دلار و تاثیر در بازار خودرو
با توقف قیمت دلار، تحرکات رشد قیمت ها در بسیاری از بازارهای اثرپذیر همچون خودرو و سهام نیز متوقف شد.
در بازار ارز قیمت دلار دوباره با مسیر کاهشی دنبال شد و قیمت دلار به لبه کانال 28 هزار تومان برگشت. به نظر می رسد قیمت 27 هزار تومان هم برای بازار جذاب باشد.
دو دلیل اصلی این وضعیت نزولی در بازار ارز را می توان به پولبک بازار (عدم کشش بیشتر) و دومی صحبت های سخنگوی وزارت خارجه در مورد آزادسازی پول های ارزی بلوکه شده که قیمت ها را به پایین هدایت کرد.
هر چند که بازار میل به کاهش دارد اما به دلیل اثرگذاری اخبارها روی بازار، این وضعیت ناپایدار تحلیل و ارزیابی میشود.
بازار سهام: دو راهی صعود یا نزول؟
شاخص ها در بازار سهام در سیر نزولی به سر می برد. با توجه به محرک های نزولی در بازار، به نظر می رسد شرایط برای کاهش دوباره شاخص ها مهیا باشد.
هر چند که با توجه به نقطه مقاومت شاخص که نزدیک به لبه کانال 1.4 میلیون واحد است، سمت تقاضا سعی دارد با مقاومت و عدم کشش بازار، توان سمت عرضه را به حاشیه ببرد و بازار را از شرایط نزولی در گام اول به تعادل و در حالت خوش بینانه به سمت صعود دوباره بکشاند.
بازار مسکن: تمدید ثبت نام طرح نهضت ملی مسکن
در بازار مسکن فعلا خبر خاصی از وضعیت قیمت ها و معاملات نیست، بازار در شرایط رکودی فعلا بیشتر میل به کاهش قیمت ها دارد. اما مهمترین اخبار در حوزه مسکن مربوط به نهضت ملی مسکن است؛ بدین ترتیب محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی گفته است: پیشنهاد تمدید ثبتنام در طرح نهضت ملی مسکن براساس موافقت با پیشنهاد وزارت راه و شهرسازی، زمان ثبتنام در طرح نهضت ملی مسکن تا نیمه آذرماه تمدید شد. تا ظهر امروز بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سامانه نهضت ملی ثبتنام کردند.
بازار خودرو: بازار کشش رشد ندارد
در بازار خودرو اگرچه از روزهای قبل تر شاهد نوسان شدید قیمتی بودیم اما با سیگنال های کاهشی نرخ دلار در بازار ارز، قیمت ها در بازار خودرو نیز متوقف شد.
رشد قیمت محصولات ایران خودرو و سایپا هر دو به حالت استپ درآمدند و به نظر می رسد تحرکات بازار خودرو به دلیل عدم کشش بازار متوقف شده باشد. هر چند که تغییرات قیمت دلار می تواند بازار را تحت تاثیر قرار دهد.
بازار ارز دیجیتال: سیگنال مهم برای بیت کوین
در بازار ارز دیجیتال، بزرگ ترین آپدیت بیت کوین در طول چهار سال اخیر سرانجام رونمایی شد که می تواند اتفاق بسیار مثبتی برای بازار رمزارزها تلقی شود.هنوز مشخص نیست بروزرسانی جدید شبکه بیت کوین تا چه میزانی در مقیاس وسیع کارایی داشته باشد. پس از حمایت گاوهای بیت کوین و رسیدن به محدوده قیمتی 63500 دلاری ، بیت کوین در نهایت در محدوده حمایت مهم 65000 دلار قرار گرفت و امروز به ابرکانال 66 هزار دلاری رسید.
برخی از کاربران نگران اند خاطرات تلخ سال ۲۰۱۳ مجددا تکرار شود زمانی که بروزرسانی آن زمان به دلیل نقایص فنی باعث شد تقریبا نیمی از شبکه بیت کوین در سطح جهان از کار بیافتد. ارتقای تپروت شبکه بیت کوین با موفقیت انجام شد؛ تحلیگران بازار معتقدند که بهروزرسانی تپروت شبکه بیت کوین میتواند موجب افزایش فعالیتهای معاملاتی بیت کوین و همچنین افزایش قیمت بیت کوین در آینده شود.
هفته گذشته و با اعلام آمار تورم ایالات متحده که به بیشترین میزان طی سه دهه گذشته رسیده، بیت کوین رالی قیمتی را تجربه کرده و موفق به ثبت یک ATH جدید شد. به طور کلی تحلیلگران بیت کوین را یک دارایی ضدتورمی معرفی میکنند و واکنش آن به فشارهای اقتصادی موید این امر است. این درحالیست که همچنان بعضی از تحلیلگران قیمت ۵۰۰ هزار دلار را برای بیتکوین پیش بینی میکنند.
در همین حال، عرضه توکنهای غیرمثلی در بازی زنده و گسترش سریع اکوسیستم، قیمت چیلیز را بیش از ۱۷۰ درصد افزایش داده است و قدرت این پروژه را از نظر بنیادین نشان میدهد.
لوریج (Leverage) چیست؟
لوریج یا ضریب اهرمی امکانی است که بوسیله آن، میزان سود و زیان معاملهگر چندین برابر افزایش پیدا میکند، به گونهای که میتواند حتی معاملاتی تا صدها برابر بزرگتر از سرمایه واقعی خودش را انجام دهد. در بازاری که دارای لوریج است، تریدر میتواند صرفا با تعداد اندکی از معاملات، به سادگی موجودی حساب خودش را چندین برابر افزایش دهد (و یا البته به همان میزان دچار ضرر و زیان هنگفت شود!).
لوریج (Leverage) در بازارهای مدرن مانند بازار ارزهای دیجیتال (کریپتوکارنسی)، بازار فارکس، بورس آتی سکه و بورس آتی زعفران، موجب ترغیب بسیاری از معاملهگران با سرمایههای خرد به سمت این بازارهای پر ریسک شده است تا بتوانند شانس خود را برای کسب سود در این بازارها امتحان کنند.
لوریج به معنی وام یا اعتباری است که از طرف کارگزار (صرافی یا بروکر) در اختیار تریدر قرار میگیرد تا قدرت معاملاتی او را چندین برابر افزایش دهد. به عنوان مثال اگر شما صرفا یک میلیون تومان پول داشته باشید ولی از لوریج ۱ به ۱۰ استفاده کنید، یعنی صرافی یا بروکر بصورت اعتباری به شما اجازه میدهد تا به اندازه ده میلیون تومان به خرید و فروش در بازار بپردازید. طبیعتا میزان سود و زیان شما متناسب با سرمایه ده میلیون تومانی افزایش پیدا میکند.
لوریج علیرغم جذابیت فراوانی که به معاملهگری میدهد، همچون یک شمشیر دو لبه میماند! یعنی دقیقا به همان میزان که سود شما را افزایش میدهد، میتوان به همان نسبت موجب ضرر و زیان نیز بشود. پس در استفاده از لوریج مخصوصا با مقادیر بالا، بسیار محتاط عمل کنید!
لوریج را به صورت حاصب تقسیم دو عدد مانند ۱:۱۰۰ و یا ۱/۱۰۰ مینویسند و آن را بصورت «یک به صد» میخوانند. به عنوان مثال لوریج ۱:۱۰۰ یعنی شما میتوانیذ با یک میلیون تومان موجودی، به اندازه صد میلیون تومان به معاملهگری بپردازید. به این ترتیب میزان سود و زیان شما در معاملات خود به خود صد برابر خواهد شد!
مفهوم لوریج و مارجین تریدینگ
به آن مقدار از سرمایه معاملهگر که هنگام معامله، از موجودی حساب برداشته شده و به صورت امانت نزد صرافی یا بروکر باقی میماند اصطلاحا مارجین (Margin) یا وجه تضمین میگویند. این مبلغ به محض باز شدن پوزیشن، از موجودی حساب کسر شده و تا زمان بسته شدن پوزیشن، بصورت امانی نزد کارگزار (صرافی یا بروکر) باقی خواهد ماند. هنگامی که معامله بسته شود، کارگزار این مبلغ را عینا، به همراه سود یا زیان حاصله، مجددا به حساب شما عودت میدهد.
لوریج در بازارهای مالی مختلف میتواند متفاوت باشد. به عنوان مثال لوریج در بورس آتی سکه ایران در بدو تاسیس این بازار برابر ۱:۱۰ بود و بورسبازان می توانستند صرفا با یک میلیون تومان سرمایه به خرید و فروش سکه به اندازه ده میلیون تومان بپردازند. همین امر موجب جذابیت بورس آتی سکه برای بسیاری از افراد بویژه جوانان شده بود. متاسفانه در لحظه نگارش این مقاله، بورس آتی سکه در ایران کلا منحل شده و سرنوشت نامعلومی در انتظار آن است.
در سایر بازارها مانند کریپتوکارنسی میتوانید از لوریجهای متنوعی تا سقف ۱:۱۰۰ در صرافی بیتمکس بهره مند شوید. در بازار فارکس نیز لوریجهای بسیار بالاتری همچون ۱:۱۰۰ و ۱:۱۵۰۰ و حتی ۱:۱۰۰۰ کاملا رایج هستند.
در بازارهایی که دارای لوریج هستند، ممکن است میزان ضرر و زیان تریدر به اندازهای بزرگ شود که حتی کل سرمایه او بطور کامل صفر شود! در حالی که چنین چیزی عملا در بازارهای فاقد لوریج (مانند بورس اوراق بهادار ایران) محال است. پس مجددا تاکید میکنیم به هنگام استفاده از لوریج، بسیار محتاط باشید!
اگر میزان ضرر و زیان یک تریدر به قدری بزرگ شود که کل سرمایه او به خاطر بیافتد و کارگزاری احساس کند لوریج اعطایی توسط خودش نیز در معرض خطر قرار گرفته است، در این صورت کارگزار مجاز است بصورت یک جانبه کلیه قراردادها را فسخ نموده و اقدام به بستن تمام پوزیشنها کند. به این اتفاق اصطلاحا «کال مارجین» میگویند که احتمالا تلخترین و البته رایجترین تجربهای است که هر تریدر در بازارهای دارای لوریج قاعدتا بارها با آن مواجه میشود!
بازارهای دوطرفه و معاملات سل
در بازارهای مدرن که اصطلاحا تحت عنوان بازار دو طرفه شناخته میشوند، تریدرها میتونند در مواقع نزول قیمت نیز با انجام معاملاتی موسوم به معامله پیش فروش یا فروش استقراضی (Short Sell) از کاهش قیمتها به نفع خودشان استفاده کنند. این ویژگی در بازارهای یک طرفه مطلقا وجود ندارد.
به عنوان مثال اگر بازار سهام ایران برای چندین سال متوالی منفی و نزولی شود، متاسفانه هیچ کاری از عهده سهامداران بر نخواهد آمد بجز اینکه مایوسانه شاهد قطره قطره آب شدن سرمایه خود باشند. اما در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس یا بازار ارزهای دیجیتال، حتی در صورت نزول قیمت نیز تریدر هوشمند میتواند با اتکا به تحلیل و پیشبینی صحیح خود، اقدام به معامله فروش دوطرفه (Cell Margin) نموده و هرچقدر که قیمت مطابق تحلیل تکنیکال به سمت پایین حرکت کند، نه تنها تریدر متضرر نخواهد شد بلکه حتی موجب کسب سود عایدی نیز برای او خواهد شد.
از این به بعد هر زمان که درباره سیگنالهای خرید و فروش صحبت کنیم، منظورمان کاربرد این سیگنالها در بازارهای دوطرفه است (مگر اینکه خلاف آنرا رسما ذکر کرده باشیم) به عنوان مثال اگر بگوییم “اندیکاتور یک سیگنال فروش عالی صادر کرده است”، تعجب نکنید که “مگر سیگنال فروش میتواند عالی باشد؟” چون فرش را بر این گذاشتهایم که با یک بازار مواجه هستیم و تریدر میتواند یک معامله دو طرفه از نوع سل انجام بدهد و از نزول قیمت سود عالی بدست بیاورد.
استفاده از لوریج چگونه به افزایش قیمت بیت کوین کمک میکند؟
بیت کوین همچون سایر داراییها ارزش خود را از طریق معاملات در صرافیهای مختلف جهان به دست میآورد. همانطور که گفته شد، استفاده از لوریج یا اهرم و معاملات مارجین میتواند سبب افزایش تقاضا برای خرید و در نتیجه بالا رفتن قیمت یک دارایی شود. همچنین میتوانند سرمایههای انباشت شده و سرگردان را به بازار وارد کند، در نتیجه از آنجایی که تریدرها به دنبال محافظت و استفاده از سرمایه خود در جای دیگری هستند، نقدینگی افزایش مییابد.
لوریج یک استراتژی سرمایه گذاری با استفاده از پول استقراضی (قرض گرفته شده) است که به منظور استفاده از ابزارهای مالی مختلف و افزایش سود بالقوه حاصل از سرمایه گذاری مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع نوعی استفاده کارآمد از سرمایه معاملاتی است که مورد توجه سرمایهگذاران و تریدرها نیز میباشد، زیرا برای آنها این امکان را فراهم میکند که بدون استفاده کامل و ۱۰۰ درصدی از سرمایه خود در وضعیتهای معاملاتی پرخطر، به انجام معاملات بزرگ بپردازند. به عنوان مثال، فرض کنید که تریدری قصد دارد صد توکن یک دلاری خریداری کند. بر اساس نوع لوریج یا اهرم مورد استفاده، فقط به ۱۰ دلار سرمایه نیاز دارد و بدین ترتیب ۹۰ دلار باقی مانده برای معاملات دیگر استفاده میشود.
اهمیت استفاده از لوریج در معاملات بیت کوین
در حال حاضر بیت کوین قابلیت نقد شوندگی بالایی دارد و امکان استفاده از لوریج و معاملات مارجین برای آن فراهم شده است، بدین صورت که سرمایه گذاران و تریدرها علیرغم داشتن پورتفولیویی متشکل از سایر ارزهای دیجیتال، می توانند بر یک وضعیت معاملاتی معطوف شوند. بهرهگیری از لوریج هم چنین به تریدرهای حرفه ای و خرده سرمایه گذاران ابزارهای بیشتری برای کسب سود در بازار ارزهای دیجیتال ارائه میدهد. در حقیقت، تقاضای بیشتر برای یک کلاس دارایی، پتانسیل آن را برای کسب سود بیشتر، از طریق افزایش سالم و طبیعی قیمت به طور گسترده ای بهبود میبخشد.
کارشناسان بازار ارزهای دیجیتال معتقدند که اگر فقط بتوانید بیت کوین خرید و فروش کنید و قابلیت فروش استقراضی نداشته باشید، بازار پرنوسان تر میشود، چرا که کاملا با احساسات مدیریت خواهد شد. برای درک بهتر این موضوع باید یادآواری کنیم که بیت کوین قبل از معرفی معاملات آتی CME بسیار پرنوسان تر بود.
بنابراین باید ابزارهای مالی بیشتری نظیر آپشنها داشته باشیم تا در فرآیند افزایش سالم و طبیعی قیمت به بازار کمک کنند. دسترسی بیشتر و بهتر به سرمایه به معنای نقدینگی بیشتر بدون افزایش تعداد معاملهگران در بازار مورد نظر میباشد. این موضوع هم چنین ابزاری برای افزایش جریان سرمایه بدون جذب سرمایه جدید ارائه میکند. درست است که در کنار کاهش حجم کلی معاملات، ارزش کلی بازار ارزهای دیجیتال تقریبا ثابت مانده است، اما فشار بازار نزولی از طریق اهرم و معاملات مارجین میتواند کاهش یابد.
داشتن خودرو: نگاهی انسانشناسانه
از همان سال ۱۹۱۱.م که فورد نخستین خودروهای مدل تی را به بازار عرضه کرد و ظهور نخستین خط تولید انبوه خودرو را به مردمان اعلام کرد، معلوم بود موجی تازه در بازار کالاهای فناورانه به راه افتاده است.
۱. از همان سال ۱۹۱۱.م که فورد نخستین خودروهای مدل تی را به بازار عرضه کرد و ظهور نخستین خط تولید انبوه خودرو را به مردمان اعلام کرد، معلوم بود موجی تازه در بازار کالاهای فناورانه به راه افتاده است.
صنعت تولید خودرو هنوز پس از یک قرن، یکی از بزرگترین صنایع دنیا محسوب میشود و لبه فناورانه بسیاری از غولهای صنعتی دنیا، بر جدیدترین نسلِ خودرویی تثبیت شده که بتازگی طراحی کردهاند. خودرو گذشته از کاربرد غیرقابل چشمپوشیاش در جامعه سریع و شتابزده مدرن، عاملی است که تحول جامعهشناختی چشمگیری را نیز پدید آورده است. خودرو نخستین دستاورد فناورانه مهمی بود که پس از اختراع قایق و کشتی در هزاران سال قبل، ترابری عمومی مردمان را در جوامع انسانی تسریع کرد و به همین ترتیب تبادل کالا و افکار را در دامنهای چشمگیر به جریان انداخت. خودرو به همین ترتیب، از نظر مطلوبیت هم جایگاهی ویژه داشت. از طرفی هر خودرو یک ماشین پیچیده است که برای کارکردن به پشتیبانی یک سیستم اجتماعی سوخترسان و مکانیک و راهدار و. نیاز دارد و از سوی دیگر کالایی است که یکسره و بیشک و تردید در مالکیت دارندهاش قرار دارد.
خودرو به خانه شباهت دارد و میتواند در میانه عمومیترین محیط شهری ـ یعنی گذرگاهی مثل یک بزرگراه ـ فضای خصوصیای شبیه منزل فراهم آورد. از این روست که داشتنِ خودرو، تا حدودی در رده داشتن چیزهای مهم و کلان مانند داشتن خانه قرار میگیرد. در جامعه شهرنشینِ ایرانی چندگاهی است که داشتن خانه و ماشین همچون پیششرطی برای ازدواج مردان جوان پنداشته میشود و مدتهاست پایگاه اجتماعی و طبقه اقتصادی افراد، علاوه بر محل و وسعت خانه، بر مبنای مدل و بهای خودرو تعیین میشود. بنگاههای فروش خودرو در شهر ما شباهتی کارکردی به بنگاههای معاملات ملکی دارند و انگاره مردمان درباره کارگزارانِ این دو بخشِ در اصل بیربط، سخت با هم در آمیخته است. این در حالی است که در یکسو کالایی مدرن، فنی، متحرک و تا حدودی خارجی را داریم و در مقابل در سوی دیگر با خانهای روبهرو هستیم که بومی، بسیار دیرینه و ثابت و غیرمتحرک است.
موقعیت و ارجی که خودرو در جوامع مدرن اشغال میکند، بارها و بارها در نوشتارهای جامعهشناسان و انسانشناسان مورد وارسی قرار گرفته است؛ اما آنچه در اینجا مورد بحث است، الگوهای اجتماعی داشتنِ خودروست. بخصوص داشتن چند خودرو و داشتن شمار زیادی از خودروها، یعنی همان پدیدهای که میتوان کلکسیونداری خودرو نامید.
۲. داشتنِ خودرو، اگر از نظرگاهی اقتصادی نگریسته شود مانند داشتن هر کالای دیگری است. قاعدتا هر خانواده باید یک ـ یا شاید در شرایط خاص دو یا سه ـ خودرو داشته باشند و قاعدتا نباید یک نفر بیش از یک خودرو داشته باشد؛ چرا که کارکرد خودروی اول از دومی هم بر میآید؛ قاعدتا خودرو باید برای ترابری و انتقال افراد و اشیا مورد استفاده قرار گیرد و قاعدتا کارکرد اصلیاش حملِ انسان است در مکان، به سریعترین و راحتترین شیوه. اما خودرو را نیز مانند جعبه کبریت و سکه و تمبر و اسکناس میتوان گردآوری کرد و در ابعادی کلان، داشت. در این حالت خودرو کارکرد اقتصادی و فنی خود را از دست میدهد و اهمیت داشتن لبه معاملاتی به نشانهای تبدیل میشود که دایره دارایی دارندهاش را نمایش میدهد.
مجموعهداری و تشکیل دادن کلکسیون بیشک یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای گونه انسان است. من خود مجموعهای از سنگها و سنگوارههای جانوری را گرد آوردهام و این را نیک میدانم که چیزهای گرد آمده در یک کلکسیون، بیش از آن که به تنهایی اهمیت داشته باشند، به خاطر همنشینیشان با چیزهای دیگر صاحب معنا میشوند. مجموعههایی مانند صدف و پروانه و سنگ، به خاطر کوچکی اجزایشان یا تفاوتهای تخصصی و علمی آنها با هم، بیش از آن که ارزش نمایشی داشته باشند، همین میل به کنار هم دیدنِ چیزها را ارضا میکنند و تمایل درونیمان برای فهمِ گرامرِ همنشینی اشیا را برآورده میسازند. در تعبیری عمومی، شاید انگیزه اصلی کلکسیونداران، همین گرد آوردن و کنار هم نشاندن چیزهایی باشد که انگار ارتباطی درونی با هم دارند و در دنیای واقعی پراکنده و نامربوط با هم، در جاهایی تصادفی پخش و پلا شدهاند. میل به مجموعهسازی در این معنا، از همان غریزه نظمبخشی و سامان دادن به محیط برمیخیزد. غریزهای که شاید در پستانداران و پرندگان، همچون رفتار تمیزکردن لانه یا آراستنِ آن با شاخ و برگهای مناسب تجلی یافته باشد.
اما خودرو با چیزهایی که معمولا مجموعهداران گرد میآورند تفاوتی دارد؛ مهمترین نکته آن که خودرو کالایی گران و فناورانه است؛ البته کم نیستند سنگهای قیمتی یا عتیقههایی که بهایی بیش از یک خودرو داشته باشند. اما با وجود این معمولا ابعاد و بهای یک شئ نهاده شده در یک کلکسیون، قابل مقایسه با اندازه و قیمت یک خودرو نیست. این قضیه وقتی اهمیت بیشتری مییابد که دریابیم دلبستگان به داشتنِ مجموعهای از خودروها، معمولا به دنبال نسخههای قدیمی و به اصطلاح کلاسیک از ماشینهای مورد نظرشان میگردند. این دستگاهها هم کمیاب هستند و هم بهایی چشمگیر دارند. گذشته از این، همین ماشینهای کلاسیک دقیقا به خاطر قدیمی و کلاسیک بودنشان کارکرد خود را در ترابری بتدریج از دست میدهند و از سوخت، پشتیبانی فنی و قطعات یدکی لازم بهرهمند نیستند. از این روست که تقریبا همه خودروهایی که در کلکسیونها قرار میگیرد، تقریبا تمام عمر خود را در وضع ساکن و همچون شئ تزئینی سپری میکنند. بر این مبنا خودروی قرار گرفته در یک مجموعه، در واقع ابزار و ماشینی است که از کارکرد اصلی خود خلع شده باشد. این چیزِ به نمایش گذارده شده، در مقابل کارکردی نمایشی به دست میآورد و آن هم عاملی است که از همنشینیاش با خودروهای دیگر کلکسیون بر میخیزد.
در کشور ما شمار کلکسیونداران خودرو زیاد نیستند و به دلایلی که به نکوهش اختلاف طبقاتی و بدبینی توده مردم نسبت به تازه به دوران رسیدگان باز میگردد، از نشریههای عمومی یا نمایشگاههای گشودهای که این مجموعهها در آن به نمایش در آیند، خبری نیست. در مقابلِ غیابِ جامعهای منسجم و شناسنامهدار از مجموعهدارانِ خودرو با پدیده موازی دیگری روبهرو هستیم و آن هم شمار بیشتری از شهروندان است که به اصطلاح ماشین کلاسیک باز هستند. این شهروندان در واقع همان کسانی هستند که در صورت دستیابی به منابع لازم، مجموعهای از خودروها را پدید خواهند آورد. با وجود این، از آنجا که بیشتر این افراد جوان و متعلق به طبقه متوسطِ بالای اقتصادی هستند، به داشتنِ یک خودروی کلاسیک بسنده میکنند.
الگوی رفتار ماشین کلاسیکبازها با مجموعهداران خودرو متفاوت است. ایشان از فضا و امکانات مالی لازم برای انباشت خودروها و ایجاد الگویی از همنشینیشان بیبهرهاند. از این رو از خودروی قدیمی خود به عنوان وسیله ترابری نیز بهره میبرند. زمانی که فردی را سوار بر خودرویی قدیمی در خیابانهای شهر میبینید، در واقع گوشهای پویاتر و متحرکتر و البته کوچکتر از فضای کلکسیونداری را شاهد هستید که از جایگاه عادی خود خارج شده و به فضای عمومی پرتاب شده است. دارنده این خودرو با چیزی که به موزه ماشینهای قدیمی تعلق دارد، همچون خودرویی کارآمد و امروزین برخورد میکند و آن را در زمینه ابزارها و خودروهای امروزین به خدمت میگیرد. کاری که چنین کسی انجام میدهد، به کردار ادیبی شباهت دارد که واژهای کهن و در عینحال جذاب را از تاریخی دوردست فرا میخواند و آن را در گفتوگویی یا سخنرانیای به کار میگیرد. در هردو حال، مالکیتِ چیزی غیرعادی و مطلوب است که در فضایی عمومی به نمایش گذاشته میشود و مالک آن است که با این نمایان ساختنِ دارندگی، به هویتی متمایز و ویژه در زمینه اجتماعیاش دست مییابد.
کسی که با خودروی کلاسیکی در خیابانهای شهر تردد میکند، در واقع غیابِ خودروهای کلاسیک دیگری را که مالکش باشد با حضور خودروهای دیگری که مالکشان دیگری است، پر میکند. این حرکتی هوشمندانه و زیرکانه است، چون همان همنشینی میان خودروها را پدید میآورد، هرچند این بار فضای ظهور این همنشینی کنترل شده نیست و از عقلانیت، نظم و تقارنِ کلکسیونها بیبهره است. تفاوت مهم دیگر آن است که مجموعه سرسامآور و آشفته خودروهایی که در یک بزرگراه با خودروی کلاسیک من چفت و بست شدهاند، در مالکیت من قرار ندارند و به همان سپهر عمومیای تعلق دارند که شبکه خودروهای همنشین را پشتیبانی میکند. با وجود این شکلی دیگر از هویتسازی یک کلکسیوندار، در ابعادی کوچکتر و در شرایطی یکسره متفاوت در اینجا نیز بازتولید میشود. در اینجا نهتنها خودروی کلاسیک در شبکه خودروهای امروزین و عادی برجسته و نمایان میشود که دارنده و راننده آن هم در زمینه مردمان دیگر برکشیده میشود و هویتی متمایز و برتر پیدا میکند. ماهیت این هویتِ مطلوب، همان مالکیتِ چیزی مانند خودروست. اما در زمینهای از مالکیتهای موازی دیگران بر خودروهای دیگر بازتعریف شده است و همچون موردِ کلکسیونداران، چون حجمی منسجم بر خود بسته نمیشود و در دایره مالکیتِ خودروهای بسیار محدود نمیماند.
داشتن، شاید غریبترین صفتِ آدمیزادگان باشد. میان تمام جانداران، هیچ گونهای نیست که به قدر انسان مالک باشد و چیزهای مالکیتپذیر را پیرامون خود تعریف کرده باشد. بر این مبناست که بخش مهمی از هویت مردمان بر مبنای چیزهایی که دارند تعیین میشود و انگاره دیگری هم تا حدود زیادی بر همین مبنا شکل میگیرد و تثبیت میشود. داشتنِ چیزی که گرانبها، پیچیده و قابل مشاهده برای عموم باشد، در این میان البته چشمگیرتر است و هویتی که از دل این نوع مالکیت زاده میشود نیز به همین ترتیب، ارزش و اعتباری اجتماعی را برای طرفدارانش به ارمغان میآورد.
آموزش روانشناسی بازار سرمایه به زبان ساده
هر شخصی که در بازار بورس معامله می کند، باید در مورد روانشناسی بازار بورس هم اطلاعاتی داشته باشد، چرا که نحوه خرید و فروش سهام های مختلف در شرایط جوی مختلف بازار توسط معامله گران کاملا الگو گراست و اگر شما آموزش روانشناسی بازار سرمایه را به زبان ساده در این مطلب یاد بگیرید، به سادگی می توانید تصمیمات خود را در بازار سرمایه ایران، به بهترین شکل مدیریت کنید، پس اگر دوست دارید آموزش روانشناسی بازار سرمایه را به زباده ساده و کاملا رایگان یاد بگیرید، این مطلب به شما کمک می کند.
آموزش روانشناسی بازار سرمایه
یکی از راه های تحلیل بازارهای مالی، تحلیل روانشناسی بازار و آموزش روانشناسی بازار سرمایه به حساب می آید و همانطور که واضح است، ریشه و پایه تحلیل تکنیکال هم به نوعی استفاده از روانشناسی بازار می باشد. این که بدانیم بیشتر سرمایه گذاران و تریدرها در هر لحظه چطور به بازار نگاه می کنند، می تواند ما را در ایجاد استراتژی موفق در سرمایه گذاری کمک کند. چنانچه تجربه فعالیت در بازارهای مالی را داشته باشید، مطمئنا با شرایطی روبرو شده اید که اخبار مثبتی انتشار می یابد، ولی بازار سهام سقوط می کند یا برعکس، اخبار منفی به گوش می رسد اما بازار به صعود خود ادامه می دهد!
پرسش اصلی این است که چه چیزی موجب بروز چنین واکنشی از بازار می شود؟ مدت ها قبل، این طور فکر می کردند که قیمت سهام در هر لحظه نشان دهنده ارزش واقعی سهم می باشد ولی سال هاست که خط بطلانی روی این باور کشیده شده است. یکی از علت های حائز اهمیت در رد این ادعا نوسانات شدید قیمتی در 1 سال به شمار می رود. ارزش اکثر سهم ها در طول یک سال خیلی تغییر نمی یابد، به این خاطر که اتفاق خاصی را در آن ها شاهد نیستیم؛ ولی قیمت آن ها در این زمان، نوسانات بسیاری را تجربه خواهد کرد! اما علت این موضوع چیست؟ در حقیقت قیمت سهام نه بر مبنای ارزش ذاتی و واقعی سهم، بلکه در بیشتر مواقع طبق احساسی مشخص می شود که سرمایه گذاران به آن سهم دارند.
حتما برایتان جالب است : ثبت نام در بورس کالا
در گذشته این طور تصور می شد که می توان با بررسی بنیادی سهم، به سودی بیشتری از میانگین بازار رسید؛ که البته این ایده تا حدودی درست می باشد و مثال بارز آن سرمایه گذار مطرحی به نام وارن بافِت می باشد، ولی اخیرا با بازشدن پای روانشناسی به بازارهای مالی، روشی جدید برای بررسی سهام ها به وجود آمده است. در حقیقت با افزایش کارایی بازارهای مالی و پیشرفت فناوری، کار برای کسانی مثل بافِت به شدت سخت شده است که سهام را بررسی تکنیکال می کنند. ایده امثال بافت ایده ای قدیمی است که می گوید «پایین بخر، بالا بفروش»؛ ولی در حال حاضر کار به این سادگی ها نیست و به لطف فناوری های پیشرفته و تحلیل های رایانه ای و توسعه هوش مصنوعی، کمتر می توان فرصتی مثل فرصت هایی پیدا کرد که بافِت در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در اختیار داشت.
بنابراین عبارت قدیمی «پایین بخر، بالا بفروش» جای خود را به عبارت «بالا بخر، بالاتر بفروش» داده است! در حقیقت این ایده جدید چیزی به ما از ارزش سهام یا شرکت نمی گوید و قیمت سهام منعکس کننده ارزش واقعی آن نخواهد بود؛ بلکه قیمت فقط منعکس کننده این امر است که افراد دیگر می خواهند چقدر برای سهام هزینه کنند. در ادامه بیشتر در مورد آموزش روانشناسی بازار سرمایه و ابعاد گوناگون آن توضیح داده ایم؛
روانشناسی بازار در بورس
در بازار سرمایه ذات عرضه و تقاضا را مردم با سرمایه هایشان مشخص می کنند، لذا بسیار حائز اهمیت است که بدانیم انسان ها در چه شرایطی هیجانی می شوند. چه وقتی ترس بر آن ها غالب شده و رفتار هیجانی پیدا می کنند؟ چه زمانی امکان دارد طمع کنند و دست به انجام معاملات غیر منطقی بزنند و …
به صورت کلی این که چه چیزهایی باعث از دست دادن سرمایه معامله گران می شود، بسیار حائز اهمیت است؛ در حقیقت شناسایی این موارد، درک بهتری از بازارهای مالی و رفتار معامله گران در شرایط گوناگون به معامله گرانی که این بررسی ها را انجام می دهند، می دهد. همچنین شناخت بیشتر از چنین رفتارهایی به معامله گران امکان کنترل احساسات را می دهد، به همین خاطر بعضی از این موارد مهم را در این بخش آورده ایم که می توانند مثبت یا منفی باشند ولی در این خصوص تاثیرگذار به حساب می آیند:
- داشتن استراتژی مناسب و از پیش تعیین شده : یکی از مهم ترین عوامل موثر بر روانشناسی بورس و رفتار معامله گران، داشتن استراتژی از پیش تعیین شده مناسب می باشد. همواره کسانی که توانسته اند به جایگاه بالایی دست پیدا کنند، کسانی بوده اند که برای رسیدن به اهداف خود برنامه و استراتژی منظم داشته اند. ذهن و فکر انسان وقتی که سردرگم می شود، بیشتر بر اساس هیجانات و احساسات رفتار می کند ولی وقتی که از پیش برنامه ریزی شده باشد و مسیر راه برای آن تعیین شده باشد، منطقی عمل کرده و خروجی عملکرد آن هم همان چیزی خواهد شد که از پیش در خاطر داشتیم. بازارهای مالی و بورس ایران هم از این قائده پیروی می کنند و اتفاقا اهمیت این امر در این بازارهای مالی نیز چندین برابر خواهد شد. معامله گری که پیش از خرید یک سهم و درگیر کردن سرمایه خود، آن را از تمامی جهات بررسی می کند و مسیر را تا رسیدن به اهداف قیمتی، ترسیم می کند، به ندرت هیجانات و استرس را در معاملات خود تجربه خواهد کرد و در هر شرایطی از بازار، برای خود مسیری تعیین کرده است تا به چیزی که می خواهد دست پیدا کند.
- نگرانی از بروز اشتباه در تحلیل و معاملات : صادقانه در دنیای تحلیلگری هیچ قطعیتی برای تحلیل های شما وجود ندارد، لذا معامله گری بر پایه احتمالات بنا می شود. در واقع یک معامله گر حرفه ای برای هر معامله خود میزان سود و ضرری در نظر می گیرد، پس اگر که معامله او با زیان همراه شود، معامله گر نگرانی از دست دادن تمام سرمایه خود را نخواهد داشت، به این خاطر که در معامله گری زیان قسمتی از معاملات شما است و حائز اهمیت ترین نکته اینجاست که باید برآیند معاملات شما سودده باشد، نه الزاما همه معاملاتی که در شرایط مختلف در بازار انجام می دهید.
- نگرانی از دست دادن سرمایه : همه کسانی که فعال بازارهای مالی به حساب می آیند، می دانند که مهم ترین نکته در راستای ورود به دنیای سرمایه گذاری آن است که با پولی که اساس زندگی را دچار تحول کند، برای ورود به بازار سرمایه اقدام نکنیم. به این دلیل که معامله گری، سرمایه شما را در لبه تیغ قرار می دهد و همیشه این امکان وجود دارد که سرمایه شما را از بین ببرد، لذا در کنار کسب مهارت های مورد نیاز و رعایت اصول مدیریت سرمایه، احتیاج است تنها با قسمتی از سرمایه خود برای ورود به بورس و معامله گری اقدام کنید که بتوانید بخش یا کل آن را از دست بدهید و همچنان بدون مشکل زندگی کنید.
- کنترل احساسات در فرآیند معامله گری : یکی از حائز اهمیت ترین مهارت های لازم هر معامله گری کنترل احساسات می باشد. احساسات شما می تواند معاملات بزرگ شما که می توانست سوددهی خوبی برایتان به همراه آورد را با زیان همراه کند. لذا قبل از آن که سرمایه خود در بازارهای مالی را افزایش دهید، در ابتدای امر از این موضوع اطمینان حاصل کنید که توانایی کنترل عواطف و احساسات خود را دارید یا خیر.
- طمع کسب سود بیشتر : طمع و ترس دو رکن موثر دیگر در روند معامله گری شما به حساب می آیند. افزایش سرمایه برای افزایش به دست آوردن سود، بدون برنامه دقیق، استراتژی معاملاتی و مهارت کافی، مطمئنا بازدهی مورد نظر را به شما نخواهد رساند و حتی امکان ضرر کردن نیز وجود دارد. از طرفی ترس از دست دادن سرمایه هم باعث می شود در زمان هایی که باید تنها به بازار نگاه کنید، اقدام به فروش کنید و سهام های ارزشمند خود را از دست بدهید.
- تعصب بی جا : تعصب زیاد و افراطی از عواملی به حساب می آید که بعضا موجب شده که یه نفر یا حتی یک جامعه به انحطاط و نابودی برود و از مسیر اصلی خود خارج شود. زمانی که ذهن و افکار انسان بر روی یک مورد خاص اسیر تعصب شود، دیگر نقاط ضعف دیده نخواهند شد و همین موضوع موجب می شود تا تصمیم گیری اشتباه را در دستور کار قرار دهیم. به عنوان مثال در بازار بورس این موضوع موجب می شود تا معامله گر نقایص آن سهم را نبیند و همین امر موجب می شود تا سرمایه معامله گر در مدت کوتاهی از بین برود، لذا هر اندازه از چنین فضاهایی فاصله بگیرید، ذهن شما کم تر تعصبات غیر منطقی را تجربه خواهد کرد.
- حفظ سرمایه اهمیت بیشتری دارد : تعداد زیادی از افرادی که وارد بازار بورس می شوند، می خواهند با سرمایه های اندک به سودهای کلانی دست پیدا کنند و این را در نظر نمی گیرند که حفظ سرمایه در رکن اول ماجرا قرار دارد و به همین دلیل معمولا با ضرر بازار بورس را ترک می کنند. لذا در نظر داشته باشید که قانون اول بورس حفظ سرمایه اولیه شماست و در ادامه سودآوری. ثبات سودآوری با قانون حفظ سرمایه به مرور زمان، اعتماد به نفس شما در انجام معاملات مختلف را بیشتر خواهد کرد.
- ترس از جا ماندن از سود : آخرین عاملی که همواره ضرر بسیاری برای معامله گران بورسی به همراه دارد، ترس جا ماندن از رشد یک سهم و بازار است. باید بدانید که بازار همیشه فرصت ورود می دهد، لذا سهمی که رشد قیمتی زیادی داشته است، افزایش قیمت هر روزه آن جلو دیدگان معامله گر رژه می رود و ذهن او به این سمت کشیده خواهد شد که رشد این سهم پایدار و همیشگی است و این در حالی است که وقتی یک سهم رشد زیادی را انجام داده است، تازه به چشم فعالین عادی بازار می آید و همین امر موجب خواهد شد تا افراد بی تجربه سهام دیگر خود را با ضرر به فروش برسانند و به طمع سود رویایی وارد سهم های حبابی بشوند.
نحوه معامله بر اساس روانشناسی بازار
1) معامله طبق رفتار بازیگران حقوقی : همانطور که می دانید، بازیگران حقوقی یکی از ارکان اصلی بورس به حساب می آیند. لذا بسیاری از سهامداران خُرد جهت معامله خود را با توجه به رفتار این بازیگران تعیین می کنند. می توان با کمک تحلیل روان شناسی و رفتارشناسی این بازیگران معاملات سوددهی را تجربه کرد. البته این را هم باید در نظر داشت که این بازیگران هم از رویکرد سهامداران کوچک از معامله هایشان اطلاع دارند، بنابراین در استفاده از این روش بایستی جوانب احتیاط را رعایت کنید تا در دام برخی بازیگران طماع گیر نکنید. لذا رفتار بازیگران حقوقی را فقط تاییدی بر جهت معامله خود بپندارید.
برای مثال بسیاری از معامله گران مبتدی، فروش بازیگران حقوقی را سیگنال منفی و خرید آنها را سیگنال مثبت می دانند ولی معمولا این گونه نیست و بازیگران حقوقی در روند نزول پله ای خرید می کنند و تا وقتی خرید آن ها به اتمام نرسد، نمی توان به رشد سهم امیدی داشت. همچنین، در روند صعودی سهامشان را به صورت پله ای می فروشند و تا وقتی فرش آن ها تکمیل نشود، همچنان سهم در روند مثبت قرار خواهد داشت. بنابراین معامله حقوقی را کاملا تحلیل کنید و هرگز بر مبنای آن هیچ گونه معامله ای انجام ندهید.
2) معامله طبق عوامل تأثیرگذار خارجی : بعضی مواقع اخبار تأثیرگذاری انتشار داده می شود که می توانند بر بازار تأثیرگذار باشد؛ اخباری مثل گران شدن مواداولیه، افزایش تعرفه ها، کاهش ارزش اهمیت داشتن لبه معاملاتی پول ملی، تحریم و مواردی از این دست که همگی در روند بازار تاثیرگذارند. اما با این وجود تاثیر تمام آن ها به یک میزان و در یک راستا نمی باشد. حتی می توان گفت بعضی اوقات یک عامل در دو زمان مختلف، دو واکنش گوناگون را در قیمت یک سهم به وجود خواهد آورد، ولی می توان با کمک روانشناسی احساسات سرمایه گذاران، جهت کلی بازار را مشخص کرد.
3) معامله طبق نقدینگی هوشمند : به صورت معمول معامله گران ورود و خروج پول هوشمند را به عنوان تأییدی مهم در راستای معامله به حساب می آورند. در نظریه های پولی در بورس، دو نوع پول وجود دارد: پول هوشمند و پول احمق. پول هوشمند معمولا در اختیار معامله گران کلان، صندوق های سرمایهگذاری و … و پول احمق یا گنگ پولی است که در اختیار معامله گران احساسی و خُرد قرار گرفته است و شما باید به این موضوع توجه کنید.
4) معامله طبق مومنتوم قیمت : هرچند این روش را نمی توان مبنای معامله قرار داد، بلکه باید آن را به عنوان تایید جهت معامله در نظر گرفت. برای مثال در روندی نزولی، هر وقت کاهش حجم معاملات را شاهد بودیم، انتظار داریم رفته رفته جهت بازار معکوس شود و صعود قیمت را شاهد باشیم. همچنین در روند صعودی، چنانچه افزایش حجم معاملات را شاهد بودیم، احتمالا افزایش سرعت و قدرت روند را تجربه می کنیم.
5) معامله طبق گزارش ها : زمانی که گزارشات سالانه، فصلی و ماهانه شرکت ها انتشار می یابد، به صورت معمول انتظار داریم که نوسانات قیمتی را در سهم شاهد باشیم، ولی این نوسانات به کدامین سمت خواهد بود؟ به منظور فهمیدن این موضوع، می بایست به روانشناسی بازار رجوع نمایید. این که هر تغییر در گزارشات چه معنایی برای سهامداران و معامله گران دارد؟ آیا این تغییر را مثبت یا منفی ارزیابی می کنند و مواردی از این قبیل.
نتیجه گیری و کلام پایانی
روانشناسی بورس یکی از حائز اهمیت ترین مواردی است که هر سرمایه گذار و معامله گری باید بلد باشد. روانشناسی در بازار بورس به افراد کمک می کند تا بدانند زیان بخشی از دنیای بورس است، لذا در هر شرایطی و در هر معامله ای می بایست انتظار زیان را داشت و همین موضوع موجب می شود تا نسنجیده و بی منطق برای انجام معالات عجیب و غریب اقدام نکنیم و بتوانیم همواره برآیند معاملات خود را سودده نگه داریم و حتی مقدار این سود را افزایش دهیم.
همان طور که در ابتدای مقاله قول دادیم، در این مطلب به آموزش روانشناسی بازار سرمایه به صورت جامع پرداختیم.
همچنین اگر دوست دارید تکنیک های مدیریت سرمایه در بورس را نیز به زبان ساده آموزش ببینید، این مطلب برای شما بهترین راهنماست.
حال که دیگر اطلاعاتتان در مورد روانشناسی بازار بورس ایران اطلاعات خوبی کسب کرده اید، نظر شما در مورد روانشناسی در بازار سرمایه چیست و به نظرتان می توانید از روانشناسی در بازار بورس در راستای بهبود معاملات خود در بورس استفاده کنید؟
داشتن خودرو: نگاهی انسانشناسانه
از همان سال ۱۹۱۱.م که فورد نخستین خودروهای مدل تی را به بازار عرضه کرد و ظهور نخستین خط تولید انبوه خودرو را به مردمان اعلام کرد، معلوم بود موجی تازه در بازار کالاهای فناورانه به راه افتاده است.
۱. از همان سال ۱۹۱۱.م که فورد نخستین خودروهای مدل تی را به بازار عرضه کرد و ظهور نخستین خط تولید انبوه خودرو را به مردمان اعلام کرد، معلوم بود موجی تازه در بازار کالاهای فناورانه به راه افتاده است.
صنعت تولید خودرو هنوز پس از یک قرن، یکی از بزرگترین صنایع دنیا محسوب میشود و لبه فناورانه بسیاری از غولهای صنعتی دنیا، بر جدیدترین نسلِ خودرویی تثبیت شده که بتازگی طراحی کردهاند. خودرو گذشته از کاربرد غیرقابل چشمپوشیاش در جامعه سریع و شتابزده مدرن، عاملی است که تحول جامعهشناختی چشمگیری را نیز پدید آورده است. خودرو نخستین دستاورد فناورانه مهمی بود که پس از اختراع قایق و کشتی در هزاران سال قبل، ترابری عمومی مردمان را در جوامع انسانی تسریع کرد و به همین ترتیب تبادل کالا و افکار را در دامنهای چشمگیر به جریان انداخت. خودرو به همین ترتیب، از نظر مطلوبیت هم جایگاهی ویژه داشت. از طرفی هر خودرو یک ماشین پیچیده است که برای کارکردن به پشتیبانی یک سیستم اجتماعی سوخترسان و مکانیک و راهدار و. نیاز دارد و از سوی دیگر کالایی است که یکسره و بیشک و تردید در مالکیت دارندهاش قرار دارد.
خودرو به خانه شباهت دارد و میتواند در میانه عمومیترین محیط شهری ـ یعنی گذرگاهی مثل یک بزرگراه ـ فضای خصوصیای شبیه منزل فراهم آورد. از این روست که داشتنِ خودرو، تا حدودی در رده داشتن چیزهای مهم و کلان مانند داشتن خانه قرار میگیرد. در جامعه شهرنشینِ ایرانی چندگاهی است که داشتن خانه و ماشین همچون پیششرطی برای ازدواج مردان جوان پنداشته میشود و مدتهاست پایگاه اجتماعی و طبقه اقتصادی افراد، علاوه بر محل و وسعت خانه، بر مبنای مدل و بهای خودرو تعیین میشود. بنگاههای فروش خودرو در شهر ما شباهتی کارکردی به بنگاههای معاملات ملکی دارند و انگاره مردمان درباره کارگزارانِ این دو بخشِ در اصل بیربط، سخت با هم در آمیخته است. این در حالی است که در یکسو کالایی مدرن، فنی، متحرک و تا حدودی خارجی را داریم و در مقابل در سوی دیگر با خانهای روبهرو هستیم که بومی، بسیار دیرینه و ثابت و غیرمتحرک است.
موقعیت و ارجی که خودرو در جوامع مدرن اشغال میکند، بارها و بارها در نوشتارهای جامعهشناسان و انسانشناسان مورد وارسی قرار گرفته است؛ اما آنچه در اینجا مورد بحث است، الگوهای اجتماعی داشتنِ خودروست. بخصوص داشتن چند خودرو و داشتن شمار زیادی از خودروها، یعنی همان پدیدهای که میتوان کلکسیونداری خودرو نامید.
۲. داشتنِ خودرو، اگر از نظرگاهی اقتصادی نگریسته شود مانند داشتن هر کالای دیگری است. قاعدتا هر خانواده باید یک ـ یا شاید در شرایط خاص دو یا سه ـ خودرو داشته باشند و قاعدتا نباید یک نفر بیش از یک خودرو داشته باشد؛ چرا که کارکرد خودروی اول از دومی هم بر میآید؛ قاعدتا خودرو باید برای ترابری و انتقال افراد و اشیا مورد استفاده قرار گیرد و قاعدتا کارکرد اصلیاش حملِ انسان است در مکان، به سریعترین و راحتترین شیوه. اما خودرو را نیز مانند جعبه کبریت و سکه و تمبر و اسکناس میتوان گردآوری کرد و در ابعادی کلان، داشت. در این حالت خودرو کارکرد اقتصادی و فنی خود را از دست میدهد و به نشانهای تبدیل میشود که دایره دارایی دارندهاش را نمایش میدهد.
مجموعهداری و تشکیل دادن کلکسیون بیشک یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای گونه انسان است. من خود مجموعهای از سنگها و سنگوارههای جانوری را گرد آوردهام و این را نیک میدانم که چیزهای گرد آمده در یک کلکسیون، بیش از آن که به تنهایی اهمیت داشته باشند، به خاطر همنشینیشان با چیزهای دیگر صاحب معنا میشوند. مجموعههایی مانند صدف و پروانه و سنگ، به خاطر کوچکی اجزایشان یا تفاوتهای تخصصی و علمی آنها با هم، بیش از آن که ارزش نمایشی داشته باشند، همین میل به کنار هم دیدنِ چیزها را ارضا میکنند و تمایل درونیمان برای فهمِ گرامرِ همنشینی اشیا را برآورده میسازند. در تعبیری عمومی، شاید انگیزه اصلی کلکسیونداران، همین گرد آوردن و کنار هم نشاندن چیزهایی باشد که انگار ارتباطی درونی با هم دارند و در دنیای واقعی پراکنده و نامربوط با هم، در جاهایی تصادفی پخش و پلا شدهاند. میل به مجموعهسازی در این معنا، از همان غریزه نظمبخشی و سامان دادن به محیط برمیخیزد. غریزهای که شاید در پستانداران و پرندگان، همچون رفتار تمیزکردن لانه یا آراستنِ آن با شاخ و برگهای مناسب تجلی یافته باشد.
اما خودرو با چیزهایی که معمولا مجموعهداران گرد میآورند تفاوتی دارد؛ مهمترین نکته آن که خودرو کالایی گران و فناورانه است؛ البته کم نیستند سنگهای قیمتی یا عتیقههایی که بهایی بیش از یک خودرو داشته باشند. اما با وجود این معمولا ابعاد و بهای یک شئ نهاده شده در یک کلکسیون، قابل مقایسه با اندازه و قیمت یک خودرو نیست. این قضیه وقتی اهمیت بیشتری مییابد که دریابیم دلبستگان به داشتنِ مجموعهای از خودروها، معمولا به دنبال نسخههای قدیمی و به اصطلاح کلاسیک از ماشینهای مورد نظرشان میگردند. این دستگاهها هم کمیاب هستند و هم بهایی چشمگیر دارند. گذشته از این، همین ماشینهای کلاسیک دقیقا به خاطر قدیمی و کلاسیک بودنشان کارکرد خود را در ترابری بتدریج از دست میدهند و از سوخت، پشتیبانی فنی و قطعات یدکی لازم بهرهمند نیستند. از این روست که تقریبا همه خودروهایی که در کلکسیونها قرار میگیرد، تقریبا تمام عمر خود را در وضع ساکن و همچون شئ تزئینی سپری میکنند. بر این مبنا خودروی قرار گرفته در یک مجموعه، در واقع ابزار و ماشینی است که از کارکرد اصلی خود خلع شده باشد. این چیزِ به نمایش گذارده شده، در مقابل کارکردی نمایشی به دست میآورد و آن هم عاملی است که از همنشینیاش با خودروهای دیگر کلکسیون بر اهمیت داشتن لبه معاملاتی میخیزد.
در کشور ما شمار کلکسیونداران خودرو زیاد نیستند و به دلایلی که به نکوهش اختلاف طبقاتی و بدبینی توده مردم نسبت به تازه به دوران رسیدگان باز میگردد، از نشریههای عمومی یا نمایشگاههای گشودهای که این مجموعهها در آن به نمایش در آیند، خبری نیست. در مقابلِ غیابِ جامعهای منسجم و شناسنامهدار از مجموعهدارانِ خودرو با پدیده موازی دیگری روبهرو هستیم و آن هم شمار بیشتری از شهروندان است که به اصطلاح ماشین کلاسیک باز هستند. این شهروندان در واقع همان کسانی هستند که در صورت دستیابی به منابع لازم، مجموعهای از خودروها را پدید خواهند آورد. با وجود این، از آنجا که بیشتر این افراد جوان و متعلق به طبقه متوسطِ بالای اقتصادی هستند، به داشتنِ یک خودروی کلاسیک بسنده میکنند.
الگوی رفتار ماشین کلاسیکبازها با مجموعهداران خودرو متفاوت است. ایشان از فضا و امکانات مالی لازم برای انباشت خودروها و ایجاد الگویی از همنشینیشان بیبهرهاند. از این رو از خودروی قدیمی خود به عنوان وسیله ترابری نیز بهره میبرند. زمانی که فردی را سوار بر خودرویی قدیمی در خیابانهای شهر میبینید، در واقع گوشهای پویاتر و متحرکتر و البته کوچکتر از فضای کلکسیونداری را شاهد هستید که از جایگاه عادی خود خارج شده و به فضای عمومی پرتاب شده است. دارنده این خودرو با چیزی که به موزه ماشینهای قدیمی تعلق دارد، همچون خودرویی کارآمد و امروزین برخورد میکند و آن را در زمینه ابزارها و خودروهای امروزین به خدمت میگیرد. کاری که چنین کسی انجام میدهد، به کردار ادیبی شباهت دارد که واژهای کهن و در عینحال جذاب را از تاریخی دوردست فرا میخواند و آن را در گفتوگویی یا سخنرانیای به کار میگیرد. در هردو حال، مالکیتِ چیزی غیرعادی و مطلوب است که در فضایی عمومی به نمایش گذاشته میشود و مالک آن است که با این نمایان ساختنِ دارندگی، به هویتی متمایز و ویژه در زمینه اجتماعیاش دست مییابد.
کسی که با خودروی کلاسیکی در خیابانهای شهر تردد میکند، در واقع غیابِ خودروهای کلاسیک دیگری را که مالکش باشد با حضور خودروهای دیگری که مالکشان دیگری است، پر میکند. این حرکتی هوشمندانه و زیرکانه است، چون همان همنشینی میان خودروها را پدید میآورد، هرچند این بار فضای ظهور این همنشینی کنترل شده نیست و از عقلانیت، نظم و تقارنِ کلکسیونها بیبهره است. تفاوت مهم دیگر آن است که مجموعه سرسامآور و آشفته خودروهایی که در یک بزرگراه با خودروی کلاسیک من چفت و بست شدهاند، در مالکیت من قرار ندارند و به همان سپهر عمومیای تعلق دارند که شبکه خودروهای همنشین را پشتیبانی میکند. با وجود این شکلی دیگر از هویتسازی یک کلکسیوندار، در ابعادی کوچکتر و در شرایطی یکسره متفاوت در اینجا نیز بازتولید میشود. در اینجا نهتنها خودروی کلاسیک در شبکه خودروهای امروزین و عادی برجسته و نمایان میشود که دارنده و راننده آن هم در زمینه مردمان دیگر برکشیده میشود و هویتی متمایز و برتر پیدا میکند. ماهیت این هویتِ مطلوب، همان مالکیتِ چیزی مانند خودروست. اما در زمینهای از مالکیتهای موازی دیگران بر خودروهای دیگر بازتعریف شده است و همچون موردِ کلکسیونداران، چون حجمی منسجم بر خود بسته نمیشود و در دایره مالکیتِ خودروهای بسیار محدود نمیماند.
داشتن، شاید غریبترین صفتِ آدمیزادگان باشد. میان تمام جانداران، هیچ گونهای نیست که به قدر انسان مالک باشد و چیزهای مالکیتپذیر را پیرامون اهمیت داشتن لبه معاملاتی خود تعریف کرده باشد. بر این مبناست که بخش مهمی از هویت مردمان بر مبنای چیزهایی که دارند تعیین میشود و انگاره دیگری هم تا حدود زیادی بر همین مبنا شکل میگیرد و تثبیت میشود. داشتنِ چیزی که گرانبها، پیچیده و قابل مشاهده برای عموم باشد، در این میان البته چشمگیرتر است و هویتی که از دل این نوع مالکیت زاده میشود نیز به همین ترتیب، ارزش و اعتباری اجتماعی را برای طرفدارانش به ارمغان میآورد.
دیدگاه شما