سرمايه در گردش یا Working Capital چیست؟
اگر در بخشهای حسابداری فعالیتی داشته باشید حتما با مفهوم سرمایه در گردش آشنا هستید. سرمايه در گردش یا Working Capital یکی از شاخصهای مهم مالی است که میزان گردش یا نقدشوندگی دارایی را نمایش میدهد. از طرف دیگر میتوان آن را مقدار هزینهای که برای تولید یک محصول صرف شده است تعریف کرد. سرمایه در گردش با فرمول کسر بدهیهای جاری یک شرکت از داراییهای جاری بدست میآید. مدیریتی که در این شاخص مالی صورت میگیرد تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش، به صورتی که داراییهای سهام داران در طول زمان افزایش یابد، است.
بدهیهای جاری- دارایی جاری= سرمایه در گردش
دارایی جاری چیست؟
برای درک این فرمول لازم است مفهوم کوتاهی از دارایی جاری بیان شود. داراییهای جاری از جمله داراییهایی هستند که میتوان در مدت کوتاهی آنها را نقد کرد. برای مثال سرمایهگذاریهای کوتاهمدتی که به سادگی قابل فروش هستند، موجودیهای انبار، حسابهای دریافتی مانند مطالباتی که بتوان آنها را در بازهی زمانی کوتاهی به فروش رساند، جزو داراییهای جاری محسوب میشوند.
بدهیهای جاری چیست؟
در مقابل داراییهای جاری بدهیهای جاری قرار دارند. گروههای مالی که بدهیهای جاری را تشکیل میدهند عبارتند از: حسابها و اسناد پرداختنی تجاری و غیر تجاری، سرمایه در گردش، عملکرد و واکنش نتایج بسیاری از فعالیتهای شرکت و .
از دیگر فواید سرمایه در گردش، نسبت سرمایه در گردش است که مشخص میکند شرکت توانایی یا عدم توانایی برای پوشش بدیهای کوتاه مدتش دارد یا نه؟ که حاصل تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری میباشد.
همیار منابع انسانی
هر وقت صحبت از سرمایه های فکری(intellectual capital) می شود، ذهن ها به سمت افراد داخل سازمان و توانایی دانشی آنها معطوف می شود. اما واقعیت این است که سرمایه فکری علاوه بر انسان ها، به ساختار و ارتباطات شرکت با خارج از مرزهایش نیز گسترش می یابد. در این جا سه بُعد سرمایه فکری و اجزای آنها را معرفی کرده ایم:
۱٫ سرمایۀ انسانی: سرمایۀ انسانی شالودۀ سرمایۀ فکری را تشکیل می دهد و عنصر اصلی برای اجرای کارکردهای مربوط به سرمایۀ فکری است. این سرمایه نمایانگر یک منبع مستمر تجدید و نوآوری برای سازمان محسوب شده که توانایی درک موضوعات را داشته و قادر است از تجاربی که کسب میکند مزیت بیافرینند. سرمایه انسانی ۳ بعد دارد:
– توانایی کارکنان: شامل شایستگی های فردی، مهارتهای افراد و سرمایه گذاری سازمان در سرمایه انسانی است.
– پایداری کارکنان: در درجۀ اول اشاره به نگهداری و حفظ کارکنان دارد. جابجایی داوطلبانه می تواند تهدیدی برای سازمان به عنوان از دست دادنِ دانش انباشته شدۀ کارکنانی که سازمان را ترک می کنند، باشد. بر این اساس سازمانها باید در حفظ کارکنان پیشگام باشند.
– رضایت کارکنان: مجموعه ای از احساسات و باورهاست که افراد در مشاغل کنونی خود دارند. رضایت کلی کارکنان در ارتباط مثبتی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی است که منعکس کنندۀ تفاوت بین آنچه که کارکنان از شغل خود می خواهند و آنچه که آنرا درک کرده اند می باشد.
۲٫ سرمایۀ ساختاری: سرمایۀ ساختاری اشاره به ساختارها و فرایندهای موجود در درون سازمان دارد که کارکنان از آنها استفاده کرده و از این طریق دانش و مهارت هایشان را به کار می گیرند. سرمایه ساختاری از ۴ جز تشکیل شده است:
– فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمانی همان ارزشهای اساسی، باورها و اصول اخلاقی در یک سازمان است که نقش مهمی در نظام مدیریت سازمان ایفا می کند و فرهنگی است که در آن خلاقیت و نوآوری ارزش شمرده می شود، به کارکنان اجازۀ تلاش و خطا و یادگیری داده می شود، فضای حاکم بر سازمان به گونه ای است که تمام افراد با شور و شوق تمام در پی یادگیری و انتقال آموخته هایشان به دیگران هستند و بر اساس سهمی که در رشد دانش و سازمان داشته اند، مورد ارزیابی و تشویق قرار می گیرند.
– سیستم های اطلاعاتی: به فناوری اطلاعاتی یک سازمان اشاره دارد که برای مدیریت صحیح و کامل دانش در آن سازمان به کار می رود.
– فرایندهای سازمان: اشاره به شیوه های انجام فعالیت های سازمانی دارد که در آنها افراد از منابع اطلاعاتی موجود در محیط کاری استفاده کرده و وظایف را به بهترین نحو انجام می دهند
– مالکیت فکری: مالکیت فکری نوعی دارایی می باشد که از طریق ثبت اختراعات و علایم تجاری در هر سازمان به دست می آید. به تازگی افزایش نرخ تجاری سازی، حقوق مالکیت فکری از سوی سازمانها، اهمیت راهبردهای انتقال دانش و فناوری برای سرعت بخشیدن در کشف ایده ها و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه بیش از پیش برجسته شده است.
۳٫ سرمایۀ رابطه ای: این سرمایه جزئی اساسی از سرمایۀ فکری محسوب شده و عبارت است از ارزش نهادینه شده و موجود در کانالهای بازاریابی و ارتباطاتی که از آن طریق شرکتها کسب وکارشان را به پیش می برند. این سرمایه در مقایسه با سرمایۀ انسانی و ساختاری در تحقق ارزشهای شرکت اثری مستقیم تری داشته و عاملی بسیار حیاتی محسوب می شود. سرمایه رابطه ای دو بعد مهم دارد:
– مشتریان: مشتری شخص یا شرکتی است که کانالها و خدمات را خریداری میکند. شاید مهمترین جزء سرمایه رابطه ای، مشتری است به خاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است.
– جامعه: شامل تامین کنندگان، سهامداران، دولت، مجامع علمی و اطلاع رسانی است.
ماخذ: تحلیل اثر سرمایۀ فکری بر عملکرد سازمان، فصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی، ۱۳۹۶
تحلیل ساختار سرمایه در سازمانها بر اساس آمار روز
اگر به دنبال افزایش کیفیت سرمایهگذاری هستید، میتوانید کار خود را با بررسی ترازنامهها شروع کنید.
اگر به عنوان سرمایهگذار به دنبال خرید سهام شرکتهای خوب میگردید، میتوانید با بررسی ترازنامهها فرصتهای سرمایهگذاری در شرکتهای مختلف را بررسیکنید.
درواقع با بررسی سرمایۀ درگردش (working capital)، عملکرد دارایی(asset performance) و ساختار سرمایه(capital structure) میتوانید قدرت ترازنامه و کیفیت سرمایهگذاری در شرکتهای مختلف را ارزیابی کنید.
به کاربرد عاقلانۀ واژههای بدهی (debt) و موجودی(equity) در ترازنامهها توجه کنید زیرا این واژهها شاخص ترازنامههای قوی هستند. به عبارت دیگر در ساختار سرمایۀ سالم باید میزان بدهی کم و موجودی خالص زیاد باشد همۀ این موارد نشاندهندۀ کیفیت سرمایهگذاری است.
در این مقاله به بررسی ترازنامهها (balance sheet) براساس ساختار سرمایۀ شرکتها میپردازیم.
نکتههای مهم:
ساختار سرمایه: ترکیبی از میزان بدهی و حقوق سهامدارن است.
حقوق سهامداران: معادل تمام سهامهای ممتاز و عادی شرکت به علاوۀ درآمد خالص است.
عناصر تشکیل دهنده مفهوم بدهی متفاوت است، اما معمولاً بدهی شامل: تسهیلات کوتاه مدت، بدهیهای درازمدت، جمع بدهیهای عملیاتی(operating leases) و سهام ممتاز قابل بازخرید(redeemable preferred stock) است.
نسبتهای مهم برای ارزیابی ساختار سرمایه شامل: نسبت بدهی(debt ratio)، نسبت بدهی به حقوق سهامداران(debt-to-equity ratios)، نسبت سرمایه(capitalization ratio) است.
رتبه بندیهایی که سازمانهای رتبه بندی اعتباری منتشر میکنند، به ارزیابی کیفیت ساختار سرمایۀ شرکتها کمک میکند.
اصطلاحات مربوط به ساختار سرمایه
ساختار سرمایه
این اصطلاح به سرمایۀ درازمدت (long-term capital) شرکت اشاره میکند. درواقع ساختار سرمایه ترکیبی از میزان بدهی(debt) و حقوق سهامداران(equity) است. ساختار سرمایه، نوعی منبع مالی دائمی برای شرکتها است. به عبارت دیگر ساختار سرمایه از توسعه و داراییهای شرکت پشتیبانی میکند. اگر بخواهیم ساختار سرمایه را با کمک علم ریاضی تعریف کنیم، به فرمول زیر میرسیم:
حقوق کل سهامداران+ تعهدات بدهی =ساختارسرمایه
همچنین میتوانیم این فرمول را با استفاده از علائم اختصاری به شکل زیر عنوان کنیم
Capital structure = DO+TSE
همانطور که پیداست DO شکل اختصاری تعهدات بدهی و TSE هم شکل اختصاری حقوق کل سهامداران است.
شاید تاکنون واژههای(capitalization structure) یا(capitalization) شنیده باشید. توجه کنید که این واژهها نیز به معنی ساختار سرمایه است.
حقوق سهامداران(Equity)
به نظر میرسد تعریف این اصطلاح کار سادهای باشد. در ساختار سرمایه، حقوق سهامداران از رابطۀ زیر به دست میآید:
سهامهای ممتاز و عادی شرکت+ درآمد خالص
در واقع عدد حاصل نشان دهندۀ سرمایۀ ثابت (invested capital) است. این عدد در بخش حقوق سهامدارن در ترازنامه ذکر میشود.
ساختار سرمایه، از رابطۀ سرمایۀ ثابت+ میزان بدهی به دست میآید.
تعریف این اصطلاح به دلیل ابهام ذاتی آن کار راحتی نیست. معمولاً در مقالههای مربوط به سرمایهگذاری بدهی را تعهدات مالی(debt liabilities) در نظر میگیرند. اما باید توجه داشته باشیم که، اصطلاح تعهدات مالی با بدهی عملیاتی(operational liabilities) تفاوت دارد. در واقع مورد اول، بخش بدهی ساختار سرمایۀ را تشکیل میدهد. با این وجود تحلیلگران هنوز دربارۀ عناصر تشکیل دهندۀ بدهی عملیاتی اتفاق نظر ندارند. درواقع بسیاری از تحلیلگران عنصر بدهی را معادل بدهی طولانی مدت در نظر میگیرند. البته این تعریف تا حدودی ساده انگارانه است. به عبارت دیگر بخش بدهی ساختار سرمایه باید شامل: وامهای کوتاه مدت همراه با سند پرداختی(payable notes)، بدهیهای طولانی مدت، دو سوم اجارۀ عملیاتی و سهام ممتاز قابلبازخرید(redeemable preferred stock) باشد.
معرفی نسبتهای اعمال شده بر روی ساختار سرمایه
به طور کلی تحلیلگران از سه نسبت برای ارزیابی قدرت ساختار سرمایه استفاده میکنند. در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
دو مورد اول یعنی نسبت بدهی(debt ratio) و نسبت بدهی به حقوق سهامداران(debt-to equity ratio) از معیارهای رایج هستند. اما نسبت سوم یعنی نسبت سرمایه(capitalization ratio)، دید دقیقتری از ساختار سرمایه شرکت ارائه میدهد. پس با توجه به مطالب ذکر شده میتوانیم بگوییم هر چقدر میزان بدهیهای شرکت بیشتر باشد، حقوق سهامدارن به همان اندازه کاهش خواهد یافت. پس بدین ترتیب ساختار سرمایه هرمی(leveraged) میشود.
از نقاط ضعف نسبت بدهی (debt ratio) میتوان به گسترگی آن اشاره کرد. همچنین در این روش تعهدات مالی و بدهی عملیاتی یکسان درنظر گرفته میشود.
این انتقادها درمورد نسبت بدهی به حقوق سهامداران نیز صادق است. بدهیهای عملیاتی جاری و خصوصاً غیرجاری(current and noncurrent operation liabilities) ، در واقع تعهداتی هستند که برای همیشه با شرکت همراه خواهند بود. برخلاف بدهیها(debts)، بدهیهای عملیاتی (operational debts) بازپرداخت ثابت یا بهره ندارند. اما نسبت سوم یعنی نسبت ساختار سرمایه ، مؤلفۀ بدهی شرکت را با مؤلفۀ حقوق سهامدارن مقایسه میکند برای همین تصویر صحیحتری از ساختار سرمایۀ شرکت در اختیار شما میگذارد. این نسبت به شکل درصد عنوان میشود. بنابراین درصد پایین نشاندهندۀ وضعیت مناسب حقوق سهامداران است.
رابطۀ مطلوب بین بدهی و حقوق سهامداران
متأسفانه، در این زمینه هیچ نسبت جادویی وجود ندارد تا بتوانید از آن به عنوان راهنما استفاده کنید. در واقع مناسبترین نسبت بین بدهی و حقوق سهامداران با توجه به نوع صنعت یا کسب و کار و میزان توسعه شرکت متغییر خواهد بود.
سرمایهگذاران ترجیح میدهند پول خود را در شرکتهایی با ترازنامۀ قوی سرمایه گذاری کنند. پس میتوانیم بگوییم در ترازنامۀ مناسب باید میزان بدهی پایینتر از حقوق سهامداران باشد.
مفهوم اهرام مالی
در علم اقتصاد، اهرام مالی به مثابۀ شمشیری دولبه است. استفادۀ هوشمندانه از این مفهوم، باعث افزایش منابع مالی در دسترش شرکت میشود. در نتیجه شرکت با استفاده از این منابع مالی میتواند رشد و توسعه پیدا کند. بنابراین استفاده درست از این مفهوم سودمند است.
باید توجه داشته باشیم که میزان بدهی زیاد درست به اندازۀ میزان بدهی پایین نگران کننده است. به عبارت دیگر میزان بدهی کم، به این معنی است که شرکت به جای استفاده از داراییهای خود بیشتر به سهام وابسته است. منظور ما از اهرام مالی این است که، شرکت میتواند با استفاده از وجوه قرضی(borrowed funds) حتی پس از پرداخت بهره و کارمزد، سود بیشتری کسب کنند. اما برای اینکه بتوانید از این راهبرد به شکل موفقیتآمیز استفاده کنید، باید از قبل سابقۀ خوبی در زمینۀ پرداخت تعهدات مالی داشته باشید.
اهرام مالی بیش از اندازه
متاسفانه شرکتهایی که بدهی بالایی دارند، با مشکلات فراوانی مواجه هستند. به عنوان مثال طلبکاران، فعالیتهای شرکت را محدود میکنند. به عبارت دیگر، آزادی عمل شرکت را سلب میکنند. همچنین ممکن است این شرکتها به دلیل پرداخت هزینه و بهرۀ بالا، کاهش سودآوری را تجربه کنند. اگر بازار رقابتی باشد، احتمالاً رقبا از این فرصت برای افزایش سهم خود در بازار استفاده میکنند. در بدترین شرایط هم ممکن است شرکت مجبور شود، اعلام ورشکستگی کند.
آژانسهای رتبهبندی اعتباری
خوشبختانه در بسیاری از کشورهای دنیا این فرصت وجود دارد تا شرکتها با استفاده از منابع اطلاعاتی مناسب میزان بدهی خود را تنظیم کنند. (Moody’s)، (S&F) و(Fitch) همه نمونههایی از آژانسهای رتبهبندی اعتباری هستند.
آژانسهای رتبهبندی اعتباری، توانایی شرکتها را در پرداخت اصل مبلغ بدهی و سود بانکی براساس اوراق تجاری و قرضه تعیین میکنند. آژانسهای رتبهبندی اعتبار، بین سرمایهگذاری(investment grade) و غیرسرمایهگذاری (non-investment grade)تمایز قائل میشوند.
به عنوان سرمایهگذار، باید از دیدن رتبه اعتباری بالای شرکت مورد نظر خود خوشحال شوید. اما اگر شرکت مورد نظر شما رتبۀ اعتباری پایینی دارد باید با احتیاط رفتار کنید.
رابطۀ مطلوب بین بدهی و حقوق سهامداران
متأسفانه، در این زمینه هیچ نسبت جادویی وجود ندارد تا بتوانید از آن به عنوان راهنما استفاده کنید. در واقع مناسبترین نسبت بین بدهی و حقوق سهامداران با توجه به نوع صنعت یا کسب و کار و میزان توسعه شرکت متغییر خواهد بود.
سرمایهگذاران ترجیح میدهند پول خود را در شرکتهایی با ترازنامۀ قوی سرمایه گذاری کنند. پس میتوانیم بگوییم در ترازنامۀ مناسب باید میزان بدهی پایینتر از حقوق سهامداران باشد.
مفهوم اهرام مالی
در علم اقتصاد، اهرام مالی به مثابۀ شمشیری دولبه است. استفادۀ هوشمندانه از این مفهوم، باعث افزایش منابع مالی در دسترش شرکت میشود. در نتیجه شرکت با استفاده از این منابع مالی میتواند رشد و توسعه پیدا کند. بنابراین استفاده درست از این مفهوم سودمند است.
باید توجه داشته باشیم که میزان بدهی زیاد درست به اندازۀ میزان بدهی پایین نگران کننده است. به عبارت دیگر میزان بدهی کم، به این معنی است که شرکت به جای استفاده از داراییهای خود بیشتر به سهام وابسته است. منظور ما از اهرام مالی این است که، شرکت میتواند با استفاده از وجوه قرضی(borrowed funds) حتی پس از پرداخت بهره و کارمزد، سود بیشتری کسب کنند. اما برای اینکه بتوانید از این راهبرد به شکل موفقیتآمیز استفاده کنید، باید از قبل سابقۀ خوبی در زمینۀ پرداخت تعهدات مالی داشته باشید.
اهرام مالی بیش از اندازه
متاسفانه شرکتهایی که بدهی بالایی دارند، با مشکلات فراوانی مواجه هستند. به عنوان مثال طلبکاران، فعالیتهای شرکت را محدود میکنند. به عبارت دیگر، آزادی عمل شرکت را سلب میکنند. همچنین ممکن است این شرکتها به دلیل پرداخت هزینه و بهرۀ بالا، کاهش سودآوری را تجربه کنند. اگر بازار رقابتی باشد، احتمالاً رقبا از این فرصت برای افزایش سهم خود در بازار استفاده میکنند. در بدترین شرایط هم ممکن است شرکت مجبور شود، اعلام ورشکستگی کند.
آژانسهای رتبهبندی اعتباری
خوشبختانه در بسیاری از کشورهای دنیا این فرصت وجود دارد تا شرکتها با استفاده از منابع اطلاعاتی مناسب میزان بدهی خود را تنظیم کنند. (Moody’s)، (S&F) و(Fitch) همه نمونههایی از آژانسهای رتبهبندی اعتباری هستند.
آژانسهای رتبهبندی اعتباری، توانایی شرکتها را در پرداخت اصل مبلغ بدهی و سود بانکی براساس اوراق تجاری و قرضه تعیین میکنند. آژانسهای رتبهبندی اعتبار، بین سرمایهگذاری(investment grade) و غیرسرمایهگذاری (non-investment grade)تمایز قائل میشوند.
به عنوان سرمایهگذار، باید از دیدن رتبه اعتباری بالای شرکت مورد نظر خود خوشحال شوید. اما اگر شرکت مورد نظر شما رتبۀ اعتباری پایینی دارد باید با احتیاط رفتار کنید.
ساختار سرمایه چیست؟
ساختار سرمایه، بدهی و همچنین حقوق سهامداران را در ترازنامه شرکت نمایش میدهد. درک ساختار سرمایه به سرمایهگذاران کمک میکند تا توان ترازنامه و سلامت مالی شرکت را ارزیابی کنند. به همین ترتیب، این ساختار به سرمایه گذاران در تصمیمگیری آنها در سرمایهگذاری کمک مینماید.
موسسه رتبهبندی اعتباری چیست؟
موسسه رتبهبندی اعتباری، شرکتی است که رتبه بندی را برای بدهیهایی ارائه میدهد که توسط شرکت مطرح شده است. هر موسسهای نظیر مودیز یا استاندارد اند پورز، بدهی را بر اساس توانایی شرکت برای پرداخت اصل پول و سود آن به بدهکاران رتبه بندی میکند. هر موسسهای روش رتبه بندی مخصوص به خود را دارد. معمولاً، هرچه رتبهبندی بالاتر باشد، ریسک کردن برای سرمایهگذاران بهتر است چرا که شرکت آنچه را که قرض گرفته است به سرمایهگذاران پس خواهد داد.
تفاوت بین نسبت بدهی به سرمایه (DE) و نسبت دارایی به سرمایه چیست؟
نسبت بدهی به سرمایه، وضعیت بدهی شرکت را با وضعیت دارایی آن مقایسه میکند. برای محاسبه این نسبت، جمع بدهی به کل دارایی تقسیم میشود. نسبت بدهی بلند مدت به نسبت دارایی به سرمایه (یکی از چندین ضریب سرمایه گذاری)، بدهیهای بلند مدت را با ساختار سرمایه شرکت مقایسه میکند، که با بدهی بلند مدت و کل دارایی صاحبان سهام نمایش داده میشود. برای محاسبه نسبت سرمایه گذاری بلند مدت، بدهی بلندمدت بر جمع بدهی بلندمدت و دارایی سهامداران تقسیم میشود.
حرف آخر
ساختار سرمایۀ سازمانها، ترکیبی از حقوق سهامدارن و بدهیها است که در ترازنامه ذکر میشود. از آنجایی که معیار دقیقی در دسترس نیست، معمولاً میزان بدهی پایین و سطح بالای حقوق سهامدارن مطلوب تلقی میشود. رتبهبندیهای اعتباری، به تحلیل ساختار سرمایۀ سازمان کمک میکند. در واقع سرمایهگذاران و تحلیلگران میتواند وضعیت مالی شرکت مورد نظر خود را در مقایسه با سایر رقبا ارزیابی کنند. همچنین رتبهبندیهای اعتباری باعث شناخت بهتر ساختار سرمایۀ سازمانها میشود.
سود سرمایه ای یا گین در بورس چیست و چه کمکی به ما می کند؟
بورس، سازمانی مربوط به خرید و فروش سهام مرتبط با شرکتها است. هر شرکتی بعد از دریافت مجوزهای مربوطه میتواند بخشی از سهام خود را در بورس عرضه کند. به سودی که از فروش سهام به دست میآید گین (Capital Gain) میگویند. گین زمانی اتفاق میافتد که قیمت فروش سهام بالاتر از قیمت خرید باشد. در این صورت است که، شما از این معامله سود کسب میکنید. مفهوم سود یعنی درآمد منهای هزینهای که شده است. این بدین معناست که، اصلاح سود با درآمد یکی نیستند و دو مفهوم کاملا متفاوت دارند.
تاریخچه تشکیل بورس در ایران چگونه است؟
ایده ایجاد بورس در ایران در سال 1315 شکل گرفت اما به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم و علیرغم انجام و پیگیریهای بانک ملی تشکیل بورس اوراق بهادار در ایران 25 سال به تاخیر افتاد. در نتیجه در سال 1341 کمیسیونی در وزارت بازرگانی با حضور نمایندگان وزارت دارایی و… تشکیل و موافقتنامه تاسیس بورس تنظیم شد. در اواخر همان سال، هیاتی از بورس بروکسل به ایران دعوت و نحوه تاسیس و اداره بورس کم و بیش مشخص شد و چهار سال بعد در سال 1345 لایحه قانون بورس اوراق بهادار تصویب گردید. در ادامه، قانون تاسیس بورس به بانک مرکزی ابلاغ و خواسته شد تا نسبت به اجرا اقدام نمایند. اما، به دلیل آماده نبودن بخش صنعتی و بازرگانی اجرای این قانون تا سال 1346 به تعویق افتاد و بورس اوراق بهادار در تهران از پانزده بهمن 1346 فعالیت رسمی خود را شروع کرد. اولین سهامی که وارد بورس ایران شد سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس بود.
بازار بورس چیست؟
برای شناخت ساده و عامیانه میتوان گفت که بازار، مکانی برای خرید و فروش است. هر وقت بین خریدار و فروشنده رابطه برقرار شود تا معاملهای صورت گیرد بازار تشکیل میشود. داراییهای بازار به دو دسته تقسیم میشوند؛
- داراییهای واقعی؛ همان دارایی فیزیکی (مثل زمین، ساختمان، خودرو و …)
- دارایی مالی و کاغذی؛ (مثل سهام و اوراق)
بورس یک بازار کاملا سازماندهی شده است که هدف آن خرید و فروش سهام میباشد. هدف اصلی بازار بورس به دست آوردن اطمینان از انجام یک معامله عادلانه در کنار انتشار اطلاعات قیمت برای همه اوراق و داراییهای معامله شده در بازار است. بازار بورس هم میتواند یک مکان فیزیکی باشد تا معاملهگران و سهامداران در آنجا جمع شده و خرید و فروش سهام انجام دهند و یا به صورت کاملا الکترونیکی انجام شود. موفقیت در بازار بورس بستگی به داشتن دانش اولیه و آشنایی کامل با مفاهیم بازار بورس و روش معامله آن دارد. برای موفقیت در بورس و کسب سود، علاوه بر داشتن دانش خرید و فروش و معامله در بازار باید اطلاعات کامل از اقتصاد کلان و اوضاع سیاسی کشور داشته باشیم؛ چون اوضاع و شرایط بورس تحت تاثیر اینگونه مسائل میباشد.
انواع بازار بورس
بازار بورس انواع مختلفی دارد که پرسابقهترین آن بورس اوراق بهادار و جدیدترین آن بورس انرژی است. در ادامه، به توضیح مختصر از این بازارها میپردازیم.
- فرابورس: شامل شرکتهایی است که نتوانستهاند به بازار بورس اوراق بهادار راه پیدا کنند. در فرابورس قوانین ثبت شرکت سادهتر از بورس اوراق بهادار است. فرابورس برای افراد تازه کار بازار پر ریسکی است.
- بورس کالا: خرید و فروش کالاهای معینی و مواد خام و مواد اولیه مورد معامله قرار میگیرد. در بورس کالا هر کالایی که مورد معامله قرار میگیرد با نام خودش نامگذاری میشود. این بورس برای کسانی که میخواهند از نوسان قیمتها استفاده کنند و به حداکثر سود برسند توصیه میشود.
- بورس انرژی: در بورس انرژی معاملات حاملهای انرژی و اوراق بهادار کالاهای مذکور انجام میشود. منظور از حاملهای انرژی؛ برق، نفت، گاز و… است.
- بورس ارز: در این بازار خرید و فروش ارزهای خارجی انجام میگیرد ولی این قسمت در ایران فعال نمیباشد و خرید و فروش ارزهای خارجی در ایران به صورت دستی در بازار آزاد یا صرافیها معامله میشود.
- بورس اوراق بهادار: داراییهایی از قبیل سهام و اوراق مشارکت مورد معامله قرار میگیرد و بیشترین سرمایهگذاری در این بخش اتفاق میافتد.
سهام بورس
سهم یک واحد معرفی شده در بازار بورس است. سرمایهگذاران با خرید تعدادی از سهم یک شرکت صاحب درصدی از آن شده و این باعث میشود هر شخصی در سود و زیان آن سهیم باشد. سرمایهگذاران باید در خرید و فروش خود دقت نمایند چون با خرید هر سهم در روند سوددهی یا زیاندهی آن شرکت شریک میشوند.
دو نوع سهام به نام سهام عام و سهام خاص در بازار سرمایه وجود دارد. برخی از شرکتها، سهامی عام و برخی سهامی خاص میباشند. سهامی عام شرکتی است که در اختیار عموم مردم قرار میگیرد و فقط مختص افراد خاص نیست اما سهامی خاص فقط مختص افراد خاصی است و در اختیار عموم قرار نمیگیرد.
بورس سازمانی مربوط به خرید و فروش سهام مرتبط با شرکتها است. هر شرکتی بعد از دریافت مجوزهای مربوطه میتواند بخشی از سهام خود را در بورس تعریف سرمایه (Capital) عرضه کند. سهام هر شرکتی که ابتدا وارد بورس میشود به عنوان عرضه اولیه با کمترین قیمت اراِئه میگردد. اکثریت افرادی که بتوانند عرضه اولیه خریداری کنند سود خواهند کرد زیرا قیمت این نوع سهام در روزهای اول تا مدتی به صورت نوسان مثبت خواهد بود و زمانی که به مرحله فروش برسد سود خوبی به سهامدار خواهد رساند.
بورس بازار پر ریسک و پیچیدهای است که اگر بدون داشتن آگاهی وارد آن شوید شاید در زمان رشد از آن سود کسب کنید. ولی زمانی که بازار در حال اصلاح یا حالت نزولی است از آن سود حاصل نمیکنید.برای پیشبینی قیمت سهم مورد نظر و تعیین قیمت آن در آینده باید آن سهم را تحلیل کرد. دو نوع تحلیل در بورس وجود دارد تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال .
در تحلیل بنیادی؛ به تحلیل صورتهای مالی شرکت میپردازند و بر اساس نسبتهای به دست آمده سهم با ارزش را شناسایی میکنند.
در تحلیل تکنیکال؛ گذشته قیمت سهم در نظر گرفته میشود و با تجزیه و تحلیل سهم، روند سهم پیشبینی میشود. بنابراین، قبل از خرید هر سهمی یکی از این دو روش تحلیل مورد استفاده قرار میگیرد تا با خرید درست از ضرر جلوگیری شود. برای کسب اطلاعات از روند سهام و قیمتهای آن میتوانید به سایت شرکت مدیریت فناوری مراجعه فرمایید.
مقالات پیشنهادی:
- آموزش 0 تا 100 فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
- تحلیل کردن یعنی چه؟ | انواع تحلیل در بازارهای مالی
سود و زیان در بورس
سرمایهگذاری در بورس هم سودآور و هم زیانآور است. با سرمایهگذاری در بورس میتوان سرمایه خود را چند برابر افزایش داد یا ممکن است به طور کامل ضرر کرد. بازار بورس با ریسک همراه است. یعنی، هدف نهایی که برای یک سهم پیشبینی شده ممکن است با انحرافی رو به رو شود. مطمئنا شخصی که مقداری از سرمایه خود را در بانک سرمایهگذاری کرده مطمئن است که در پایان سال مقداری سود به دست خواهد آورد به همین خاطر، ریسک در این سرمایهگذاریها پایین است. در سایر بازارها مثل بازار سکه و طلا هیچ وقت از میزان سودی که به دست میآید مطمئن نخواهیم بود. بازدهی که یک شخص از سرمایهگذاری توقع دارد با میزان ریسکی که انجام میدهد رابطه مستقیم دارد.
زمان افزایش قیمت سهام
برای اینکه بدانیم قیمت یک سهم افزایش مییابد باید به دنبال دلیل افزایش قیمت سهم باشیم. یعنی، چه دلایلی میتواند وجود داشته باشد که قیمت سهم یک شرکت افزایش یابد تا سود سرمایهای یا گین برای سرمایهگذار اتفاق بیفتد.
دلیل اصلی رشد قیمت سهام یک شرکت افزایش سودآوری آن شرکت است. منظور از سودآوری، بالا رفتن قیمت سهام آن شرکت نیست بلکه سودی است که شرکت با فعالیتها و عملیات خودش به دست آورده است. در نتیجه، با بالا رفتن سودآوری شرکت به تبع قیمت سهام آن شرکت در بازار هم رشد میکند. پس نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که، برای سود کردن در سهام یک شرکت باید چند ماه آتی شرکت را مورد بررسی قرار دهید و بدانید که شرکت در آینده با چه وضعیت مواجه میشود.
عوامل موثر بر نوسانات قیمت سهام
افرادی که به تازگی وارد دنیای بورس شدهاند با سوالهای زیادی روبهرو میشوند. اما یکی از سوالاتی که ذهن افراد را به خود مشغول میکند این است که، چه عواملی بر قیمت سهمها تاثیر میگذارد؟ در جواب باید گفت، عوامل زیادی در قیمت سهام تاثیر دارد که به چند نمونه اشاره میکنیم؛ عواملی مانند وضعیت اقتصادی و مالی کشور و شرکتهایی که قابلیت اندازهگیری دارند. اما گاهی عواملی که قابل پیشبینی نیستند نیز بر نوسانات قیمت بورس تاثیر میگذارد. اتفاقاتی مانند جنگ، افزایش یا کاهش شدید نرخ ارز، تحریم و … به این اتفاقاتی که قابل پیشبینی و کنترل نیستند ریسک سیستماتیک میگویند.
* برای درک بهتر ریسک سیستماتیک کلیک کنید.
گین یا همان سود سرمایه ای
فروش یک محصول بالاتر از قیمت خرید را سود سرمایه ای یا گین میگویند. گین در بورس هم به همین معناست؛ یعنی به سودی که بعد از فروش سهام به دست میآید گین (Capital Gain) میگویند. گین در بورس به افزایش دارایی در هنگام فروش اشاره دارد. شما سهمی را که خرید کردهاید بعد از زمان مشخصی با قیمت بالاتر از ارزش اولیه به فروش برسانید سود برای شما اتفاق افتاده است.
گین در بورس (capital Gain)
گین در بورس زمانی معنی واقعی پیدا میکند که شما سهمی را بالاتر از قیمت خرید خود به فروش برسانید و سود کنید. مدت زمان سرمایهگذاری که به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت میتواند باشد نیز در چگونگی سود کردن شما مدنظر است. به عنوان مثال؛ اگر سودی که به دست آوردهاید به دلیل افزایش تقاضا برای خرید سهم شما به وجود آمده باشد، سودی که به دست آوردهاید معتبر نیست.
سود در زمینههای زیادی مطرح میشود اما سودی که عام مردم به آن شناخت دارند سود تعریف سرمایه (Capital) مالی است. یعنی فایده مالی داشته باشد. زمانی که خروجی در|آمد ما بیشتر از ورودی (مقدار هزینهای که کردهایم) باشد به این معناست که، سودی اتفاق افتاده است. برای به دست آوردن سود خالص میتوانیم هزینهای که کردهایم را از کل درآمد کسر کنیم در این صورت، هر چه باقی مانده است سود خالص ماست. گین در بورس به دو حالت شناخته میشود، کوتاه مدت(کمتر از یکسال) و بلند مدت (بیش از یکسال). زیان یا ضرر سرمایهای معنایی مخالف گین (سود سرمایهای) است. زمانی که ارزش سود شما کمتر از قیمت اصلی شود زیان سرمایهای عنوان میشود.
تفاوت گین با سود تقسیمی یا Dps
گین همان سودی است که از خرید و فروش سهام به دست میآید، آن هم زمانی که سهام را بیشتر از قیمت خرید به فروش میرسانیم. اما سودی که شرکتها پس از برگزاری مجمع که سالی یک بار برگزار میکند، بین سهامداران تقسیم میکند، سود تقسیمی میگویند که متفاوت از گین است. پس افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند اصولا با دو روش کسب سود میکنند:
روش اول؛ از محل افزایش قیمت سهمی که خریداری کرده است که همان سود سرمایهای یا گین (capital Gain) تعریف میشود. مثلا اگر شخصی سهمی را با قیمت 500 تومان خریداری کرده است چنانچه بتواند سهم خود را بالاتر از قیمت خرید به فروش برساند، سود سرمایهای یا همان گین اتفاق افتاده است.
روش دوم؛ از محل سود قابل تقسیم شرکتها است. میزان این سود بستگی به سیاستهای کلی تقسیم سود شرکت دارد. همه شرکتها قادر به پرداخت سود نیستند و تعدادی از شرکتها سود خود را برای توسعه و پیشرفت طرح خود انباشته میکنند. اگر شرکتی طی یک سال با زیان مالی روبهرو شود ولی در آخر سال با در نظر گرفتن زیان مالی سود انباشته داشته باشد در این صورت، آن شرکت میتواند سود تقسیم کند.
گین معتبر در بورس
سودی معتبر است که در نتیجه بهبودی فعالیت شرکت به دست آید. یعنی رشد شرکت موجب افزایش قیمت سهام و سودآوری آن سهم شود. وگرنه اگر به دلیل استقبال بدون آگاهی و کورکورانه مردم از یک سهم و بیشتر شدن تقاضا، قیمت سهم بالا رود این اتفاق سودآوری محسوب نمیشود. قطعا هر کس با ورود به بازار سرمایهگذاری هدفی برای کسب سود دارد. پیش از اینکه به سهمی ورود کنید از تحلیلهای بنیادی بهره ببرید تا علت سوددهی هر شرکت را متوجه شوید. همچنین، پیگیری اخبار مربوط به فعالیت شرکت مورد نظر نیز شما را در مسیر خود موفق مینماید.
کلام آخر
با بالا رفتن تقاضا در بورس و رقابتی شدن بورس حتما با داشتن اطلاعات کافی و جامع درباره یک شرکت و سهم مورد نظر اقدام به خرید آن نموده تا از خرید خود سود کرده و سرمایه خود را افزایش دهید. همچنین، اگر با اطلاعات کافی وارد دنیای بورس شوید با خرید به موقع هر سهم و فروش به موقع سهم در بالاترین قیمت خود میتوانید سود کافی از آن سهم به دست آورید. در غیر این صورت، نه تنها سودی نمیکنید بلکه سهم خود را پایینتر از قیمت خرید فروخته و دچار زیان مالی میشوید.
سوالات متداول
گین در بورس چیست؟
به سودی که بعد از فروش سهام به دست می آید گین یا سود سرمایه میگویند. این سود زمان معنا میدهد که شما سهمی را بالاتر از قیمتی که خریداری شده به فروش برسانید.
تفاوت گین با سود تقسیمی چیست؟
گین همان سودی است که از خرید و فروش سهام به دست می آید آن هم زمانی که سهام را بیشتر از قیمت خرید به فروش می رسانیم. اما سودی که شرکتها پس از برگزاری مجمع که سالی یکبار برگزار می کند بین سهامداران تقسیم میکند سود تقسیمی می گویند.
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش سمانه اطراف و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
نگهداشت سرمایه چیست و چه اهمیتی در حسابداری دارد؟
درک مفهوم “نگهداشت سرمایه” برای حسابداران و کلیه افرادی که با امور مالی و حسابداری یک شرکت یا کسب و کار سروکار دارند بسیار مهم است. نگهداشت سرمایه و قوانین الزامآور آن میتواند از سرمایه سرمایه گذاران و منافع ذینفعان حمایت و پستیبانی نماید. در ادامه بیشتر در خصوص مفهوم نگهداشت سرمایه و اهمیت آن صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
نگهداشت سرمایه (Capital Maintenance) چیست؟
نگهداشت سرمایه (Capital Maintenance) که با عناوینی مثل حفظ سرمایه، پشتیبانی سرمایه و بازیابی سرمایه نیز شناخته میشود، یک مفهوم حسابداری است و بر این اصل بنا شده است که درآمد یک شرکت باید تنها زمانی شناسایی گردد که هزینههای آن به طور کامل جبران و بازیابی شود یا سرمایه آن به طور کامل برگردد. یک شرکت زمانی به نگهداشت سرمایه دست مییابد که میزان سرمایه آن در پایان دوره نسبت به ابتدای دوره تغییری نداشته باشد. هر مقدار مازاد بر سرمایه، نشان دهنده سود شرکت است.
مفهوم نگهداشت سرمایه به این معنی است که یک شرکت تنها زمانی سودسازی میکند که هزینههای مربوط به عملیات در طول یک دوره حسابداری انتخاب شده به طور کامل بازیابی شود. برای محاسبه سود باید ارزش کل داراییهای مالی و سرمایهای شرکت در ابتدای دوره مشخص باشد.
نگهداشت سرمایه فقط به وجوه واقعی موجود در شروع و پایان یک چرخه حسابداری مشخص مربوط میشود و ارزش سایر داراییهای سرمایهای را شامل نمیشود.
انواع نگهداشت سرمایه
نگهداشت سرمایه را میتوان به دو دسته تقسیم بندی کرد:
نگهداشت سرمایه مالی
بنابر نگهداشت سرمایه مالی، یک شرکت تنها زمانی سود کسب میکند که مقدار خالص داراییهای آن در پایان یک دوره از مقدار ابتدای دوره بیشتر شود. این امر هر گونه جریان ورودی یا خروجی از سوی مالکان، مانند مشارکتها و توزیع را شامل نمیشود. نگهداشت سرمایه مالی را می توان در واحدهای پولی اسمی یا واحدهای قدرت خرید ثابت اندازه گیری کرد.
نگهداشت سرمایه مالی فقط به وجوه واقعی موجود در شروع و پایان یک چرخه حسابداری مشخص مربوط میشود و ارزش سایر داراییهای سرمایهای را شامل نمیشود. به دو روش میتوان نگهداشت سرمایه مالی را بررسی کرد که عبارتند از: نگهداری سرمایه مالی پولی و نگهداری سرمایه مالی واقعی.
بنابر نگهداشت سرمایه مالی پولی، سود در صورتی اندازهگیری میشود که خالص داراییهای اختتامیه از خالص داراییهای افتتاحیه بیشتر باشد، که هر دو به بهای تمام شده تاریخی اندازهگیری میشوند. بهای تمام شده تاریخی به ارزش داراییها در زمان خریداری آنها توسط شرکت اشاره دارد. بر اساس نگهداشت سرمایه مالی واقعی، سود در صورتی اندازهگیری میشود که خالص داراییهای اختتامیه از خالص داراییهای افتتاحیه بیشتر باشد، با این تفاوت که هر دو با قیمتهای جاری اندازهگیری میشوند.
نگهداشت سرمایه فیزیکی
نگهداشت سرمایه فیزیکی به هزینه های مرتبط یا ایجاد تمهیدات لازم برای حفظ و نگهداری اقلام و دارایی های ملموس، مانند تجهیزات مربوط نمیشود، بلکه بر توانایی کسب و کار برای حفظ جریان های نقدی در آینده با حفظ دسترسی به داراییهای درآمدزا در زیرساخت های کسب و کار تمرکز میکند.
مفهوم نگهداشت سرمایه فیزیکی به این موضوع دلالت دارد که یک شرکت تنها زمانی سود کسب میکند که ظرفیت تولیدی یا عملیاتی آن در پایان دوره از ظرفیت ابتدای دوره بیشتر باشد، و این امر بدون احتساب هر گونه مشارکت یا توزیع مالک در نظر گرفته میشود.
تأثیر تورم بر نگهداشت سرمایه
نرخ بالای تورم، به ویژه تورمی که در یک دوره زمانی کوتاه رخ داده است، میتواند بر توانایی شرکت برای تعیین دقیق اینکه آیا به نگهداشت سرمایه دست یافته است یا خیر، تأثیر بگذارد. ارزش خالص دارایی های یک شرکت ممکن است همراه با افزایش قیمتها افزایش یابد. با این حال، این افزایش میتواند ارزش واقعی داراییهای یک شرکت را نادرست نشان دهد. به همین دلیل، در دورههای تورمی، یک شرکت ممکن است نیاز به تعدیل ارزش خالص داراییهای خود داشته باشد تا تعیین کند که آیا به نگهداشت سرمایه دست یافته است یا خیر.
نگهداشت سرمایه در زمان تورم مختل میشود زیرا فشار تورم خالص دارایی ها را افزایش میدهد، حتی اگر ارزش اصلی آنها بدون تغییر بماند. به همین دلیل، در زمان تورم، شرکتها موظفند ارزش دارایی های خود را تعدیل کنند تا مشخص شود که آیا به نگهداشت سرمایه دست یافتهاند یا خیر. این موضوع، به خصوص برای کسب و کارهایی که در یک ابر تورم فعالیت میکنند بسیار مهم است.
اهداف نگهداشت سرمایه
هدف اصلی نگهداشت سرمایه، حفاظت از منافع ذینفعان از جمله طلبکاران و سهامداران است. با الزامات قانونی مربوط به نگهداشت سرمایه موردنیاز، شرکتها از انطباق به موقع برای جلوگیری از هرگونه مقررات کیفری یا آسیب به ارزش برند خود اطمینان حاصل میکنند. نگهداشت سرمایه، امنیت سهامداران و اعتباردهندگان وجوه سرمایه گذاری تعریف سرمایه (Capital) شده را تضمین میکند. این امر به نوبه خود بر تعداد زیادی از فروشندگان بالقوه و سرمایه گذارانی که فعالانه به دنبال سرمایه گذاری هستند تأثیر میگذارد.
از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل نگهداشت سرمایه به صاحبان و مدیران کسب و کار کمک میکند تا عملکرد خود را در طول زمان ارزیابی کنند. یک شرکت در صورتی سود میبرد که سرمایه آن بدون تغییر باقی بماند یا در یک دوره زمانی افزایش یافته باشد.
اهمیت نگهداشت سرمایه
چنانچه از اهداف نگهداشت سرمایه فهمیدیم، قوانین الزامآور در خصوص نگهداشت سرمایه باعث حفظ و حراست از سرمایه گذاران در برابر از دست رفتن سرمایهشان میشود. نگهداشت سرمایه نقش مهمی در حمایت از طلبکاران و اعتباردهندگان نیز دارد. قوانین مربوط به نگهداشت سرمایه مانع ایجاد کرده و با محدود کردن شرکت نسبت به برداشت پول، از طلبکاران پشتیبانی و حمایت میکند. این قوانین حداقل سرمایهای را که باید توسط شرکت معرفی شود تا حداقل سرمایه مورد نیاز آن را برآورده کند مشخص مینماید.
نگهداشت سرمایه، علاوه برحمایت از حقوق سهامداران و طلبکاران، به مدیریت و صاحبان کسب و کارها کمک میکند تا عملکرد تجاری تعریف سرمایه (Capital) خود را در یک دوره زمانی ارزیابی کرده یا با سایر شرکتها مقایسه و تجزیه و تحلیل کنند. این تحلیلها میتواند در آینده نقاط اقدام مناسب را مشخص نمایند.
نگهداشت سرمایه برای سازمان های غیرانتفاعی
مفهوم نگهداشت سرمایه میتواند تأثیر زیادی بر سازمان های غیرانتفاعی داشته باشد. برخی از قوانین کشوری ممکن است دارای قراردادهای اهدایی و خیریه باشند؛ قراردادهایی که مستلزم این هستند که مانده موقوفات از بین نرود. این بدان معناست که اگر یک سازمان دوره حسابداری داشته باشد که در آن درآمدهای سازمان یا وجوه سرمایه گذاری شده منفی میشود، مانده های موقوفه اغلب باید از منابع مختلف تکمیل شود. هنگامی که این اتفاق میافتد، میتواند باعث کاهش قابل توجه در دسترس بودن بودجه برای رفع نیازهای عملیاتی شود.
دیدگاه شما