کتاب های دانش مالی


بانک روسیه دارایی های دیجیتال را به نمودار حساب های بانکی اضافه می کند – اخبار مالی بیت کوین

بانک مرکزی روسیه دارایی های دیجیتالی از جمله نسخه دیجیتال روبل روسیه را در پیش نویس نمودار حساب های بانکی جدید منتشر کرده است. در آینده، موسسات مالی قادر خواهند بود داده‌هایی درباره عملیات با این دارایی‌ها ارائه دهند.

بانک های روسیه ارزهای دیجیتال را به عنوان دارایی در کتاب های حسابداری خود ثبت می کنند

بانک مرکزی فدراسیون روسیه (CBR) پیش نویس نمودار حساب های بانکی به روز شده سال آینده را منتشر کرد. از سال 2023، وام دهندگان روسی ملزم خواهند بود انواع جدیدی از تراکنش‌ها، از جمله جریان‌های روبل دیجیتال و عملیات با دارایی‌های مالی دیجیتال (DFA) را در نظر بگیرند.

این مقام پولی آزمایش ارز دیجیتال بانک مرکزی جدید خود (CBDC) را در سال جاری گسترش داده است و امیدوار است در اوایل سال 2023 تسویه حساب با ارزش واقعی را به صورت آزمایشی اجرا کند. مقامات در مسکو همچنین در حال تلاش برای تنظیم جامع تر ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز هستند.

قانون فعلی DFA بیشتر به سکه‌ها و توکن‌ها با یک صادرکننده اشاره دارد، اما لایحه جدید «در مورد ارز دیجیتال» با هدف پوشش کامل‌تر ارزهای رمزپایه مانند بیت‌کوین است. در بحبوحه تحریم های اعمال شده به دلیل تشدید جنگ در اوکراین، روسیه امیدوار است که از روبل دیجیتال و دارایی های رمزنگاری برای تسویه حساب های بین المللی استفاده کند.

تنها یک حساب برای روبل دیجیتال رزرو شده است، در حالی که بانک‌ها چندین حساب برای منعکس کردن DFA در بخش‌های «دارایی‌های مالی دیجیتال اکتسابی» و «دارایی‌های دیجیتال صادر شده» خواهند داشت، در صفحه رمزنگاری پورتال خبری تجاری روسیه RBC توضیح داده شده است.

رگولاتورها نیاز به تنها یک حساب روبل دیجیتال را با اشاره به اینکه بانک‌های تجاری فقط انتقال وجوه CBDC را پردازش خواهند کرد، توضیح می‌دهند. روبل دیجیتال توسط بانک روسیه صادر می شود و در کیف پول در CBR ذخیره می شود، در حالی که موسسات اعتباری به عنوان واسطه ارائه خدمات به افراد و سازمان ها مانند انجام نقل و انتقالات خواهند بود.

بانک مرکزی روسیه به طور فعال پروژه ارز دیجیتال خود را با بیش از دوازده بانک که اکنون در آزمایشات پلت فرم CBDC شرکت می کنند، دنبال می کند. رگولاتور اجرای آن را در تجارت خارجی ترویج می کند در حالی که سایر موسسات، به ویژه وزارت دارایی، می خواهند استفاده از ارزهای دیجیتال را به عنوان ابزاری برای دور زدن محدودیت های مالی غرب تسهیل کنند.

برچسب ها در این داستان

حساب، حساب‌ها، بانک، بانک روسیه، بانک‌ها، CBDC، CBR، بانک مرکزی، نمودار حساب‌ها، رمزنگاری، دارایی‌های رمزنگاری، ارزهای دیجیتال، ارزهای دیجیتال، دارایی‌های دیجیتال، ارز دیجیتال، روبل دیجیتال، پرداخت‌ها، روسیه، کتاب های دانش مالی کتاب های دانش مالی روسیه، تسویه حساب

آیا انتظار دارید روسیه در ماه‌های آینده تلاش‌های خود را برای تنظیم پرداخت‌های ارز دیجیتال افزایش دهد؟ نظرات خود را در مورد این موضوع در بخش نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

لوبومیر تاسف روزنامه‌نگاری از اروپای شرقی است که از فن‌آوری آگاه است و این جمله هیچنز را دوست دارد: «نویسنده بودن چیزی است که من هستم، نه کاری که انجام می‌دهم». علاوه بر رمزنگاری، بلاک چین و فین‌تک، سیاست بین‌المللی و اقتصاد دو منبع الهام دیگر هستند.

مهرگان، بر باد رفت!

مهرگان، بر باد رفت!

بعد از ادامه دادن فعالیت حرفه‌ای دو نسل، نه انگیزه‌ای برای احیای مجدد آن دارد و نه امیدی برای بهبودی وضع موجود، حتی وقتی از وی دعوت می‌شود که درباره علت تعطیل شدن کتاب‌فروشی مهرگان صحبت کند، با پاسخی کوتاه می‌گوید «چه فایده، مگر بیان آن در تعطیل نشدن کتاب‌فروشی دیگر اثر دارد؟.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، اگر اهل کتاب به‌ویژه کتاب‌های فنی و مهندسی بوده باشید نام کتاب‌فروشی «مهرگان» در خیابان سیدعلی‌خان اصفهان را شنیده‌اید. کتاب‌سرایی به قدمت حدود نیم‌قرن که البته این روزها فقط نامی از آن باقی‌مانده و با فروکش کردن تب خرید کتاب درِ این مجموعه فرهنگی برای همیشه بسته شده است.

خانواده اهل کتاب «فتاحی» طی سه نسل پی‌درپی این کتاب‌فروشی را چرخاندند و به مردم به‌ویژه اهل علم و دانش و پژوهش خدمت‌رسانی کردند تا اینکه با مشکلات و بدسلیقگی‌هایی روبه‌رو شدند و به‌اجبار و اکراه مجبور به تعطیلی این مغازه قدیمی و نام‌آشنا شدند. این تعطیلی باعث شد عده‌ای به‌ظاهر فرهنگ‌دوست آن را دستاویزی برای مطرح کردن و جذب فالوور صفحه‌های مجازی خود قرار دهند، حال نزدیک به سه هفته از تعطیلی این کتاب‌فروشی می‌گذرد و مانند هر اتفاق ناگوار در حوزه کتاب، این تعطیلی و علت آن به دست فراموشی سپرده شده است؛ فراموشی‌ای که اگر به آن توجه نشود، در آینده نزدیک شاهد تکرار این‌گونه اتفاقات تلخ خواهیم بود.

کوشا فتاحی، از نسل سوم خاندان کتاب‌فروشی مهرگان است که با خبرنگار ایمنا درباره فرازوفرودهای تعطیلی این کتاب‌فروشی تخصصی به گفت‌وگو نشسته است.

مهرگان؛ ظرفیتی فرهنگی که با بی‌تدبیری به خاک سیاه نشست

از آغاز به کار کتاب‌فروشی مهرگان برایمان بگویید؟

پدربزرگم پس از اینکه از شرکت ملی نفت بازنشسته شد همکاری خود را با کتاب‌فروشی مهرآیین به‌عنوان حسابدار آغاز کرد و بعد از مدتی کوتاه به دلیل فعالیت‌های مستمر و دلسوزانه وی اداره این کتاب‌فروشی به پدربزرگم واگذار شد. آن کتاب‌ها همه به کتاب های دانش مالی زبان انگلیسی بودند.

این کتاب‌فروشی ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تعطیل شد. کمی بعد پدرم برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به کانادا رفت و زمانی که برگشت کتاب‌فروشی مهرگان را در سال ۵۸ در خیابان سیدعلی‌خان راه‌اندازی و افتتاح کرد. این در حالی بود که پدربزرگم تنها پنج کلاس سواد رسمی داشت، اما از نظر علم، مطالعه و تسلط به زبان انگلیسی فوق‌العاده بود.

پدرم نیز از بچگی علاقه فراوانی به کتاب داشت. از زمانی که خواندن و نوشتن را شروع کرده و همان زمان شغل‌های مختلفی مانند اداره برق یا شرکت نفت به وی پیشنهاد شده بود، هیچ‌کدام را ادامه نداد تا اینکه در سال ۵۸ به شکل رسمی کتاب‌فروشی مهرگان را تأسیس کرد.

در آن زمان استقبال مردم اصفهان از خرید کتاب چگونه بود؟

خانواده من بیش از اندازه اهل کتاب و کتاب‌خوان بودند. کتاب‌فروشی‌های قدیمی‌تری همچون مشعل و تأیید هم آن زمان بودند که فعالیت داشتند اما آن زمان هیچ کتاب‌فروشی فنی و مهندسی تخصصی حتی در تهران‌هم وجود نداشت.

فعالان این بخش ممکن بود کتاب‌ها یا کسب‌وکار دیگری هم داشته باشند و در کنار آن چند نسخه کتاب فنی و مهندسی نیز بفروشند، اما کتاب‌فروشی تخصصی در حوزه مهندسی و فنی این‌قدر جامع و کامل به‌مانند مهرگان موجود نبوده است. وقتی مهرگان شروع به فعالیت کرد فقط در فروش حوزه کتاب‌های مرجع، زبان‌اصلی و خارجی فعالیت می‌کرد. زمانی هم که کشورمان درگیر جنگ با رژیم بعث عراق شد دیگر امکان اینکه کتاب‌های انگلیسی وارد شود، وجود نداشت.

در آن زمان فروش کتاب‌های فنی و مهندسی در اصفهان رونق فراوانی داشت به یاد دارم مشتری باید دست‌کم برای حساب کردن بهای پول کتاب حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در صف منتظر می‌ماند. بعدها جهاد دانشگاهی در دروازه شیراز اصفهان کار خود را آغاز کرد که کتاب‌فروشی این مجموعه هم تلاش کرد در موضوع فنی مهندسی فعالیت داشته باشد. همچنین کتاب‌سرای دیگری با مدیریت آقای محمدی در زمینه فنی و مهندسی وارد کارزار این بخش شده بود. در همان دوران جنگ تحمیلی، مراجعه به کتاب‌فروشی مهرگان زیاد و قابل توجه بود.

پدرم همواره مشتاق بود مردم را راهنمایی کند. نوجوانان و بچه‌های المپیادی به مغازه می‌آمدند و پدرم ساعت‌ها برای آن‌ها وقت می‌گذاشت. کم‌کم تخصص کتاب‌های فنی و مهندسی در خانواده ما جا افتاد. چراکه هر کتاب‌فروشی یک تخصص کاری و مختص به خود دارد.

برخی تاریخ و شماری ادبیات؛ شاید خود من تفاوت کتاب‌های تاریخی را ندانم اما درباره تفاوت‌ها در مکانیک سیالات یا استاتیک اطلاعات خوبی در این سال‌ها کسب کرده‌ام. زمانی بود که باربری به شکل امروزی وجود نداشت و پدرم عصر پنجشنبه‌ها به تهران می‌رفت و کتاب‌ها را تهیه می‌کرد و به اصفهان می‌آورد.

آن زمان یک کتاب دانشگاهی در یک‌ترم، دو هزار جلد فروش می‌رفت اما همان کتاب در این سال‌ها پنج جلد فروش نداشته است.

در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که امکان ورود کتاب به زبان لاتین وجود نداشت، چه سیاستی را اتخاذ کردید؟

یک سری کتاب‌های فارسی از جمله در شاخه‌های حقوق، زبان و پزشکی تهیه کردیم. اما بعد از مدتی مجبور شدیم این کتاب‌ها را نیز از لیست خریدمان حذف کنیم. اولین آن‌ها کتاب‌های پزشکی بود؛ چراکه تغییرات به‌روز این کتاب‌ها زیاد بود و نسخه‌های جدیدتر آن باعث می‌شد کتاب‌های قبلی خریداری نداشته باشد.

به‌مرور و در مراحل بعد کتاب‌های حقوق و زبان نیز به همان دلیل به‌روز شدن مداوم، حذف شدند. چون امکان هماهنگ شدن با این به‌روز شدن و پشت سر هم تهیه کردن کتاب‌های تغییر کرده وجود نداشت. وقتی شما کتابی را خریداری می‌کنید و آن کتاب به فاصله کوتاهی تغییر می‌کند شما مجبور می‌شوید آن را از دور خارج کنید.

چرا نام مهرگان را برای کتاب‌فروشی برگزیدید؟

اطلاع دقیقی درباره این موضوع ندارم. پدرم متولد هفدهم مهر و روز مهرگان است و شاید علت این نام‌گذاری از سوی پدربزرگ مرحومم همین باشد. پدرم با مشورت با پدربزرگم این مسیر را دنبال کرد. از همان ابتدا جواز کسب این کتاب‌فروشی هم به نام پدرم ثبت شد.

به‌مرور و با پیشرفت کار در سال‌های آغازین، کتاب‌هایی غیر از فنی و مهندسی حذف شدند. سالیان سال، دانشگاه‌های دولتی و آزاد اسلامی به‌ویژه دانشگاه‌های بزرگی همچون واحد خوراسگان و نجف‌آباد با استادان خوب و دانشجویان فعال از جمله مراجعان کتاب‌فروشی مهرگان بودند.

اما در طول سال‌های اخیر، استادان با دادن یک جزوه به دانشجو کار را تمام می‌کنند و پاس کردن در نهایت تمام‌کاری می‌شود که یک دانشجو انجام می‌دهد، بنابراین دانشجو نیازی به خرید کتاب احساس نمی‌کند. زمانی بود که دانشجویی با سفارش استاد برای خرید فیزیک هالیدی مراجعه می‌کرد. استاد به دانشجو توصیه می‌کرد اگر خواستار دانش بیشتر است، کتاب‌های این نویسندگان را هم بخرد و بخواند. دانشجو نیز مشتاق علم و آگاهی بود و همه کتاب‌هایی را که استاد سفارش کرده بود می‌خرید و مطالعه می‌کرد. بحث مالی هم مطرح نبود چون همان زمان‌ها هم وضعیت اقتصادی عموم مردم خیلی خوب نبود. امروزه بیشتر افراد به دنبال رزومه پرکردن و مدرک گرفتن هستند.

مهرگان؛ ظرفیتی فرهنگی که با بی‌تدبیری به خاک سیاه نشست

از چه تاریخ یا دوره‌ای این موضوع باب شد؟

از سال‌های میانی دهه ۸۰ که دانشگاه‌های متعددی مثل پیام نور و غیرانتفاعی باز شدند سیستم آموزشی عوض شد و افت شدیدی در موضوع کتاب، کتاب‌خوانی و علم‌آموزی روی داد.

به‌عنوان نمونه زمانی بود که تنها دو کتاب ادبیات و زبان فارسی از یک یا دو نویسنده شناخته شده برای دروس عمومی دانشگاه و برای همه مراکز آموزش عالی در استان‌های مختلف طراحی و تجویز می‌شد اما از همان سال‌های میانی دهه ۸۰ به بعد هر استان و دانشگاهی با وجود نویسندگان متعدد، کتاب‌هایی را که خودشان می‌خواستند در لیست انتخاب واحد دانشجویان می‌گنجاندند. همه این عوامل باعث یک افت جدی در سیستم کتاب و کتاب‌خوانی به‌ویژه در مورد کتاب‌های دانشگاهی و درسی شد.

غیر از این موارد چه مشکلات و معضلاتی باعث این رکود فرهنگی شدند؟

باز شدن دانشگاه‌ها و مراکز متعددی که مدرک دانشگاهی می‌دادند کتاب های دانش مالی یک معضل جدی بود. همان سال‌ها اگر کتاب‌فروشان در ماه‌های مهر و آبان کتاب‌هایشان فروش می‌رفت برای همه‌سال آن‌ها کافی بود. گاهی نیز در نیمه دوم سال کتاب‌فروشی‌ها وضعیتی خوبی داشتند و با همان فروش خوب نیمه دوم، نیمه اول سال را نیز به شکلی می‌گذراندند که زیاد متضرر نشوند.

اما کم‌کم و به‌مرور کار به‌جایی رسید که شش‌ماهه دوم فقط به ماه مهر و هفته اول آبان‌ماه و همچنین بهمن‌ماه و اوایل اسفندماه هرسال محدود شد.

امروزه وضعیت فروش کتاب چگونه است؟

فروش‌ها قابل مقایسه با گذشته نیست. با مبلغ فروش کاری ندارم بلکه موضوع بحث ما شمارگان فروش و تعداد خریداران کتاب است. همه کتاب‌فروشی‌هایی که در زمینه فنی و مهندسی فعالیت دارند و حتی مراکز پخش نیز وضعیت خوبی ندارند.

خرید کتاب برای مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد وضعیت بهتری در پنج سال قبل داشت که این مهم نیز به‌یک‌باره افت کرد. فقط هم بحث کتاب‌فروشی خودمان در اصفهان نبو د ؛ چراکه ما با مراکز پخش بزرگی در تهران به شکل مستمر ارتباط داشتیم و این کاهش خریدها شامل عموم مجموعه‌ها هم بود.

از زمانی که آموزشگاه‌های مقطع ارشد باز شدند، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز به سمت جزوه‌خوانی و دور شدن از کتاب سوق پیدا کردند. قبل از اینکه این آموزشگاه‌ها ایجاد شود یک دانشجو به‌عنوان‌مثال در رشته معماری باید چند کتاب را به‌عنوان سرفصل مطالعه می‌کرد اما وقتی وارد آموزشگاه‌ها شد، دید که با خواندن یک جزوه دیگر نیازی به خواندن آن‌همه کتاب ندارد.

امروزه تعداد کتاب‌فروشی‌های تخصصی بیشتر شده است؟

وضعیت مراکز فروش خوب کتاب های دانش مالی نیست. حدود ۱۵ سال قبل ۱۵ مرکز پخش قوی و ممتاز در تهران فعالیت می‌کرد اما امروزه سه مرکز پخش باقی‌مانده است که از این سه مورد، تنها یکی از آن‌ها کیفیت خوبی در بخش دانشگاهی دارد.

چرا این اتفاقات تلخ در حوزه فروش کتاب افتاد؟

چون بسته می‌شویم و چون کتاب نمی‌خرند. گرانی هم مطرح هست اما عامل اصلی نیست. جزوه‌خوانی عامل این وضعیت است. ما همه دوست داریم کارمان راحت باشد و همه‌چیز آماده باشد.

چه شد مهرگان به‌مرور رو به تعطیلی رفت؟

مهرگان از زمانی به مشکل برخورد که شش ماه از سال فروش داشتیم و شش ماه دیگر با همان داشته شش ماه پرفروشمان ، سپری می‌شد. سال ۸۵ زنگ خطر کم‌فروشی ما به صدا درآمد. سال‌های ۹۱ و ۹۲ نیز بار کتاب های دانش مالی دیگر شاهد افت شدید در فروش بودیم.

بعد از تعطیلی مهرگان برخی کاربران در نظراتشان نوشتند که چرا خودشان را به‌روز نکردند؛ درحالی‌که زمانی که ما سایت فروش و ارائه کتاب مهرگان را راه انداختیم مشابه آن در اصفهان وجود نداشت. در کشور نیز دو یا سه سایت کتاب‌فروشی فنی و مهندسی فعالیت داشتند.

زمانی که در فضای اینستاگرام فعالیتمان را به شکل رسمی و جدی آغاز کردیم هنوز مجموعه مشابهی در این فضا حضور و فعالیت نداشت. درواقع افت فروش از همان سال‌هایی که اشاره کردم شروع شد.

یکی دیگر از دلایل افت فروش کتاب، این بود که برخی از استادان زمانی که دانشجویی برای تهیه کتاب به مشکل برمی‌خورد، جزوه و نوشته‌ها را در سایت یا وبلاگ اسکن شده یا به شکل پی‌دی‌اف قرار کتاب های دانش مالی می‌داد و دانشجو به‌راحتی با مراجعه به اینترنت اقدام به چاپ صفحات مورد نیاز درس و تحصیل خود می‌کرد؛ این موضوع آمار فروش را به‌شدت پایین آورد.

همچنین پاساژهایی باز شدند که کتاب‌ها را اسکن و کپی می‌کردند. حالا اگر یک کتاب ۱۰۰ هزار تومان قیمت داشت، کپی همان کتاب ۳۰ هزار تومان فروخته می‌شد. برخی به‌اندازه‌ای در گسترش این رویه غلط در اصفهان پیشرفت کردند که حتی برای ما هم قابل‌تشخیص نبود کدام کتاب اصلی و کدام کپی و زیراکس همان کتاب است.

کدام دستگاه باید بر این موضوع نظارت می‌کرد تا شاهد این وضعیت نباشیم؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جریان این امر بود اما اقدامی برای بهبود وضعیت نکرد. اگر بخواهیم این مسائل را به اتحادیه‌ها واگذار کنیم باید بگوییم که آن‌ها توان اجرایی و نظارتی ندارند. اما وزارت فرهنگ این قدرت را داشت و می‌دانست که کجا یا در کدام پاساژ این کپی‌کاری‌ها صورت می‌گیرد اما متأسفانه اقدامی نکرد و کاری از پیش نبرد.

باید اشاره کنم که اصفهان مهد تخریب است. ناشرانی هستند که به خاک سیاه نشستند. حتی کارشان به دادگاه هم رسیده است. با اینکه اتحادیه کتاب‌فروشان و ناشران تهران خیلی قوی‌تر پیگیر این جریان بود و بعد از سالیانی مشکل پیدا کرد، اما بازهم درصد زیاد افست کاری‌های کتاب کشور، در اصفهان صورت می‌گرفت.

نکته مهم دیگر اینکه در شهرهای دیگر چیزی به‌عنوان تخفیف کتاب موضوعیت نداشته و ندارد. مرکز این بدعت نیز اصفهان است. همکاران ما بعد از باز شدن جمعه‌بازار که همان کتاب‌فروشان قدیم بودند اقدام به ترک این رویه کردند اما ورود عده‌ای که اصلاً کارشان کتاب نبود باعث شد قشری وارد این کار شوند که تنها دنبال سود بودند و به چیزی دیگر فکر نمی‌کردند.

کم‌کم بخشی کتاب‌فروشی‌ها شروع به تخفیف‌های پی‌درپی کردند که فکر کردند این هنر است. کار به‌جایی دیگر رسید که تخفیف دادن بیشتر، رقابتی شد و هم‌اکنون به‌جایی رسیده که عده‌ای کتاب‌های کمک‌درسی را حتی با ۳۰ درصد تخفیف می‌خرند و مدت‌زمانی بعد همان کتاب‌ها را با ۳۲ درصد تخفیف به فروش می‌رسانند!

همه کتابفروش‌ها کلافه شدند حتی افرادی که خودشان بنیان‌گذار همین تخفیف دادن‌ها در اصفهان بودند، امروز بسیار شاکی هستند. هیچ جای ایران چنین مسئله‌ای وجود ندارد. بخشی از این موضوع هم مربوط به فرهنگ مطالعه است. فردی که رشته برق خوانده است چرا دیگر خودش را به‌روز نمی‌کند؟ بنابراین وقتی کتاب نخرند آمار فروش کتاب پایین می‌آید.

نکته دیگری که اشاره به آن در اینجا ضروری است این است که چرا باید بعد از این هم ه‌سال فعالیت دلسوزانه و پیگیرانه، صاحب و فعال فرهنگی کتاب‌فروشی، نباید یک لوح تقدیر داشته باشد. چرا باید این‌گونه باشد؟

خودم سال ۸۸ وارد این کار شدم و سیستم کتاب‌فروشی را به‌طور کامل کامپیوتری کردم. آن زمان حتی برای دریافت وام به یکی از سازمان‌های فرهنگی مراجعه کردم که اعتبار هم داشتند اما به من ندادند. سال ۹۳ صحبتی شد که اداره فرهنگ تسهیلاتی برای تجهیز و به‌روز شدن کتاب‌فروش‌ها پرداخت کند و برخی نیز از این تسهیلات استفاده کردند اما باز به ما ندادند.

در حقیقت ما خواسته‌ای از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نداریم و تنها کتاب های دانش مالی موردی که انتظار داشتیم یک تقدیرنامه ساده بود که آن‌هم از پدرم دریغ شد.

برای تعطیلی مهرگان پیشامد دیگری هم رخ‌داده است؟

چهار سال بود این مغازه ضرر می‌داد. حتی مجبور شدیم کتاب‌های عمومی و عروسک‌های نمایشی هم به لیست فروشمان اضافه کنیم که اگر این‌ها را نداشتیم همان چهار سال قبل تعطیل شده بودیم.

دستمزد و مزایای افرادی که برای کار در کتاب‌فروشی به کار گرفته بودیم درنمی‌آمد. حجم کار هم بالا رفت و این اواخر به ۲۱ هزار عنوان کتاب رسیده بود و با یک شاگرد کارها پیش نمی‌رفت و هیچ برداشت و عایدی نداشتیم.

چه نهادی مقصر این بسته شدن است؟

دست‌کم اگر نهادهای متولی حمایت معنوی می‌کردند شاید فعالیتمان را ادامه می‌دادیم اما این حمایت را نداشتیم. پدرم با آن‌همه زحمتی که کشید حمایتی نشد.

اما مردم هم همه‌چیز را سیاسی می‌بینند درحالی‌که حکومت و دولت هم از ما مردم است. سوالی که پیش می‌آید این است که خود ما مردم چه کرده‌ایم؟ کتاب خریدیم یا که فهمیدیم این کتابی که می‌خوانیم خوب است یا خوب نیست؟

اگر با تجربه امروز در آن دوران بودید، آیا بازهم وارد این کار می‌شدید؟

پدرم یک دهه قبل می‌گفت کار روبه‌زوال است و راه به‌جایی نمی‌برد و بازهم شاهد بسته شدن کتاب‌فروشی‌های دیگر خواهیم بود. کتاب خیلی گران شده است. یک دانشجو قدرت خرید دو میلیون کتاب در هر ترم را ندارد.

آزمون استخدامی معلمان ۲۲ مهر برگزار می‌شود

نوری، وزیر آموزش و پرورش گفت: با هماهنگی با سازمان امور اداری و استخدامی و تامین زیرساخت‌های لازم آزمون معلمان فاقد شناسه استخدامی، ۲۲ مهر برگزار می‌شود.

به گزارش بازار، یوسف نوری افزود: اعتبار فوق العاده رتبه بندی معلمان فاقد کد استخدامی نیز به خزانه رفت و به طور کامل پرداخت می‌شود.

وی گفت: ۲۰ درصد اعتبار پاداش فرهنگیان بازنشسته سال ۱۴۰۰ نیز به خزانه رفت و بقیه هم نیز به زودی به خزانه ارسال می‌شود.

نوری درباره سرویس مدارس هم گفت: با تعدیل نرخ سرویس‌های مدارس برخی پیمانکاران به این نرخ تمکین نکردند و برای حل این مشکل با تاکسی رانی صحبت کردیم و قرار است ۴ هزار تاکسی در اختیار مدارس قرار گیرد.

وی افزود: نرخ سرویس مدارس را شورای هر شهر مشخص می‌کند و پیمانکاران سرویس باید به این نرخ پایبند باشند.

نوری درباره کتاب‌های درسی گفت: اگر دانش آموزی درمدرسه ثبت نام شده و در سامانه خرید کتاب‌های درسی نیز ثبت سفارش کرده است.
کتاب‌های خود را باید دریافت کرده باشد و نرسیدن کتاب به دانش آموزان توجیحی ندارد.

وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: عده‌ای از دانش آموزان در سامانه خرید کتاب‌های درسی ثبت نام نکرده اند یا از کتاب‌های سایر دانش آموزان استفاده می‌کنند و عده‌ای از دانش آموزان هنرستانی نیز هنوز تعیین رشته نکرده اند و به همین علت، این عده از دانش آموزان بدون کتاب مانده اند.

وی درباره کمبود سرایداران در مدارس نیز گفت: با معاون اول رئیس جمهور صحبت کرده ایم که امسال ۱۰ هزار سرایدار جدید در مدارس استخدام می‌شود.

وی درباره توزیع تغذیه رایگان به دانش آموزان نیز گفت: اعتبار اجرای این طرح به ۵ استان ابلاغ شده و اعتبار بقیه استان‌ها نیز در هفته آینده تامین می‌شود.

نوری درباره اتصال آموزش و پرورش به پنجره واحد دولت الکترونیک نیز گفت: قرار شد که خدماتی که منجر به کسب و کار می‌شود به پنجره واحد متصل کنیم.

وی گفت: هم اکنون خدمات الکترونیک پایگاه اصلی الکترونیکی آموزش و پرورش به پنجره دولت متصل شده است و خدمات سایر معاونت‌های این وزارتخانه نیز به پنجره الکترونیک دولت متصل شود.

نوری با اشاره به کمبود معلم در برخی از مدارس گفت: به مدیران آموزش و پرورش گفته ام که کلاس هر مدرسه‌ای معلم ندارد سریعتر برایشان معلم تعیین شود.

وزیر آموزش و پرورش درباره تعدیل معلمان خرید خدمات گفت: در برخی از استان‌ها با مازاد معلم خرید خدمات مواجه شدیم و نتوانستیم آنان را به کار بگیریم، ولی در شرف هستیم درمناطقی که کمبود معلم داریم از آن‌ها استفاده کنیم.

نوری افزود: معلمانی که در آزمون استخدامی آموزش و پرورش پذیرفته شده و دوره‌های آموزشی دانشگاه فرهنگیان را گذرانده اند، از اول مهر در آموزش و پرورش استخدام شده اند.

دانش و سیاست گذاری کافی در شورای عالی سلامت وجود ندارد/ شرکت های بیمه ای به شدت درگیر جنگ رقابتی هستند

سجاد رامندی

بیمه های درمانی یکی از نیازهای اساسی هر جامعه ای است و گسترش خدمات بیمه همگانی و کاهش نابرابری‌ها در نظام سلامت منجر به افزایش سلامت افراد در جامعه می شود.

به گزارش چابک آنلاین ، به طور معمول، سازمان‌هایی همچون تامین اجتماعی و بیمه سلامت بخشی از هزینه‌های درمانی افراد جامعه را جبران می‌کنند اما امروزه با افزایش هزینه‌های درمانی، یک فاصله جدی بین هزینه‌‌های درمان بیماری‌ها و تعهدات بیمه‌گران پایه به وجود آمده است.

شرکت های بیمه بازرگانی به عنوان مکمل ، بخشی از هزینه های درمان بیمه گذاران را به عهده گرفته اند اما با کاهش تعهدات بیمه گران پایه و افزایش تعرفه های درمانی، صنعت بیمه کشور در رشته درمان با چالش هایی روبرو شده است.

ناگفته نماند که بیمه درمان بعد از بیمه شخص ثالث دومین رشته از نظر حق بیمه تولیدی در ده سال اخیر صنعت بیمه بوده است.

طبق آمار بیمه مرکزی در سال گذشته سهم رشته درمان در حق بیمه تولیدی 18.3 درصد بوده و رتبه دوم را داشته و از مجموع تعداد موارد خسارت پرداختی در بازار بیمه، رشته بیمه درمان سهم عمده 9/93 درصدی از تعداد خسارت های پرداختی داشته است.

سجاد رامندی، دبیرکارگروه درمان سندیکای بیمه گران ایران در گفت و گویی که در" کتاب سالهای بنفش " از او منتشر شده، به بررسی چالش های بیمه درمان در صنعت بیمه کشور پرداخته که از نظرمی گذرد:

به طورکلی، بیمه های تجاری و درمانی را می توان از دو جنبه بررسی کرد نقشی که به عنوان یک رشته بیمه ای در صنعت بیمه دارند، محصول بیمه ای و خدمتی که به عنوان پوشش به بیمه شدگان ارائه می شود و نقشی که در نظام سلامت ایفا می کنند، هم اکنون آن طور که باید، نقش آن به خوبی مشخص نشده است، چرا؟

سجاد رامندی :تقریبا در 20 سال اخیر، نظام سلامت در دنیا، تامین مالی را به عنوان مهمترین ورودی تعیین کننده نظام سلامت می دانند.

در دنیا هم روش های تامین مالی مشخص است؛ یا از نظام های طب ملی مثل انگلستان، کوبا، و یا سوئد استفاده می کنند که مالیات محوراست و یا از نظام های بیمه ای مثل سوییس، آلمان و فرانسه که از جمع آوری مبالغ حق بیمه به صورت گسترده استفاده می کنند، عددهای کوچک را کنار هم می گذارند، انباشت منابع اتفاق می افتد و بعد، ارائه خدمات به بیمه شده یا جامعه هدفی که دارند، رخ می دهد.

واقعیت این است که سیاست گذاری در نظام سلامت کشور، برای تامین مالی مشخص نیست.

یکی از مهم ترین اهداف طرح تحول سلامت این بود که بتواند بین منابع و نیاز مشتری و بیمه شده و از آن طرف، مراکز درمانی که ارائه دهنده خدمات هستند، تعادل ایجاد کند.

درکشوری مثل انگلستان که از یک نظام طب ملی استفاده می کند و منابع عمومی از ناحیه دولت تامین می شود، الگوهای کنترلی را برای حفظ کیفیت خدمات دارند.

یعنی آنجا فرانشیز، سقف درمان و ابزارهای بیمه ای کار نمی کنند؛ نظام پزشک خانواده درآن جا اجرایی شده و سعی می کنند با دروازه بانی خدمات، بتوانند جلوی عدم کارایی را بگیرند.

این عدم کارایی،می تواند عامل هدر رفتن منابع باشد یا تبعات سلامتی برای یک فرد داشته باشد.

درنظام مقابل آن مثل سوییس یا فرانسه، منابع از سمت بیمه های اجتماعی تامین شده است.

حجم تامین منابع، بالا است.

یعنی عمق آن از نظر تعداد و درصدی از هزینه هایی که پوشش می دهد، بسیاربالا است.

در نتیجه 97 درصد هزینه های نظام سلامت در انگلستان، توسط دولت تامین می شود.

یک فرد در کشوری مثل سوئد، نهایتا 20 درصد هزینه های سلامت را از جیب خود پرداخت می کند،درحالیکه طبق گزارش وزارت بهداشت، پیش از اجرای طرح تحول سلامت در کشور، پرداخت از جیب یک فرد، در ایران 64 درصد بود.

البته در یکی دو سال اول اجرای طرح تحول سلامت، پرداخت از جیب افراد پایین آمد و طبق گزارش ها به 47 درصد هم رسید؛ اما اکنون دوباره در همان عدد قبلی است و درصد بالایی از هزینه ها توسط خود افراد پوشش داده می شود.

وقتی درصد بالایی از هزینه ها توسط خود فرد پوشش داده می شود، ضرورت داشتن یک بیمه بیشتراحساس می شود.

در کشور انگلستان و کانادا، داده های تکمیلی و تجاری رشد پیدا نکرده اند؛ به این دلیل که در بخش دولتی و بخشی که باید سلامت را با یک الگوی ملی یا بیمه ای تامین مالی کند، عملکرد خوب است.

بخش بیمه های پایه که به عنوان یک نظام بیمه ای پوشش دهی و عمق دسترسی و مالی خوبی ندارند، باعث شده که درچند سال اخیر، یعنی از سال 82 که بیمه های تجاری به سمت توسعه بیمه های درمان رفتند و توسعه شرکت های بیمه رخ داده، درصد بالایی از هزینه های نظام سلامت را پوشش می دهند.

به جزکشور آمریکا که نظام بیمه های آن تجاری است، در بقیه کشورها، پوشش 10 درصدی هزینه های درمان، بسیار بالا است و این عدد، با رویه فعلی رشد هم خواهد کرد ودرحال حاضر هم 26 درصد هزینه های پرتفوی صنعت، مختص بیمه نامه درمانی است.

چرا در این سال ها رضایت مندی کافی از بخش بیمه های درمانی وجود نداشته ؟

رامندی : دلیل آن، عدم تقارن اطلاعاتی است، یکی از رخدادهای مبانی نظام سلامت، عدم تقارن اطلاعات است.

به طور معمول، شرکت های بیمه ای با بیمه گذاران بزرگی که اطلاعات کافی از ریسک خود دارند، وارد مذاکره می شوند اما آن ها پایین ترین نرخ توام با متناسب ترین شرایط ریسک را خریداری می کنند و شرکت های بیمه ای دراینصورت، در بازار انحصارچند قطبی، درگیر جنگ شدید قیمتی می شوند.

از نظر اقتصادی، منابع شرکت های بیمه ای از این طریق به دست می آید.

درحال حاضر شرکت های بیمه ای به شدت درگیر جنگ رقابتی هستند که دلیل آن، این است که کسب و کارصنعت بیمه، B2B است و B2C نیست.

اگر درمان انفرادی در صنعت بیمه رشد پیدا کند و بتوان ارزیابی ریسک درستی انجام داد، در مقابل یک بیمه شده هم می توان قیمت های بالاتری را ارائه داد و هم ارزیابی ریسک بهتری داشت.

اما وقتی شرکت های بیمه ای در مقابل بیمه گذاری قرار می گیرند که سابقه چندین سال فعالیت بیمه ای داشته و ریسک خود را به خوبی می شناسد، این قدرت انحصاری شرکت های بیمه ای را کم کرده که نتیجه آن این است که طی ده سال اخیر، به صورت میانگین بین 90 تا 110 درصد، ضریب خسارت صنعت بیمه در این رشته بوده است.

چه مقدار از مشکلات بخش بیمه و درمان کتاب های دانش مالی کشور به نقش شورای عالی بیمه و شورایعالی سلامت به عنوان یکی از ارکان بالا دست صنعت بیمه مربوط می شود؟

رامندی : هر آیین نامه ای که به مرحله نگارش می رسد، از منظر مختلف مورد بررسی قرارگرفته و ممکن است در لحظه ای که آیین نامه منتشر یا ابلاغ می شود، درصد عمده ای از نیازهای آن روز جامعه را تامین کند.

برای مثال،تغییراتی درآیین نامه های درمان به وجود آمد؛ ولی همین آیین نامه درمان که درصنعت بیمه، به عنوان آیین نامه مصوب شماره 92 شناخته شده، محدود به قوانین صنعت بیمه است.

این قانون فعلی که برای آن نوشته شده و باید تعرفه در آن رعایت شود، از یک منظر محدود کننده و منفی بوده و از یک منظر بالاتر، تعرفه ها رعایت نمی شود.

هرچندکه درحال حاضر شرکت های بیمه تجاری، نقش موثری در نظام سلامت ندارند.

با وجود اینکه نماینده ای در شورای عالی سلامت دارند ولی ترکیب به نحوی بوده که اگر نماینده تمام تلاش خود را هم انجام دهد، راه به جایی نمی برد.

زیرا دانش و سیاست گذاری کافی در این شورا وجود ندارد.

درواقع، اگر نقش شرکت های بیمه به صورت یک نقش رسمی شناخته شده و وظیفه آن ها هم در بخش سلامت مشخص شود، خیلی از گرفتاری های صنعت بیمه حل می شود.

در نظام سلامت انگلستان وقتی قرار است یک قطعه به عنوان یک تجهیز پزشکی یا به عنوان دارو وارد کشور انگلستان شود، روی آن مطالعات مختلفی انجام می شود.

در آنجا می گویند این دارو در دسته بندی1، 2، 3 یا 4 ضرورت قرارداشته و وقتی در دسته یک ضرورت قرار بگیرد، دولت موظف است از منابع خود هزینه های آن را تامین کند.

دسته دو، در دسته بیمه های اجتماعی است، دسته سه، در دسته بیمه های تکمیلی است و دسته چهارهم فاقد مجوز فروش در کشور انگلستان است؛ ولی این سیاست مشخص در کشور یا این نقش را نه کسی به صنعت بیمه داده و نه تلاش شده تا نقش مشخصی در جامعه تعیین شود.

درکشورآلمان، وظیفه بیمه های درمانی و تجاری به صورت کامل مشخص است.

تقسیم بندی در این کشور، خدمت نیست؛ بلکه درآمد است.

نقش بیمه های تجاری در کشور، ارائه خدمات با کیفیت تر به جامعه ثروتمند است.

معیار هم این است که اگر کسی دوبرابر خط فقر درآمد مستمر ماهیانه داشت، می تواند بیمه نامه خصوصی خریداری کند و اگر بیمه خصوصی خرید، بیمه اجتماعی آن در همان لحظه، قطع می شود.

این یعنی نقش بیمه های تجاری در ارائه خدمات در لایه پردرآمد جامعه پررنگ است.

نقش شرکت های بیمه ای، به صورت درآمد یا خدمتی، مشخص نشده و آیین نامه های مختلف می تواند برای ما محدود کننده باشد.

چون مشخص نیست که صنعت بیمه بازرگانی در کدام طرف خط کش ایستاده است.

آماری هست که نشان دهد چه تعداد درایران، فاقد هرگونه پوشش بیمه ای هستند؟ آیا می توان این افراد را با بیمه های بازرگانی در حوزه درمان پوشش داد؟

رامندی : درحال حاضر، در این خصوص اطلاعات کاملی وجود ندارد؛ اینکه یک فردی پوشش بیمه نداشته باشد، یک موضوع است، اینکه اگر فردی بیمه نامه دارد، این بیمه نامه تا چند درصد ازهزینه های درمانی او را پوشش می دهد، موضوع دیگری است.

وظیفه و نقش شرکت های بیمه ای به عنوان بیمه تکمیل درمان، درجایی پس از ایفای تعهدات بیمه گران پایه و دولت است.

حتی اسم این بیمه نامه، بیمه نامه های تکمیل درمان است .

درواقع، بیمه های تکمیل درمان در این بین، نقش پرنگی دارند.

تقریبا 14 میلیون نفر در بخش بیمه های تجاری تحت پوشش قراردارند؛ به غیر از صندوق ها و شرکت آتیه سازان حافظ، حداقل 80 درصد هزینه های 14 میلیون نفر تحت پوشش بیمه قراردارد.

اگر یک بررسی انجام شود که آن 50 میلیون نفر تحت پوشش بیمه، چند درصد هزینه های آن ها توسط بیمه پوشش داده می شود، بیمه های بازرگانی نقش خوبی هم ایفا می کنند ولی مدل فعلی یا ساختار فعلی پاسخگوی نیاز کل جامعه نیست.

زیرا بیمه نامه های گروهی مبتنی بر شغل افراد بوده و جامعه تحت پوشش هم شاغلین دستگاه ها هستند.

به ناچار، بخشی از جامعه در پوشش بیمه از دست می رود.

چون بیمه گزار که خود را پس از سال ها بیمه گری و بیمه داشتن می شناسد و می داند که قرارداد زیان دهی دارد یا سود ده است.

سجاد رامندی

در جمع بندی چالش های درمان کدام بخش ها از نظر جنابعالی مهمتر است؟

سجاد رامندی : درجمع بندی موضوعات مطرح شده، می توان موارد را به دو دسته موضوعات درونی و بیرونی بخش درمان، تقسیم بندی کرد.

اینکه انتظار داشته باشیم ضریب خسارت صددرصدی رشته درمان یک روزی مثل ضریب خسارت رشته آتش سوزی یا حوادث بشود، امری نشدنی است.

چون ذات رشته درمان این است که شامل خسارت های پرتکرار قابل پیش بینی است، رشته درمان یک رشته پرتکرار بوده و هر روز صنعت بیمه با خسارت متفاوتی مواجه می شود و درعین حال بیمه شده برهزینه خود اشراف دارد، بنابراین انتظار کاهش ضریب خسارت درمان به زیر عدد 70 درصد، محال است.

هر شرکتی در این پرتفوی 15 هزار میلیارد تومانی بخش درمان که بین شرکت های دیگر تقسیم شده، می تواند با کارشناس و سیستم بهتر و اطلاع دقیق‌تر، از آن حاشیه 20 درصدی واریانس، استفاده کند.

اگر سری به سالنامه آماری در سال های مختلف بزنیم، واریانس ضریب خسارت شرکت های بیمه درچند سال پشت کتاب های دانش مالی سرهم به صورت میانگین، بیش از 25 یا 30 درصد نخواهد بود.

بهترین میانگین ضریب خسارت درمان یک شرکت بیمه درسه سال، 80 درصد شده و بدترین هم، 130 درصد شده است.

پس درحاشیه، قدرت مانور کمی وجود دارد و این را هم باید پذیرفت.

به این دلیل که اگر حق بیمه زیاد افزایش پیدا کند، افراد توان خرید بیمه نامه را نداشته و ازخرید بیمه نامه صرف نظر می کند.

به طور معمول، فردی بیمه نامه خریداری می کند که حتما می داند عمل جراحی سنگینی در پیش دارد.

در خارج از کشور بین 12 تا 15 درصد هزینه های درمانی غیرواقعی است.

علی الخصوص در کشور آمریکا هرچند که در ایران، این عدد بالاتر بوده و بین 15 تا 20 درصد است.

درتقسیم بندی جنس هزینه های درمانی غیرواقعی و خسارت های ضروری، غیرضروری و خسارت های غیرواقعی، در کشور آمریکا باندهای حرفه ای فعال هستند که خسارت غیرواقعی تولید می کنند.

یعنی هزینه با آنچه که انجام شده، مطابقت ندارد.

دوبخش دیگر هم وجود دارد که از آن، با عنوان خسارت های غیرضروری یاد می شود.

خسارت های غیرواقعی، خسارت هایی هستند که انحراف دارند یا با واقعیت منطبق نیستند و در عموم به آن تخلف می گویند که آمار آن در کشور کم است.

یعنی درصد آن نسبت به چیزی که در کشورهایی مثل آمریکا اتفاق می افتد، کم است.

برآورد می شود این عدد زیر 5درصد باشد؛ اما به جای آن، آن چیزی که در کشور زیاد است، خسارت غیرضروری است.

خسارت درمانی انجام شده و سند درمان هم واقعی بوده و به دست شرکت بیمه هم رسیده و راهی جز پرداخت هم ندارند، ولی غیرضروری است.

یعنی فردی که وارد کلینیک می شود، به این دلیل که بیمه پوشش سخاوتمندانه ای به او داده، از پنج فوق تخصص و یا متخصص نوبت درمان می گیرد، پشت سر هم توسط آن ها ویزیت می شود و هرکدام یک تجویزی برای او می کنند که به این، مخاطره اخلاقی گفته می شود.

یا برعکس؛ پزشکی که در مطب نشسته و اولین سوال او از فرد مراجع این است که "بیمه دارید؟"؛ پشت این سوال معنا و مفهومی نهفته است که اگر بیمه دارد، نوع تجویز هم متفاوت خواهد بود.

آیا این با اخلاق و واقعیت های پزشکی منطبق است که با داشتن یا عدم داشتن بیمه، شیوه تجویز هم متفاوت شود؟ به این روش، تقاضای القایی می گویند.

در ایران و همه کشورهای دیگر، سلامت یا تامین سلامت حق همه مردم است.

اصل 29 قانون اساسی می گوید تامین سلامت و تامین اجتماعی حق مردم است و دولت وظیفه دارد این را تامین کند. یعنی دولت وظیفه دارد با مکانیزم ها، سلامت مردم را تامین کند.

در مقابل، کشور آمریکا، می گوید فرد بیمه نامه را باید خود تهیه کند، هزینه سلامت را خود پرداخت کند و به دولت هیچ ارتباطی ندارد.

دولت فقط آنجایی ورود می کند که افراد توان پرداخت هزینه درمان را ندارند.

دو بیمه به نام medicare و medicate وجود دارد.

اساس medicare برای افراد بالای 65 سال و بازنشسته است، افرادی که توان درآمدی کافی ندارند و medicate برای افرادی است که دچار بیماری های خاص هستند.

دولت این پوشش را می دهد و بقیه را هم خود افراد باید انجام دهند.

یک شرکت بیمه ای مثل “Kaiser permanente” به عنوان یکی از شرکت های بیمه ای معروف، بیمارستان تاسیس می کند.

درآمریکا ارائه دهنده خدمات و تامین کننده مالی یک نفر است و برای آن مهم نیست که این روش پرداختی، از چه طریقی باشد.

اتفاقا برای آن بهتر است که درآمد این مراکز را بالاتر ببرد، درآمد شرکت بیمه بالاتر برود، یعنی حق بیمه های بالاتری می گیرد، 14 درصد GDP آمریکا صرف سلامت می شود.

توصیه‌ی میان مدت کیوساکی پیرامون بیت کوین

توصیه‌ی میان مدت کیوساکی پیرامون بیت کوین

نویسنده‌ی یکی از کتاب‌های پرفروش و کارشناس بازارهای مالی، رابرت کیوساکی، باری دیگر دیدگاه‌های خود نسبت به بیت کوین و برخی دارایی‌های دیگر را به اشتراک گذاشت و بر انتقاد تند خود از فدرال رزرو، تاکید کرد.

به گزارش زوم ارز و با توجه به سخنان کیوساکی، فدرال رزرو عملکرد بسیار بدی دارد و به افزایش نرخ بهره، که منجر به افت بیت کوین می‌شود، ادامه خواهد داد. این نویسنده باور دارد که طی این دوره زمانی، خرید کتاب های دانش مالی اینگونه از دارایی ضروری است. با توجه به سخنان کیوساکی، در ماه ژانویه 2023، فدرال رزرو از سیاست‌های خود کنار خواهد کشید و کاهش نرخ بهره را، که منجر به ریزش دلار و رشد بیت کوین، نقره و طلا خواهد شد، شروع خواهد کرد.

این نویسنده به عنوان نتیجه‌گیری، گفت که اگر از این فرصت استفاده کنید، زمانی که بقیه افراد در حال ناراحتی و نالیدن هستند، شما می‌توانید لبخند بزنید؛ زیرا قربانی فدرال رزرو نشده‌اید.

در این لحظه، وضعیت بازار رمز ارزها نامشخص است. از یک سو، ماه اکتبر آغاز شده است، که در تاریخ رمز ارزها با خوش‌بینی پس از ماه سپتامبر معمولا نامطلوب، از راه می‌رسد و بنابراین، Uptober خوانده می‌شود.

از سویی دیگر، پس‌زمینه‌ی این ماه بر اثر سیاست‌های تند فدرال رزرو، که خواستار کنترل تورم رکورد شکن است، تاریک شده است و بازار رمز ارزها تحت تاثیر واقع شده است. این هفته، ما تعدادی رویداد و سخنرانی از مقامات فدرال رزرو، که معمولا با ترس افزایش نوسانات مواجه هستند، خواهیم داشت.

در میان موارد مذکور، امروز شایعاتی پیرامون احتمال ورشکستگی گروه بانکداری Credit Suisse پدید آمده‌اند که فشار بیشتری بر رمز ارزها وارد کرده‌اند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.