بررسی تاثیر حساسیت تجدید ساختار دارایی ها بر اهرم مالی هدف شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مقاله
دستیابی به یک اهرم مالی بهینه یکی از اهداف و الویت های اصلی مدیران مالی شرکت ها برای دستیابی عایدات بیشتر از محل مدیریت هزینه ها می باشد. چرا که فقدان ساختار سرمایه مناسب در هر شرکتی، زمینه های مختلف فعالیت شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد و می تواند به بروز مسائلی همچون عدم کارایی منجر شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر حساسیت تجدید ارزیابی دارایی ها بر نسبت اهرم مالی هدف شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران می باشد. قلمرو زمانی پژوهش 5 سال و در بازه زمانی 1390 تا 1394 می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران می باشد که تعداد 102 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر این مبنا 510 مشاهده بر اساس سال-شرکت صورت پذیرفت. نتایج پژوهش مشخص ساخت، با توجه به ضریب و سطح خطا، متغیر حساسیت تجدید ساختار دارایی ها، ارتباط منفی و معناداری با انحراف اهرم مالی دارد. همچنین مشخص گردید، شرکت های اهرم در دارایی های مختلف چارک اول (که دارای بیشترین حساسیت تجدید ساختار دارایی ها می باشند)، با سرعت 85 درصد در سال، اهرم واقعی خود را به سمت اهرم هدف تعدیل می نمایند. سرعت تعدیل شرکت های چارک اول 16 درصد نسبت به کل شرکت های مورد بررسی، بیشتر است.
Achieving an optimal leverage is one of the main goals and priorities of corporate finance managers to achieve more revenue through cost management. Since the lack of an inappropriate capital structure in each company affects the different fields of company activity، it can lead to issues such as inefficiency and lack of codification of appropriate strategies for financing. The purpose of this research is investigating the effect of corporate asset restructuring sensitivity on the target leverage ratios of companies listed in Tehran Stock Exchange. The research period is 5 years from 2011 to 2015. The statistical population of this study is all of the companies listed in Tehran Stock Exchange. 102 companies were selected by systematic sampling. Based on this، 510 views were taken on the basis of the year-company. The results of this study showed that according to the variable coefficient and level of error، the sensitivity of asset restructuring، respectively، has a negative and significant relationship with the leverage deviation. It was also found that the first quartile companies (which are most sensitive to asset restructuring)، adjusting their real leverage towards the target leverage at 85% per annum. Capital structure adjustment speed for the first quartile companies is 16% higher than the total companies surveyed
اهرم در معاملات ارز رمزنگاری چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟
اهرم در معاملات ارز رمزنگاری به استفاده از سرمایه قرض گرفته شده برای انجام معاملات اطلاق می شود. معاملات اهرمی می توانند قدرت خرید یا فروش معامله گر را بالا ببرند و به وی این امکان را می دهند تا مبالغ بیشتری را معامله کند. بنابراین، حتی اگر سرمایه اولیه معامله گر کم باشد، می تواند از آن به عنوان وثیقه برای انجام معاملات اهرمی استفاده کند. اگرچه این نوع معاملات می توانند سود کاربر را چند برابر کنند، ریسک بسیار بالایی دارند. هنگام استفاده از اهرم برای معاملات ارزهای رمزنگاری باید مراقب بود، چون اگر بازار بر خلاف موقعیت شما حرکت کند، ممکن است منجر به ضررهای قابل توجهی شود.
معاملات اهرمی برای تریدرها به خصوص مبتدیان می توانند گیج کننده باشند. اما قبل از انجام معامله با اهرم، بسیار مهم است که بدانید اهرم چیست و چگونه کار می کند. این مطلب در پی توضیح اهرم و آشنا کردن کاربران با نحوه استفاده از آن در معاملات است.
اهرم در معاملات ارز رمزنگاری چیست؟
اهرم به استفاده از سرمایه استقراضی برای معاملات ارزهای رمزنگاری یا سایر دارایی های مالی اشاره دارد. این ابزار، قدرت خرید یا فروش معامله گر را افزایش می دهد، در نتیجه وی با سرمایه بیشتری از موجودی کیف پول خود وارد موقعیت های معاملاتی می شود. بسته به صرافی ارز رمزنگاری که کاربر معاملات خود را در آن انجام می دهد، می تواند تا 100 برابر موجودی حساب خود وام بگیرد.
مقدار اهرم به صورت نسبت بیان می شود، مانند نسبت 1 به 5 (5 برابر)، 1 به 10 (10 برابر)، 1 به 20 (20 برابر). این نشان می دهد که سرمایه اولیه تریدر چند برابر شده است. برای مثال، تصور کنید که یک کاربر 100 دلار در حساب خود در صرافی دارد و می خواهد موقعیتی به ارزش 1000 دلار در بیت کوین باز کند. با اهرم 10 برابری، 100 دلار همان قدرت خرید 1000 دلار را خواهد داشت.
کاربر می تواند از اهرم برای معاملات مشتقات مختلف ارز رمزنگاری استفاده کند. انواع رایج معاملات اهرمی شامل معاملات مارجین، توکن های اهرم دار و قراردادهای آتی است.
برای درک بهتر معاملات مارجین، می توانید مطلب زیر را مطالعه نمایید :
معامله مارجین چیست و چگونه از آن در معاملات رمزنگاری استفاده می شود
نحوه انجام معاملات اهرمی
قبل از این که کاربر بتواند وجوه را قرض بگیرد و معامله با اهرم را شروع کند، باید مبلغی را به حساب معاملاتی خود واریز کند. سرمایه اولیهای که کاربر واریز میکند، وثیقه نام دارد. مقدار وثیقه مورد نیاز به اهرمی که معامله گر استفاده میکند و به ارزش کل موقعیتی که میخواهد باز کند(معروف به مارجین) بستگی دارد.
فرض کنید که یک معاملهگر می خواهد 1000 دلار با اهرم 10 برابری در اتریوم سرمایهگذاری کند. مارجین مورد نیاز نسبت 1 به 10 از 1000 دلار خواهد بود؛ یعنی این معاملهگر باید در حساب خود 100 دلار داشته باشد تا بتواند آن را وثیقه وجوه قرض گرفته، کند. اگر معاملهگر از اهرم 20 برابری استفاده کند، مارجین مورد نیاز حتی کمتر خواهد بود (نسبت 1 به 20 از 1000 دلار برابر با 50 دلار است). اما باید به خاطر داشته باشید که هرچه اهرم بالاتر باشد، خطر لیکوئید شدن موقعیت بیشتر خواهد شد.
به غیر از مارجین اولیه، معاملهگر باید حداقل مبلغی را در حساب مارجین خود نگهداری کند تا بتواند در مواقع ضروری برای باز نگه داشتن موقعیت از آن استفاده کند. به حداقل مبلغ لازم برای باز نگه داشتن موقعیت، مارجین نگهداری (maintenance margin) میگویند. وقتی که بازار بر خلاف موقعیت معاملهگر حرکت میکند و مارجین پایینتر از این حد قرار بگیرد، معاملهگر برای جلوگیری از لیکوئید شدن باید وجوه بیشتری را به حساب خود اضافه کند.
از اهرم میتوان برای هر دو موقعیت لانگ و شورت استفاده کرد. باز کردن یک موقعیت لانگ به این معنی است که معامله گر انتظار دارد قیمت یک دارایی افزایش یابد. در مقابل، باز کردن یک موقعیت شورت بدان معناست معاملهگر اعتقاد دارد قیمت دارایی کاهش خواهد یافت. در حالی که این ممکن است مانند معاملات اسپات به نظر برسد، استفاده از اهرم به معاملهگر این امکان را میدهد تا فقط براساس مقدار وثیقه خود و نه براساس داراییهای خود، ارزهای رمزنگاری را بخرد یا بفروشد.
نمونه ای از موقعیت لانگ اهرمی
فرض کنید که یک معامله گر می خواهد یک موقعیت لانگ 1000 دلاری با اهرم 10 برابری برای بیت کوین باز کند. به عبارت دیگر، مقدار وثیقه وی 1000 دلار خواهد بود. اگر قیمت بیت کوین 20 درصد افزایش یابد، سود خالص این معامله گر 2000 دلار (منهای کارمزد) خواهد بود که بسیار بیشتر از سود 200 دلاری حاصل از خرید 1000 دلار بیت کوین بدون اهرم است.
با این حال، اگر قیمت بیت کوین 20 درصد کاهش یابد، موقعیت معامله گر 2000 دلار کاهش می یابد. از آنجایی که سرمایه اولیه (وثیقه) این معامله گر فقط 1000 دلار است، افت 20 درصدی قیمت باعث لیکوئید شدن موقعیت وی خواهد شد (موجودی او به صفر می رسد). در واقع، حتی اگر قیمت 10 درصد سقوط کند، موقعیت می تواند لیکوئید شود. قیمت دقیق لیکوئید به صرافی بستگی دارد که کاربر از آن استفاده می کند.
معامله گر برای جلوگیری از لیکوئید شدن باید وجوه بیشتری را به حساب خود اضافه کند تا مبلغ وثیقه یا مارجین اولیه خود را افزایش دهد. در اکثر موارد، صرافی قبل از لیکوئید شدن موقعیت یک مارجین کال برای کاربر ارسال می کند (برای مثال، با ارسال ایمیلی از کاربر می خواهد مبلغی را به حساب خود اضافه کند).
نمونه ای از موقعیت شورت اهرمی
حال، فرض کنید که یک معامله گر می خواهد یک موقعیت شورت 1000 دلاری با اهرم 10 برابر برای بیت کوین باز کند. در این صورت، معامله گر بیت کوین را از شخص دیگری قرض می گیرد و آن را به قیمت فعلی بازار می فروشد. وثیقه این معامله گر 1000 دلار است، اما از آنجایی که با اهرم 10 برابری معامله می کند، می تواند 10000 دلار بیت کوین بفروشد.
با فرض این که قیمت بیت کوین 40000 دلار باشد، معامله گر 0.25 بیت کوین قرض می گیرد و آن را می فروشد. اگر قیمت 20 درصد کاهش یابد (به 32000 دلار برسد)، این معامله گر می تواند 0.25 بیت کوین را تنها با 8000 دلار بازخرید کند . بنابراین، سود خالص وی 2000 دلار (منهای کارمزد) خواهد بود.
با این حال، اگر قیمت 20 درصد افزایش یابد و به سطح 48000 دلار برسد، معامله گر برای بازخرید 0.25 بیت کوین به 2000 دلار دیگر اهرم در دارایی های مختلف نیاز دارد. موقعیت وی لیکوئید خواهد شد، چون موجودی حسابش فقط 1000 دلار است. همانطور که در بالا گفته شد، معامله گر برای جلوگیری از لیکوئید شدن موقعیتش باید مبلغ وثیقه را افزایش دهد.
چرا معامله گران از اهرم برای معاملات ارز رمزنگاری استفاده می کنند؟
بنابر آنچه در بالا گفته شد، معامله گران از اهرم استفاده می کنند تا اندازه موقعیت و سود خود را افزایش دهند. اما طبق مثال های ذکر شده در بالا، معاملات اهرمی نیز می توانند باعث ضرر و زیان سنگین شوند.
دلیل دیگر استفاده معامله گران از اهرم، افزایش نقدینگی سرمایه آنهاست. برای مثال، به جای نگه داشتن یک موقعیت اهرمی 2 برابری در یک صرافی، آنها می توانند از اهرم 4 برابری برای حفظ همان موقعیت با وثیقه کم تر استفاده کنند. با این کار، آنها می توانند باقیمانده سرمایه خود را در جای دیگر (مثلا، معامله کردن یک دارایی دیگر، استیکینگ، تامین نقدینگی برای صرافی های غیرمتمرکز، سرمایه گذاری در NFT و غیره) استفاده کنند.
نحوه مدیریت ریسک در معاملات اهرمی
معامله با اهرم بالا ممکن است به سرمایه کم تری نیاز داشته باشد، اما احتمال لیکوئید شدن موقعیت را افزایش می دهد. اگر کاربر اهرم خیلی بالا انتخاب کند، حتی تغییر یک درصدی قیمت می تواند موجب ضرر و زیان سنگین وی شود. هرچه اهرم بالاتر باشد، تحمل ریسک کاربر کم تر خواهد بود. استفاده از اهرم پایین تر به کاربر حاشیه خطای بیشتری برای معامله می دهد. به همین دلیل است که صرافی های ارز رمزنگاری حداکثر اهرم در دسترس را برای کاربران جدید محدود کرده اند.
استراتژی های مدیریت ریسک مانند سفارش های توقف ضرر ( stop-loss) و حد سود ( take-profit) به کاربر کمک می کنند تا ضرر و زیان خود را در معاملات اهرمی به حداقل برساند. کاربر می تواند از سفارش توقف ضرر برای بستن خودکار موقعیت خود در یک قیمت خاص استفاده کند. این نوع سفارش مناسب زمانی است که قیمت بر خلاف انتظار کاربر حرکت می کند.
سفارش توقف ضرر می تواند مانع ضرر و زیان سنگین کاربر شود. سفارش حد سود برعکس توقف ضرر است. زمانی که سود کاربر به مقدار مشخصی برسد، سفارش حد سود به طور خودکار بسته می شود. کاربر با استفاده از این سفارش می تواند سود خود را تا قبل از تغییر شرایط بازار، سیو کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره انواع سفارش ها به مطلب زیر رجوع کنید:
بررسی انواع سفارشها در صرافی های رمزنگاری
لازم به ذکر است که معاملات اهرمی مانند یک شمشیر دولبه هستند و می توانند سود و زیان کاربر را به طور تصاعدی چند برابر کنند. بازارهای مالی (به خصوص بازار پر نوسان ارز رمزنگاری) ریسک بالایی دارند. کاربر همیشه باید در مورد دارایی های مورد نظر برای سرمایه گذاری، تحقیق کند و نحوه استفاده صحیح از اهرم را یاد بگیرد.
نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبت های مالی با مقایسهی دو قلم در صورتهای مالی انجام میشود. نسبت نهایی میتواند به شیوهای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکانپذیر نیست. نسبت های مالی را میتوان براساس آنچه که اندازهگیری میکند؛ دستهبندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند.
فهرست نسبت های مالی
در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی میشود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبتها را میتوان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی میشود.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیفها و اندوختهها) منهای هزینهی فروش است.
۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص
این نسبت به عنوان «حاشیهی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
۳. بازده داراییها = درآمد خالص / میانگین کل داراییها
در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام
درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای نقدینگی
این نسبتها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهیهای کوتاه مدت نشان میدهد.
۱. نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از داراییهای جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتیهای جاری، موجودی و پیشپرداختها) ارزیابی میکند.
۲. نسبت آنی = داراییهای آنی / بدهیهای جاری
این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از انواع نقدیتری از داراییهای جاری یا «داراییهای آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حسابهای دریافتنی) میسنجد.
۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهیهایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه میگیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاهمدتی هستند که به اندازهی وجه نقد ارزش دارند.
۴. سرمایهی در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
تعیین میکند که آیا یک شرکت میتواند با داراییهای جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.
نسبتهای فعالیت
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
۱. گردش مطالبات = فروش نسیهی خالص / میانگین حسابهای دریافتنی
کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
۲. میانگین دورهی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات
این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دورهی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
۳. گردش موجودی =هزینهی فروش / میانگین موجودی
نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
۴. میانگین دورهی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی
به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
۵. گردش حسابهای پرداختنی = خریدهای نسیهی خالص / میانگین حسابهای قابل پرداخت
تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
۶. میانگین دورهی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حسابهای پرداختنی
این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز» یا «دورهی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد. برخلاف میانگین دورهی وصول مطالبات و میانگین دورهی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).
۷. دورهی گردش عملیات = دورهی تولید و گردش کالا+ دورهی وصول مطالبات
تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
۸. چرخهی تبدیل وجه نقد = چرخهی عملیاتی – میانگین دورهی پرداختنی
این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل داراییها
کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبتهای اهرمی
ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی
۱. نسبت بدهی = کل بدهیها / کل داراییها
نسبت داراییهای شرکت را که با بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایهگذاری شده است، میسنجد. نسبت بدهی همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.
۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل داراییها
نسبت کل داراییهایی که توسط سرمایه بهدست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین میکند. نسبت سرمایه همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، بهدست آید.
معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزایندهی سرمایه نیز شناخته میشود که برابر با کل داراییها تقسیم بر کل سرمایه است.
۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهیها / کل سرمایه
ساختار سرمایهی یک شرکت را ارزیابی میکند. نسبت بدهی-سرمایهی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظهکار است.
۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینهی بهره
تعداد دفعاتی را که هزینهی بهره به درآمد تبدیل شده است، میسنجد و مشخص میکند که آیا شرکت میتواند هزینهی بهرهاش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
این نسبتها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.
۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)/ میانگین سهام عادی معوقه
این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان میدهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم میشود تا عوایدی در دسترس برای سهامداران عادی مشخص شود.
۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم
برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده میشود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین میتواند نشاندهندهی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایهگذاران از شرکتهایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.
۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم
نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق میگیرد را تعیین میکند. همهی درآمد تعلق نمیگیرد، چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته میشود.
۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم
درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه میگیرد. بازده بالا برای سرمایهگذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایهی طولانیمدت، به دنبال سود نقدی هستند.
۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی
نشاندهندهی ارزش سهام بر پایهی هزینهی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم میشود.
نتیجهگیری
یک توصیهی مهم این است که در زمان محاسبهی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه میشود، حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دورهی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکسکنندهی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب میکنیم.
نسبت های مالی دیگری نیز علاوه بر فهرست بالا وجود دارند، اما نسبتهای ذکر شده در این مقاله رایجترین نسبتهای مورد استفاده در ارزیابی کسبوکار هستند. در تفسیر نسبتها، بهتر است که برای مقایسه، مبنایی مثل نسبتهای تاریخی و استانداردهای صنعتی داشته باشید.
نحوه معامله بیت کوین با استفاده از اهرم و بدون نگرانی از نقدینگی!
این ابزارها با وجود اینکه بسیار پیچیده تر هستند، به معامله گران این امکان را می دهد که دستاوردهای مستقلی از آنچه که قرار است در طی هفته ها یا حتی ماه های آتی رخ دهد، به دست آورند که برای رسیدن به عملکرد مطلوب و ایجاد آرامش خاطر برای معامله گران ضروری است.
معامله گران خرده فروشی اخیراً استفاده از مشتقات را آغاز کرده اند، اگرچه آنها تقریباً به طور انحصاری بر روی قراردادهای آتی ارائه شده توسط صرافی بیتمکس،اوکی اکس و بایننس و بسیاری دیگر متمرکز شده اند. مشکل اصلی در اینجا خطر انحلال است، زیرا ارزهای دیجیتال بسیار بی ثبات هستند.
آیا قرارداد اختیار خرید دارید؟ در اینجا هزینه ها و مزایای آن را برای شما ذکر کرده ایم
خریدار قرارداد اختیار خرید می تواند بیت کوین را با قیمت یک ثابت در تاریخ از پیش تعیین شده به دست آورد. برای این امتیاز، خریدار حق بیمه مقدماتی را برای فروشنده قرارداد اختیار خرید پرداخت می کند. قراردادها دارای تاریخ سررسید مشخص و بهای مورد پذیرش هستند به طوری که همه سود و زیان احتمالی را از قبل می دانند.
اگر بیت کوین طی ساعات یا روزهای بعدی افزایش کند، قیمت پرداخت شده برای این اختیار خرید باید افزایش یابد. خریدار می تواند این قرارداد را بفروشد و سود کسب کند یا منتظر انقضاء قرارداد باشد.
در تاریخ مشخص شده قرارداد و زمان سررسید، خریدار قرارداد اختیار خرید قادر خواهد بود که بیت کوین را در قیمتی که قبلا توافق شده است، بدست آورد. به یاد داشته باشید، خریدار این حق را از قبل خریداری کرده است. اگر قیمت بیت کوین در حال حاضر زیر قیمت قرارداد است، خریدار می تواند از این کار منصرف شود، به همین دلیل است که در وهله اول آن را “اختیار” می نامند.
هر صرافی حداقل میزان معامله را برای خود تعیین می کند، اگرچه پایین ترین قیمت قرارداد ۰٫۱ بیت کوین است.
مزایای قراردادهای اختیار بیت کوین در مقایسه با قراردادهای آتی
مزیت اصلی برای خریدار یک اختیار این است که آنها از قبل حد ضرر را می دانند و همچنین نیازی به نگرانی در مورد بسته شدن موقعیت خود ندارند.
بیایید سناریویی را تصور کنیم که در آن یک سرمایه گذار ۵۰۰ دلار داشته باشد و انتظار داریم که قیمت بیت کوین طی ماه آینده بطور قابل توجهی افزایش یابد. با استفاده از قراردادهای آتی می توان موقعیت آنها را لوریج کرد و سود را ۲۰ برابر یا حتی ۵۰ برابر افزایش داد.
همچنین باید عنوان کرد که با این استراتژی یک خطر وجود دارد. چه اتفاقی می افتد اگر طی روزهای بعد بازار به طور ناگهانی ۲ درصد یا ۵ درصد کاهش یابد، اتفاقی است که به طور مکرر برای بیت کوین رخ می دهد. اگر این اتفاق بیفتد موقعیت از بین می رود یا به اجبار خاتمه می یابد. یعنی حتی اگر بازارها اندکی پس از اهرم در دارایی های مختلف آن بهبود یابند، هیچ فرصتی برای دارنده اختیار وجود ندارد.
مثال بالا نشان می دهد که خریدار قرارداد اختیار خرید، مبلغ ۴۵۰ دلار پیش پرداخت را برای قرارداد اختیار خرید بیت کوین با قیمت ثابت ۷۵۰۰ دلار در ۲۴ آوریل پرداخت کرده است. خریدار برای خرید کمتر از مبلغ ۴۵۰ دلار دارای محدودیت است، در حالی که برای خرید بیشتر از این مقدار محدودیتی ندارد.
این موضوع به این معناست که حداکثر زیان سرمایه گذاری در قراردادهای اختیار معامله در زمان خرید این قراردادها مشخص بوده و از طرف دیگر میزان منفعت قراردادهای قرارداد اختیار معامله نا محدود است.
حق بیمه پرداخت شده برای قرارداد اختیار خرید به عوامل زیر بستگی دارد:
قیمت فعلی بیت کوین: اگر بیت کوین به قیمت ۵۰۰۰ دلار معامله شود و انقضا طی ۱۰ روز انجام شود، قرارداد اختیار خرید با قیمت اعمال ۹۰۰۰ دلار به احتمال زیاد کمتر از ۴۰ دلار هزینه خواهد داشت. از طرف دیگر، در قیمت اعمال ۴۰۰۰ دلاری خریدار باید ۱۱۰۰ دلار یا بیشتر ا بازگرداند.
روزهای باقی مانده تا زمان رشد و بلوغ: هرچه تعداد روزهای بیشتری تا زمان رشد و بلوغ طول بکشد، قیمت قرارداد اهرم در دارایی های مختلف اختیار خرید بیشتر خواهد بود.
نوسانات اخیر: اگر قیمت طی ۳۰ یا ۶۰ روز گذشته خیلی تغییر نکرده است، احتمال افزایش قابل توجه قیمت، کم است. نوسانات کم باعث می شود که قیمت قرارداد اختیار معامله در مقایسه با نوسانات زیاد کمتر باشد.
نرخ بهره: نرخ بهره بالا منجر به حق بیش از حد اختیار معامله می شود. خوشبختانه تا چنین نبوده است، زیرا در حال حاضر هزینه وام گرفتن پول نزدیک به صفر است.
تصویر قیمت قراردادهای اختیار خرید در تاریخ ۲۶ مارس. منبع: Deribit
از آنجا که بیت کوین در تاریخ ۲۶ مارس با قیمت ۶،۷۳۰ دلار معامله شد، باید انتظار یک قیمت اعمال ۶۰۰۰ دلاری برای اختیار معامله را داشته باشید که ۸۰۰ دلار یا بیشتر هزینه دارد. از سوی دیگر، به نظر می رسد قیمت اعمال ۱۱ هزار دلاری در مدت ۲۸ روز کاملاً بعید به نظر می رسد.
فروش قرارداد اختیار خرید با افت نامحدود با یک پیش فرض ثابت، غیرمنطقی است. البته، اگر سرمایه گذار در حال حاضر صاحب بیت کوین باشد، اینگونه نیست. بر اساس این دیدگاه جدید، فروشنده قرارداد اختیار خرید به طور بالقوه بیش از انجام فروش معمولی، سود دریافت می کند.
خرید قراداد اختیار فروش
با توجه به اینکه بیت کوین در حال حاضر نزدیک به ۶۷۳۰ دلار معامله می شود ، قرارداد اختیار فروش ۶۰۰۰ دلاری منقضی شده طی ۲۷ روز ۴۴۰ دلار هزینه دارد. اگر بیت کوین به قیمت ۵۰۰۰ دلار کاهش یابد، این سرمایه گذار می تواند با قیمت از پیش تعیین شده ۶۰۰۰ دلار یک فروش داشته باشد و در نتیجه ضرر خالص آن تنها ۱۷۰ دلار است.
سرمایه گذاران تمایل دارند این استراتژی را به عنوان بیمه در نظر بگیرند. اگر قیمت بیت کوین به زیر قیمت اعمال ۶۰۰۰ دلاری کاهش پیدا نکند، سرمایه گذار ۶٫۵ درصد حق بیمه برای هیچ پرداخت می کند. از طرف دیگر، روند صعودی آنها ۴۴۰ دلار کاهش یافته است، اگرچه نامحدود است.
قراردادهای اختیار معامله تقریباً استراتژی های سرمایه گذاری بی پایانی را ارائه می دهند
این واقعیت که خریدار قرارداد اختیار خرید دارای روند صعودی نامحدود است و برخلاف قراردادهای آتی، نمی تواند در طول معامله به اجبار نقد شود، باید یک انگیزه عالی باشد که معامله گران خرده فروشی را ترغیب به استفاده بیشتر از آن می کند.
گفتنی است که علاوه بر روش های اساسی که در بالا توضیح داده شد، راهکارهای قراردادهای معامله اختیار بیشتری وجود دارد، از جمله راهکارهایی که هزینه اعمال و سررسیدهای مختلف را با هم ترکیب می کنند. معامله گران نهادی از مدتها پیش از این ابزارها استفاده کرده اند و این به آنها امکان می دهد تا با پوشش ریسک موقعیت های خود، سناریوهای مختلف سرمایه گذاری را آماده کنند.
لات در فارکس چیست؟ کاربرد لوریج در فارکس چیست؟
در این مقاله از مجموعه مقالات آموزش فارکس قصد داریم شما را با مفاهیم لات در فارکس و لوریج در فارکس آشنا کنیم. فارکس معمولا در مقادیر مشخصی به نام “لات” معامله میشود.
در واقع واحد اندازی گیری حجم معاملات در فارکس لات است. اندازه استاندارد برای یک لات 100،000 واحد از ارز پایه است و در حال حاضر، اندازه های مینی، میکرو و نانو نیز وجود دارند که به ترتیب بصورت واحدهای 10،000 و 1000 و 100 تایی هستند.
برخی از بروکرهای فارکس مقدار و کمیت را به “لات” نشان داده و برخی دیگر از کارگزاران، خود واحدهای ارزی را نشان میدهند. سرفصل های این مقاله را میتوانید در جدول ببینید.
در درس قبل توضیح دادیم پیپ در فارکس چیست و اهرم در دارایی های مختلف دانستید که تغییرات ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر با “پیپ” اندازه گیری میشود، که درصد بسیار بسیار کمی از ارزش یک واحد از آن ارز است. برای سود بردن از این تغییر کوچک در ارزش، باید مقادیر زیادی از یک ارز خاص را معامله کرد تا سود یا زیان قابل قبول شود. چون به طور معمول نوسانات در بازار ارزهای خارجی بسیار کم است و انجام معامله با حجم کم توجیه ندارد.
لات چیست؟
سادهترین روش توضیح لات در فارکس این است: LOT واحد سرمایه یا میزان خرید و فروش در بازار فارکس است. همانطور که برای خرید لباس از واحد “یک دست”، یا برای خرید ماشین از واحد “یک دستگاه” و … استفاده میشود، واحد مبنای محاسبات در Forex نیز لات نامیده میشود.
لات استاندارد چیست؟
هر لات استاندارد معادل 100،000 واحد از ارز پایه است. برای مثال، اگر یک لات دلار/یورو خریداری کنید، در حقیقت 100،000 واحد از ارز پایه که یورو است خریداری کردید. به بیان ساده تر یعنی 100 هزار یورو خرید کردید. برای سادگی کار، به این حجم معامله، یک لات استاندارد گفته میشود. اکثر تریدرهای فارکس عموما معاملات خود را در واحدهایی کوچکتر از لات استاندارد انجام داده و میزان سود آنها نیز تغییر می کند. نحوه محاسبه لات سایز (مینی، میکرو و نانو) در ادامه توضیح داده میشود.
محاسبه لات سایز
قبلا در مورد نحوه محاسبه ارزش پیپ برای هر جفت ارز توضیح دادیم. فرض کنید قصد معامله بر روی EUR/USD را داریم:
- اگر با یک لات استاندارد (100،000) معامله کنیم، هر پیپ تغییر 10 دلار سود یا زیان در پی دارد.
- اگر با یک مینی لات (10،000) معامله کنیم, هر پیپ تغییر 1 دلار سود یا زیان دارد.
- اگر یک میکرولات (1،000) معامله کنیم, هر پیپ 0.10 سود یا زیان درپی دارد.
- و اگر یک نانو لات (100) معامله کنیم, هر پیپ نوسان تنها 0.01 دلار سود یا زیان دارد.
با حرکت بازار و قیمت ها، ارزش پیپ نیز بسته به نوع ارزی که معامله می کنید ممکن است تغییر کند.
لوریج چیست؟
لوریج یا همان Leverage به معنای اهرم بوده و خدمت ویژهای است که توسط بروکرهای فارکس در اختیار کاربران و مشتریان قرار میگیرد. به صورت کلی، تریدر میتواند به کمک بروکر، معاملاتی بیشتر از موجودی حساب معاملاتی خود انجام دهد. برای مثال، اگر فرد تنها 100 دلار در حساب خود داشته باشد، میتواند مبلغی را از بروکر قرض گرفته و با آن وارد معامله شود. این مبلغ قرض گرفته شده که به صورت ضریبهای 10، 100، 200 و … الی 3،000 برابر سرمایهی اولیه هستند، همان لوریج است.
لوریج، اعتباری است که بروکر در اختیار تریدر قرار داده و در حقیقت، با استفاده از آن، موجودی حساب معاملاتی وی، چندین برابر خواهد شد. برای مثال، اگر فردی تنها 100 دلار در حساب خود داشته و از اهرم 1،000 استفاده کند، معادل داشتن 100،000 دلار در حساب معاملاتی است. این ویژگی هم بسیار جذاب است و هم بسیار خطرناک است که در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.
لوریج در فارکس
مبلغ 100،000 دلار و یا حتی 10،000 دلار برای خیلی ها مبلغ سنگینی است. شاید می پرسید چگونه یک سرمایه گذار کوچک همچون شما می تواند چنین مقدار زیادی از پول را معامله کند. بروکر خود را همچون بانکی در نظر بگیرید که 100،000 دلار برای خرید ارز در اختیار شما می گذارد. تنها چیزی که بانک از شما می خواهد این است که شما 1000 دلار به عنوان سپرده حسن نیت بدهید. این مبلغ برای شما نگهداری می شود اما لزوماً حفظ نمی شود. با سود و زیان شما در معاملات این مبلغ کم یا زیاد می شود.
زیادی خوب به نظر میرسد؟ معامله کردن در فارکس با استفاده از اهرم (لوریج) دقیقا به همین ترتیب است.
یک سوال اساسی: بروکرها چقدر آدمهای خوبی هستند. این مقدار سنگین را قرض می دهند بدون اینکه بهره ای بگیرند؟! جواب ساده است! بروکرها از معاملات شما کمیسیون (اسپرد) دریافت می کنند و هر چه حجم معاملات شما بیشتر باشد کمیسیون بیشتری خواهند گرفت، پس وقتی به شما قرض می دهند شما حجم معامله بالاتری خواهید داشت و در نتیجه سود بروکر بیشتر خواهد شد. به همین راحتی ! 🙂
مقدار لوریجی که استفاده می کنید بستگی به کارگزار و راحتی خودتان دارد. زیادی خوب به نظر میرسد؟ معامله کردن در فارکس با استفاده از اهرم (لوریج) دقیقا به همین ترتیب است.
به طور معمول بروکر فارکس سپرده ای از شما می خواهد که به آن “مارجین” می گویند.
آیا استفاده از لوریج در فارکس اجباری است؟
خیر. لوریج زمانی استفاده میشود که تریدر تحلیل دقیقی داشته و میخواهد علیرغم سرمایهی نسبتا محدود خود، وارد معاملهی بزرگی شود. همانطور که پیشتر مطرح شد، میزان نوسانات بازار فارکس نسبتا محدود بوده و برای سودآوری بیشتر، استفاده از اهرم تقریبا اجتناب ناپذیر است. اما این به معنای اجباری بودن استفاده از اهرم نیست. بلکه تریدر باید به استراتژی معاملاتی خود مطمئن بوده و سپس میزان اهرم را انتخاب کند.
معایب استفاده از لوریج در فارکس چیست؟
اولین و مهمترین بخش استفاده از لوریج، درک میزان ریسکی است که به همراه استفاده از اهرم ایجاد میشود. اگرچه بروکر میزان سرمایهی شما برای ورود به معاملات را افزایش میدهد، اما فقط میتوانید از این سرمایه برای کسب سود استفاده کنید. بنابراین، بروکر هیچگاه با شما در ضرر همراه نخواهد شد. لوریج در فارکس ضریب سودآوری یا ضرردهی شما را چندین برابر خواهد کرد (بسته به میزان ضریب). دقت داشته باشید که هم سود چندین برابر شده و هم ضرر چندین برابر خواهد شد.
اگرچه بروکر به شما اجازه میدهد تا هزاران برابر سود کنید، اما میزان ضرری که شما میتوانید متحمل شوید، فقط به اندازهی موجودی حساب معاملاتی شما است. بنابراین، اگر از اهرم 100 استفاده کنید و بازار 0.01 درصد در جهت پیشبینی شما حرکت کند، موجودی شما یک برابر افزایش خواهد یافت (مثلا 100 دلار شما به 200 دلار افزایش مییابد). اما اگر بازار فقط 0.01 در جهت عکس تحلیل شما حرکت کند، موجودی شما صفر شده و معاملات بسته خواهد شد.
بیشترین میزان لوریج در فارکس چقدر است؟
میزان و حداکثر لوریج در فارکس بستگی به بروکری که انتخاب میکنید خواهد داشت. برای مثال، بیشینه اهرم قابل استفاده در بسیاری از بروکرها تا نهایتا 400 برابر بوده، اما بروکرهای دیگر ممکن است این اهرم را تا 3،000 برابر نیز افزایش دهند. از آنجاییکه بالا رفتن میزان لوریج در فارکس مستقیما باعث افزایش ریسک میشود، بسیاری از نهادهای نظارتی (رگولاتوریها)، به بروکرهای تحت نظر خود اجازهی افزایش اهرم را نمیدهند.
در نقطهی مقابل، اکثر بروکرهایی که تحت نظر رگولاتوریهای آفشور هستند، برروی میزان اهرم سختگیری نکرده و کاربر میتواند آن را تا 2،000 برابر (مثلا روبو فارکس) یا حتی 3،000 برابر (مثلا آلپاری ) افزایش دهد. دقت داشته باشید که حداکثر لوریج برای داراییهای مختلف فارکس متفاوت بوده و این میزان، عموما برای جفت ارزها است. در داراییهای دیگر (خصوصا برای سهام و رمزارزها)، حداکثر اهرم قابل استفاده بسیار کمتر است.
نحوه استفاده از لوریج در متاتریدر
بمحض اینکه پول خود را واریز کردید، می توانید معامله کردن را شروع کنید. کارگزار همچنین تعیین می کند که برای هر موقعیت معامله شده (بر حسب لات) چه مقدار مارجین نیاز است. به عنوان مثال، فرض کنید لوریج مجاز 100 است (یا 1٪ معامله لازم است) و شما می خواهید معامله ای به ارزش 100،000 دلار بگیرید، در حالیکه فقط 5000 دلار در حساب خود دارید.
مشکلی نیست زیرا کارگزار شما 1000 دلار به عنوان سپرده کنار می گذارد و به شما اجازه می دهد مابقی را “قرض” بگیرید. قطعا هرگونه سود، به مانده پول نقد موجود در حساب شما اضافه یا در صورت ضرر از آن کسر می شود. حداقل مارجین مورد نیاز برای هر لات در هر کارگزاری متفاوت است. لوریجی که شما انتخاب می کنید اهرم در دارایی های مختلف نیز تاثیر مستقیم در مارجین مورد نیاز دارد.
در مثال بالا ، کارگزار به 1٪ مارجین نیاز داشت. این بدان معناست که به ازای هر 100،000 دلار معامله ، کارگزار 1000 دلار به عنوان سپرده برای هر معامله طلب می کند. فرض کنید شما می خواهید 1 لات استاندارد (100،000) USD / JPY بخرید. اگر حساب شما لوریج (اهرم) 100 داشته باشد ، باید 1000 دلار به عنوان مارجین در نظر بگیرید. توجه داشته باشید که 1،000 دلار هزینه نیست، بلکه سپرده است.
بنابراین وقتی معامله خود را ببندید آن را به شما پس می دهند. دلیل این که کارگزار از شما سپرده می خواهد این است که تا زمانی که معامله باز است ، این ریسک وجود دارد که در طول باز بودن این معامله شما اهرم در دارایی های مختلف ضرر کنید! کارگزار این سپرده را برای جبران ضرر احتمالی شما نگه می دارد.
با فرض اینکه این معامله ی USD / JPY تنها معامله بازی است که در حساب خود دارید، تا زمانی که این معامله باز است باید 1000 دلار در حساب شما موجود باشد و اجازه برداشت آن را ندارید. اگر USD / JPY ریزش کند و ضررهای معاملاتی شما باعث شود موجودی حساب شما به زیر 1000 دلار سقوط کند ، سیستم کارگزاری معامله شما را به طور خودکار قبل از اینکه ضررهای شما به 1000 دلار برسد می بندد تا از ضررهای بیشتر جلوگیری شود.
این یک سازوکار ایمن برای جلوگیری از منفی شدن مانده حساب شما است. درک صحیح نحوه معامله کردن با مارجین بسیار مهم بوده و بعداً در اهرم در دارایی های مختلف بخش کاملی به آن خواهیم پرداخت. اگر نمی خواهید حساب شما نابود شود، توصیه اکید به خواندن آن بخش داریم!
چگونه سود و زیان را محاسبه می کنیم؟
حال که می دانید چگونه ارزش پیپ و لوریج را محاسبه کنید ، بهتر است با نحوه محاسبه سود یا زیان آشنا شوید.
به طور کلی، تعداد پیپ نوسان * ارزش هر پیپ = سود یا زیان شما
دیدگاه شما