طبق گفته کاتلر کلر: نقش بازاریابها در شناسایی نوع نیاز مشتری در چند بخش معنا پیدا میکند.
دولت ها همچنان به قیمت گذاری نیاز دارند/ آیا پایین آوردن دستوری قیمت ها به نفع مصرف کنندگان است؟
کنترل قیمت ها معمولا با تبلیغات گسترده دولتی همراه می شود، چرا که جنبه روانی و سیاسی چنین اقدامی به مراتب از نتایج اقتصادی آن اهمیت بیشتری دارد.
آرش پورابراهیمی*: دولت ها به روش های مختلف و با اهداف گوناگون در اقتصاد دخالت می کنند. یکی از متداول ترین نمونه های دخالت دولت در اقتصاد، کنترل قیمت کالا و خدمات است. پایین آوردن دستوری و تعیین سقف برای قیمت یک محصول ممکن است در مواقعی خاص مانند جنگ و بلایای طبیعی به کار گرفته شود تا کمبود برخی کالاها موجب گرانی بیش از حد آن ها نشود اما در مواقع عادی هم برخی دولت ها اقدام به تعیین قیمت ها می کنند. چنین دخالتی در بازار بیشتر با هدف کنترل قیمت کالاهای اساسی و در نتیجه به نوعی مبارزه با تورم انجام می پذیرد. دولت ها ادعا می کنند که پایین آوردن قیمت برخی کالاها و خدمات توسط آن ها به نفع مصرف کنندگان و اقشاری خاص صورت می پذیرد. اما آیا به واقع چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ در میان اقتصاددانان حتی در مورد موفقیت دولت و دستیابی به هدف رساندن کالای مورد نظر با بهایی ارزانتر به مصرف کننده از طریق تعیین قیمتی کمتر از قیمت تعادلی برای آن کالا هم تردید جدی وجود دارد.
هنگامی که قیمت یک محصول به طور طبیعی در بازار تعیین شده باشد -که اگر شرایط بازار رقابتی برای آن کالا مهیا باشد قیمت تعادلی قیمتی خواهد بود که در آن میزان عرضه محصول با میزان تقاضای آن برابر است- اگر دولت عرضه کنندگان را مجبور کند که آن کالا را به قیمتی کمتر از قیمت تعادلی به فروش برسانند ، باعث کاهش تمایل آن ها به عرضه کالا و در نتیجه کاهش میزان ارایه شده از کالا در بازار خواهد شد، چرا که دولت شاید بتواند با کنترل بازار جلوی فروش آن محصول با قیمت بیشتر را بگیرد اما نمی تواند عرضه کنندگان را مجبور کند که با همان انگیزه سابق به ارایه کالا بپردازند. همچنین قیمت بالاتر، باعث می شود تا تولید و عرضه آن کالا برای برخی از عرضه کنندگان که هزینه تولید بیشتر و در نتیجه سود کمتری دارند، توجیه اقتصادی خود را از دست بدهد. از سوی دیگر کاهش دستوری قیمت باعث خواهد شد تا با ارزانتر شدن کالا، مصرف کنندگان تمایل بیشتری به استفاده از آن کالا نشان دهند. هرچند میزان افزایش تقاضا و کاهش عرضه در اثر تغییر قیمت بستگی به نوع و بازار آن کالا دارد اما نتیجه حتمی آن ایجاد کمبود در بازار است، چرا که اکنون تقاضای کالا در بازار بیشتر از عرضه آن است. در چنین وضعیتی همواره بخشی از افرادی که تمایل به خرید کالا در قیمت تعیین شده دارند از دستیابی به کالا محروم می شوند. میلتون فریدمن، اقتصاددان مشهور و برنده نوبل اقتصاد در جایی گفته است: "ما اقتصاددانان خیلی از مسایل را نمی دانیم اما می دانیم که چگونه می توان کمبود ایجاد کرد. اگر می خواهید کمبود ایجاد کنید، کافی است که برای مثال قانونی تصویب کنید که در آن خرده فروشان نتوانند هر پوند گوجه فرنگی را به قیمت بیش از 2 سنت بفروشند. در این صورت شما فورا کمبود گوجه فرنگی خواهید داشت."
هنگامی که تقاضا اصول قانون عرضه و تقاضا از عرضه فراتر رود، نحوه تخصیص کالا خود به یک معضل تبدیل خواهد شد. اگر تصور شود که برای آن کالا صف ایجاد شود، کالا به کسانی خواهد رسید که جلوی صف قرار دارند. اما آیا ایستادن در صف که احتمالا باعث می شود وقت زیادی از مصرف کنندگان گرفته شود، هزینه ای برای آن ها در برندارد؟ اگر ارزش زمانی که از شهروندان در صف تلف می شود را با معیاری پولی بسنجیم، آنگاه برخی اوقات هزینه زمان تلف شده به علاوه هزینه خرید کالا با قیمت کمتر از هزینه قیمت سابق آن کالا بیشتر می شود و در واقع شهروندان مجبور می شوند هزینه بیشتری برای آن کالا نسبت اصول قانون عرضه و تقاضا به زمانی که قیمت ارزانتری داشت بپردازند. البته در برخی مواقع عرضه کنندگان روش های دیگری را برای عرضه کالا در نظر می گیرند، برای مثال ممکن است آن را برای آشنایان، اقوام و هم نژاد های خود کنار بگذارند. اگرچه در این مواقع بهای پرداخت شده توسط کالا همان مقداریست که دولت تعیین کرده اما شکی نیست که در حق کسانی که به دلیل عدم برخورداری از روابط خاص از دسترسی به کالای مورد نظر محروم مانده اند، ظلم و بی عدالتی صورت گرفته است. آفت دیگری که کنترل دستوری قیمت ها توسط دولت می تواند به بار بیاورد شکل گیری بازار سیاه است. در این شرایط افرادی که در قیمت های جدید امکان دسترسی به کالا را نیافته اند اما آن کالا برایشان اهمیت دارد حاضر می شوند که آن را از بازار سیاه تهیه نمایند.
قیمتی که کالا در بازار سیاه به فروش می رسد معمولا بیشتر از قیمت تعادلی سابق است چرا که خطرات ناشی از غیر قانونی بودن عرضه کالا در بازار سیاه به قیمت آن کالا خواهد افزود. در این شرایط هم بسیاری از مصرف کنندگان ناچار می شوند بهایی بیشتر از قیمت سابق را پرداخت کنند. همچنین ممکن است کیفیت کالای مورد نظر بعد از کاهش قیمت افت کند. در خلال جنگ جهانی دوم دولت آمریکا غذا فروشی ها را مجبور کرد که بهای محصولات خود کاهش دهند، هرچند آن ها تن به این اقدام دادند اما از میزان گوشت و دیگر مواد به کار رفته در غذا به طرز قابل توجهی کاسته شد. به علاوه نباید فراموش کرد که تعیین قیمتی پایین تر از قیمت تعادلی و کنترل بازار جهت تامین این خواسته و احتمالا شناسایی و تنبیه متخلفان برای دولت و جامعه با هزینه همراه خواهد بود، هزینه ای که ممکن است گاهی فراتر از منافع به دست آمده از کنترل قیمت ها باشد. البته اگر اصلا منفعتی در بر داشته باشد.
یک نمونه
هنگامی که اعراب در سال 1973 صادرات نفت خود به غرب را تحریم کردند، بهای نفت و به تبع آن سوخت در سرتاسر جهان به شدت افزایش یافت. دولت آمریکا برای جلب رضایت مصرف کنندگان اقدام به تعیین سقف قیمت برای فروش بنزین در این کشور کرد. اگرچه در ابتدا احساس می شد که این اقدام به نفع مصرف کنندگان خواهد بود اما مردم آمریکا خیلی زود معضلات کنترل قیمت ها را احساس کردند. عرضه بنزین به شدت کاهش یافت و در نتیجه صف هایی طولانی در مقابل پمپ بنزین ها شکل گرفت. همچنین بی اطمینانی شکل گرفته در مورد امکان دست یابی به سوخت به نظام حمل و نقل و حتی گردشگری این کشور آسیب وارد کرد. بسیاری از خانواده های آمریکایی به این خاطر که نسبت به امکان یافتن سوخت در شهرهای دیگر اطمینان نداشتند، در ایام تعطیلات از مسافرت صرفنظر کردند. هرچند این قانون در سال های آتی لغو شد اما اثرات منفی آن به حدی مشهود بود که همواره از آن به عنوان نمونه ای از ناکارآمدی تعیین سقف قیمت یاد می شود.
چرا دولت ها همچنان اقدام به کنترل قیمت ها می کنند؟
با توجه اصول قانون عرضه و تقاضا به آنچه گفته شد شاید این پرسش مطرح شود که پس دولت ها به چه دلیل قیمت برخی اقلام را کنترل می کنند؟ توجیه اقتصادی چنین اقدامی بسیار سخت است. شاید دولت ها ادعا کنند که در بازارهایی که چندان رقابتی نیستند و بازار در انحصار چند تولید کننده محدود قرار دارد، قیمت تعیین شده در بازار بیش از قیمت مطلوب است اما اشکال کار اینجاست که تجربه نشان داده دولت ها بیش از آنکه برای کنترل قیمت در بازارهای انحصاری مانند هنگامی که تنها یک شرکت ارایه دهنده خدمات مخابراتی وجود دارد دست به کار شوند، در بازارهایی دخالت می کنند که اتفاقا رقابت بیشتری در آن ها به چشم می خورد مانند بازار مواد خوراکی و یا بازار مسکن.
در نبود انگیزه های اقتصادی می توان انگیزه های سیاسی پرشماری برای تعیین قیمت برخی کالاها از سوی دولت یافت. علیرغم اینکه سیاست ها پولی و مالی متنوعی را می توان برای کنترل تورم به کار گرفت اما برخی دولت ها برای جلب رضایت مصرف کنندگان و به این خاطر که خود را دولتی دلسوز به خصوص در میان برخی طبقات نشان دهند اقدام به دخالت در بازار و کنترل قیمت ها می کنند که معمولا چنین اقدامی با تبلیغات گسترده دولتی هم همراه می شود، چرا که در حقیقت جنبه روانی و سیاسی آن از اهمیت به مراتب بیشتری از نتایج اقتصادی اینگونه اقدامات برخوردار است. اما باید در نظر گرفت که حتی اگر دولتی با اینگونه اقدامات دستوری و غیر اقتصادی در کوتاه مدت موفق که کنترل قیمت و حتی عرضه در بازار بشود، اما راهی برای اجتناب از عواقب بلند مدت آن وجود ندارد. کاهش دستوری قیمت به کاهش جذابیت سرمایه گذاری در آن بخش خواهد انجامید، از ورود عرضه کنندگان جدید جلوگیری خواهد کرد و در نتیجه عرضه آن کالا را با کاهشی چشمگیر مواجه خواهد کرد. در واقع تبعات کنترل دستوری قیمت ها در بلند مدت به زیان مصرف کنندگانی خواهد بود که در ابتدا به نظر می رسید چنین اقدامی برای افزایش رفاه آن ها صورت پذیرفته است.
کلینیک مدیریت
عرضه و تقاضا یکی از اصول اولیه در بحث اقتصاد است. همانطور که از نامش پیداست، هرقدر میزان عرضه کمتر باشد، تقاضا بالاتر میرود. برای مثال، اگر حیطهی فعالیت استارتاپ شما به ایدهای در فناوریِ تازه اختراعشدهای میپردازد، میتوانید سرمایهگذاران مشتاقی را که در این زمینه با هم رقابت میکنند، جذب کنید. بیشتر استارتاپها با استقبال رقبای سرمایهگذار روبهرو نیستند. حتی اگر سرمایهگذاران گوناگون برای همکاری با شما سرودست نمیشکنند، باید طوری کار خود را جلوه بدهید که سرمایهگذار موردنظرتان احساس نکند تنها فردی است که خواهان همکاری با شماست. باید از قانون عرضه و تقاضا کمک بگیرید و کمیاب بودن و نوظهور بودن خود را در ذهن دیگران تداعی کنید.
دکتر شهداد شعبانی
مدیر سایت بیزینس ترینینگ دات آی آر
مطلب قبلی
ارزش گذاری استارتاپ برای شما و سرمایهگذار ضروری است
مطلب بعدی
ارزش شما را بازار مشخص میکند
مطالب مرتبط :
مدیریت فناوری، پیش شرط رقابت پذیری ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
کار آفرینی در عصر اطلاعات وارتباطات – بخش اول ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
استراتژی شرکتی چیست؟ ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
کار آفرینی در عصر اطلاعات وارتباطات – بخش دوم ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
تجزیه و تحلیل شایستگی اصلی با هدف کسب مزیت رقابتی استراتژیک ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
از نوآوری خود ، ارزش بدست آورید ۲۱ آذر ۱۳۹۶
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
جستجو در مطالب
مطالب روز
پیام تسلیت
با سلام و احترام جناب آقای دکتر شعبانی خبر درگذشت پدر گرانقدرتان ما را اندوهگین ساخت. از درگاه خداوند سبحان برای آن مرحوم، غفران و رحمت الهی و برای حضرتعالی و دیگر سوگواران صبر و شکیبائی خواهانیم. کارگروه های کلینیک مدیریت
میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) مبارک و خجسته باد
با سلام و احترام سروران عزیز و بزرگوار فرا رسیدن ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) را خدمت شما و خانواده محترم تبریک عرض می نمائیم. سربلند و پیروز باشید.
جنبه روانی مدیریت استراتژیک
ما همواره با این سه عامل روبرو هستیم . پس در مدیریت استراتژیک هیچ چیز قطعی و صد در صدی نیست و همراه با ریسک همراه است.
تعریف کلاسیک مدیریت استراتژیک
فرآیند اخذ تصمیمات استراتژیک ، اجرای اقدامات استراتژیک ، تحقق تغییرات استراتژیک برای رسیدن به نتایج استراتژیک
اهداف برنامه ریزی اطلاعات
دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه های همگانی در جامعه وجود دارد. منتقدان بر این باورند که رسانه های جمعی مسئول جنایت های روزافزون و تضعیف روحیه عمومی از یک سو و کاهش حس خلاقیت و نگرش صحیح سیاسی از سوی دیگرند.
آخرین مقالات
معرفی کتاب هفته : كتاب دانشگاه سازماني
كتاب "" دانشگاه سازماني "" دستنامه اي (HAND BOOK ) است گردآوري شده از تجربيات مديران منابع انساني و مديران آموزش و توسعه ي سازمانهاي پيشرو ، كه اقدامات مربوط به آموزش و توسعه منابع انساني خود را در يك چارچوب مدون و يكپارچه به نام دانشگاه سازماني ، سازماندهي نموده اند . هدف از گردآوري و تأليف اين كتاب توسط "" دكتر مارك آلن "" اين بوده است كه براي ساير مديراني كه هنوز اقدامي براي يكپارچه سازي فعاليتهاي آموزش و توسعه منابع انساني خود بصورت استراتژيك نكرده اند ، يك راهنماي عملي فراهم نمايد . اين راهنما ، تجربيات گرانبهائي از صنايع مختلف را در قالب فعاليتهاي استاندارد آموزش و توسعه در اصول قانون عرضه و تقاضا خود گنجانده است . فصل هاي مهم اين كتاب عبارتند از : روزشمار راه اندازي داشنگاه سازماني تويوتا اداره دانشگاه سازماني ، به مثابه يك بنگاه اقتصادي دانشگاه سازماني به مثابه يك اهرم استراتژيك در سازمان شركاي استراتژيك دانشگاه سازماني بهترين تجربه ها در دانشگاه هاي سازماني كاركردهاي دانشگاه سازماني در زمينه آموزش استفاده از تكنولوژي براي افزايش يادگيري در دانشگاه سازماني ارزيابي اثربخشي در دانشگاه سازماني اندازه گيري ROI در دانشگاه سازماني دانشگاههاي سازماني بين المللي در اروپا ، استراليا وآسياي جنوب شرقي
کتاب هفته – هوش مالی (رابرت کیوساکی)
در این کتاب که درست بعد از بحران مالی آمریکا نوشتهشده است، رابرت کیوساکی بار دیگر تأکید میکند که تحصیلات آکادمیک و استخدام در یک شغل با حقوق بالا، جوابگوی زندگی در دوران حاضر نیست و باید از سمت کارمند و خویشفرمای چهارراه پولسازی به سمت دیگر آنکه سرمایهگذاری و تجارت است مهاجرت کرد. در بخشی از این کتاب آمده است: «درباره پول و سرمایه خود باهوشتر عمل کنید. یکی از اولین قدمهای ثروتمند شدن از طریق هوشیارتر شدن نسبت به پول خودتان این است که وقتی فرصتها خود را به شما نشان میدهند، از این فرصتها استفاده کنید». بهطور خلاصه میتوان گفت در این کتاب نحوه رفتار صحیح با پول آموزش داده میشود، زیرا کیوساکی معتقد است هوش مالی چیزی بیش از رفتار مالی صحیح نیست.
رسوایی لایبور در سال ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲ بانک بارکلیز متهم شد که بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نرخی پایینتر از چیزی را که به بانکها وام میداده، اعلام کرده است. درنتیجهی این تخلف بانک بارکلیز ۴۵۰ میلیون دلار جریمه شد و مدیر عامل آن، باب دایمونود استعفا داد. دایموند اظهار داشت که بیشتر بانکهای دیگر نیز همین کار را میکردهاند و بانک انگلستان اصول قانون عرضه و تقاضا از آن خبر داشته است. دادگاه لندن شش بانک را در ژانویهی ۲۰۱۶ تبرئه کرد. سه بانک در سال ۲۰۱۵ مجرم شناخته شدند: بانک تام هایز در آگوست، بانکهای آنتونی الن و آنتونی کنتی در نوامبر. چرا بارکلیز و دیگر بانکها باید دربارهی نرخ لایبورشان دروغ بگویند؟ این کار میتواند باعث شود بانکها سود بیشتری کسب کنند زیرا پایین بودن نرخ لایبور بانک به این معناست که این بانک در مقایسه با بانکی با نرخ لایبور بیشتر، سالمتر است. البته زمانی که بارکلیز نرخ کمتری اعلام میکند شاید شما نیز سود ببرید، زیرا نرخ لایبور پایینتر به این معناست که نرخ بهرهی کمتری برای وامهایی با سود متغیر درنظر گرفته خواهد شد.
قانونگذاران استفاده از لایبور را متوقف خواهند کرد
در ۲۷ جولای سال ۲۰۱۷، مسئولین امور مالی انگلستان اعلام کردند که ممکن است تا سال ۲۰۲۱ استفاده از لایبور را متوقف کنند، زیرا استقراض بانکها از یکدیگر کاهش پیدا کرده است. این حرف بهمعنای این است که تراکنش کافی میان برخی از ارزها وجود ندارد که با توجه به آن بتوان تخمین خوبی از نرخ لایبور داشت. بانک انگلستان مشغول ارزیابی جایگزینهای مختلف برای آن است. یکی از جایگزینها میانگین شاخص روزانهی پوند است. این شاخص از نرخ روزانهی سرمایهگذاری در واحد پوند استفاده میکند. جایگزین دیگر نرخ وامدهی اروپاست. مقامات انگلستان آرامآرام این جایگزینی را انجام خواهند داد.در آمریکا نیز کمیتهی نرخ ارجاعی جایگزین موافقت کرده است که از جایگزینی برای نرخ دلار استفاده شود. استفاده از نرخ جدید از سال ۲۰۱۹ آغاز خواهد شد. نرخ جدید براساس استفاده در قرارداد بازخرید محاسبه میشود. این قراردادهای بازخرید خودشان براساس خزانهداری صورت میگیرند.
لایبور چگونه بر شما تأثیر میگذارد؟
اگر شما وامی گرفتهاید که نرخ بهرهی آن تغییر میکند، در این صورت نرخ آن بر اساس شاخص لایبور مشخص میشود. درنتیجه اگر لایبور افزایش پیدا کند، پولی پرداختیِ ماهانهی شما نیز افزایش پیدا میکند. این موضوع برای نرخ بدهی کارت اعتباری که به صورت ماهانه باید پرداخت شود نیز صادق است. حتی اگر بازپرداخت وام شما و پرداخت ماهانهای که برای کارت اعتباریتان انجام اصول قانون عرضه و تقاضا میدهید، نرخ ثابتی داشته باشد باز هم افزایش لایبور بر شما تأثیر میگذارد و باعث گرانتر شدن همهی وامها میشود. این اتفاق باعث کاهش تقاضای مشتریها و کند شدن رشد اقتصادی میشود. اگر شرکتها نتوانند فعالیتهایشان را گسترش دهند، نیازی به استخدام نیرویها کاری جدید نیز نخواهند داشت. با کاهش تقاضا ممکن است شرکتها حتی مجبور به تعدیل نیرو شوند. اگر لایبور برای مدت طولانی بالا بماند میتواند باعث بحران اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری شود.
چرا لایبور مهم است؟
لایبور علاوهبر تعیین نرخ بهرهی وام بینبانکی به بانکها کمک میکند تا نرخ وامهای متغیر را نیز تعیین کنند. این موارد شامل وام مسکن و بدهی کارت اعتباری میشود. انجمن بانکدارهای بریتانیا تخمین میزند که ۱۰ میلیارد دلار وام تحت تأثیر نرخ لایبور هستند. بانکها همچین از لایبور برای محاسبهی نرخ سود معاملات ارز و تبادل افول اعتبار استفاده میکنند. بانکها لایبور را در دههی ۱۹۸۰ میلادی پایهگذاری کردند. آنها به منبعی معتمد و مطمئن برای تعیین نرخ سود مشتقات نیاز داشتند. در سال ۱۹۸۶، اولین نرخ لایبور برای سه ارز مختلف دلار آمریکا، پوند انگلستان و ین ژاپن اعلام شد.
چگونه در دیوار آگهی بزنیم تا نفر اول باشیم و بهترین بازدید را بگیریم
چگونه در دیوار اگهی رایگان بزنیم تا اول باشیم
و از طرفی معمولا هم کسانی که دنبال چیزی در دیوار هستند ۲۰ تا آگهی اولی را بیشتر نمی بینند(زون طلایی) و زنگ می زنند
پس چه اتفاقی افتاد ، تعداد زیاد اگهی دیوار دهنده که بعضا با خط های متعددی روی دیوار آگهی می دهند و همه هم تلاش دارند رتبه های بالاتری در دیوار بدست بیاورند
لذا در این اثنا جناب دیوار هم یکی از گزینه های شیرنشو (البته برای خودش😏 )گذاشت روی میز ، یعنی اگهی نردبان دیوار و به زبان ساده تر میشه پول بده تا بری بالاتر 🙏
خوب رقبا هم از این ترفند استفاده می کنند و این میشه که می بینی ۲۰ تا اگهی اول دیوار بعضی وقت ها حتی بیشتر از این تعداد آگهی همش میشه نردبان
و اگهی نردبان دیوار شما به مدت ۲۰ دقیقه اوله
چرا که بعدی ( رقیب شما ) امده روی شما نردبان کرده 😔
خوب از این بکُش بکُش ، آگهی های نردبان
جناب دیوار خیلی خوشحال می شوند و قیمتشو بالا می بره🤣
یعنی الان توی مثلا خدمات مجالس که این خون و خون ریزی وجود داره جناب دیوار نردبانش را کرده ۱۰ هزار تومان (برای تهران )
و صنف های دیگه که آسمان آبی تره پنج هزارتومانه (مثل ارسال آگهی تور کیش)
خب چاره ای هم نیست و کار دیوار هم طبق منطق بازار هستش ،جای محدود و متقاضی بسیار برای بالا بودن
پس قانون عرضه و تقاضا کار خودشو می کنه
اما بسیاری ارسال آگهی در دیوار خیلی ساده فرض می نمایند (البته ساده هم هست وقتی رقابت سنگین نباشه )
یعنی فکر می کنند که زدن اگهی یعنی یه متن چندتا عکس که از اپکیشن دیوار آپ می کنی و بعدش هم نردبان میشه دیگه
اما فراموش نکنید وقتی رقابت ها سنگین بشه تفاوت برنده و نفر دهمی صد متر نیست بلکه خیلی به هم فشرده رقابت می نمایند و
برنده کسی که نکات ریز و درستی را رعایت می کنه
- اینکه عنوان شما چی باشه
- متن شما چی باشه
- چه ساعاتی اگهی باید نردبان بشه
- رقبای اصلی شما کی هستند و طبق چه آنالیزی کار می کنند
- و…..
همه اینها و کلی فاکتور دیگه خیلی مهمه تا بتونید از اگهی خودتون تو دیوار نتیجه درستی بگیرید
خیلی از مشتریان پکیج آنالیز من قبلا خودشان زیاد آگهی زدند و کار کردند ولی کم کم بعلت زیاد شدن رقبا و نیز زیاد شدن هزینه های اگهی دیگه توش می مانند
و کم کم به فکر این می افتند نمی شه دیوار دور بزنند یا دیوار را حک کنیم
حک دیوار و دور زدن اون شاید بشه ولی دیوار یک سایت با تیم پشتبانی قوی که اگر هم باگ و حکی بشه سریع برطرفش می کنند اونوقت چی ..
حالا چه کاری باید بشه ؟
راه حل این نیست راه حل اینه بتونی خوب سایت دیوار را بشناسی و رقبای خودتون بشناسی و بتونی بهترین اگهی را با بهترین زمانبندی ممکن و کمترین هزینه بزنی
و این کار را ما توی پکیج انلایز سایت دیوار انجام می دهیم به چه صورت
- اگهی های در صنف شما را در دیوار در یک هفته گذشته استخراج می نماییم ( توسط روبات )
- رقبای شما و انلایز رفتاری انها را روی دیوار درمی آوریم
- بهترین عنوان ممکن را استخراج می نماییم
- و….
نتیجه حاصله برای شما نسبت به قبل از این انلایز بازدید شما حداقل چند برابر خواهد شد
◀️ و هزینه های نردبان کمتری خواهید داد
◀️ نتیجه بهتری بدست خواهید اورد
دو دقیقه اول آموزش انالیز را ببینید
نمونه های اجرای ،نشان از درست بودن انلایز ما دارد و هزینه آنلایز را همون هفته اول برای شما جبران می نماید
انتخاب باشماست….
یادتون باشه فقط با اگاهی و درست تبلیغ کردن می تونید
زنگ خور بهتری داشته باشید و هیچ مورد شانسی هم در این بین نیست
نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand)
یکی از نکات بسیار مهمی که در تحلیل ایده یک استارتاپ از اهمیت ویژهای برخوردار است این است که ببینیم این ایده استارتاپی چه نیازی را برآورده میکند، چه خواستهای را پاسخ میدهد و آیا تقاضایی برای آن وجود دارد یا خیر. نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand) سه بخش مهم زندگی است که همواره از بدو خلقت، همراه انسان بوده. در هیچ از زمان و مکانی نمیتوان فرد و یا موردی را پیدا کرد از اینها دور بوده باشد.
انسان همیشه در راه برطرفکردن نیاز، خواسته و تقاضای خود بوده است اما دانستن تفاوت نیاز و خواسته و اهمیت هریک از اینها برای شما، به عنوان یک بازاریاب، مهم و اساسی است. هرچقدر که از نقاط گمراهکنندهی این بحث مطلع باشید؛ از بازار و مشتریان هدف خود آگاهتر هستید. زیرا که به شما درک درستی از بازار و مخاطب میدهد.
شناخت این سه بحث در بازاریابی، شما و ایدهی استارتاپیتان را همواره پویا و زنده میکند. این همان کلید طلایی است که قفل محبوب ماندن در بازار را باز میکند. ما در این مطلب حاصل تحقیق جامعی که در رابطه با این سه مفهوم اساسی داشتهایم، به اشتراک گذاشتیم. درپایان نهتنها مفهوم کلی این سه را میفهمید بلکه تفاوت هریک را نیز درک خواهید کرد.
بیایید تعریف این واژهها را با رویکرد استارتاپی مرور کنیم.
تعریف نیاز چیست
دانستن اینکه ایدهی یک استارتاپ چه نیاز، خواسته و تقاضایی را برآورده میکند، بخش مهمی از تحلیل اولیهی آن است، اما این نیازها چه چیزهایی هستند و چه مواردی تحت عنوان نیاز (Need) خوانده میشود؟ در جواب این سوال که نیاز یعنی چه باید گفت نیازها، چیزهای اساسی برای بقای ما هستند. نیازهای انسانی نامحدود است و همه اختراعات جدید سعی در برآوردهکردن نیازهای انسان دارند.
ما نمیتوانیم فعالیتهای بازاریابی یا وجود بازار را در صورتی تصور کنیم که نیازهای انسانی در آن نیست. اساسا نیازها به نیازهای جسمی، اجتماعی و فردی تقسیم میشوند.
نیازها شامل چه مواردی است:
- نیازهای جسمی: نیازهای اساسی انسانی مانند هوا برای تنفس، غذا، آب، لباس و سرپناه
- نیازهای اجتماعی: مانند نیاز به تعلق، خانواده و دوستان.
- نیازهای فردی: بسته به درک، دانش و محیط هر فرد متفاوت است.
به طور کلی محصولاتی که در طبقه نیازها جای میگیرند، برای فروش نیازی به فشار ندارند زیرا مشتریان خود اقدام به خرید میکنند. اما در جهان رقابتی امروز که برندهای مختلف نیازهای مشابهی از مشتری را ارضا میکنند، حتی محصولات مربوط به طبقه نیازها نیز باید اصول قانون عرضه و تقاضا با فشار در ذهن مشتریان جای بگیرند.
بررسی سطوح نیاز از دید یک بازاریاب
به عنوان بازاریاب، سطح نیاز انسانها برای ما کافی نیست. مردم همیشه نمیتوانند آنچه را که لازم دارند بیان کنند؛ به همین دلیل برخی افراد حتی از نیازهای خود، آگاه نیستند.
طبق گفته کاتلر کلر:
نقش بازاریابها در شناسایی نوع نیاز مشتری در چند بخش معنا پیدا میکند.
تعریف نیاز در بازاریابی
پنج نوع از نیازهایی که بازاریابان برای تشخیص نوع نیازهای مشتری باید به آنها آگاه باشند به شرح زیر است:
- نیازهای بیان شده (Stated Needs): نیازهایی که پس از احساس آنها، بیان میشوند. فرد نیاز به خرید خودرو دارد و میگوید: «به خودرو نیاز دارم.» در اینجا مشتری نیازش را به زبان آورده و بیان کرده است.
- نیازهای واقعی (Real Needs): در این نیاز، مشتری نیاز خود را بازگو کرده است؛ اما چیزی که میخواهد، تمام آن چیزی که گفته نیست! بهطور مثال او به خودرو نیاز دارد اما خودرویی که هزینهی کمتری را به دنبال داشته باشد.
- نیازهای بیان نشده (Unstated Needs): نیازهای نامشخص و یا بیان نشده آن دسته از نیازهایی است که مشتری آنها را از فروشنده انتظار دارد. مثلا هنگام خرید خودرو، انتظار خدمات پس از فروش خوب را دارد.
- نیازهای پنهان (Secret Needs): نیازهایی که مشتری تمایل به پذیرش آن ندارد اما در بخش مهمی از خواستههای او قرار دارد. برای فهم بیشتر این نیاز برگردیم به مثال خودرو. در این نیاز فرد تمایل دارد یک خودرو خوب و با کیفیت را داشته باشد، اما وضعیت و میزان هزینهای که میتواند برای رفع نیازش داشته باشد، مهم است.
- نیازهای غیرواقعی (Delight Needs): مشتری علاقهمند است در خرید خودروی خود امکاناتی مانند سیستم موسیقی و GPS داشته باشد؛ اما او به وضوح این خواسته را بیان نمیکند. این نوع نیاز، نیازهای غیرواقعی خوانده میشوند.
به عنوان بازاریابی اگر تنها به نیاز بیانشده از طرف مشتری دقت کنید و بر اساس آن برنامهریزی کنید، ممکن است شرایط گمراهکنندهای برای شما به وجود آید. بنابراین بازاریاب باید با مطرح کردن سوالاتی از او، سعی در کشف نیاز واقعی کند و آن را هدف اصلی ایدهی استارتاپی خود قرار دهد. از این طریق میتوانید با مشتری خود رابطه بهتری برقرار کنید.
اکنون بیاید بررسی کنیم چگونه این نیازها تبدیل به خواسته میشوند و میتوان آنها را تغییر داد.
خواسته به چه معنی است ، کلید دوم تحلیل استارتاپی
خواستهها (Wants) برای برآورده شدن نیازهای خاص هستند. خواستههای انسانی که از توانایی و تمایل به خرید ایجاد میشوند، نیازهای انسان نامحدود است. بنابراین، برای رفع نیازهای نامحدود، فرد تمایل به محصولات، خدمات و روشها مختلف دارد. به عبارت دیگر؛ تمایل به برآوردن نیازها، خواسته نامیده میشود. خواستههای انسان بسته به ادراک، محیط، فرهنگ و جامعه هر فرد متفاوت است.
با توسعه فنآوری اطلاعات، بسیاری از موارد از مرحله خواسته به نیاز تبدیل شدهاند. مثالهایی مانند رایانهها، تلفنهای هوشمند و اینترنت در این تعریف قرار دارند. در برخی موارد به بازاریابان این انتقاد وارد میشود که بازاریابی، نیازها و خواستههای غیرضروری را ایجاد کردهاند اما در واقعیت این بازاریابان نیستند که نیازها را به وجود میآورند؛ آنها فقط ممکن است برخی از اشیاء خاص را ارتقاء داده و مردم، به دلیل نیازهای خود آنها را بخواهند.
به عنوان مثال، بازاریابان میتوانند این ایده را تقویت کنند که بیمه میتواند نیاز فرد به ایمنی را برآورده سازد. آنها نیاز انسان به امنیت را ایجاد نمیکنند.
بعد از دانستن نیازها و خواسته ها ، مهمترین چیز دیگری که بازاریابان باید بداند، تقاضا است.
تقاضا به چه معنی است؟
وقتی مشتری مایل است و توانایی خرید آن نیاز یا خواسته را داشته باشد، نیازها و خواسته ها به صورت تقاضا(Demands) تبدیل میشوند.
تفاوت خواسته و تقاضا، میل است. مشتری ممکن است تمایل خرید چیزی را داشته باشد اما توانایی خرید آن را نداشته باشد و به این صورت قادر به برآوردن میل خود نباشد.
مثلا همه ما دوست داریم و میخواهیم ماشین داشته باشیم، ولی شاید عدهای توان خرید آن را داشته باشند. اگر توان و میل برای یک محصول وجود داشته باشد و تامین آن رخ دهد گفته میشود برای آن تقاضا وجود دارد؛ عوامل زیادی بر مطالبات انسان تاثیر میگذارد.
این عوامل را میتوان با عنوان عوامل اجتماعی و عاطفی تفکیک کرد.
- عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی میتوانند بر رفتار و در نتیجه تقاضای محصولات مختلف تأثیر بگذارند.
- عوامل عاطفی: در عوامل عاطفی مشتریان میتوانند اصول قانون عرضه و تقاضا تحت تأثیر یک اتفاق و یا عامل خارجی برای تقاضای محصولات یا خدمات اقدام کنند.
بهعنوان مثال، پس از برخی حوادث بزرگ که رخ میدهد تقاضای بیمه میتواند افزایش یابد.
سخن آخر
هدف یک سازمان یا استارتاپ فقط با ایجاد تقاضا برای کالاها و خدمات قابل دستیابی نیست. یک بازاریاب، جدا از دانستن عوامل مؤثر بر تقاضا، باید از وضعیت تقاضای محصولات خود نیز آگاه باشد. اگر مشتریان از کالاها و خدمات ارائه شده راضی نباشند، آنها نمیتوانند مشتری دائمی شوند. بنابراین رضایت از کالاها و خدمات باید بیشتر از قیمت پرداخت شده برای محصول و خدمات باشد. رضایت مشتری به عملکرد محصول و انتظار مشتری بستگی دارد.
هنگامی که مطلوبیت مورد انتظار مصرفکننده از کل محصول نتیجهی مثبتی را به همراه داشته باشد رضایت مشتری خوانده میشود و اگر نتیجهی حاصل منفی باشد؛ آن را نارضایتی مشتری میدانند.
با تعریف این سه واژه در رویکرد استارتاپی آشنا شدیم و اکنون تفاوت میان این سه را به خوبی میدانیم. حالا وقت آن رسیده شما برای بنویسید. سوال و نظرات خود را با ما در این رابطه درمیان بگذارید.
نیاز شامل چه مواردی است؟
نیازهای جسمی - نیازهای اجتماعی - نیازهای فردی
پنج نوع از نیازهایی که بازاریابان برای تشخیص نوع نیازهای مشتری باید بدانید
نیازهای بیان شده - نیازهای واقعی - نیازهای بیان نشده - نیازهای پنهان - نیازهای غیر واقعی
خواسته به چه معنی است؟
خواستهها برای برآورده شدن نیازهای خاص هستند؛ خواستههای انسانی که از توانایی و تمایل به خرید ایجاد میشوند، نیازهای انسان نامحدود است
تقاضا به چه معنی است؟
وقتی مشتری مایل است و توانایی خرید آن نیاز یا خواسته را داشته باشد، نیازها و خواستهها به صورت تقاضا تبدیل میشوند.
ژان باتیست سی – عرضه تقاضای خود را ایجاد می کند – اقتصاددانان قبل از کینز
ژان باتیست سی، اقتصاددان فرانسوی قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، به عنوان پدید آورنده قانون سی معروف است. اقتصاددانان امروزه کتاب های ژان باتیست سی خواننده ندارد، اما به هر حال او به عنوان پدید آورنده قانون سی معروف است. کینز از وی به عنوان منشا تمام اندیشه های گذشته یاد می اصول قانون عرضه و تقاضا کند، اندیشه هایی که معتقد بودند بازار های رقابتی گرایش خودکار به تعادل در اشتغال کامل دارند. باید گفت که سی پدید آورنده قوانین بازار های سی نیست.زیادی این قانون را بررسی کردند اما هیج یک به اندازه ی کینز قانون سی را مورد بررسی قرار نداد.
اقتصاددانان – ژان باتیست سی – Jean Baptiste Say
با سلام خدمت شما کاربران سایت تاتوره. تعدادی از اقتصاددانان قبل از کینز ، توماس مان ؛ ویلیام پتی ؛ جان لاک ؛ جان لا ؛ برنارد ماندویل ؛ فرانسیس کنه ؛ دیوید هیوم ؛ ریچارد کانتیلون ؛ آن روبرت ژاک تورگو ؛ آدام اسمیت ؛ توماس روبرت مالتوس ؛ جرمی بنتام ؛ دیوید ریکاردو ؛ رابرت اوون را در قسمت های قبل معرفی نمودیم. در این قسمت نیز، تصمیم داریم یکی دیگر از اقتصاددانان قبل از کینز، جناب ژان باتیست سی را معرفی نماییم. پس با ما همراه باشید تا ژان باتیست سی را بشناسید.
مبادله محصول با محصول
ژان باتیست سی در «مقاله ای درباره اقتصاد سیاسی» گفت که اصول قانون عرضه و تقاضا محصول با محصول مبادله می شود. بعدها جیمز میل در کتاب «دفاع از تجارت» جمله وی را به صورت اینکه «عرضه، تقاضای خود را ایجاد می کند.» تغییر داد و کاربرد سیاست های اقتصادی آن را مطرح کرد، برای مثال ، فراوانی با رکود تجاری مربوط به مازاد تولید نیست و نقش پول از اهمیت ثانوی در محاسبه پدیده های مبادله برخوردار است. نه ژان باتیست سی و نه جان استوارت میل و نه دیوید ریکاردو، هیچ یک به اندازه جان مینارد کینز قانون سی را مورد بررسی قرار نداده اند. برای همه آنان قانون سی بحثی علیه سیاست های پولی بود که می توانست موجبات کسادی موقتی را فراهم اصول قانون عرضه و تقاضا آورد.
برای آنان این تصور وجود نداشت که ممکن است اقتصاد به مرحله رکود کشانده شود و این رکود چندین سال به طول انجامد. بنابراین شهرت ژان باتیست سی به عنوان کاشف قانون سی بی مناسبت است. همین طور، گاهی از وی به عنوان تشخیص دهنده ی مفهوم و نقش کارفرما یاد می شود. اما مطالعه دقیق کتاب ژان باتیست سی نشان می دهد که او تنها بر نقش کارفرما به عنوان هماهنگ کننده ی عوامل تولید تاکید می گذارد. درواقع، نقش بسیار مهم تر کارفرما که خرید عوامل تولید در یک قیمت معین و فروش محصول در یک قیمت نامعین آینده است، از نظر ژان باتیست سی نادیده گرفته شده است. این موضوع، پیش از سی به وسیله ی ریچارد کانتیلون مورد تاکید قرار گرفته بود. حتی نقش کارفرما به عنوان نوآوری محصولات جدید و فرآیند های تولیدی که بعدها در نظریه کارفرمایی شومپتر مطرح می شود در نظریه ی سی بسیار کم رنگ است. بدین ترتیب، می بینیم که تاریخ نسبت به ژان باتیست سی بسیار مهربان بوده است.
عملکرد ژان باتیست سی در برابر دیگر اقتصاددانان
به طور کلی، کیفیت کار ژان باتیست سی، از نظر بررسی تاریخی، پایین تر از آدام اسمیت، از نظر قدرت تحلیلی، پایین تر از ریکاردو، و از نظر اقتصادی، پایین تر از مالتوس است. برای اقتصاددانان فرانسوی، اهمیت وی بیشتر به دلیل نقش وی در گسترش اندیشه های آدام اسمیت در فرانسه و کاهش نفوذ اقتصاددانان سیاسی انگلیسی در اروپا و نیز تاکید وی بر مطلوبیت و تقاضا در مقایسه با تاکید بیش از حد اقتصاددانان انگلیسی بر هزینه و عرضه بوده است.
سال تولد و مدارج علمی
ژان باتیست سی در سال ۱۷۷۶ در لیون فرانسه در یک خانواده تاجر پروتستان زاده شد. او در جوانی برای یک شرکت بیمه کار می کرد و سپس سردبیر یک مجله شد، و در نهایت به عضویت یک دادگاه تحت مشاورت ناپلئون درآمد. در سال ۱۸۱۵ پس از سقوط ناپلئون، او شروع به تدریس درس اقتصاد سیاسی کرد و دو سال بعد از آن به عنوان استاد اقتصاد صنعتی برگزیده شد و سپس در سال ۱۸۳۰ نخستین کرسی اقتصاد سیاسی در فرانسه را در کالج فرانسه در پاریس به دست آورد. او چندین بار به انگلستان سفر کرد و یکی از دوستان نزدیک ریکاردو و مالتوس بود، اگر چه با نظریات آن ها توافق کامل نداشت. او در سال ۱۸۳۲ دیده از جهان فروبست.
دیدگاه شما