نسبت های موج پنجم
آموزش جامع و کاربردی امواج الیوت کلاسیک و مدرن (نئوویو)
اصول امواج الیوت در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی توسط «رالف نلسون اليوت» مطرح گردید. وی بر اساس مشاهدات و تحقیقات خود در نمودارهای قیمت این گونه استنباط نمود که بازارهای سهام، آشفته و بی نظم رفتار نمی کنند بلکه آنها در طی موج های تکراری و پشت سر هم حرکت می کنند. این موج ها بر اساس رفتار و هیجانات افرادی (مقاله «فومو چیست؟» را مطالعه نمایید.) که خود ناشی از تأثیرات خارجی یا حالات روانی آنها می باشد، تشکیل می گردد. الیوت این گونه ادعا کرد که همواره جزر و مد حالات روانی توده مردم در قالب الگوهای تکراری و پشت سر هم نمایان می گردد و تغییرات قیمت از سه اصل الگو، نسبت و زمان ساختار می پذیرد. وی تحقیقات خود را تا حدی بر مبنای نظریه چارلز داو انجام داد که حرکت قیمت را بر اساس مفاهیم موجی بیان می کرد. بر این اساس نظریه وی بسیار متأثر از نظریه داو است و با آن اشتراکات بسیاری نیز دارد، لیکن از نکات برجسته تحقيقات اليوت، کشف ساختار فراکتالی حرکت بازار بود که او را قادر می ساخت تا نمودارهای بازار را عمیق تر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، مشخصه های اختصاصی الگوهای موجی را شناسایی کند و بر اساس این الگوها، حرکات بازار را پیش بینی نماید.
هر چند الیوت در سال ۱۹۶۴؛ یعنی دو سال پیش از مرگش، تلاش ها و کارهای خود را درباره اصول موج در کتابی به نام «راز هستی» نوشت لیکن شاید اگر همیلتون بولتون در سال ۱۹۵۳ تصمیم به چاپ «نظریه تکمیلی موج الیوت»؛ که به مدت ۱۴ سال بر روی آن فعالیت کرده بود، برای تحلیل گران بانک نمی گرفت، نظريات اليوت از بین می رفت.
اصول موج در دهه ۱۹۷۰ میلادی از طریق کارهای فروست و رابرت پرچتر مشهور گردید. آنها در سال ۱۹۷۸ میلادی با همکاری یکدیگر کتابی به نام «اصول موج الیوت: کلید منفعت از بازارهای سهام» را منتشر کردند و در همان زمان؛ که دنیا در اواسط بحران دهه ۷۰ میلادی قرار داشت، حرکت صعودی دهه ۱۹۸۰ را پیش بینی کردند. آنها نه تنها به درستی این حرکت صعودی بازار را پیش بینی کردند بلکه رابرت پر چتر همچنین سقوط ۱۹۸۷ را در همان زمان پیش بینی و با دقت بسیار زیادی به آن اشاره کرد. بر این اساس و همچنین چندین سال مطالعات مختلف دیگر، امواج الیوت به صحنه بازارهای سرمایه بازگشت.
اهمیت تئوری امواج الیوت:
امروزه تحليل امواج یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب می شود که به واسطه آن می توان از موقعیت بازار و رفتار آتی آن آگاهی یافت. شاید شما پس از آشنایی با تئوری امواج الیوت (Elliott Waves Theory) این گونه تصور کنید که دنبال کردن این کار و بررسی نمودارهای مختلف بسیار زمان بر است و لذا از آن صرف نظر کنید. اما واقعیت این گونه نیست؛ چرا که اگر چشمان شما برای پیدا کردن این الگوها به اندازه کافی ورزیده شده باشد با صرف اندک زمانی خواهید توانست این الگوها را در نمودارهای مختلف شناسایی نمایید. فقط بایستی بیشتر تمرین کنید تا الگوهای بیشتری را شکار نمایید. البته نبایستی انتظار داشته باشید در هر روز و یا هر هفته چنین الگوهایی در تایم فریم های مختلف یک جفت ارز یا یک سهام تشکیل گردد. درجه اهمیت این دوره آموزشی در این جمله خلاصه می شود: «اگر امواج الیوت را در نموداری شناسایی نکردید، هرگز معامله نکنید!»
صراف لند
رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) تئوری امواج الیوت را در دهه 30 میلادی توسعه داد. الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که تصور میشد رفتاری بینظم و آشفته دارند، در واقع دارای الگوهاي تکراري منظمی میباشند. الیوت پیشنهاد داد که روندهای شکل گرفته در قیمتهای بازارهای مالی همگی از ذهنیت (روانشناسی) بازار نشأت میگیرند.
تئوری الیوت به تئوری داو (Dow theory) شباهت دارد زیرا هر دوی آنها حرکات قیمت سهام را بهشکل حرکات موجی میبینند. از آنجایی که الیوت متوجه طبیعت تکرارپذیر بازارها شد، توانست آنها را با دقتی بیشتر و با جزئیاتی بالاتر مورد بررسی قرار دهد. الگوهای تکرارپذیر فرکتالها ساختارهای ریاضی هستند که حتی در مقیاسهای کوچکتر نیز بهعینه تکرار میشوند و تا بینهایت این تکرارها ادامه مییابند. الیوت کشف کرد که قیمتهای شاخصهای سهام نیز بههمین شکل ساختاردهی شدهاند. بنابراین او شروع کرد تا این الگوهای تکرارشونده را بررسی کند و از آنها بهعنوان نشانگرهایی جهت پیشبینی حرکات آینده بازار استفاده کند .
فراکتال
فراکتال (Fractal) به این معناست که با تغییر اندازه هر جزء، همان شکل اولیه را میتوانیم تا بینهایت ادامه دهیم و اگر اجزاء از ساختار اصلی جدا شوند، شباهت زیادی به ساختار اصلی خواهند داشت. به عبارت دیگر، فراکتال بیان میکند که هر اتفاقی در سطح کلان رخ میدهد، بهصورت کوچکتر در سطوح دیگر هم رخ میدهد.
پیشبینی بازار براساس الگوهای موجی
الیوت توانست با استفاده از ویژگیهای قابل اتکایی که در الگوهای موجی یافته بود، پیشبینیهایی دقیق را در مورد بازار انجام دهد. یک موج انگیزشی (Impulse Wave) جهت حرکتی مشابه با جهت حرکتی روند بزرگتر (Larger Trend) دارد، و همواره به شکل یک الگوی پنج موجی (Five wave pattern) دیده میشود. یک موج اصلاحی (Corrective Wave) از سویی دیگر، حرکتی در خلاف جهت حرکت روند اصلی دارد. در مقیاسهایی کوچکتر، میتوان در هر موج حرکتی، پنج موج کوچکتر تحت عنوان ریزموج را پیدا کرد .
تفسیر تئوری امواج الیوت
ما شاهد پنج موج در جهت حرکت روند اصلی میباشیم، که توسط یک الگوی سهموجی اصلاحی دنبال میشوند که مجموعاً 5-3 حرکت را دربرمیگیرند. این 5-3 حرکت بعدها خود تبدیل به زیرمجموعه حرکات بزرگتر امواج میشوند .
این الگوی 5-3 موجی همواره ثابت میماند، حتی اگر بازه زمانی هریک از موجها با یکدیگر تفاوت داشته باشند .
حال بیایید نگاهی به نمودار زیر که از هشت موج تشکیل شده است، بیاندازیم، پنج موج رو به بالا و سه موج رو به پایین که به ترتیب با اعداد 1،2،3،4،5 برای موجهای صعودی و حروف A – B – C برای موجهای اصلاحی نامگذاری شدند .
قوانین و دستورالعملهایی که در نظریه امواج الیوت باید رعایت کنیم :
- تمام موجهای اصلی باید بالاتر از موج اصلی قبل از خود به پایان برسند .
- به هیچ عنوان موج b قبل از موج ۵ تمام نمیشود و اگر این اتفاق رخ دهد، نشان دهنده این است که موج ۵ هنوز تکمیل نشده است .
- نقطه اتمام موج c باید پایین تر از نقطه اتمام موج a باشد .
- موج ۳ در هیچ زمانی کوچکترین موج در بین ۵ موج اول نمی شود .
- موج ۴ با قلمرو قیمت موج ۱ همپوشانی نخواهد داشت. به جز در برخی از مواقع نادر که تشکیل مثلث مورب می دهد .
- سقف موج ۳ باید بالاتر از سقف موج ۱ باشد .
- زمانی که موج قبلی و یا بعدی موج ۱ از ۵ ریزموج تشکیل شده باشد، موج اول ۳ تایی می شود .
- اصلاح موج نمی تواند بیش از ۸۸ درصد باشد .
- اصلاح موج به هیچ عنوان تمام موج قبلی خود را در بر نخواهد گرفت.
سخن آخر
یکی از اصلیترین ضعفهایی که وجود دارد، اشتباه کاربران این تئوری در شمردن درست موجهای بازار میباشد. با رخدادن این اشتباهات، امکان هرگونه تفسیر و پیشبینی از جهت حرکت موج آینده وجود خواهد داشت. در عین حال، معاملهگرانی که در امر استفاده از تئوری امواج الیوت متبحر شدهاند، با قدرت از این ایده دفاع میکنند .
امواج الیوت
امواج الیوت یا تئوری امواج الیوت که در تحلیل تکنیکال فارکس توسط تحلیلگران مورد استفاده قرار می گیرد، نوسان قیمت در بازارهای مالی است. این تئوری در سال 1938 توسط رالف نلسون الیوت، پس از تشخیص الگوهای امواج بازگشتی فراکتال (Recurring,Fractal wave) در اولین کتاب وی بنام قوانین امواج (Wave Principle) منتشر شد. او به این نتیجه رسیده بود که نوسانات بازار را می توان از طریق الگوی تکرار تشخیص داد. سرمایه گذارانی که قصد کسب سود از روند بازار را داشتند می توانستند خود را سوار بر این امواج تصور کرده و به معامله در بازار بپردازند. الیوت در طرح خود از تئوری داو نیز بهره برده چرا که داو هم نوسان و حرکت قیمت در بازار مالی را به موج تشبیه کرده است اما الیوت فراکتال بودن حرکت بازار را نیز کشف کرد.
کاربرد امواج الیوت
متن به صورت تستبه این مساله اشاره شد که تئوری امواج الیوت برگرفته از تئوری داو است اما تفاوت آنها در این است که الیوت ذات فراکتال یا تکرار شوندگی بازار فارکس را با دقت بیشتری آشکار کرد. امواج الیوت نشان می دهد که قیمت ها در بازار فارکس به صورت موج حرکت کرده، به گونه ای که انگار این امواج مسیر حرکت قیمت ها را تعیین می کنند. این تئوری یکی از تاثیرگذارترین ابزار تحلیل تکنیکال در بازار فارکس است که به دنبال الگوهای قیمتی بلند مدت و تکرار شونده هستند تا بتوانند به تعریف تغییرات مداوم سرمایه گذار از لحاظ روانشناسی نیز بپردازند. امواج الیوت می تواند حرکت بازار را به سمت نقطه ای خاص پیش بینی کند. این امواج به هم مرتبط بوده و با استفاده از نسبت های فیبوناچی قابل تشخیص می باشند، بدان معنی که نقطه شروع و پایان آنها را قابل تشخیص می سازند. استفاده از این ابزار تنها فرم تحلیل بازار است که به معامله گر کمک کرده تا بتواند رفتار بازار را بهتر درک کند.
بطور کلی در استفاده از نظریه امواج الیوت، معامله گر از طریق نوسانات قیمت، تشخیص حد و مرز ذهن سرمایه گذار و موارد مشابه دیگر به تحلیل چرخه بازار و پیش بینی روند بازار مالی می پردازد.
بطور مثال زمانی که امواج الیوت در فاز اصلاحی قرار دارند، فرصتی برای معامله گر است تا با تشخیص حداکثر قیمت بدست آمده در آن موج، موقعیت فروش باز کرده یا در زمان اتمام موج اصلاحی و پیش از شروع دوباره روند بازار، موقعیت خرید باز کرده و به این ترتیب از این روش تحلیلی برای کسب سود در فارکس بهره ببرد.
قوانین شمارش امواج الیوت
در مدل الیوت، قیمت های بازار بین دو دسته امواج یعنی امواج پیشرو (Impulsive) و امواج اصلاحی (Corrective) در حال تغییر است. امواج الیوت پیشرفته یا پیشرو به پنج دسته امواج کوچکتر با همان کاراکترهای پیشرو و اصلاحی تقسیم بندی می شوند. به این ترتیب امواج 1 و 3 و 5 پیشرو و امواج 2 و 4 ادامه اصلاحی امواج 1و3 هستند. همانطور که در شکل زیر مشخص شده است، امواج پیشرو 1و3و5 به ریز موج هایی با درجه بندی i-ii-iii-iv-v تقسیم بندی می شوند. امواج 2و4 نیز به عنوان امواج اصلاحی بصورت ریز موجهای a-b-c درجه بندی می شوند. در مقابل امواج اصلاحی اصلی به سه دسته کوچکتر ABC طبقه بندی شده و از موج پیشرو 5 شروع می شوند که تبدیل به موج A شده و به سمت موج B و C می رود. شاید این نکته جالب باشد که در بازارهای خرسی ( با روند نزولی ) مسیر این امواج تغییر کرده یعنی 5 موج به سمت پایین و سه موج به سمت بالا حرکت می کند.
زمانی که بازار روند صعودی دارد، امواج بالارونده پیشرو و امواج پایین رونده اصلاحی نامیده می شوند. اما برعکس زمانی که بازار روند نزولی داشته باشد، امواج پایین رونده پیشرو و امواج بالا رونده اصلاحی نامیده می شوند.
طبق تئوری الیوت پنج موج پیشرو در الگوی الیوت می بایست مطابق قوانین زیر پیش بروند:
– موج شماره 2 نمی تواند بیشتر از 100% موج شماره 1 ادامه پیدا کند.
– موج شماره 3 نمی تواند در مقابل امواج پیشرو 1و5 کوتاه ترین باشد.
– موج شماره 4 هیچگاه هم سطح موج شماره 1 قرار نمی گیرد.
اندیکاتور شمارش امواج الیوت
اندیکاتور نامبرده یک ابزار شناخته شده در تحلیل تکنیکال است که به معامله گر فارکس اجازه پیش بینی قیمت در بازار را می دهد چرا که طبق تئوری الیوت حرکت قیمت در فارکس بصورت امواج تکراری و قابل پیش بینی می باشد. اندیکاتور امواج الیوت در تشخیص اینکه در کجا یک موج الیوت به پایان رسیده و از کدام قسمت موج جدید شروع می شود ( به عبارت دیگر برای تشخیص تغییر مسیر حرکت قیمت بازار) و اینکه در نهایت می تواند منجر به تشکیل الگوی این تئوری شود، به معامله گر یاری می رساند.
اندیکاتور امواج الیوت یکی از سه اندیکاتور موجود در لیست اندیکاتورهای استاندارد مارکت اسکوپ است. دو مورد دیگر شامل اسیلاتور امواج الیوت (Elliot wave oscillator) EWO وEWN (Elliott Wave Number ، بوده که هر دو برای شمارش امواج الیوت بکار می روند و در حقیقت برای اجرای این نظریه در بازار فارکس مسیر را برای معامله گر هموار می سازد.
چند تئوری موج الیوت وجود دارد؟
با توجه به قوانین شمارش این امواج در زیر به توضیح هر یک از امواج این الگو و در واقع آموزش مقدماتی امواج الیوت می پردازیم.
موج اول ایمپالس بیان کننده احساسات یک معامله گر در زمان تصمیم گیری خرید یک جفت ارز در فارکس است. چرا که این زمان از نظر وی، زمانی مناسب برای ورود به بازار تلقی می شود.
یکی از امواج الیوت که معامله گران بیشتر با آن مواجه می شوند موج سوم است. این موج می تواند تعیین کننده معامله پر سود یا ضرر در فارکس باشد. این موج حدود % 8/161 از طول موج اول اتفاق می افتد.
زمانیکه موج سوم امتداد می یابد بلند ترین موج الیوت است. این مساله نظریه الیوت چیست؟ برای سایر امواج ایمپالس یا پیشرو با درجه یکسان، محدودیت ایجاد می کند. در زمان معامله، طبق تئوری الیوت سومین موج کوتاهترین نیست. موج اول نیز بلندترین است. حال یک معامله گر فارکس می تواند تشخیص دهد که طول موج پنجم نمی تواند بزرگتر از موج سوم باشد.
موج دوم اولین موج اصلاحی در ساختار موج پیشرو می باشد و اهمیت ویژه ای دارد.
موج چهارم نیز موج حساسی است چرا که معامله گر به دلیل حس ترس یا تمایل به جلو رفتن ممکن است در این نقطه دچار تردید شود.
بطور کلی امواج اصلاحی سه حرکت مشخص دارند که دو حرکت آن در جهت مسیر اصلاحی اصلی است (A-C) و یک موج خلاف جهت آنهاست (B). علاوه بر امواج ذکر شده در بالا، امواج الیوت پیشرفته یا پیشرو به زیر موجهایی که در شکل زیر مشاهده می کنید طبقه بندی می شوند:
1- موج i : طبق قوانین، موج ii می بایست طول موج کمتری نسبت به موج i داشته باشد.
2-موج iii : این موج نمی تواند با قیمت موج i در یک سطح قرار بگیرد و در اصلاح آن را هم پوشانی کند. در ابتدا این موج حداکثر قیمت را به شما نشان می دهد و محلی است که معاملات طولانی مدت را در این نقطه متوقف کرده تا از ضرر بیشتر آنها جلوگیری شود.
3-موج v : این موج آخرین موج فاز اول است. اکثر مواقع هنگامی که موج پنجم اتفاق می افتد، انتظار موج اصلاحی به اندازه طول موج پنجم می رود تا به حد قیمت موج iv یا پایین تر از آن برسد. همانطور که در شکل زیر برای امواج ایمپالس ایده آل نشان داده شده است، می بینید که امواج قرمز a-b-c طول موج v را اصلاح می کنند.
4-موج a : اگر این موج ایمپالس است بدان معناست که یک موج اصلاحی یا زیگزاگ مقابل شماست و موج v نقطه نگهدارنده است.
5- موج c : اکثر مواقع نسبت این موج به طول موج a از قانون نسبت های فیبوناچی پیروی می کند و قیمت این موج یا برابر با موج iv بوده یا از نظریه الیوت چیست؟ آن پیشی می گیرد. با پایان طول موج c، حرکت بعد ایجاد طول موجی است که کل طول موج های a-b-c را پوشش دهد.
نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)
نظریه موج الیوت (به انگلیسی Elliott Wave Theory) توسط شخصی با نام «رالف نلسون الیوت» ابداع شد.
هدف الیوت توضیح حرکات قیمت در بازارهای مالی بود که در آنها میتوان الگوهای موجی تکرارشونده و فراکتال را مشاهده کرد.
امواج الیوت در حرکات قیمت سهام و رفتار مصرف کنندگان تشخیص داده میشوند. معاملهگران و سرمایهگذارانی که تلاش دارند از روند بازار کسب سود کنند را میتوان در واقع “سوار بر موجها” تفسیر کرد.
الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که براساس تصور کلی رفتاری تصادفی و بینظم داشتند، در واقع در قالب الگوهای تکرارشونده معامله میشوند. در این مقاله به شرح نظریه موج الیوت و نحوه به کارگیری آن در معاملات نگاهی خواهیم انداخت.
مبانی نظریه موج الیوت
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 30 میلادی ابداع شد.
الیوت، پس از اینکه به دلیل بیماری به ناچار بازنشسته شد، احتیاج پیدا کرد تا با چیزی زمان خودش را پر کند و سرگرم شود.
به این سبب شروع به بررسی 75 سال نمودارهای سالیانه، ماهیانه، هفتگی، روزانه، و همچنین نمودارهای خودساخته ساعتی و 30 دقیقهای در چندین شاخص مختلف کرد.
در سال 1935، هنگامی که الیوت پیشبینی عجیبی از کف بازار (market bottom) ارائه داد، نظریه او نیز به شهرت رسید و از آن زمان به بعد این نظریه اساس اقدامات هزاران مدیر سبد، معاملهگر و سرمایهگذار خصوصی شده است.
الیوت قوانین خاص حاکم بر چگونگی شناسایی، پیش بینی، و سرمایهگذاری براساس این الگوهای موجی را توضیح داد. این کتابها، مقالات، و نامهها در شاهکارهای آر. اِن. الیوت (R.N. Elliott’s Masterworks) جمع آوری شده و در سال 1994 به چاپ رسیدند.
Elliott Wave International بزرگترین شرکت مستقل تحلیل مالی و پیش بینی بازار در جهان است که تحلیلها و پیش بینیهایش از آینده بازار را براساس مدل الیوت انجام میدهد.
از نظر الیوت، این الگوها قطعیتی برای حرکات آینده قیمت نیستند بلکه میتوانند کمکی در تحلیل احتمالات عملکرد آینده بازار قلمداد شوند. این الگوها را میتوان در ارتباط با سایر انواع تحلیل تکنیکال، از جمله اندیکاتورهای تکنیکال، برای شناسایی فرصتهای خاص استفاده کرد. معاملهگران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر مختلفی داشته باشند.
موجها
به عقیده الیوت، روند قیمتها در بازارهای مالی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران نشات میگیرد. او دریافت که تغییرات در ذهنیت و روانشناسی عموم در بازارهای مالی همیشه با همان الگوهای تکرارشونده و یکسان فراکتالی خود را نشان میدهد.
نظریه الیوت تا حدی یادآور نظریه داو (Dow) است زیرا در هر دو قیمت سهام به شکل موجی حرکت میکنند.
با این وجود، از آنجا که الیوت ماهیت “فراکتالی” بودن بازارها را نیز تشخیص داد، توانست بازارها با جزئیات دقیقتری بررسی کند.
فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که پیوسته خود را تکرار میکنند و هر چقدر آنها را بزرگتر کنید باز همان ساختار اولیه به دست میآید. الیوت متوجه شد که الگوهای قیمت در نمودارهای سهام دارای ساختاری فراکتال هستند، و سپس تحقیقات خود را روی الگوهای تکرارشونده این ساختارها آغاز کرد که میتوان آنها را به عنوان یک اندیکاتور برای پیش بینی آینده بازار در نظر گرفت.
نکات کلیدی:
- در تحلیل تکنیکال، نظریه موج الیوت به دنبال الگوهای طولانیمدت و تکرارشونده قیمت است که براساس احساسات و روانشناسی سرمایه گذاران شکل گرفتهاند.
- این نظریه، امواج را متشکل از امواج ایمپالسی (impulse waves) میداند که الگو را شکل میدهند و همچنین امواج اصلاحی (corrective waves) که در تقابل با روند بزرگتر قرار میگیرند.
- هر مجموعه موج، در قالب مجموعهای بزرگتر از امواج جای میگیرد که از الگوی مشابه ایمپالس/اصلاح تبعیت میکند. به این رویکرد خاص از تحلیل بازار و سرمایه گذاری روش فراکتال گفته میشود.
تفسیر نظریه امواج الیوت
نظریه موج الیوت به این شکل تفسیر میشود:
پنج موج در مسیر روند اصلی حرکت میکنند و در پی آنها یک حرکت اصلاحی همراه با سه موج رخ میدهد (در کل یک حرکت 5-3). این حرکت 5-3 خود به دو زیرگروه در موج بعدی تقسیم میشود.
الگوی 5-3 اصلی ثابت میماند، با این حال بازه زمانی هر موج ممکن است متفاوت باشد.
نگاهی به نمودار زیر بیندازید که متشکل از هشت موج است: (پنج موج بالا و سه موج پایین) که با 1، 2، 3، 4، 5، A، B، C نامگذاری شدهاند.
موجهای 1، 2، 3، 4، و 5 یک موج ایمپالس را شکل میدهند و موجهای A، B، و C یک موج اصلاحی.
از سویی دیگر، یک ایمپالس پنج موجی موج 1 و یک اصلاح سه موجی موج 2 را در مقیاس بزرگتر بعدی نشان میدهند.
موج اصلاحی اغلب از سه حرکت مجزای قیمت تشکیل شده است – دو حرکت در مسیر اصلاحیه اصلی (A و C) و یک حرکت خلاف جهت آن (B).
موجهای 2 و 4 در تصویر بالا موجهای اصلاحی هستند.
این امواج به طور معمول ساختاری شبیه این دارند:
توجه داشته باشید که در این تصویر، موجهای A و C در یک درجه بزرگتر در مسیر روند حرکت میکنند و بنابراین ایمپالسی هستند و از پنج موج تشکیل شدهاند. در مقابل، موج B برخلاف روند است و بنابراین اصلاحی و متشکل از سه موج است.
یک موج ایمپالسی که موجی اصلاحی آن را دنبال کند یک درجه از موج الیوت را تشکیل میدهند که از روندها (trends) و ضدروندها (countertrends) تشکیل شده است.
همانطور که از الگوهای تصویر بالا میبینید، پنج موج همیشه به سمت بالا و یا سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نمیکنند. به عنوان مثال، هنگامی که روند بزرگتر به سمت پایین باشد، دنباله پنج موجی نیز به سمت پایین خواهد بود.
درجه موج
الیوت 9 درجه موج تعریف و آنها را به این ترتیب، از بزرگترین به کوچکترین، نامگذاری کرد:
- چرخه فوقبزرگ (Grand Supercycle)
- چرخه بزرگ (Supercycle)
- چرخه (Cycle)
- اولیه (Primary)
- حد وسط (Intermediate)
- کوچک (Minor)
- جزئی (Minute)
- بسیار جزئی (Minuette)
- زیرگروه بسیار جزئی (Sub-Minuette)
از آنجا که موجهای الیوت فراکتال هستند، درجات موج الیوت، به لحاظ نظری، بیشتر از آنچه که در بالا فهرست شد نیز میتوانند تا ابد بزرگ و بزرگتر و در نتیجه جزئی و جزئیتر شوند.
یک معاملهگر میتواند هرروز از این نظریه استفاده کند، یک حرکت ایمپالسی با روند صعودی را شناسایی کرده، با آن همراه شود و سپس این موقعیت را پس از کامل شدن الگوی پنج موجی و هنگامی که روند معکوس قریب الوقوع است بفروشد یا Short کند.
امواج الیوت چه چیزی را نشان میدهند
برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.
این فرضیه میگوید حرکات قیمت سهام را میتوان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شوندهای به نام امواج شکل میگیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایهگذار است.
در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).
امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معاملهگران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمیکنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمیدانند.
خود نظریه تحلیل موج را نیز نمیتوان به سادگی تعریف کرد.
برخلاف بسیاری از نظریههای شکلگیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعدهمند نیست تا بتوان دستورالعملهای آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه میدهد و کمک میکند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیعتر و عمیقتر درک کنید.
نظریه موج الیوت در اصل شامل امواج ایمپالسی و اصلاحی میشود:
امواج ایمپالسی
موجهای ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل میشوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت میکنند.
این الگو رایجترین موج محرک است و بسیار ساده میتوان آن را در بازار تشخیص داد.
مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.
با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید میکنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.
اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمیتوان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نامگذاری شود. این قوانین عبارتند از:
- موج 2 نمیتواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
- موج 3 هرگز نمیتواند بین موجهای 1، 3، و 5 کوتاهترین باشد
امواج اصلاحی
امواج اصلاحی، که گاهی امواج مورب (diagonal waves) نامیده میشوند، از سه موج یا ترکیبی از 3 زیرموج تشکیل شدهاند که در مسیر خلاف روند بزرگترین درجه بعدی حرکت میکند.
مانند تمامی امواج محرک، هدف آن حرکت دادن بازار در مسیر روند است و از 5 زیرموج تشکیل شده است.
تفاوت اینجاست که به نظر میرسد امواج مورب یا در حال گسترش و یا در حال انقباض هستند. همچنین، با توجه به اینکه کدام موج مشاهده شده، تعداد زیرموجهای امواج مورب ممکن است به 5 نرسد.
مانند دیگر امواج محرک، هر زیرموج از امواج مورب هرگز به طور کامل مسیر زیرموج قبل را طی نمیکند و زیرموج 3 از امواج مورب هرگز کوتاهترین موج نیست.
این امواج ایمپالسی و اصلاحی در یک ساختار فراکتال مشابه با خود جای گرفتهاند تا الگوهای بزرگتر را بسازند.
به عنوان مثال، یک نمودار یک ساله ممکن است در میانه یک موج اصلاحی باشد، اما یک نمودار 30 روزه ممکن است یک موج ایمپالسی در حال رشد را نشان دهد. معاملهگری که چنین تفسیری از موج الیوت دارد ممکن است دو دیدگاه بلندمدت خرسی و کوتاه مدت گاوی برای سرمایهگذاری داشته باشد.
پیشبینیهای بازار براساس الگوهای موجی
الیوت پیش بینیهای دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگیهای قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت میکند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان میدهد.
با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت میکند. در مقیاسی کوچکتر، در هر موج ایمپالسی پنج موج را میتوان یافت. و این الگو تا بینهایت خود را در مقیاسهای کوچکتر و کوچکتر تکرار میکند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دههها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتالها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.
ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاحهای قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان میدهند درحالیکه اصلاحها برخلاف روندها حرکت میکنند.
الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالسها و اصلاح ها مشخص میکند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبتهای فیبوناچی را نشان میدهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.
تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کردهاند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شدهاند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.
این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیشبینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دورهای و 34 دورهای ارائه میدهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعملهای موج الیوت را روی دادهها اعمال میکند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.
شهرت نظریه امواج الیوت
در دهه 70 میلادی، اصل موج الیوت از طریق کتاب افسانهای دو نفر با نام «ای. جی. فراست» (A.J. Frost) و «رابرت پرشتر» (Robert Prechter)، شهرت زیادی پیدا کرد.
نام این کتاب، اصل موج الیوت: کلید رفتار بازار (Elliott Wave Principle: Key to Market Behavior) بود.
نویسندگان این کتاب بازار گاوی دهه 80 را پیشبینی کرده بودند و پرشتر بعدها بر مبنای همین نظریه رکود 1987 را پیشبینی و یک پیشنهاد فروش صادر قبل از سقوط بازار در سال 1987 میلادی منتشر کرد.
سخن آخر
طرفداران موج الیوت تاکید دارند که فراکتال بودن ساختار بازار به منزله سهولت پیش بینی بازار نیست.
دانشمندان درخت را دارای ساختاری فراکتال میدانند اما نه به این معنا که میتوان راه هر شاخه را پیشبینی کرد. نظریه موج الیوت، مانند هر روش تحلیلی دیگری، در عمل طرفداران و همچنین منتقدین خودش را دارد.
یکی از مشکلات اساسی این است که طرفداران نظریهها همیشه میتوانند اشتباهات را به گردن خوانش بد از نمودارها بیندازند تا ضعف خود نظریهها.
علاوه بر این، تفاسیر و تعابیر از اینکه چقدر طول میکشد تا یک موج کامل شود بیشمار است. با این حال، معاملهگرانی که طرفدار نظریه موج الیوت هستند سرسختانه از آن دفاع میکنند.
تئوری امواج الیوت
حسابدار ، نویسنده و خالق تئوری موج الیوت آمریکایی بود که براساس اعداد فیبوناچی است و برای توصیف روند در بازار سهام استفاده می شود.
الیوت در مریسویل ، کانزاس متولد شد و بعداً به سن آنتونیو ، تگزاس نقل مکان کرد. او در اواسط دهه 1890 وارد رشته حسابداری شد و در درجه اول در سمت های اجرایی شرکت های راه آهن در آمریکای مرکزی و مکزیک کار می کرد. الیوت پس از ازدواج با مری الیزابت فیتزپاتریک (1869-1941) در سال 1903 ، در سال 1920 به ایالات متحده بازگشت و توسط وزارت امور خارجه آمریکا استخدام شد تا خدمات حسابداری (و ساماندهی مجدد مالی) نیکاراگوئه را انجام دهد (تحت کنترل ایالات متحده بود) در آن زمان) اندکی پس از آن ، الیوت با توجه به تجربیات خود در آنجا دو کتاب در زمینه مسائل اجتماعی و اقتصادی در آمریکای مرکزی نوشت: اتاق چای و مدیریت کافه تریا و آینده آمریکای لاتین. متأسفانه ، الیوت هنگام کار در آمریکای مرکزی ، به یک بیماری روده ای مبتلا به ارگانیسم آمیب هیستولیتیکا (که بومی آن منطقه است) مبتلا شد. علائم این بیماری با گذشت زمان پیشرفت کرد و در نهایت وی را مجبور به بازنشستگی زودرس در سن 58 سالگی کرد. در همین زمان بود که تصمیم گرفت خود را وقف مطالعه رفتار بازار سهام ایالات متحده کند.
الیوت پس از مطالعه اطلاعات ارزش 75 ساله شاخص های بازار سهام (شامل نمودارهای سالانه ، ماهانه ، هفتگی ، روزانه ، ساعتی و حتی نیم ساعته) ، سومین کتاب خود را (با همکاری چارلز ج. کالینز) با عنوان اصل موج منتشر کرد ( در آگوست 1938) در آن ، الیوت طرفداری کرد که اگرچه روندهای بازار سهام ممکن است تصادفی و غیرقابل پیش بینی به نظر برسند ، اما آنها در واقع از قوانین طبیعی قابل پیش بینی پیروی می کنند و می توانند با استفاده از اعداد فیبوناچی اندازه گیری و پیش بینی شوند. در طی یک سال از انتشار اصل موج ، از الیوت خواسته شد 12 مقاله برای مجله Financial World بنویسد که در آن سیستم جدید خود را برای تجزیه و تحلیل روند بازار توصیف کند.
یک دهه بعد (در اوایل دهه 40) الیوت نظریه خود را گسترش داد و در مورد همه رفتارهای جمعی انسان اعمال کرد.
الیوت مهمترین اثر اصلی خود را مهمترین کتاب خود دانست: قانون طبیعت – راز جهان ، که در ژوئن 1946 ، دو سال قبل از مرگ او منتشر شد.
منتقدان نظریه موج الیوت ادعا کردند که این با فرضیه بازار کارآمد مغایرت دارد که تا سال 2008 همچنان جریان اصلی تحلیل مالی است.
الیوت معتقد بود که بازارهای مالی نه تنها به صورت تصادفی و بی نظم رفتار نمی کنند بلکه از الگوهای تکراری پیروی می کنند.
از آنجایی که الیوت، ماهیت فراکتالی بازارهای مالی را به رسمیت شناخته بود، توانست جزئیات بیشتری از آنها را مورد بررسی قرار دهد. الیوت کشف کرد که ساختار قیمت سهام، الگویی مشابه دارد.
او تحت تاثیر تئوری DOW وبررسی دقیق به این نتیجه رسید که حرکت بازار سهام و بورس با مشاهده و تشخیص یک سری امواج تکرارپذیر قابل پیشبینی است.
از دیدگاه الیوت، ویژگی های حرکات بازارهای مالی بر مبنای شرایط احساسی، معقول، تکانشی(کسی که یک باره و بدون مقدمه و از روی احساس دست به عمل زده)، ابهام و منطق گروهی شکل گرفته است و تغییرات قیمت از سه اصل الگو، نسبت و زمان ساختار می پذیرد. الیوت عقیده داشت هر اتفاقی که در بازار روی می دهد ریشه در گذشته قیمت دارد و با تحلیل الگوهای تکرار شونده پیشین می توان آنها را به حال و آینده ارتباط و گسترش داد.
Fractals* فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که در یک مقیاس بسیار کوچک خود را به صورت بی نهایت تکرار می کنند
پیشبینی بازار بر اساس الگوهای موج
رفتا ر انبوه مردم د ر الگوهای روندها و بازگشت های بازا ر شناخت پذیرترهستند .الیوت نام نظریه الیوت چیست؟ این شناخت پذیری را قانون موج ها نام گذاشت .
وی پیشبینیهای دقیقی از بازار سهام را بر اساس ویژگیهای قابل اعتماد و کشف شده در الگوهای امواج انجام داد. یک موج بلند که در همان جهت با روند بزرگتر حرکت میکند، همیشه در الگوی خود پنج موج را به دنبال دارد. از طرف دیگر، موج اصلاحی در جهت مخالف روند اصلی حرکت میکند. در مقیاس کوچکتر، در هر یک از امواج، پنج موج دوباره میتوان یافت.الگوی بعدی، خود را در مقیاسهای همیشه کوچکتر تکرار میکند.
ساختار دوره کامل امواج الیوت
تعداد امواج در هر درجه
سیکل = حرکت + اصلاح
بزرگترین موج 2 = 1 + 1
بزرگترین ریز موج 8 = 5 + 3
ریزموج بعدی 34 = 21 + 13
ریزموج بعدی 144= 89 + 55
درجات مختلف امواج
با اینکه شکل امواج ثابت است اما از نظر اهمیت درجات مختلفی دارند. بر این اساس الیوت با توجه به اهمیت و یا بزرگی روند، آن را به ۹ درجه مختلف ( از دورههای بسیار بزرگ ۲۰۰ ساله تا دورههای چندساعتی) طبقهبندی کرد.
- ابر چرخه بزرگ ((Grand supercycle چند قرن
- چرخه بزرگ (Supercycle) چند دهه
- چرخه Cycle)) یک یا چندسال
- اصلی (primary) چند ماه تا دو سال
- میانی (Intermediate) هفتگی تا ماهیانه
- فرعی (Minor) هفتگی
- دقیقه ای (Minute) روزانه
- ریزموج (Minuette) ساعتی
- میکروموج (Subminuette) دقیقه ای
از آنجایی که امواج الیوت یک فراکتال هستند، درجه موج از لحاظ تئوری به طور فزاینده ای افزایش می یابد و همیشه کمتر از مقدار قبلی خود خواهد بود
در واقع هر موج به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم میشود که آنها هم میتوانند به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم شوند با توجه به این نکته درمییابیم که هر موج قسمتی از موج بزرگتر با درجه بیشتر است در شکل زیر بهخوبی این ارتباط را میتوانید مشاهده کنید.
به تصویربالا توجه کنید، موجهای بزرگ مانند موجهای ۱ و ۲ به هشت موج کوچکتر تقسیمبندی شده اند و هریک از این موج های کوچک به موجهای کوچکتری ( ۳۴ موج) تقسیمشده اند.
همانطور که مشاهده میکنید از پنج موج پیشرونده اولیه موجهای ۱ و ۲ موج های ابتدایی و موج ۳ مربوط به موج درجه بزرگتر بعدی در حال شروع می باشد.
امواج
نظریه امواج الیوت دربرگیرنده موجهای انگیزشی و اصلاحی است:
- موجهای انگیزشی یاImpulse: این امواج شامل ۵ ریزموج هستند که در راستای روند بزرگترین موج حرکت میکنند.
- موجهای اصلاحی یاCorrective: این موجها شامل سه ریزموج هستند که در جهت عکس موج انگیزشی حرکت میکنند(اصلاح زیگزاگ،اصلاح مسطح،اصلاح مثلث و اصلاح ترکیبی)
این امواج انگیزشی و اصلاحی برای ساختن الگوهای بزرگتر به کار گرفته میشوند.
چرخه 5 موجی و 3 موجی
امواج اصلی و امواج اصلاحی در موج های افزایشی
طبق آنچه در فوق گفته شد به موجهای ۱ و ۳ و ۵ “موج های اصلی” و به موجهای ۲ و ۴ نیز “موجهای اصلاحی” می گویند دلیل نام گذاری موج های اصلاحی این است که باعث تصحیح موج قبلی خود میشوند.
قواعد امواج الیوت
در هر زمان، ممکن است بازار در الگوی اصلی پنج موج قرار داشته باشد و از آنجا که الگوی پنج موج شکل اصلی روند بازار است، تمام الگوهای دیگر را نیز تحت تأثیر آن هستند.
«قوانین» خاصی وجود دارد که حاکم بر الگوی پنج موج است. این سه قانون به شرح زیر هستند:
- قانون اول: موج 2 نمیتواند بیش از 100 درصد موج 1 تغییر کند. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است موج ۲ موج اصلاحی قابل انتظار نباشد و در واقع میتواند در جهت یک موج انگیزشی با درجه بزرگتر قرار گیرد.
- قانون دوم: موج 3، که اغلب نمایانگر قویترین قسمت چرخه است، نمیتواند از موج 1 و موج 5 کوتاهتر باشد.
- قانون سوم: موج 4 نمیتواند از سقف موج ۱ عبور کند. اگر این اتفاق بیفتد، آخرین حرکت بازار باید بخشی از یک موج انگیزشی بزرگتر باشد که میتواند به بالاتر یا پایینتر پیشرفت کند.
قانون تناوبی در موج های الیوت
این اصل یا قانون بیشتر جنبه عمومی دارد و می گوید که بازار اصولا یک مسیر را دو بار پشت سر هم طی نمی کند. اگر نوعی سقف یا کف در جایی پدید آید بعید است که دوباره همان سقف یا کف در ادامه به وجود بیاید. این قانون نمی گوید که چه چیزی اتفاق خواهد افتاد اما می تواند بگوید چه چیزی به احتمال زیاد رخ نخواهد داد.
در موارد خاص این قانون بیانگر این است که انتظار وقوع کدام نوع از الگوهای تصحیحی را باید داشت. الگوهای تصحیحی تمایل به جایگزینی دارند. به بیان دیگر اگر موج شماره ۲ یک الگوی ساده a، b و c باشد. موج نظریه الیوت چیست؟ چهارم احتمالا یک الگوی پیچیده خواهد بود مانند مثلث ها و … . برعکس هنگامی که موج شماره ۲ یک الگوی پیچیده باشد موج شماره ۴ یک الگوی ساده خواهد داشت.
نسبت ها واندازه گیری موج
طول هر موج از طریق اندازه گیری فاصله عمودی شروع موج تا پایان آن محاسبه می شود.
طول بر اساس یک نقطه از قیمت بیان میشود.
نسبت های فیبوناچی امواجاولین موج از توالی الیوت موج 1 نام دارد.اندازه گیری موج 1 جهت یافتن نسبت های سایر امواج است. این نسبت ها به عنوان یک قانون نیستند ولی راهنمایی برای تخمین موجهای مختلف می باشند. بیشترین نسبت های مورد استفاده در بازار سهام شامل موارد زیر است:
که سطر اول نشان دهنده ضرایب وسطر دوم نسبت ها می باشد.
*نسبت های بالا بهترین نقاط را برای الگوهای امواج کوتاه مدت نشان میدهد.
نسبت های موج دوم
قوانین فیبوناچی برای موج دوم در زیر آمده است.معمولا موج دوم متناسب با موج اول است. نسبت های رایج برای موج دوم شامل موارد زیر است:
نسبت های موج سوم
موج سوم با یکی از ضرایب زیر با موج 1 متناسب است :
ضرایب متداول 62/1 و 62/2 می باشند.به هر حال اگر موج سوم موج گسترش یافته باشد نظریه الیوت چیست؟ در این زمان ضرایب 62/2 و 25/4 مورد استفاده قرار می گیرند.
نسبت های موج چهارم
موج چهارم با یکی از نسبت های زیر با موج سوم متناسب است :
24% و 38 % متداول ترین نسبت ها برای موج 4میباشند.
نسبت های موج پنجم
موج پنجم دارای 2تفاوت عمده می باشد که هردو در زیر اشاره شده اند.
1) اگر موج سوم بیش از 62/1 بوده یا گسترش یافته باشد در این هنگام نسبت های موج 5 بر این اساس است :
2) اگر موج سوم کمتر از 62/1 باشد نسبت های موج پنجم براساس زیر است:
زمانی که موج سوم کمتر از 62/1 باشد موج گسترش بیشتری می یابد طبق بررسی ها نسبت موج پنجم بر پایه طولی است که اندازه آن از شروع موج اول تا پایان موج سوم می باشد :
آنالیز آماری نسبت های موج دوم :
آنالیز آماری نسبت های موج سوم:
آنالیز آماری نسبت های موج چهارم :
کانال های الیوت برای شناسایی TOP موج 5
زمانی که موج پنجم آغاز می شود تکنیک کانال موج الیوت می تواند انتهای موج پنجم را پیش بینی کند . وقتی که موج چهارم کامل شد خطی مستقیم بین موج 2 و 4 رسم کنید.
حالا دوخط موازی با خط پایینی از نقاط TOP موج های 1 و 3 رسم کنید.
انتظار داریم که موج 5 در دو کانال بالایی به اتمام برسد.
معمولا اگر موج سوم یک موج معمولی باشدموج 5 تمایل دارد که تا کانالی که ازTOP موج 3 رسم شده ادامه یابد.اگر موج سوم گسترش یافته باشد موج 5 تمایل دارد که تا کانالی که از TOP موج 1 رسم شده ادامه یابد.
کانالیزه (کانال بندی)
- معمولاً یک کانال روند ، حد بالا و پایین امواج انگیزشی را مشخص می سازد.
یک جنبه مهم دیگر از نظریه موج، استفاده از کانال قیمت است. الیوت از کانال قیمت به عنوان روشی برای تعیین قیمت های هدف و نیز برای کمک به تایید اتمام موج ها استفاده کرده است. هنگامی که روند صعودی بر قرار است کانال روند ابتدایی توسط رسم خط روند به وسیله وصل کردن نقاط ابتدایی موج های اول و دوم به دست می آید. سپس خط کانال از رسم یک خط موازی با خط روند از نقطه بالایی موج ۲ به دست می آید. همان طور که در تصویر ۲ می بینید کل حرکت روند اغلب بین این دو مرز خواهد بود.
اگر موج سوم شتاب بگیرد و از خط کانال فراتر رود خطوط می بایست دوباره از بالای موج ۱ پایین موج ۲، همان طور که در تصویر مشاهده می کنید رسم شوند، کانال نهایی در زیر دو موج تصحیحی ۲ و ۴ و بالای موج ۳ رسم شده است.
اگر موج ۳ به طور غیر معمول قوی باشد و یا بسیار گسترده شود خط بالایی کانال می بایست از بالای موج ۱ رسم شود. موج پنجم باید قبل از اتمام، به نزدیکی های خط بالایی کانال نظریه الیوت چیست؟ برسد.
موج چهارم مانند یک سطح حمایت
در تکمیل مباحث مربوط به تشکیل موج ها و خطوط راهنما یک نکته باقی می مانده و آن نکته اهمیت عملکرد موج چهارم به عنوان یک سطح حمایت در دوره نزولی می باشد. هنگامی که پنج موج صعودی کامل شدند و روند نزولی شروع به حرکت کرد به طور معمول این روند به پایین تر از موج چهارمی که در روند صعودی قبل شکل گرفته بود نخواهد رسید. در این جا استثناء هم وجود دارد ولی عموما کف موج چهارم کاهشی ترین نقطه روند نزولی است. این اطلاعات می تواند برای تعیین قیمت هدف در دوره نزولی مورد استفاده قرار گیرد.
*به خاطر داشته باشید: وقتی موج 5 از 5 از 5 پایان نیافته است بازی به پایان نرسیده است.موج شماری بر کانال کشی و اهداف فیبوناچی مقدم تراست.
دیدگاه شما