود.
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر به منظور تعیین هدفهای فروش در بنگاههای تولید و اقتصادی یکی از تکنیکهایی است که بسیار حایز اهمیت می باشد.
نقطه سر به سر یا نقطه ای که واحد تولیدی مقداری را که باید تولید کند و همان تعداد را بر حسب قیمت بازار به فروش برساند که نه سود کند و نه زیان ببرد؛ از آنچا که برای رسیدن به این تعداد لازم است ابتدا واحد تولید کننده هزینه های تولیدی خود را با تفکیک هزینه های متغیر Variable cost و هزینه های ثابت Fixed cost شناسایی کند و با بدست آوردن نرخ فروش محصول خود در بازار از فرمول زیر می تواند تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.
· مثال : اگر فرض کنیم هزینه ثابت یک کارخانه -/ 6،500،000 ریال و هزینه متغیر یک واحد کالا -/ 1،800 ریال و قیمت فروش یک واحد کالا -/ 2،950 ریال است می توان از فرمول فوق تعداد در نقطه سر به سر را بدست آورد.
با نمودار زیر نیز می توان نقطه سر به سر را نمایش داد.
در حقیقت مخرج کسر نشان دهند حاشیه سود است که در نقطه سر به سر برابر است با مقداری که با تقسیم بر هزینه ثایت تعداد در نقطه سر به سر بدست می آید بعنی اگر تعداد بدست آمده در نقطه سر به سر را ضربدر حاشیه سود کنیم برابر خواهد بود با هزینه های ثابت محصول.
حاشیه سود = قیمت فروش یک واحد - هزینه متفیر یک واحد
از آنجایی که بنگاههای تولید بعضا بیش از یک محصول تولید می کنند؛ نقطه سر به سر برای این بنگاه های اقتصادی کمی پیچیده تر می گردد و دیگر نمی توان از فرمول بالا استفاده نمود.
نقطه سر به سر برای واحد های تولید که بیش از یک محصول تولید می کنند.
علاوه بر اطلاعات نقطه سر به سر بر ای تک محصول « هزینه ثابت؛ هزینه متغیر یک واحد؛ قیمت فروش یک واحد » می بایست حاشیه فروش برای هر محصول را محاسبه نمود و سپس در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش را حساب کرد برای این منظور ستون آخر را ستون جمع اختصاص می یابد و با تقسیم فروش یک واحد از هر محصول به جمع قیمت فروش یک واحد محصولات این در صد معین می گردد.
مرجله بعد بدست آوردن میانگین موزون حاشیه فروش است که با ضرب کردن حاشیه فروش محاسبه شده در در صد فروش هر یک از محصولات به کل فروش تعیین می شود.
حالا CM از مجموع میانگین موزون حاشیه فروش بدست می آید که با استفاده از فرمول زیر تعداد کل محصول در نقطه سر به سر محاسبه می گردد .
پی به ای چیست و نسبت P/E در بورس چگونه محاسبه میشود؟
P/E نسبت قیمت سهم (price) به درآمد سهم (Earning per share) است. محاسبه نسبت پی به ای یکی از روشهای رایج ارزشگذاری سهام در تحلیل بنیادی است که از طریق آن با تخمین سود خالص شرکتها، ارزندگی سهام بررسی میشود. این نسبت عموما برای شرکتهای تولیدی و سودده مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله میتوان با نسبت پی به ای و نحوه محاسبه آن آشنا شد.
EPS چیست؟
به سود خالص هر سهم EPS گفته میشود که مخفف عبارت Earning Per Share است. برای محاسبه EPS باید سود خالص یک شرکت را بر تعداد سهام آن تقسیم کرد.
تعداد سهام شرکت/ سود خالص شرکت =EPS
تعداد سهام شرکت در فرمول فوق از تقسیم سرمایه شرکت بر ارزش اسمی هر سهم (1000 ریال) محاسبه میشود.
شرکتها موظفاند صورتهای مالی خود را بهصورت دورهای در سامانه کدال منتشر کنند. میزان سود شرکتها در صورت سود و زیان آنها گزارش میشود. در ادامه نمونهای از صورت سود و زیان یک شرکت در سامانه کدال نمایش داده شده است.
دو نوع EPS برای ارزشگذاری سهام وجود دارد:
EPS گذشتهنگر (TTM)
EPS گذشتهنگر به سودی گفته میشود که شرکت در 4 فصل گذشته به دست آورده است. سود خالصی که در صورت مالی سود و زیان گزارش میشود، EPS گذشتهنگر است. باید توجه داشت در صورتهای مالی 3 ماهه، شرکتها میزان سود یک فصل خود را گزارش میدهند. برای محاسبه EPS گذشتهنگر باید سود این فصل را با میزان سود 3 فصل گذشته جمع کرد.
EPS آیندهنگر (Forward)
در محاسبه EPS آیندهنگر، تحلیلگر با توجه به سود به دست آمده و بررسی عوامل موثر در سود شرکت مانند تورم، نرخ ارز، افزایش حقوق و دستمزد، شرایط اقتصادی ایران و جهان و… سودی که شرکت در یک سال آینده به دست خواهد آورد را پیشبینی میکند.
نسبت P/E چیست؟
نسبت قیمت به سود خالص هر سهم یک شرکت را نسبت P/E میگویند. قیمت (price) ارزش روز آن سهم است که در سایت www.tsetmc.com وجود دارد. نسبت P/E یکی از مهمترین نسبتهای مالی است که تحلیلگران و سرمایهگذاران محاسبه حاشیه سود برای ارزشگذاری سهام از آن استفاده میکنند. بطور کلی، نسبت P/E یعنی سرمایهگذار حاضر است بابت هر ریال سود شرکت چه میزان پول پرداخت کند. همچنین این نسبت نشان میدهد که چند سال زمان لازم است تا سودی معادل پولی که سرمایهگذاری شده به دست آید.
برای مثال بانکها در ایران بهطور میانگین تا 20 درصد سود سالانه پرداخت میکنند. یعنی اگر شخصی 10 میلیون تومان در بانک سرمایهگذاری کند، در طول یک سال 2 میلیون تومان سود دریافت خواهد کرد. به عبارتی پس از 5 سال شخص به اندازه پولی که سرمایهگذاری کرده است (10 میلیون تومان) سود کسب خواهد کرد. در مثال ذکر شده نسبت P/E بانک 5 است.
محاسبه نسبت P/E
میتوان با توجه به انواع EPS ذکر شده برای شرکتها، سهام آنها را از دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) تحلیل و ارزشگذاری کرد. در ادامه هر یک از این روشها بررسی شده است.
P/E گذشتهنگر
نسبت P/E گذشتهنگر یا همان TTM که مخفف (Trailing Twelve Months) است با EPS گذشتهنگر محاسبه میشود. یعنی این نسبت با تقسیم قیمت روز سهم بر سود خالص هر سهم در 4 فصل گذشته محاسبه میشود.
سود خالص شرکت در 12 ماه گذشته/ قیمت روز سهم= P/E
پی به ای گذشتهنگر توسط هریک از شرکتها گزارش میشود. همچنین نسبت P/E گذشتهنگر بصورت لحظهای در سایت www.tsetmc.com نمایش داده میشود. این عدد بیانگر عملکرد شرکت در 4 فصل گذشته است و در قیمت روز سهم لحاظ شده است. در ادامه P/E گذشتهنگر در این سایت قابل مشاهده است.
در این مثال قیمت پایانی سهم (215،042 ریال) بر EPS سهم (29،591 ریال) تقسیم شده است. EPS گزارش شده در این سامانه همان EPS گذشتهنگر گزارش شده توسط شرکتها است.
P/E آیندهنگر
P/E آیندهنگر (Forward) که به آن پی به ای تحلیلی نیز گفته میشود، با توجه به سود پیشبینی شده شرکت برای 12 ماه آینده، محاسبه میشود. معمولا برخی شرکتها میزان فروش و سودسازی خود در یک سال آینده را بهصورت سالیانه در گزارش تفسیری یا گزارش هیئتمدیره خود تخمین و منتشر میکنند. اما باید توجه داشت که این پیشبینی در طول سال دستخوش تغییراتی از قبیل نرخهای جهانی، نرخ فروش، نرخ ارز و… خواهد شد که در سود پیشبینی شده توسط شرکت لحاظ نمیشود.
مقایسه P/E گذشتهنگر و آیندهنگر
برخی از سرمایهگذاران از P/E گذشتهنگر استفاده میکنند. زیرا این عدد با فرض اینکه شرکتها درآمد خود را بهطور دقیق گزارش کرده باشند عددی قابل اعتماد است. این افراد معمولا معتقدند برآورد درآمد تحلیلگران برای آینده یک شرکت ممکن است صحیح و مطمئن نباشد.
از طرفی افراد برای کسب سود در آینده نسبت به خرید سهام اقدام میکنند. بنابراین چیزی که برای سرمایهگذار اهمیت دارد میزان سودسازی شرکت در آینده است. قیمت کنونی سهام باتوجه به گذشته شرکت مشخص شده است یا به عبارتی EPS گذشتهنگر تاثیر خود را بر قیمت سهام گذاشته است. بنابراین سرمایهگذاران باید پول خود را براساس میزان سودسازی آینده شرکت سرمایهگذاری کنند و آنچه برای سرمایهگذار دارای ارزش است، EPS آیندهنگر شرکت است.
نسبت P/E گروه
سرمایهگذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام از طریق نسبت P/E، شرکتهای یک صنعت را در مقایسه با یکدیگر ارزشگذاری میکنند. برای هر صنعت P/E گروه محاسبه میشود. این نسبت در سایت www.tsetmc.com در قسمت دیدهبان بازار گزارش میشود. P/E هر صنعت میانگینی از پیبهایهای شرکتهای حاضر در آن صنعت است. P/E میانگین محاسبه شده شرکتها نیز گذشتهنگر است. در این روش باید توجه داشت که P/E یک شرکت از یک گروه با P/E گروه دیگر سنجیده نشود.همچنین میتوان یک شرکت را در برابر سوابق تاریخی خود مورد تحلیل و مقایسه قرار داد. در ادامه به بررسی ارزشگذاری به این روش پرداخته شده است.
ارزشگذاری به روش P/E
برای ارزشگذاری به روش P/E، میتوان یک شرکت را در گروه خود سنجید و قیمت آن را پیشبینی کرد. برای مثال نسبت P/E در یک صنعت که شرکتها از نظر حاشیه سود، فروش، ارزش بازار و… مشابه هستند 6 محاسبه شده است. یعنی در این صنعت افراد به ازای هر واحد سود بهطور میانگین 6 واحد پول پرداخت میکنند. پس P/E پایینتر از این عدد میتواند به این معنی باشد که این شرکت با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود و میتوان انتظار داشت قیمت این سهم رشد داشته باشد. باید توجه داشت که میانگین P/E هر صنعت مانند پی به ای شرکتها نیز میتواند با گذر زمان تغییر کند. در این روش P/E بالاتر از پی به ای صنعت نیز میتواند نشانگر بالا بودن قیمت یک سهم باشد.پس میتوان انتظار داشت با گذر زمان قیمت سهم کاهش یابد.
- نکتهای که در این روش ارزشگذاری مقایسهای باید به آن توجه داشت این است که در یک صنعت شرکتهایی در یک گروه مقایسهای قرار بگیرند که از لحاظ سایز، تکنولوژی، کیفیت محصول و… تاحدودی مشابه باشند. زیرا ممکن است اگر شرکتی در یک صنعت دارای تکنولوژی بهروزتر یا برند معتبرتری نسبت به سایر شرکتهای موجود در آن صنعت باشد، بازار پی به ای بالاتری نسبت به پی به ای متوسط صنعت به آن شرکت اختصاص دهد.
نکات ارزشگذاری با نسبت P/E
گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
در برخی تقسیمبندیها شرکتها به دو گروه رشدی و ارزشی تقسیم میشوند. شرکت ارزشی به شرکتی گفته میشود که به ثبات رسیده و بالغ شده است. این شرکتها امکان رشد بیشتری ندارند و شرایط باثباتی از لحاظ میزان تولید، فروش، حاشیه سود و… دارند. شرکت رشدی به شرکتی گفته میشود که در چرخه عمر خود هنوز به بلوغ نرسیده است و امکان رشد قابلتوجهی برای آن وجود دارد. رشد این شرکتها میتواند در میزان تولید، مبلغ فروش و یا دیگر عواملی باشد که در نهایت باعث رشد سودآوری آنها شود. شرکتهای صنعت دارو و IT عمدتا در گروه شرکتهای رشدی قرار دارند. شرکتهای رشدی ممکن است در ابتدا سود نداشته باشند یا سود آنها بسیار اندک باشد؛ با گذشت زمان و انتظار سوددسازی بالای این شرکتها در آینده، قیمت سهام آنها به مرور رشد خواهد کرد.
در محاسبات انجام شده با پایین بودن مخرج این کسر یعنی سود خالص به ازای هر سهم و رشد قیمت روز سهام آن (صورت مخرج)، نسبت P/E این شرکتها افزایش پیدا خواهد کرد. بهعبارتی میتوان گفت P/E بالا برای شرکتهای رشدی یعنی افراد پول بیشتری برای خرید این سهم پرداخت میکنند و انتظار سوددهی بیشتری از آینده این شرکت دارند.
نکتهی دیگری که باید در خصوص ارزشگذاری به روش P/E به آن توجه کرد این است که اگر P/E یک شرکت ارزشی در مدت طولانی پایین باشد و رشد نکند میتواند نشاندهنده کاهش سودآوری آن در سالهای آینده باشد. بنابراین افراد فعال در بازار سرمایه حاضر نیستند سهام این شرکت را با قیمت بالاتری خریداری کنند.
اهمیت ارزشگذاری به روش نسبت P/E فوروارد و TTM
همانطور که گفته شد آنچه برای سرمایهگذار ارزش دارد میزان سودسازی شرکتها در آینده، یعنی همان پی به ای فوروارد است. پس محاسبه دقیق P/E فوروارد اهمیت زیادی در تحلیل شرکتها دارد. از طرفی محاسبه این نسبت به عوامل زیادی مانند میزان نرخ تورم، عوامل موثر در صنعت آن شرکت و موارد بسیار دیگر بستگی دارد.
با توجه به اینکه محاسبه این نسبت برای تحلیل بنیادی تمام شرکتها به دانش و زمان زیادی نیاز دارد، افراد بسیاری از پی به ای TTM برای تحلیل شرکتها استفاده میکنند.
تیمی از متخصصین در انیگما P/E تحلیل بنیادی تمامی شرکتهای تولیدی را انجام دادهاند و با محاسبه سود سهم این شرکتها، پی ای فوروارد هر یک از آنها را محاسبه و در اختیار کاربران قرار دادهاند. در ادامه نمودار مقایسهای پی به ای فوروارد کلیه شرکتهای تولیدی و پی ای TTM آنها قابل مشاهده است.
همانطور که در این نمودار مشخص است در حال حاضر پی به ای TTM و پی به ای فوروارد به یکدیگر همگرا شدهاند. این موضوع نشاندهنده تعدیل انتظارات و رسیدن به تعادل در بازار است.
دیدگاه شما