فقط یک تریدر حرفهای یا تازه کار احمق دارایی خود را در بازار خرسی – نزولی – میفروشد. هولدرها افرادی هستند که میان این دو گروه قرار دارند.
مدیریت مبتنی بر ارزش چیست؟
در دههی اول قرن ۲۱ شاهد دو بحران اقتصادی بودهایم که منجر به نابودی کامل برخی از شرکتهای بزرگ و مهم شد. این موضوع باعث شد تا رهبران سازمان به این فکر بیفتند که چگونه میتوانند در این شرایط بحرانی عملکرد اثربخشی داشته باشند تا بتوانند با موفقیت به بقای خود ادامه دهند.
اما، «موفقیت» حقیقتا به چه معناست؟ آیا به معنی سود بالا یا بالاتر رفتن ارزش سهام است؟ یا به معنی کارآمدتر بودن، آیندهنگری و کار کردن به شیوهای است که در شرایط بحرانی بقای شرکت را تضمین کند؟
اگر استراتژی شما برای دستیابی به موفقیت بر پایهی سود بنا شده باشد، احتمالا توجه کافی به تأثیرات بلندمدت تصمیم گیریهای خود نخواهید داشت. به عنوان مثال، میتوانید برای افزایش سود خود، قیمت محصولاتتان را افزایش دهید یا اینکه با تخفیف ناگهانی در قیمتها سود فصلی خود را افزایش بدهید و سرمایهگذاران و سهامداران شرکت خود را راضی نگه دارید.
این نوع تصمیمگیریها احتمالا در بلندمدت سهم بازار، توانایی رقابت کردن و همچنین کیفیت محصولاتتان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. همچنین این مسئله بر توانایی شما در جذب و حفظ متخصصان باهوش و کارکنان بااستعداد در سازمانتان نیز بسیار اثرگذار است.
همهی افراد میخواهند با داشتن تیمها و پروژههای مقرون به صرفه و کمهزینه، عملکردی سودآور و اثربخش داشته باشند. هیچ کس نمیخواهد اهداف کوتاهمدت خود را نادیده بگیرد، اما قربانی کردن سودآوری بلندمدت برای سودهای کوتاهمدت، استراتژی مناسبی نیست. در نهایت، باید توانایی سودآوری در بلندمدت را در خود ایجاد کنید و به حداکثر برسانید. یکی از راههای رسیدن به این هدف، استفاده از مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM) است.
در این مقاله نگاهی خواهیم انداخت به مفهوم مدیریت مبتنی بر ارزش و استراتژیهایی را مشخص خواهیم کرد که میتوانید از آنها برای بالا بردن ارزش کلی سازمان خود استفاده کنید. همچنین نقاط ضعف و ایرادات VBM را نیز بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید که استفاده از VBM در چه مواقعی ممکن است مناسب نباشد.
نکته:
این مقاله بر پیادهسازی مدیریت مبتنی بر ارزش در زمینههای سازمانی تمرکز دارد. اما در صورت مشابه بودن اهداف کلی، از این مقاله میتوانید در پیادهسازی ایدههای سازندهی VBM در یک بخش یا یک تیم کوچک نیز استفاده کنید.
اصول مدیریت مبتنی بر ارزش
در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM)، هدف کلی به حداکثر رساندن ارزش سازمان است که به این معناست که تصمیماتی که امروز گرفته میشوند صرفاً برای دستیابی به سود کوتاهمدت نباشند. اگر تأثیرات بلندمدت تصمیمات خود بر سودآوری و پایداری سازمان خود را در نظر داشته باشید، بازتاب آن را درآینده و در جریان نقدی به دست آمده توسط سازمان، مشاهده خواهید کرد.
VBM از افراد و کارکنان شرکت میخواهد تا همانند صاحبان شرکت فکر کنند و تصمیماتشان را به گونهای اتخاذ کنند که در نهایت به سود شرکت باشد. مدیران باید به طور مداوم به دنبال رشد فرصتها و سرمایه گذاری روی فرصتهایی باشند که به خلق ارزش منجر شوند و از سرمایههای شرکت به شیوهای استفاده کنند که موفقیت بلندمدت آن را تضمین کند.
یکی از اصول بنیادی VBM، اعتقاد به این موضوع است که جریان نقدی و رشد در آینده، منبع ارزش سازمان هستند. طرفداران رویکرد VBM تصمیمات خود را صرفاً با تکیه بر مقیاسهای مالی و برپایهی شاخصهای حسابداری (نظیر درآمد فصلی، سود هر سهم و نسبت قیمت سهم به سود بهدست آمده) اتخاذ نمیکنند. این کار ممکن است کار دشواری باشد به ویژه هنگامی که فشار قابل توجهی از طرف سرمایهگذاران موقت بر شرکت و مدیران آن اعمال میشود.
VBM هم یک نوع فلسفه است و هم نوعی روش شناسایی. این رویکرد مشخص میکند که تصمیماتی که به صورت روزانه اتخاذ میکنید همگی در ارزش سازمان نقش دارند. بنابراین VBM باید در کل سازمان جاری شود و نه فقط در سطح مدیران و هیئت مدیره. افراد در سطوح مختلف سازمان باید در حرکت به سوی این ارزش کلی مشارکت داشته باشند.
نقاط ضعف VBM
اگر چه رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش میتواند باعث بالابردن ارزش سازمان شود، اما باید به یاد داشته باشید که برای همهی مواقع و شرایط مناسب نیست. چرا که این رویکرد، رویکردی بلندمدت است که بر پیشبینیها و فرضیات در مورد اینکه چه چیزی میتواند در افزایش ارزش سازمان نقش داشته باشد؛ تکیه دارد.
به عنوان مثال، هنگامی که مطمئن هستید ارتقای سیستم نرمافزاری شرکت با افزایش اثربخشی فرآیندها باعث ایجاد ارزش خواهد شد و این کار پتانسیل زیادی برای افزایش سهم بازار دارد، پیشبینی تأثیرات یک فناوری جدید که خدمات شما را به کلی مختل و از عرصهی رقابت خارج میکند بسیار دشوار است.
اگر از VBM به عنوان تنها معیار تصمیمگیری و عملکرد استفاده کنید، ممکن است مجبور به فاصله گرفتن از پروژهها و استراتژیهایی بشوید که عدم اطمینان بسیاری در مورد خروجیهای آنها وجود دارد. اما از سوی دیگر ممکن است این موضوع تأثیر بسیاری در رشد و پایداری بلندمدت سازمان شما داشته باشد. به همین دلیل این رویکرد ممکن است مثلا برای تکنولوژیهای جدیدی که در مراحل اولیهی ورود به بازار قرار دارند، چندان مناسب نباشد.
همچنین استفاده از این رویکرد ممکن است برای شرکتهایی که تثبیت شدهاند و برای مدتهای طولانی استفادهی موفقی از یک مدل کسبوکار مشخص داشتهاند، مناسب نباشد. به عنوان مثال شرکتهای فعال در حوزهی کالاهای پایه، نظیر صنایع چوب و فولاد که بازار و سهام پایدار و ایستایی دارند، ممکن است به این نتیجه برسند که به کارگیری رویکرد مبتنی بر ارزش بیش از آنکه برای آنها دستاوردهای بالقوهای داشته باشد میتواند در روند کار آنها اخلال ایجاد کند. بنابراین در خلق ارزشهای سازمانی جدید، باید به این نکته توجه کامل داشته باشید که پروژههایی که به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت مبتنی بر ارزش انتخاب میکنید نباید از ارزش کاری که در حال حاضر درحال انجام آن هستید بکاهد.
رویکرد VBM همچنین میتواند باعث شود که نگاه اجتماعی به مسائل کسبوکار خود را از دست بدهید و یا شاخصهای غیرمالی خود نسبت به موفقیت شرکت را نادیده بگیرید. این که شرکت شما به خوبی رسالتهای اجتماعی و انسانیاش را به انجام برساند میتواند ارزش قابل توجهی در پی داشته باشد. پروژههای هزینهبر برای کاهش تأثیرات منفی فعالیتهای شرکت بر محیط زیست، ممکن است به مذاق سهامداران زیاد خوش نیاید و از نظر آنها ارزشی به شرکت اضافه نکند، اما اگر با یک دید وسیعتر به ارزشهای اجتماعی به این پروژهها نگاه کنید، خواهید دید که واقعا میتوانند در ایجاد ارزشی پایدار و بلندمدت مثمر ثمر باشند. به همین صورت، برای برخی از صنایع، در اولویت قرار دادن نیازهای سهامداران بالاتر از نیازهای سایر ذینفعان (مثل مشتریان، کارمندان) میتواند نتیجهی معکوسی در پی داشته باشد و در نهایت به ضرر شرکت تمام شود.
بنابراین، این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است که از رویکردهایی نظیر VBM در مقیاس و از یک منظر مشخصی استفاده کنیم که با اهداف و مأموریت کلی سازمان هماهنگی داشته باشد.
نکته:
جک ولش Jack Welch (مدیرعامل سابق شرکت جنرال الکتریک) یکی از مدافعان حداکثرسازی ارزش سازمان، در مصاحبهی معروفی در سال ۲۰۰۹ بیان کرد که «ایدهی ارجح دانستن ارزش مربوط سهامداران احمقانهترین ایدهی دنیاست.» ولش معتقد است که ارزش مربوط به سهامداران باید به عنوان نتیجهی حاصل از پیادهسازی یک استراتژی بهدست بیاید، نه اینکه خودش تبدیل به یک استراتژی شود.
نکتهی مورد نظر ولش این بود که نمیتوان گفت که استراتژی ما حداکثر کردن ارزش سازمان است، چرا که این بیان باعث به وجود آمدن نتایج محسوسی که افراد سازمان را انگیزهمند کند، نخواهد شد. بلکه او معتقد بود که برای ایجاد ارزش باید استراتژیهای موفق را پیادهسازی کنید و VBM میتواند بخشی از اجرای آن استراتژی به حساب بیاید.
پیادهسازی مدیریت مبتنی بر ارزش
مراحل مشخصی برای پیاده کردن مدیریت مبتنی بر ارزش در یک سازمان وجود ندارد و همانطور که اشاره شد، این رویکرد بیشتر یک مدل ذهنی و یک متد و شیوه است. برای پیادهسازی این رویکرد به یک برنامهی تغییر و تحول رسمی نیاز است که آغاز کنندهی مسیری برای سازمان است که با تعهد به خلق ارزش به انتها خواهد رسید.
اما برای موفقیت در شروع و تثبیت این مسیر، چهار نکتهی کلیدی وجود دارد:
- شناخت و درک محرکهای ارزش جهت حداکثرسازی ارزش عملکردی کوتاهمدت و بلندمدت
- تعیین شاخصهای اندازهگیری عملکرد جهت پشتیبانی از اهداف مبتنی بر ارزش
در ادامه با جزئیات بیشتری به بررسی این نکات خواهیم پرداخت.
۱. شناخت و درک محرکهای ارزش
جهت خلق ارزش و به حداکثر رساندن آن، باید منابع ارزش را بشناسید. اینکه صرفاً بخواهید خلق ارزش کنید کافی نیست و باید بدانید که چگونه میتوان این کار را انجام داد. اصولاً خلق ارزش هنگامی صورت میگیرد که نرخ بازگشت سرمایه بیشتر از هزینهی سرمایه باشد.
ابتدا، همهی روشهایی را که از طریق آنها منابع در سازمان شما سرمایهگذاری شدهاند، مورد بررسی قرار دهید و سپس ارزش این منابع را ارزیابی کنید. طبیعتا برخی از این ارزیابیها کاملا مالی هستند. به عنوان مثال، قبل از سرمایهگذاری، تحلیلی جامع از جریانهای نقدی آینده انجام دهید و از خود بپرسید که این سرمایهگذاری چگونه میتواند در بلندمدت، برای شما و سهامداران شرکت سودمند باشد.
سازمان شما ممکن است به شکلهای مختلفی ارزش آفرین باشد و شما نتوانید به راحتی همهی این ارزشها را اندازهگیری و ارزیابی کنید. به عنوان مثال، وقتی که برای مشتریان خود ارزشی ایجاد میکنید ممکن است در حقیقت برای سازمان خود و سهامداران آن نیز ارزشی خلق کرده باشید.
برای شناسایی و اندازهگیری حوزههای کلیدی در شرکت خود از تحلیل زنجیره ارزش استفاده کنید. با کمک این تحلیل میتوانید ارزش کلی سازمان خود را به حداکثر استراتژی کوتاه مدت چیست؟ برسانید. (سعی کنید به درستی برای سوالات زیر پاسخ مناسبی پیدا کنید)
- چگونه میتوانید خدمات بهتری ارائه کنید؟
- در کدام قسمتهای سازمان خود میتوانید اثربخشی را افزایش بدهید و بازگشت سرمایهی بیشتری به دست آورید؟
- چگونه میتوانید از منابع خود (انسانی و مالی) به گونهای استفاده کنید که بیشترین ارزش ممکن را ایجاد کنید؟
۲. تدوین یک استراتژی جهت حداکثرسازی ارزش
برای پیادهسازی موفق یک برنامهی VBM داشتن یک الگوی ذهنی ارزشگرا، امری ضروری است و این الگوی ذهنی باید در بالاترین سطح سازمان شکل گرفته و سپس در تمام سطوح سازمان جاری گردد. با یک استراتژی مبتنی بر ارزشِ شفاف و واضح، میتوانید نشان دهید که ارزش سازمان از دیگر معیارهای موفقیت، مهمتر است و به شما کمک میکند که اقدمات و تصمیمات افراد خود را به سوی خلق ارزش هدایت کنید.
مدیریت مبتنی بر ارزش چارچوبی فراهم میکند تا با استفاده از آن به تحلیل همهی تصمیم گیریهای درون سازمان بپردازید. در هنگام تدوین یک استراتژی استراتژی کوتاه مدت چیست؟ VBM برای سازمان خود و واحدهای مختلف آن از نکات زیر پیروی کنید:
- بررسی کنید که چگونه ارزش پشت هر استراتژی را تعریف کردهاید. به فرضیاتی که ارزش سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند توجه داشته باشید و این تحلیل را در مورد استراتژیهای دیگری که به عنوان انتخاب پیش روی شما هستند نیز به کار ببرید.
- وزن ارزش هریک از انتخابهای استراتژیک خود را در نظر داشته باشید.
- منابع (سرمایهها) مورد نیاز برای هر استراتژی را مشخص کنید. منابع مالی و غیر مالی را به یک اندازه مورد توجه قرار دهید.
- تحلیل کنید که در مقایسه با رقبا، انتظار چه میزان بازگشت ارزش را دارید. قاعدتا میخواهید نسبت به رقبا برای مشتریان و سهامداران شرکت ارزش بیشتری ایجاد کنید.
- به گزینههای جایگزینی که میتوانند روی رقابت شما اثر گذار باشند توجه کنید. این گزینهها عناصر مهمی برای ارزش کلی سازمان به شمار میروند.
۳. تعیین اهداف عملکرد کوتاهمدت و بلندمدت
وقتی شروع به استفاده از یک استراتژی برگرفته از رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش کردید، آنگاه میتوانید اهداف عملکردی خود را تعیین کنید تا مطمئن شوید که همهی افراد در سازمان به سوی این اهداف مشترک گام بر میدارند. به این ترتیب فرهنگ مدیریت مبتنی بر ارزش در سازمان گسترش مییابد. هنگامی که بتوان روی هر فرد برای دستیابی به نتایج ارزش محور حساب کرد، آنگاه ایدهی ارزش سازمانی تبدیل به یک ارزش مشترک در کل شرکت خواهد شد.
جهت ارتقا و گسترش این ایده، چگونگی ارتباط اهداف عملکرد با ارزش سازمان را به خوبی برای افراد روشن کنید. به عنوان مثال ارتباط مستقیمی میان برنامهی ۱۰ ساله، برنامهی ۳ ساله و برنامهی یک سالهی شرکت ایجاد کنید. وقتی به طور واضح، ارتباط عملکرد و نتایج (خروجیها) را مشخص کردید، آنگاه درک آنها برای افراد بسیار آسانتر خواهد بود؛ مدیریت بر مبنای اهداف، سیستم مفیدی برای انجام این کار است.
برای اینکه افراد به خوبی اهداف را دنبال کنند به برنامههای عملیاتی منسجمی نیاز خواهید داشت. این برنامهها استراتژی شما را به مراحل عملیاتی کوچکتر برای دستیابی به اهداف و افزایش ارزش سازمان، تقسیم میکند. اندازهگیری ارزش به عنوان یک هدف، اصلاً کار سادهای نیست، بنابراین برنامههای عملیاتی ساختار روزانهای ایجاد میکنند تا مدیریت مبتنی بر ارزش با موفقیت همراه شود.
۴. تعیین مقیاسهای اندازه گیری عملکرد جهت پشتیبانی از اهداف مبتنی بر ارزش
مطمئن شوید که سیستم مدیریت عملکرد شما، هدف نهاییتان، یعنی حداکثرسازی ارزش سازمانی را تقویت و پشتیبانی کند. وقتی بتوان چیزی را اندازهگیری کرد احتمال آنکه بتوان آن را به خوبی انجام داد افزایش پیدا میکند. بنابراین، باید مقیاسهای اندازهگیری مشخص و ویژهای داشته باشید تا بتوانید به همهی افراد انگیزه لازم را بدهید تا در جهت استراتژی مبتنی بر ارزش مورد نظرتان گام بردارند. به یاد داشته باشید که بسیار مهم و حیاتی است که بین عملکرد هریک از افراد و استراتژی بلندمدتان پیوند ایجاد کرده و چگونگی این پیوند را به خوبی برای افرادتان روشن کنید.
هودل (HODL) ارز دیجیتال چیست؟
هولد کردن یک استراتژی سرمایهگذاری بلند مدت در برابر نوسانات شدید ارزهای دیجیتال است. ارزش بیت کوین، اتریوم و دیگر ارزهای دیجیتال همواره درحال تغییر است. در سال ۲۰۰۸ بیت کوین تقریباً هیچ ارزشی نداشت اما در سال ۲۰۱۷ ارزش آن تا حدود ۲۰ هزار دلار هم رسید. در شروع سال ۲۰۲۱ نیز قیمت بیت کوین حدود ۲۸ هزار دلار بود، سپس قیمت آن به ۶۴ هزار دلار رسید و دوباره تا مرز ۴۰ هزار دلار سقوط کرد.
هیچ شکی نیست که ارزش بیت کوین در طولانی مدت افزایش پیدا کرده اما نوسانات قیمت آن – خصوصاً در چند سال گذشته – بسیار شدید بوده است. نوسان زیاد در کنار سود بیشتر به معنی ریسک بیشتر برای سرمایهگذاران است. چون عملاً پیشبینی دقیق روند قیمت ارزهای دیجیتال در بلند مدت ممکن نیست. افرادی که در تحلیل و پیشبینیهای خود اشتباه میکنند به راحتی سرمایه خود را از دست میدهند. اما هودل دقیقا چیست؟ چرا این روش بهترین استراتژی برای ورود به بازار است؟ و با ترید چه تفاوتی دارد؟
هولد کردن ارز دیجیتال چیست؟
هودل یک استراتژی بلندمدت است و کسی که ارز دیجیتال خود را هولد میکند در واقع داراییهای خود را در هر شرایط بازار و با هدف کسب سود نمیفروشد. اصطلاح HOLD در حقیقت حاصل یک اشتباه تایپی است که در سال ۲۰۱۳ و در انجمن Bitcoin Talk اتفاق افتاد. یک کاربر مست به نام «گیم کیوبی» که قصد داشت عبارت “I am Holding” را بنویسید به اشتباه “I Am Hodling” را پست کرد. او خود را معاملهگر بدی میدانست و تصمیم داشت به بجای ترید و ضرر بیشتر، بیت کوینهای خود را هولد یا نگهداری کند.
این اشتباه تایپی – HODL – به مرور زمان به استراتژی سرمایهگذاری بسیاری از خریدارن بیت کوین تبدیل شد. اساس این استراتژی بسیار ساده بود: اگر نمیدانید ارز دیجیتال خود را چگونه در بازار معامله کنید، دارایی خود را از دست خواهید داد. در آن زمان بیت کوین در حدود ۱۰۰ دلار معامله میشد. یک نقل قول معروف میان سرمایهگذاران و معامله گران بازار وجود دارد:
فقط یک تریدر حرفهای یا تازه کار احمق دارایی خود را در بازار خرسی – نزولی – میفروشد. هولدرها افرادی هستند که میان این دو گروه قرار دارند.
هودل یک استراتژی خوب
هودل (Hodl) پس از اشتباه تایپی «گیم کیوبی» به یک اصطلاح رایج تبدیل شد. اساس این استراتژی خرید و نگهداری بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای مدت زمان طولانی است. هولدرها به دنبال ترید کردن روزانه یا استراتژیهای کوتاه مدت برای کسب سود، نیستند. دلیل این کار همان دلیلی است که باعث شد تا «گیم کیوبی» بجای خرید و فروش بیت کوینهای خود در زمان مناسب، آنها را هولد کند.
بیشتر تریدرهای ارز دیجیتال نمیتوانند روند قیمت و نوسانات بازار را به درستی پیشبینی کنند و در معاملات خود ضرر میکنند. زمانبندی مهمترین اصل در معاملات روزانه است و بدون آن ریسک از دست دادن سرمایه به شدت افزایش خواهد یافت. در حقیقت بیثباتی قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال است که هولد کردن را به یک استراتژی خوب تبدیل میکند.
برای مثال قیمت بیت کوین در سال ۲۰۱۷ بیش حدود ۱۳۱۸ درصد رشد کرد، در حالی که در سال بعد قیمت آن ۷۲.۶ درصد کاهش یافت. میبینید که نوسان قیمت چقدر میتوان شدید باشد و گرفتن سود از این نوسانات بدون داشتن زمانبندی عملاً غیر ممکن خواهد بود. در حقیقت کسب سود از خرید و فروش داراییهای پر نوسانی مانند بیت کوین بسیار سخت است. بر خلاف هولدرها که به دانش زیادی نیاز ندارند اگه یک تریدر حرفهای نباشید احتمالاً تمام سرمایه خود را از دست خواهید داد.
مقابله با فومو و فاد
هولد کردن سرمایهگذاران ارز دیجیتال را در برابر دو ترس مخرب فومو (FUMO) و فاد (FUD) حفظ میکند. فومو به انگلیسی «Fear OF Missing Out» به معنی ترس مردم برای از دست دادن فرصتها است. رشد ۵۵۰۰ درصدی بیت کوین در سال ۲۰۱۳ این احساس را برای بسیاری از مردم ایجاد کرد. در زمان یک فومو بزرگ ایجاد شد و مردم شروع به خرید بیت کوین در قیمتهای بالا کردند، در نتیجه سال خریداران با کاهش ۷۳ درصدی قیمت مواجه شدند.
فاد (FUD) مخفف کلمه «Fear، Uncertainty and Doubt» به معنای ترس، عدم اطمینان و شک است. برخلاف فومو در زمان شکلگیری فاد، مردم داراییهای خود را خیلی زود میفروشند. در چنین شرایطی هولدرها تنها باید بر احساس عدم قطعیت خود غلبه کنند و داراییهای خود نگه دارند. طرفداران سرسخت بیت کوین (ماکسیمالیستها) علاوه بر دلایل بالا به یک علت دیگر ارز دیجیتال را هودل میکنند. آنها فکر میکنند که رمز ارزها در نهایت جایگزین سیستم فعلی خواهد شد و ارزهای فیات ارزش خود را از دست خواهند داد.
هودل یا ترید؟ کدام سودآورتر است؟
راههای مختلفی برای کسب سود در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد. هولد کردن و ترید کردن، استراتژیهای مختلفی برای کسب سود هستند و میتوانند بازدهی متفاوتی داشته باشند.
ترید کردن
ترید به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا میدهد تا هر زمان که میخواهند ارزهای دیجیتال را خرید و فروش کنند. در بازههایی که بازار وارد روند نزولی میشود، تریدرها بر خلاف هولدرها – به جای ماند در موقعیت بازنده – میتوانند از بازار سود کسب کنند. همچین استفاده از لوریج در معاملات مارجین، میتواند سود تریدرها در کوتاه مدت چند برابر کند. فراموش نکنید که کسب همچین سودهای نیازمند تجربه، تسلط به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه است.
هولد کردن
همانطور که قبلاً گفتیم، هودل یا هولد کردن یعنی خرید ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم و نگه داشتن آنها حتی زمانی که بازار دچار ریزش شدید میشود. البته هولد کردن داراییهایی با نوسان زیاد مزایا و مشکلات خاص خودش را نیز دارد. اگر به نمودار زیر نگاه کنید، متوجه خواهید شد که طی یک روند صعودی، هودل چگونه سرمایهگذاران تازه وارد را در برابر نوسانات شدید بازار حفظ کرده است. در ادامه به صورت خیلی خلاصه با ۳ تفاوت مهم بین ترید و هولد آشنا میشوید.
هولد کردن | ترید کردن |
عدم نیاز به دانش زیاد | نیاز به داشتن دانش زیاد |
سود کمتر نسبت به ترید | سود زیاد در صورت داشتن دانش و تجربه کافی |
استرس کم | استرس فوق العاده زیاد |
آیا هولد کردن ارزش دارد؟
بیشتر معامله گران ارز دیجیتال عقیده دارند که استراتژی «هولد کردن» به اندازه ترید کردن یا دیگر استراتژیهای سرمایهگذاری سودآور نیست. اگر شما یک معاملهگر حرفهای و با تجربه هستید من هم با نظر شما موافق خواهم بود. نکته اینجاست که اگر این استراتژیهای معاملاتی به درستی اجرا نشوند بجای سودآوری، زیان ده خواهند بود.
هولد کردن ارز دیجیتال یکی از بهترین استراتژیهای ورود به بازار برای سرمایهگذاران جدید است. معاملهگری فرایندی پیچیده، نیازمند آموزش و وقت گیر است در صورتی که هودل ارز دیجیتال فرایندی بسیار سادهتر خواهد بود. در مقابل این مسأله هم وجود دارد که هولدرها نمیتوانند از سود نوسانات ارزهای دیجیتال به طور کامل استفاده کنند.
مزایا هودل
به تحلیل بازار نیازی ندارد
ترید کردن زمانبندی بازار وابسته است، به این معنی که شما باید تحلیل کنید و حدس بزنید که قیمتها چه زمانی افزایش یا کاهش مییابد. اگر در تحلیل ارزهای دیجیتال متخصص نیستید – مثل بیشتر افراد – احتمالاً بعید است بتوانید روند بازار را با دقت خوبی پیشبینی کنید. استراتژی هولد کردن نیازی به زمانبندی ندارند و میتوان ریسک تحلیل را کاهش دهد.
استرس کمتری دارد
نوسانات قیمت در بازار ارزهای دیجیتال با هیچ بازار دیگری قابل مقایسه نیست. قیمتها میتوانند رشدی ناگهانی و شدید داشته باشند و بلافاصله با سرعتی بیشتر از قبل کاهش پیدا کنند. برای مثال در آپریل سال ۲۰۲۱، قیمت بیت کوین ۱۰ روز پس از رسیدن به اوج قیمت ۶۴ هزار دلار با ۳۰ درصد کاهش به ۴۹ هزار دلار رسید.
هزینههای کمتر
به عنوان یک معاملهگر هرچه پوزیشنهای معاملاتی بیشتری باز کنید باید هزینه کارمزد زیادی هم بپردازید. هولدرها معمولاً جز کارمزد خرید ارز دیجیتال از صرافی و پرداخت کارمزد شبکه برای انتقال آن به کیف پول خود، هزینه دیگری پرداخت نمیکنند.
معایب هودل
باید بتوانید صبور باشید
هودل یک استراتژی سرمایهگذاری بلند مدت است، به این معنی که شما به صبر و توانایی ذهنی زیادی نیاز دارید تا در زمان تغییرات قیمت بتوانید احساسات خود را کنترل کنید. همچین هیچ تضمینی در مورد بازگشت سود مناسب وجود ندارد، ممکن است رسیدن به سود دلخواه برای شما سالها طول بکشد.
زمان سوددهی مشخص نیست
بعضی از هولدرها در تشخیص زمان مناسب فروش داراییهای خود دچار اشتباه میشوند. مثلاً هنگامی که سود خوبی به دست آوردهاید با اینامید که قیمت بیشتر خواهد شد به هولد کردن ادامه دهید. اما ممکن است در نهایت قیمت به شدت سقوط کند. برای جلوگیری از بروز این مشکلات حتماً باید در مورد استراتژی فروش خود تصمیم بگیرید.
عدم دسترسی به سرمایه
همانطور که گفتیم هودل یک استراتژی بلندمدت است و شما برای مدت طولانی به سرمایه خود دسترسی نخواهید داشت. این اتفاق ممکن است باعث شود تا فرصتهای سرمایهگذاری دیگر را از دست بدهد.
در نهایت
با اینکه این استراتژی سالها پیش با یک اشتباه تایپی شروع شد اما تأثیر زیادی بر بازار ارزها دیجیتال داشته است. هولد کردن مانند هر استراتژی سرمایهگذاری دیگری مزایا و معایب خاص خود را دارد اما همچنان میتواند که انتخاب خوب در شروع مسیر ورود به بازار ارزهای دیجیتال باشد. به لطف «گیم کیوبی» ما یک استراتژی امتحان شده برای کسب سود از بیت کوین یا دیگر ارزهای دیجیتال داریم.
سوالات متداول
هودل ارز دیجیتال چیست؟
هودل کردن به معنی سرمایه گذاری روی ارزهای دیجیتال به صورت خرید و کنار گذاشتن آن در بلند مدت است.
مهمترین مزیت هولد کردن چیست؟
هولد کردن نیاز به داشتن دانش زیادی ندارد و هر کسی میتواند با داشتن آشنایی سطحی با دنیای ارزهای دیجیتال به راحتی هودل کند.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی شما با مفهوم هودل (HODL) نوشته شده است و آکادمی ارز دیجیتال ارز تودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات یا عواقب مالی آن برای افراد ندارد.
مفاهیم مدیریت استراتژیک ( برنامه استراتژی – چشم انداز – ماموریت – رسالت – خط مشی – هدف )
مفاهیم مدیریت استراتژیک پایه و اساس علم مدیریت استراتژیک است.
بنابر این اگر قصد برنامهریزی استراتژیک برای سازمان خود را دارید باید با مفاهیم مدیریت استراتژیک آشنا شوید.
تعریف مفاهیم مدیریت استراتژیک :
استراتژیست کیست ؟
استراتژیستها افرادی هستند که مسئول موفقیت یا شکست سازمان میباشند. استراتژیستها دارای عنوانهای مختلف شغلی هستند، مانند مدیر عامل، رئیس، مالک، رئیس هیئت مدیره، مدیر اجرایی، رئیس دانشگاه، رئیس دانشکده یا کارآفرین.
استراتژیستها باید از دیدگاه هزینهها و منافع بالقوهای که مسائل اجتماعی ( مسئولیتهایی که شرکت در قبال گروههای ذینفع دارد – CSR مسئولیت اجتماعی شرکت ) برای سازمان دارند به موضوع نگاه کنند و به آن دسته از مسئلههای اجتماعی توجه نمایند که منافع سازمان را به بهترین شکل ممکن تامین مینماید.
چشم انداز چیست ؟ ( بیانیه چشم انداز ) Vision
آرزوهای سازمانها را میتواند در قالب یک بیانیه ، تحت عنوان بیانیه چشمانداز معرفی نماییم. چشمانداز به مخاطبین سازمان در خصوص اینکه در آینده نسبتا دور میخواهیم به کجا برسیم ، توضیحاتی ارائه میدهد. اعضا سازمان باید بتوانند نسبت به چشمانداز سازمان احساس تعلق نمایند.
باید سعی نمایید که در مرحله نوشتن یا بازنویسی چشمانداز ، از نقطه نظرات نیروهای انسانی از تمام سطوح استفاده نمایید و در پایان بعد از تعریف چشم انداز ، آن را به اطلاع همه افراد سازمان برسانید. باید هر فرد جدید که استخدام میگردد ، حتما با چشم انداز سازمان کاملا آشنا شده باشد.
ماموریت چیست؟ رسالت چیست ؟ ( بیانیه ماموریت – بیانیه رسالت ) Mission
ماموریت یا رسالت سازمان، سندی است که یک سازمان را از سایر سازمانهای مشابه متمایز مینماید. ماموریت سازمان نشاندهنده طیف فعالیت، از نظر محصول و بازار میشود. بطور کلی ماموریت نموداری است که مسیر آینده سازمان را مشخص مینماید.
تعریف فرصتها و تهدیدهای خارجی ( نقاط فرصت / نقاط تهدید) Strengths / Threats
فرصتها و تهدیدهای محیطی که در بیرون از سازمان وجود دارند به میزان زیادی خارج از کنترل سازمان میباشند. از این رو، برای بیان آنها از واژه خارجی استفاده میکنند. به طور کلی فرصتها و تهدیدهای خارجی رویدادها و روندهای استراتژی کوتاه مدت چیست؟ استراتژی کوتاه مدت چیست؟ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بومشناسی، محیطی، سیاسی، قانونی، دولتی، فنآوری و رقابتی است که میتوانند به میزان زیادی در آینده به سازمان منفعت یا زیانی برسانند.
به عنوان مثال، در زمینه فنآوری اطلاعات ،افزایش خطوط تلفن در کشورهای توسعه نیافته نوعی فرصت برای بسیاری از شرکتها به حساب میآید.
محیط خارجی معمولا به کلان و رقابتی تقسیم می شوند. اصولا محیط کلان قابل کنترل و مدیریت نیستند و شرکت باید درابتدا عوامل اثرگذار را شناسایی نماید و سپس با پیشبینی روند شاخص های مذکور در سالهای برنامه، نوع اثرگذاری آنها و میزان اثرگذاری را تعیین نماید. در این صورت فرصتها ( عوامل پیش برنده ) و تهدیدها (عوامل بازدارنده) مشخص خواهند شد.
برای مثال، ممکن است برای بانک میزان نقدینگی یک شاخص کلان اقتصادی اثرگذار برسودآوری و به طورکلی تر، رشد وبقای بانک باشد.
در این صورت باید روند آتی آن پیشبینی شود و سپس نقش و اهمیت آن و میزان و نوع اثرگذاری تعیین گردد.
محیط رقابتی به بازارکار شرکت اطلاق می شود. درآن محیط مجموعهای از عرضه کنندگان محصولات وخدمات حضوردارند وباهمدیگر به رقابت می پردازند.
این محیط تاحد زیادی قابل مدیریت می باشد. بااین حال،بر این محیط قاعده بازی و جایگاهیابی حاکم است.حضور رقبا با استراتژیهای مختلف وگاهی نامشخص محیطی همانند صحنه جنگ را بوجود می آورد.
میتوان گفت که حاضرین در صحنه برای سهم بازارمی جنگند وبا عواملی چون آمیخته بازار، به بازی وارد می شوند.
در این محیط نیز بایستی با شناسایی عوامل وشاخص های مختلف ونقش آنها به تعیین فرصتها وتهدیدها پرداخت با این حال، به این دسته فرصتها وتهدیدهای رقابتی میگویند. درهنگام تحلیل استراتژیک، همه عوامل فوق درکنار هم، تحلیل گر را درشناسایی شزایط محیط خارجی کمک مینمایند.
تعریف نقاط قوت و ضعف داخلی ( نقاط قوت / نقاط ضعف) Weaknesses / Opportunities
نقاط قوت و ضعف داخلی در زمره فعالیتهای قابل کنترل سازمان قرار میگیرند که سازمان آنها را به شیوهای بسیار عالی یا بسیار ضعیف انجام میدهد.
آنها در سایه فعالیتهای مدیریتی، بازاریابی، امور مالی، تولید، تحقیق و توسعه و سیستمهای اطلاعاتی بوجود میآیند. سازمانها میکوشند استراتژیهایی را به اجرا درآورند که نقاط قوت داخلی تقویت شود و ضعفهای داخلی برطرف گردد یا بهبود یابند.
هدف بلند مدت چیست ؟
میتوان هدفهای بلند مدت را به صورت نتیجههای خاصی تعریف کرد که سازمان میکوشد در تامین ماموریت خود بدست آورد. مقصود از دوره بلند مدت دورهایست که بیش از یکسال باشد.
هدفهای بلند مدت به شرکت کمک استراتژی کوتاه مدت چیست؟ میکنند ارزیابیها را انجام دهد، هم افزایی کند، اولویتها را تعیین نماید، امور را هماهنگ کند و برای برنامهریزی، سازماندهی، ایجاد انگیزه در کارکنان و کنترل فعالیتهای شرکت به شیوهای اثربخش عمل نماید. هدفهای بلندمدت میتوانند چالشگر، قابل سنجش، باثبات، معقول و روشن باشند.
استراتژی چیست ؟
استراتژیها ابزاری هستند که شرکت میتواند بدان وسیله به هدفهای بلند مدت خود دست یابد. استراتژیهای شرکت میتوانند بصورت گسترش دادن فعالیت در سطح جغرافیایی، تنوع بخشیدن به فعالیتهای موجود، خرید شرکتهای دیگر، تولید و عرضه محصول، رسوخ در بازار، کاهش دادن هزینهها، فروش اقلامی از داراییها، تفویض بسیاری از اختیارات و تشکیل مشارکتهای خصوصی باشد
هدف سالانه چیست ؟
هدفهای سالانه هدفهای کوتاه مدت هستند که شرکت برای رسیدن به هدفهای بلند مدت باید به آنها دست یابد. در یک شرکت بزرگ این هدفها باید برحسب کل شرکت، بخشها (واحدهای مستقل) و واحدهای وظیفهای تعیین شوند. در صحنه اجرای استراتژیها، هدفهای سالانه از اهمیت خاصی برخوردارند در حالی که در تدوین استراتژیها ، هدفهای بلند مدت از اهمیتی ویژه برخوردار میباشند. از طرف دیگر،هدفهای سالانه مبنایی برای تخصیص منابع به حساب میآیند.
خط مشی چیست؟ سیاست Policy
خط مشی، ابزاری است که بدان وسیله میتوان هدفهای سالانه دست یافت. مقصود از خط مشی(سیاست)، رهنمودها، مقررات و رویههایی است که شرکت برای دستیابی به هدفهای اعلان شده رعایت میکند. هنگام تصمیمگیری، از سیاستها بعنوان رهنمود استفاده میشود . همچنین سیاستها تعیین کننده شرایط روزمره و تکراری شرکت میباشند.
تفاوت برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک
در بسیاری از مکاتب، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک معادل یکدیگر در نظر گرفته شده اند. لیکن طبق نظر غالب اندیشمندان، برنامه ریزی استراتژیک معادل با بررسی محیطی و تدوین استراتژی است و مدیریت استراتژیک معادل با مراحل فوق به علاوه مراحل اجرا و ارزیابی میباشد.
مبحث فوق از دهه هشتاد اوج گرفت. هنگامی که تغییرات شدید ومستمر شرایط محیطی موجب شد تا به اصل داشتن برنامه به دید شک نگریسته شود و مدیران شرکتها آن را امری بی فایده بدانند. مینتزبرگ از جمله صاحب نظرانی بود که بر اهمیت اجرا تاکید فراوان نمود.
وی دربحثی دیگر،میان استراتژی تدوین شده، ظهوریافته ومحقق شده تفاوت قائل شد تا نشان دهد لزوما آنچه تدوین می شود در اجرا دنبال نمی شود.
پیروان مکتب برنامه ریزی نیز استدلال خودرا داشتند.آنها به این نکته اشاره دارند که اگر برنامه به طور مناسب تدوین شود وهمه ابعاد را دربرگیرد ،آنگاه در اجرا نیز با مشکل روبرو نخواهد گردید. همه این مباحث موجب گردید تا مراحل اجرا و ارزیابی نیز با تاکید بیشتری در فرایند برنامه ریزی قرار گیرند و نام مدیریت استراتژیک بر آن گذاشته شود.
تفاوت طرح ریزی و برنامه ریزی استراتژیک
بر اساس ادبیات موضوع، طرح ریزی استراتژیک در سطح کلان و برنامه ریزی در سطح عملیاتی مطرح می شود.در بسیاری از کتب ومنابع مربوط به موضوع ،از لفظ برنامه ریزی برای کل مراتب وسطوح استراتژی استفاده می شود.
مطلب مرتبط :
- تفکر استراتژیک در مقابل برنامهریزی استراتژیک
- ماتریس TOWS چیست ؟ تفاوت ماتریس TOWS با تحلیل SWOT در کجاست ؟
- تحلیل SWOT چیست ؟ بررسی کاربرد SWOT در استراتژی بازاریابی
مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
استراتژی فارکس چیست؟
این روزها اکثر تریدرها به دنبال دانلود بهترین استراتژی فارکس یا دانلود رایگان استراتژی فارکس هستند. استراتژی فارکس سیستمی را تعریف می کند که معامله گر از آن برای تعیین زمان خرید و فروش یک جفت ارز یا سهام استفاده می کند. در بازارهای مالی انواع استراتژی فارکس وجود دارد که معامله گر می تواند به انتخاب خود یکی را برگزیند و از آن استفاده کند. این موارد شامل: تجزیه و تحلیل فنی (تکنیکال) ، یا تجزیه و تحلیل بنیادی (فاندامنتال) می باشد. در واقع پکیج استراتژی فارکس خوب در معاملات به معامله گر این اجازه را می دهد تا بازار را تجزیه و تحلیل كرده و با اطمینان بیشتر معاملات خود را طبق الگوی مشخص و معین انجام دهد و ریسک کار را کاهش دهد.
استراتژی فارکس بدون اندیکاتور
معاملات پرایس اکشن روند یکی از ساده ترین و در عین حال معتبرترین استراتژی حرفه ای فارکس می باشد. همان گونه که از نامش پیداست، این نوع استراتژی شامل: معامله در جهت روند قیمت فعلی است. برای انجام موثر این کار، معامله گران ابتدا باید نقاط حمایت و مقاومت ، طول مدت، جهت و قدرت روند کلی را مشخص کنند. تمامی این عوامل به آن ها می گوید که روند فعلی چقدر قوی است و چه زمانی ممکن است بازار برای برگشت آماده باشد. در یک استراتژی معاملاتی روند، معامله گر با استفاده از خطوط روند ، حمایت و مقاومت ،الگوهای کندل استیک ، نقطه ی ورود به معامله را پیدا میکند.
آن ها فقط باید بدانند چه وقت از موقعیت فعلی خود خارج شوند تا ضرر را محدود کنند. حتی هنگامی که بازار روند روبه رشدی دارد، نوسانات قیمت ناچیزی وجود دارد که بر خلاف جهت روند غالب است. به همین علت، معاملات روند از رویکرد بلندمدتی که به عنوان معاملات موقعیتی شناخته می شود، حمایت می کند. هنگام سرمایه گذاری در جهت یک روند قوی، یک معامله گر باید آماده باشد تا در برابر ضررهای ناچیز مقاومت کند با این آگاهی که سود آن ها در نهایت تا زمانی که روند فراگیر تداوم داشته باشد از زیان ها فراتر می رود.
مزایا و معایب
تریدرهای معاملات روند فقط باید درک کنند که در حال حاضر چه اتفاقی قرار است بیفتد. به طور کلی این یک استراتژی سازگارتر و قابل اعتمادتر است. با این حال، برای تجارت موثر، مهم است که جهت قدرت یک روند جدید را قبل از ورود به یک موقعیت تایید کنید. گرچه ممکن است شما اولین نفری باشید که وارد تجارت می شوید، اما صبور بودن در نهایت شما را از خطرات غیر ضرور محافظت می کند.
با کلیک بر روی بروکر امارکتس در بروکر قابل اعتماد ثبت نام کنید و 20 درصد شارژ هدیه ی اضافی دریافت نمایید.
استراتژی موقعیت در فارکس
معاملات موقعیتی یکی از پرسود ترین استراتژی فارکس است که در آن معامله گران موقعیت خود را برای مدت زمان طولانی حفظ می کنند( از چند هفته تا چند ماه ). این رویکرد به عنوان یک استراتژی تجاری بلند مدت، معامله گران را ملزم می کند تا نگاهی کلان به بازار و نوسانات ارزی آن با توجه به موقعیت خود داشته باشند.
معامله گران موقعیت معمولا از یک استراتژی پیروی از روند استفاده می کنند. آن ها برای شناسایی بازار های در حال حرکت و تعیین یک نقطه ایده آل، ورود و خروج در آن به داده های تحلیلی تکیه می کنند. آن ها همچنین تجزیه و تحلیل بنیادی را برای شناسایی شرایط اقتصادی خرد و کلان انجام می دهند که ممکن است بر بازار و ارزش دارایی مورد نظر اثرگذار باشد.
مزایا و معایب استراتژی موقعیت در فارکس
موفقیت یا شکست معاملات موقعیت به درک معامله گر از بازار و توانایی آن ها در مدیریت ریسک بستگی دارد. برای کاهش ضررهای ناشی از معامله برخی از معامله گران از استراتژی معاملاتی هدف استفاده می کنند.
استراتژی تجاری خوب و تاثیر مثبت آن
مشارکت در معاملات فارکس فرصتی برای مشارکت در بازار جهانی با پتانسیل قابل توجه است. با توجه به محبوبیت آن در بین معامله گران روزانه، فارکس حتی برای کسب سود سریع شهرت پیدا کرده است. در حقیقت این بازار مثل دیگر بازارهای جهانی رقابتی است. برای این که بتوانید به طور مداوم موفق شوید باید بازار را بشناسید و ساده ترین استراتژی فارکس سودده خود را خلق کنید. برای تجارت در فارکس روش های معاملاتی مختلفی وجود دارد، بنابراین مهم است که شما چه روشی را انتخاب می کنید که با سطح تجربه، زمینه و اهداف مورد نظر شما متناسب باشد.
استراتژی نویسی فارکس
به فکر ساخت استراتژی فارکس باشید. طراحی استراتژی فارکس برای هر معامله گر جزو اولویت اول است. در واقع استراتژی شخصی فارکس به ویژگی های شخصی معامله گران بستگی دارد و به نوعی منحصر به فرد است. در نهایت شخصیت معاملاتی به افراد این امکان را می دهد تا اولین قدم را در مسیر درست بردارند. معاملات فارکس مستلزم کنار هم قرار دادن عوامل متعدد برای تدوین استراتژی معاملاتی است که برای شما مناسب است. در این راستا استراتژی های بی شماری وجود دارد که می توان از آن ها پیروی کرد، اما راحتی و درک این استراتژی ها امری ضروری است. هر معامله گر منابع و اهداف منحصر به فرد خود را دارد که زمان انتخاب استراتژی قوی فارکس باید آن را مدنظر قرار دهد. به یاد داشته باشید که ساختن استراتژی فارکس رایگان است و همواره به دنبال خلق استراتژی های ساده فارکس باشید نه استراتژی عجیب فارکس! استراتژی ساده و کاربردی فارکس بسیار سودده تر از روشهای پیچیده و عجیب است.
15 سوال متداول استراتژی فارکس :
1- تست استراتژی فارکس چگونه است؟
اگر اکسپرت استراتژی خرید و فروش در فارکس دارید میتوانید از قابلیت استراتژی تستر فارکس که در داخل متاتریدر است استفاده کنید. اما اگر استراتژی شما بصورت دستی است میبایست آنرا برای مدت مشخص مثلا 1 ماه بر روی حساب دمو تست نمایید. تذکر: حتما استراتژی تست شده فارکس را بر روی حساب ریل خود امتحان کنید.
2- استراتژی تضمینی فارکس چیست؟
در این بازار استراتژی موفق فارکس وجود دارد اما چیزی تضمینی مانند استراتژی بدون خطا فارکس یا استراتژی بدون ضرر فارکس وجود ندارد.
3- استراتژی نوسان گیری فارکس بهتر است یا scalp ؟
پرسودترین استراتژی فارکس به 3 مورد بستگی دارد : مقدار زمان آزاد تریدر، سبک معاملاتی معامله گر و مقدار سرمایه.
4- استراتژی فارکس اسکالپ چیست؟
Scalp یک روش معامله در فارکس میباشد که مخصوص معاملات کوتاه مدت با حجم بالای Lot است.
5- استراتژی هجینگ فارکس یا استراتژی هدج چیست؟
به این روش معامله استراتژی خرید و فروش همزمان در فارکس گفته میشود.
6- معنی استراتژی فارکس با وین ریت بالا چیست؟
وین ریت win rate به معنای درصد موفقیت معاملات است. یعنی چند درصد از معاملات شما، به حد سود برخورد میکند. پس وین ریت بالا یعنی بالا بودن درصد موفقیت
7- استراتژی فارکس بر اساس حجم چیست؟
استراتژی مدیریت سرمایه فارکس یعنی متناسب با مقدار سرمایه ، معامله کردن که فرمول تعیین لاتLot عبارتست از: «میزان سرمایه یا موجودی تقسیم بر عدد ده هزار»
8- استراتژی فارکس با اندیکاتور بهتر است یا بدون اندیکاتور؟
هر کدام مزایا و معایب خود را دارد. روش معامله بدون اندیکاتور استراتژی فارکس پرایس اکشن نام دارد و ضریب اطمینان بیشتری دارد.
9- برای خرید بهترین استراتژی فارکس چطور اقدام کنیم؟
به عنوان نمونه در وبسایت MQL.COM میتوانید برای فروش استراتژی فارکس ، خرید استراتژی فارکس یا ساخت ربات یا اندیکاتور و… اقدام نمایید.
10- استراتژی معاملات فارکس بدون ضرر چیست؟
استراتژی های قوی فارکس مقدار ضرر کمی دارند اما حتی با طراحی دقیق ترین استراتژی فارکس نیز نمیتوان بدون ضرر بودن آنرا ادعا کرد.
11- استراتژی خط روند فارکس چیست؟
در این روش از خط روند استاتیک و خط روند داینامیک برای گرفتن سیگنال ورود و خروج استفاده میشود.این روش به استراتژی عرضه و تقاضا فارکس معروف است که پایه و اساس آن تحلیل به سبک پرایس اکشن است.
12- منظور از استراتژی فارکس غیر اصلاحی چیست؟
یعنی اندیکاتور مورد استقاده در استراتژی بعد از صدور سیگنال ریپینت یا اصلاح ندارد و نقطه ی صدورسیگنال را تغییر نمیدهد.
13- استراتژی ساز فارکس چیست؟
با نرم افزار فارکس استراتژی بیلدر بدون نیاز به برنامه نویسی میتوانید استراتژی شخصی خود را با اندیکاتورهای موجود تبدیل به اکسپرت نمایید.
14- استراتژی اخبار فارکس یا استراتژی فاندامنتال فارکس چیست؟
معامله گرانی که علاقه مند به استراتژی خبر فارکس هستند اخبارهای مهم و مرتبط با بازارهای بین المللی را بطور روزانه مورد تحلیل قرار میدهند و یک استراتژی زمان خبر در فارکس بر مبنای دادههای فاندامنتال طراحی میکنند.
15- اگر بهترین استراتژی ترید فارکس داشته باشیم روزانه حداکثر چند درصد میتوانیم سود کنیم؟
بینهایت! در بازار فارکس هیچ حداقل و حداکثری برای کسب سود و زیان وجود ندارد.
استراتژی محتوا چیست؟
داشتن یک استراتژی محتوا خوب میتواند به شما کمک کند که هدف مشخصی را در محتواهای تولیدی خود دنبال کنید. یک استراتژی محتوا حرفهای باید مبتنی بر شناسایی نیازهای مخاطبان تدوین و اجرا شود. در این مقاله میخواهیم بیان کنیم که استراتژی محتوا چیست و چطور میتوانیم بهترین نوع آن را تدوین کنیم تا از رقیبان خود پیشی بگیریم.
استراتژی محتوا چیست؟
شما قبل از اینکه با مفهوم استراتژی محتوا آشنا شوید، باید تعریف بازاریابی محتوا را بلد باشید. بازاریابی محتوایی یک بخش از استراتژی بازاریابی کسب و کارها است. در بازاریابی محتوا کسب و کارها در تلاش هستند تا با تولید محتوای مفید و ارزشمند، مخاطبان خود را افزایش دهند. حالا که با مفهوم بازاریابی محتوا آشنا شدید، مفهوم استراتژی محتوا را نیز بهراحتی خواهید استراتژی کوتاه مدت چیست؟ استراتژی کوتاه مدت چیست؟ فهمید.
در تعریف استراتژی «محتوا چیست» میتوان گفت که یک برنامه ریزی دقیق بر اساس هدفهای کسب و کار شما است که بهراحتی میتوانید با استفاده از آن کسب و کار خود را رشد دهید. این استراتژی شامل بخشهایی است که در ادامه آنها را ذکر میکنیم.
- تعیین هدف:
با تدوین یک استراتژی محتوایی خوب میتوانید هدف گذاریهای کوتاه مدت و همچنین طولانی مدت داشته باشید. - هویت برند:
شما برای تولید محتوا برای کسب و کار خود باید اهداف، ارزشها و از همه مهمتر، هویت کسب و کار خود را مشخص کنید. - پرسونا:
برای اینکه بتوانید سریعتر از رقبای خود رشد کنید، باید مشتریان و مخاطبان خود را بهخوبی بشناسید. اگر نمیدانید پرسونا چیست؟ به شما پیشنهاد میکنم مقاله “پرسونا مخاطب چیست؟ ” را حتما مطالعه کنید. - تحلیل رقبا:
هر کسب و کاری دارای ایراداتی است؛ کسب و کار شما نیز از این قانون مستثنی نیست. پس شما باید ایراداتی که در کسب و کارتان هست را رفع کنید. برای رفع این ایرادات میتوانید رقبای خود را بررسی کنید و با رفع این ایرادات از آنها پیشی بگیرید. - جستجوی کلمات کلیدی:
یکی از بخشهای مهم در تعریف استراتژی محتوا چیست، جست و جوی کلمات کلیدی است. استراتژی و بازاریابی محتوا در تولید محتوا میتواند به شما کمک کند که کلمات کلیدی موثر را پیدا کنید و بر اساس آنها به تولید محتوا بپردازید. - تدوین راهنمای تولید محتوا:
در استراتژی محتوا شما مشخص میکنید که لحن مطلب، رنگ متنها، تصاویر و… چگونه باشد تا کاربران بیشتری را به سمت کسب و کار خود بکشید. - تدوین تقویم محتوا:
تقویم محتوایی نیز مانند راهنمای تولید محتوا است. شما با استفاده از تقویم محتوایی میتوانید موضوع هر محتوا، عنوان، تاریخ انتشار و… را مشخص کنید.
چرا باید استراتژی محتوا بنویسیم؟
شما با تدوین استراتژی محتوا میتوانید مزایای زیادی برای کسب و کار خود دست و پا کنید. بسیاری از وبمستران بر این باورند که باید بهصورت روزانه برای وبسایت محتوا تولید کنید اما نه هر محتوایی. شما بهعنوان یک وبمستر یا مدیر یک کسب و کار، باید بدانید که برای جذب مخاطب باید انواع محتوا که مرتبط با کسب و کار شماست را تولید کنید و آنها را در زمانی منتشر کنید که مخاطب بتواند تاثیر بهتری از محتوای تولید شده بگیرد. در ادامه مزایای داشتن یک استراتژی محتوای خوب را بیان میکنیم:
- محتواهای تولیدی بر اساس هدف خاصی تولید و منتشر میشوند.
- در زمان کمتری میتوانید محتواهای خود را تولید کنید.
- با تعریف استراتژی محتوا چیست میتوانید سئو سایت خود را به طرز چشمگیری بهبود بخشید.
- احتمال موفقیت شما بهطرز چشمگیری افزایش پیدا میکند.
- میتوانید بهراحتی از رقبایتان پیشی بگیرید.
شما با تدوین استراتژی محتوا میتوانید راه مناسب تولید محتوا را پیدا کرده و در زمانهایی که مشخص کردید محتواهای موجود در وبسایتتان را بررسی کنید. همچنین میتوانید در زمانهایی که نیاز پیدا کردید میتوانید تغییرات لازم را بر روی محتواهای خود انجام دهید.
مراحل تدوین استراتژی محتوا
تدوین یک استراتژی محتوایی مناسب دارای مراحلی است که باید آنها را یک به یک اجرا کنید. در ادامه تمامی مراحل مهم ایجاد یک استراتژی را بیان میکنیم.
مشخص کردن اهداف
برای اینکه بتوانید هدف از استراتژی را مشخص کنید باید سوالاتی از خودتان بپرسید. با دنبال کردن این استراتژی در نهایت به چه چیزی میخواهید برسید؟ آیا میخواهید مشتریان و مخاطبان سایت خود را افزایش دهید؟ بعد از پاسخ دادن به همه سؤالات، باید این جوابها را یادداشت کنید. شما با انجام این کار میتوانید نوع محتوایی که میخواهید تولید کنید را تعیین کنید.
پیدا کردن مخاطبان اصلی سایت و تلاش برای رفع نیازهای آنها
در مرحله بعدی از تدوین استراتژی تولید محتوا باید مشخص کنید که برای چه قشر از جامعهای میخواهید محتوا تولید کنید. احتمالا افراد زیادی در کسب و کار شما مشغول به فعالیت هستند، مانند تیم پشتیبانی، تیم فنی، تیم خدمات مشتریان و… که میتوانید از آنها برای کامل کردن این بخش از استراتژی کمک بگیرید. زیرا این افراد بیشترین تعامل را با مشتریان و مخاطبان شما دارند.
شناسایی تمایزهای کسب و کار
در تدوین استراتژی سعی کنید نکاتی که کسب و کار شما را از رقبای خود متمایز میکند، یادداشت کنید. منظور از متمایز بودن فقط تمایز در محصولات نیست. برای اینکه بتوانید این متمایز بودن را رعایت کنید باید به استراتژی کوتاه مدت چیست؟ تمایز در تیم خود، ویژگیهای تولید محصولات و… فکر کنید.
تحقیق کلمات کلیدی
این موضوع را باید در نظر داشته باشید که کاربران و مشتریان شما چه کلمات کلیدی را برای رفع نیازهای خود جستجو میکنند. همچنین باید با آنالیز کردن رقبای خود کلمات کلیدی که به وسیله آنها از سمت گوگل ورودی دریافت میکنند را استخراج کنید. تا به الان ابزارهای زیادی برای تحقیق و استخراج کلمه کلیدی به وجود آمدهاند که میتوانید بهراحتی از آنها استفاده کنید.
تهیه تقویم محتوایی
طبق کلمات کلیدی که در مرحله قبل بهدست آوردید باید یک تقویم محتوایی تدوین کنید. در این مرحله شما بهعنوان صاحب کسب و کار باید اطمینان حاصل کنید که کلمات کلیدی محتواهای خود را در تقویم محتوایی درج کنید تا محتوای تکراری تولید نشود.
مشخص کردن روشهای ارزیابی عملکرد محتواها
بعداز اینکه مشخص کردید چه محتواهایی در چه زمانهایی تولید شود، باید تعیین کنید که با چه ابزار و روشهایی برای ارزیابی این محتواها استفاده خواهید کرد. برای ارزیابی عملکرد محتواها باید شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPI دقیقی را تعیین کنید. این ارزیابی میتواند در آینده موفقیت استراتژی محتوای شما را نشان دهد.
آغاز تولید محتوا
اینجا به مرحله آخر استراتژی محتوا یعنی تولید محتوا رسیدیم. حالا که مخاطبان را میشناسید، تمایزهای کسب و کار خود را کشف کردهاید، موضوعات و کلمات کلیدی را انتخاب کردهاید و تقویم محتوای خود را هم تدوین کردهاید و البته اینجا به مرحله آخر استراتژی محتوا یعنی تولید محتوا رسیدیم. حالا که مخاطبان را میشناسید، تمایزهای کسب و کار خود را کشف کردهاید، موضوعات و کلمات کلیدی را انتخاب کردهاید و تقویم محتوای خود را هم تدوین کردهاید و البته میدانید که هر محتوایی چه بازدهی و نتیجهای باید داشته باشد، وقت آن رسیده که محتواهای خود را تولید کنید و به هدف بزنید. تولید محتوا باید با کیفیت، منحصر به فرد و منطبق بر اصول سئو باشد تا اهداف استراتژی شما را محقق کند.
جمعبندی
برای تولید محتوا و بازاریابی استراتژی کوتاه مدت چیست؟ محتوایی حتما باید از یک استراتژی محتوایی مناسب استفاده کنید. این استراتژی از مهمترین گامهای بازاریابی محتوایی است. با تعیین اهداف تولید محتوا، شناسایی مخاطب محتوا، پرسونای خود و … میتوانید برنامهای روشن برای تولید محتوای خود داشته باشید.
شما بهعنوان صاحب کسب و کار، با استفاده از یک استراتژی محتوای خوب، میتوانید محتواهای خود را هدف گذاری کنید. با استفاده از این هدف گذاری، در کوتاه مدت و بلند مدت، اهداف خود را مدنظر قرار میدهید. استراتژی محتوا به شما کمک میکند که توصیف مناسبی از ارزشها و چشماندازهای خود داشته باشید. با استفاده از این استراتژی است که خواهید توانست محصولات و خدمات خود را به کاربران اینترنت معرفی کنید و درآمد خود را افزایش دهید. همچنین استراتژی محتوایی به شما کمک خواهد کرد که علایق مشتریان خود را بیابید، رقبای خود را بررسی کنید و با شناسایی نقاط ضعف آنها، به تقویت خود بپردازید.
اگر دوست دارین که بیشتر راجع به استراتژی محتوا بدونید میتونید به پادکست طراح وب سایت که یک قسمت را کامل به استراتژی محتوا اختصاص داده است گوش دهید.
کارشناس ارشد نرم افزار کامپیوتر هستم. از سال ۱۳۹۰ وارد حوزه طراحی سایت شدم. علاقه زیادی به یاد گرفتن دارم. سعی میکنم هر چیزی که توی این حوزه یاد گرفتم را با شما به اشتراک بگذارم. دوست دارم با هم تعامل داشته باشیم و اگر ایرادی هست حتما در بخش نظرات مطرح کنین تا بتونیم با همدیگه رشد پیدا کنیم.
دیدگاه شما