روش های مختلف تحلیل تکنیکال
برای ورود هوشمندانه و قدرتمند در بازارهای مالی اعم از بورس، طلا و … باید با روش ها و ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال آشنا باشید.
سرمایه گذاران با تحلیل تکنیکال وضعیت بازارهای مالی اعم از بورس، طلا، نفت و … را در آینده پیش بینی می کنند. روش های مختلفی برای تحلیل بازارهای مالی وجود دارد. افرادی که در این بازارها فعالیت دارند تنها به یک روش تحلیلی اکتفا نمی کنند و با توجه به شرایط و موقعیت از چندین تحلیل به طور همزمان استفاده می کنند. برای حضور مثبت و سرمایه گذاری پرسود در بازارهای مالی باید از تحلیل هایی که قابل اعتماد هستند استفاده شود البته برخی از تحلیل های موثری نیز وجود دارند که هنوز شناخته نشده اند اما بسیار کارآمد هستند.
مفهوم تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی چیست؟
سرمایه گذاران برای تحلیل تکنیکال از نمودارهایی که نوسانات قیمت، میزان معاملات در یک روز یا یک سال و … را مشخص می کند استفاده می کنند. در روش های تکنیکال تصمیمات برای خرید یا فروش، براساس تحلیل رفتار بازارهای مالی صورت می گیرد و ارزش واقعی سهام، ارز و … در اولویت بعدی قرار می گیرد. علم تکنیکال به سه روش توضیح داده می شود که عبارتند از:
- بررسی و تحلیل قیمت ها به منظور پیش بینی آینده بازار
- بررسی و پیش بینی رفتار بازار از طریق نمودارها، الگوها و شاخص هایی که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرند.
- ترسیم الگوی رفتاری بازار بدون در نظر گرفتن ارزش های بنیادی
سه اصل تحلیل تکنیکال
اصول تحلیل تکنیکال
سه اصل در روش های مختلف تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرند که عبارتند از:
- نمودار قیمت مبنای اصلی تحلیل ها: قیمت هایی که در نمودار ها نشان داده می شوند مؤید عوامل فاندامنتالی می باشد. برخی از عوامل موثر در قیمت ها عبارتند از: تاثیرات روانی بازار، انواع اقتصاد و …
- روند رو به رشد، نزولی یا متغیر قیمت ها: در تحلیل تکنیکال روند تغییر قیمت ها از یک الگوی مشخصی پیروی می کند مگر این که تحلیل های جدیدی صورت گیرد.
- تکرار روند قیمتی زمان گذشته در آینده: بسیاری از تحلیلگران بازارهای مالی معتقدند که روند قیمت های گذشته در آینده نیز تکرار می شود.
مفاهیم تحلیل تکنیکال
- معنای حجم در تحلیل تکنیکال: به تعداد معاملات و قراردادهایی که در یک روز توسط سرمایه گذاران انجام می گیرد حجم گفته می شود. سرمایه گذاران حجم معاملات روزانه را تحت نظر قرار می دهند تا بتوانند روند بازارهای مالی را پیش بینی کنند.
- معنای روندها در تحلیل تکنیکال: جهت حرکت قیمت ها در بازارهای مالی را روند می گویند. برای تشخیص روندها باید از خطوط روند استفاده کرد.
- حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال: حمایت، زمانی اتفاق می افتد که قیمت سهام به بالاترین حد خود رسیده و اجازه نمی دهد که قیمت کاهش پیدا کند. زمانی که قیمت سهام از ارزش واقعی خود کمتر باشد فروشندگان تمایلی به فروش سهم خود ندارند و خریداران علاقه بیشتری برای خرید سهم پیدا می کنند. مقاومت دقیقا برعکس حمایت می باشد.
تئوری داو چیست؟
ریشه ی پایه گذاری تحلیل تکنیکال تئوری داو می باشد. حدود صد سال پیش فردی به نام چارلز داو تحقیقاتی را انجام داده است که نتیجه آن امروزه با نام تحلیل تکنیکال شناخته می شود. داو در تئوری خود معتقد است که تمام بازارهای مالی اعم از بورس، طلا و … از قواعد خاصی پیروی می کنند. این قوانین الگوهایی را ایجاد می کنند که در دوره های مختلفی می توان آنها را مشاهده کرد. بدین ترتیب خریداران و فروشندگان بازارهای مالی سعی می کنند با توجه و مطالعه این الگوها رفتار هوشمندانه تری در بازارهای مالی از خود بروز دهند. اصول تئوری داو عبارتند از:
- عوامل و هیجانات خارجی روی بازارهای مالی موثر هستند.
- روندهای کاهشی، افزایشی و خنثی بر بازارهای مالی تاثیر گذارند.
- هرکدام از روندها خود دارای مراحلی هستند.
- 4. شاخص های تحلیل تکنیکال براساس یک هدف طرح ریزی شده و یکدیگر را تایید می کنند
- 5. حجم معاملات تحلیل تکنیکال براساس روندها تایید می شوند.
- حرکت قیمت ها تا زمانی که برگشت قیمت ها به صورت صعودی یا نزولی دیده نشود ادامه دارد.
آشنایی با اندیکاتورها
در یک تعریف ساده اندیکاتورها ابزاری به منظور تحلیل تکنیکال می باشند. نمودارها و اطلاعاتی که در اختیار سرمایه گذار قرار می گیرند، لایه های پنهانی دارند. سرمایه گذار با استفاده از فرمول ها و معادلات ریاضی این لایه ها را کشف می کنند. اطلاعات و داده های پنهانی در یک نمودار جداگانه در کنار نمودار اصلی ترسیم می شود که به آن اندیکاتور گفته می شود. برخی از ویژگی های اندیکاتورها عبارتند از:
- آشکار شدن اطلاعاتی که بدون اندیکاتور و صرفا با تحلیل حد ضرر در الگوی مستطیل تکنیکال نمودار قیمت قابل شناسایی نمی باشند. این اطلاعات عبارتند از: پیش بینی روند رو به رشد یا نزولی بازار، میزان پولی که به یک سهم اضافه می شود یا از آن کاسته می شود و …
- در روش اندیکاتورها هیچ گونه احساسی وجود ندارد و مبنای کار بر اساس معادلات ریاضی می باشد. از این رو اشتباهات هیجانی در معاملات به میزان زیادی کاهش پیدا می کند.
- اندیکاتورها فضایی برای خلق استراتژی های نوین تحلیل گران فراهم می کنند.
معرفی اندیکاتورهای محبوب
- میانگین متحرک: یکی از اندیکاتورهای محبوب و ساده در تحلیل تکنیکال می باشد. مبنای میانگین متحرک بر اساس حذف نوسانات قیمت است. اندیکاتور MA به دو مدل ساده و نمایی تقسیم می شود. چنان چه روند قیمت ها در نمودار MA نزولی شود سرمایه گذار بهتر است سهم خود را بفروشد و اگر روند قیمت ها سعودی شود سرمایه گذار می تواند سهم جدیدی را خریداری کند.
- شاخص قدرت نسبی: این اندیکاتور با نام مخفف انگلیسی RSI شناخته می شود. نمودار شاخص قدرت نسبی بین 0 تا 100 درجه بندی می شود. بدین ترتیب دو عدد 30 و 70 اعداد کلیدی در این نمودار می باشند. با عبور از عدد 30 دیگر نباید سهم خود را بفروشید. چنانچه نمودار از عدد 70 عبور کند دیگر نباید سهمی خریداری کنید.
- میانگین متحرک همگرا واگرا: این نمودار از دو خط مکدی و سیگنال تشکیل شده است. تلاقی این دو خط در نمودار وضعیت خرید و فروش سهام را مشخص می کند.
نمودارهای میله ای و شمعی ژاپنی
پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از پرایس اکشن می باشد. پرایس اکشن شرایطی را برای تریدرها فراهم می کند تا بتوانند براساس قیمت های روز بازارهای مالی اتفاقات در حال وقوع را تحلیل کنند و با توجه به آن ها تصمیم بگیرند که آیا در این برهه ی زمانی باید اقدام به خرید یا فروش سهام کنند؟ برخی از ابزارهای مورد استفاده در تحلیل پرایس اکشن نمودارهای میله ای و شمعی ژاپنی می باشد. شعار اصلی پرایس اکشن برمبنای این است که همه چیز را ساده ببینید. تریدرها برای یک نتیجه گیری موفقیت آمیز نمودارهای قیمتی،الگوها، نوسانات قیمت و سایر اطلاعات بازارهای مالی را با هم ترکیب می کنند. برای استفاده از این روش معامله گر باید تجربه و آشنایی زیادی با بازار مالی مد نظر خود داشته باشد. یکی از بزرگترین مزایای پرایس اکشن این است که از این تحلیل می توان در تمام بازارهای مالی اعم از بورس، نفت، طلا و … استفاده کرد.
مزایای تحلیل پرایس اکشن چیست؟
- برای استفاده از تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن نیاز به هیچ نرم افزار ویژه ای ندارید. شما می توانید از اطلاعات پرایس اکشن به طور رایگان استفاده کنید.
- پرایس اکشن با هر نوع نرم افزاری سازگار می باشد. از این رو برای کار با آن نیاز به نصب نرم افزار جدید در سیستم خود ندارید.
- پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال پر سرعت می باشد. در این تحلیل فقط با قیمت های جدید سروکار دارید.
- در تکنیک پرایس اکشن تمام اطلاعات با یکدیگر ترکیب میشوند اما با هم تداخل ندارند.
- برای یادگیری پرایس اکشن باید به طور مداوم تمرین کنید.
تاریخچه الیوت
هدف نظریه ی الیوت در تحلیل تکنیکال شرح روند صعودی یا نزولی قیمت ها می باشد. رالف الیوت اولین بار در سال 1930 پس از بازنشستگی و خانه نشینی تصمیم می گیرد در رابطه با نمودارهای قیمت در سال های گذشته تحقیقاتی را انجام دهد. رالف در سال 1935 پیش بینی می کند که بازارهای مالی، آینده ی متزلزلی خواهند داشت. این امر موجب شناخته شدن نظریه الیوت بین سرمایه گذاران می شود. الیوت قواعد خاصی را در مورد نظریه ی خود تعیین می کند. الیوت قواعد خود را براساس روند حرکتی قیمت ها حد ضرر در الگوی مستطیل و رفتار خریداران و فروشندگان سهام طرح ریزی کرده است. الیوت در تحقیقات خود موفق شد 11 الگوی جداگانه را شرح دهد همچنین ارتباطات این الگوها با یکدیگر را بیان می کند. قوانین الیوت برمبنای روند های کاهشی، افزایشی و خنثی بازار می باشد.
آشنایی با امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
یکی از نظریه های محبوب که در تحلیل تکنیکال و در شرایط مختلف از آن استفاده می شود امواج الیوت می باشد. گاهی اوقات تغییر و تحولاتی که در بازارهای مالی رخ میدهد بر اساس احساسات می باشد. امواج الیوت الگوهای تکراری که موجب تغییر هیجانی بازار می شود را تشخیص می دهد. نظریه الیوت برمبنای علم روانشناسی و در ترکیب با الگوهای بازار شکل می گیرد. در صورتی که تحلیل های امواج الیوت به درستی انجام شود. پیش بینی آینده ی بازارهای مالی به خوبی انجام می شود و تریدرها می توانند سود خوبی از این تحلیل ها بدست آورند. امواج الیوت اولین بار توسط رالف الیوت به عنوان یک الگوی پر تکرار در بازارهای مالی مختلف مطرح شد. الیوت معتقد بود که شناخت این الگوها از طریق برخی فاکتورهای ارائه شده امکان پذیر است.
معرفی انواع امواج الیوت
نظریه ی امواج الیوت در تحلیل تکنیکال براساس 8 موج مختلف تعریف می شود برای معرفی سه موج ابتدایی از حروف کوچک انگلیسی و پنج موج دیگر از اعداد استفاده می شود. این موج ها پیش بینی بازارهای مالی را امکان پذیر می کنند. بخشی از نظریه الیوت بر اساس تئوری داو شکل گرفته است. دو نوع موج پر کاربرد در نظریه ی الیوت عبارتند از:
- امواج ایمپالسی: ایمپالسی یکی از امواج شناخته شده می باشد و به راحتی قابل تشخیص است. موج ایمپالسی از پنج زیر موج تشکیل شده است.
- امواج اصلاحی: موج اصلاحی را به نام موج مورب نیز می شناسند. امواج اصلاحی از سه زیر موج تشکیل شده است.
آشنایی با الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
برای تحلیل تکنیکال بازارهای مالی از الگوهایی استفاده می شود که به آن الگوی کلاسیک می گویند. الگوهای کلاسیک به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:
- الگوهای بازگشتی: خط روند و کانال های الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال نقش موثری دارند. این الگوها می توانند تغییرات زیادی در معاملات بورس ایجاد کنند. زمانی که یک سهم از لحاظ قیمت روند صعودی دارد بالاخره در یک نقطه متوقف می شود در این حالت که سهم به قله می رسد امکان دارد که حرکت بعدی خود را در جهت نزولی ادامه دهد به این الگوی حرکتی سهم در بورس الگوی کلاسیک گفته می شود. الگوی کلاسیک از سه زیر مجموعه ی سقف دوقلو، کف دوقلو و سقف سه قلو تشکیل می شود.
- الگوهای ادامه دهنده: یکی دیگر از الگوهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال الگوی ادامه دهنده می باشد. در الگوی ادامه دهنده نمودار یک سهم به سمت صعود حرکت می کند و در یک نقطه متوقف می شود سپس حرکت خود را به سمت بالا ادامه می دهد.
معرفی انواع الگوهای ادامه دهنده
الگوهای کلاسیک ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال از چندین الگوی مختلف تشکیل شده است که عبارتند از:
- الگوی پرچم: افرادی که به تازه گی وارد بازارهای بورس شده اند از این الگو در معاملات خود استفاده می کنند. این الگو بر اساس نوسان قیمت در حال صعود و نزول ایجاد می شود. در این الگو در حالت صعود و نزول قیمت ها پس از یک توقف کوتاه مسیر خود را ادامه می دهند.
- الگوی مستطیل: در تحلیل تکنیکال نحوه ی حرکت نمودار قیمت به شکل مستطیل می باشد. چنانچه نمودار قیمت از ضلع بالایی مستطیل خارج شود نمودار قیمت صعودی است و چنان چه از ضلع پایینی مستطیل خارج شود نمودار نزولی می شود.
- الگوی کنج: در این الگو دو خط به موازات یکدیگر حرکت می کنند تا در یک نقطه به یکدیگر برخورد می کنند. در اثر تلاقی دو خط همگرا با یکدیگر کنج ایجاد می شود. زمانی که در یک نمودار الگوی کنج ایجاد می شود حجم قیمتی در بالاترین حد خود افزایش پیدا می کند.
الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از الگوهای پیچیده و مشکل در تحلیل تکنیکال می باشد. اعداد فیبوناچی و اشکال هندسی از ابزار اصلی الگوی هارمونیک می باشند. شناسایی الگوهای هارمونیک در نمودار قیمت ها بسیار مشکل است و نیاز به آموزش و دقت فراوان دارد. الگوهای هارمونیک را می توانید از طریق شکل های ام و دبلیو یا ترکیبی از هردو در نمودار شناسایی کنید. اولین بار فردی به نام گارتلی توانست الگوی جدیدی را وارد بازار سهام کند که بر مبنای پنج نقطه طرح ریزی شده است. پزاونتو ایده ی گارتلی را با اعداد فیبوناچی ترکیب کرد. یکی از ایده های اصلی شکل گیری الگوهای هارمونیک بر اساس حرکت قیمت ها و تقارن آن در نمودار می باشد. معامله گران بازار سهام برای انجام معاملات خود بر مبنای الگوهای هارمونیک صبر می کنند تا هر پنج نقطه در بازار سهام مشخص شود آنگاه پیش بینی روند حرکتی بعدی آسان تر می شود و آن ها معاملات خود را آغاز می کنند.
مدل های مختلف الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک موجود در تحلیل تکنیکال دارای انواع مختلفی است که عبارتند از:
- الگوی ABCD: در این الگو، خطی که از دو نقطه ی A و B تشکیل شده است را یک بازو می نامند در نقاط C و D نیز همین طور است. اندازه ی هر کدام از بازوهای AB و CD با هم برابرند.
- الگوی گارتلی: این الگو براساس تغییر قیمت و سوئینگ طرح ریزی می شود. گارتلی از لحاظ ظاهری شباهت زیادی با الگوی ABCD دارد. سوئینگ های مورد استفاده در الگوهای هارمونیک بر مبنای اعداد فیبوناچی هستند.
- الگوی خرچنگ: یکی از کارآمدترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال الگوی خرچنگ می باشد. معامله گر برای خرید سهام باید صبر کند قیمت به نقطه ی D نزدیک شود و ضرر خود را در نقطه ی کمی پایین تر از D قرار دهد.
معرفی الگوهای کندل استیک
یکی از ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال الگوهای کندل می باشد. این الگوها می توانند اطلاعات زیادی را در رابطه با جو روانی بازارهای مالی، مسیر صعودی یا نزولی قیمت و … در اختیار معامله گران قرار دهد. الگوهای کندل استیک شرایطی را فراهم می کند تا اطلاعاتی در رابطه با تحلیل تغییر قیمت ها و باز شدن یک ایده ی جدید ارائه دهد. از الگوهای کندل می توان برای خرید و فروش روزانه سهام، تغییرات قیمت و معاملات طولانی مدت استفاده کرد.
استاپ هانتینگ چیست؟ چگونه Stop Hunting رخ میدهد؟
با شهرت یافتن بازار ارزهای دیجیتال و فارکس در ایران و علاقۀ مردم ایران به حضور در این بازارها، دانش و علم استفاده از این بازار نیز در مرکز توجهات قرار گرفته است و تمامی افراد دوست دارند تا با یادگیری این علم و چگونگی ترید کردن و سرمایهگذاری، کسب سرمایه از این بازار را تجربه نمایند.
ما در یک دوره جامع پرایس اکشن، بهطورکامل به آموزش پرایس اکشن پرداخته و تمام استراتژیهای مرتبط با آن را بهطور عملی آموزش میدهیم. این دوره میتواند تاثیر زیادی در سبک معاملهگری شما داشته باشد و عملکرد شما را در بازار متحول خواهد کرد. اما امروز در این مقاله قصد داریم تا در مورد استاپ هانتینگ در ارز دیجیتال و فارکس به بحث و بررسی بپردازیم و تمامی موارد مرتبط با این موضوع را زیر ذرهبین قرار دهیم. پس اگر شما نیز علاقهمندید تا در ارتباط با این موضوع اطلاعاتی را به دست آورید، تا پایان همراه ما باشید.
استاپ هانتینگ (Stop Hunting) چیست؟
یکی از توطئههایی که امروزه در بازارهای مالی فراگیر شده است و از آن بهعنوان یکی از بدترین وقایع برای معاملهگران خرد یاد میشود، استاپ هانتینگ (Stop Hunting) میگویند.
استاپ هانتینگ مربوط به زمانی است که شما پس از خرید دارایی موردنظر حد ضرر خود را تعیین میکنید و پس از مدتی، قیمت دارایی مدنظر به حد ضرر شما میرسد. در این زمان بازار شما را از معامله خارج میکند و پس از طی مدتی، حرکت قیمت دارایی شما تغییر کرده و معکوس میشود.
از این جهت برخی از معاملهگران، این موضوع را تلخ میدانند که استاپ هانتینگ به طور مکرر و متعدد در بازارهای مختلف مالی رخ میدهد و هنگامی که قیمت دارایی مدنظر به حد ضرر میرسد و امکان فروش برای فرد وجود ندارد، معاملهگر حسی منفی از بازار دریافت میکند و حس میکند که یا قربان بدشانسی شده یا مافیا بازار علیه معاملهگران خرد عمل کردهاند.
در برخی موارد فرد با رسیدن به حد ضرر دارایی خود را میفروشد و ضرر میکند و این باعث میشود تا در کل شرایط استاپ هانتینگ برای معاملهگران خرد، چالشی جدی باشد. ایده کلی بازارهای مالی به این شکل است که فردی باید در بازار ضرر کند، تا فرد دیگری سود کند و این موضوع باعث تشدید میزان تشکیک در میان کاربران میشود.
البته باید متذکر شویم که استاپ هانتینگ در هر دو بازار ارزهای دیجیتال و فارکس رخ میدهد و ما در این مقاله، در مورد هر دو بازار به بحث و بررسی میپردازیم.
در ویدیو پایین، مهندس علی پهلوان، مدرس دوره جامع پرایس اکشن و دورههای آموزش فارکس مجموعه پارسیان بورس، به معرفی استاپ هانتینگ میپردازد:
چگونه استاپ هانتینگ رخ میدهد؟
همانطور که اشاره کردیم، استاپ هانتینگ پدیدهای است که در بسیاری از مواقع رخ میدهد و اغلب هم قیمت دارایی در جهت دلخواه شما تغییر حرکت میدهد. در بخش قبلی بهطورکلی به فرآیند رخدادن این پدیده اشاره کردیم اما در این بخش قصد داریم تا کمی جزئیات این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
شما بهعنوان یک معاملهگر زمانی که بخواهید سرمایهگذاری خود را انجام دهید، نمودارها را مورد بررسی قرار میدهید، موقعیت مناسب معامله را تشخیص میدهید و پس از مطالعه نمودارها، حد سود و حد ضرر مناسبی را برای شرایط معامله در نظر میگیرید و وارد معامله میشوید.
توقع شما این است که بازار به سمت دلخواه شما یعنی به سمت حد سود حرکت کند و شما بتوانید جذب سرمایه از طریق تریدینگ را تجربه کنید اما به ناگاه بازار برخلاف تحلیل قبلی شما، به سمت حد ضرر حرکت میکند و شما وارد چالش میشوید! در این هنگام، موقعیت مالی شما بسته میشود و همان یاس و نامیدی گریبانگیر شما میشود. این در حالی است که اکثریت افراد این سناریو را تجربه کردهاند و میتوان آن را امری طبیعی دانست.
چه کسی استاپ هانت شما را شکار میکند؟
در بازار فارکس، برخی علت استاپ هانتینگ را بروکرها و برخی دیگر علت این موضوع را مؤسسات بازارگردانی میدانند. البته اگر از ما پرسید که کدام گروه راست میگویند، میگوییم که هر دو آنها این کار را انجام میدادند! این که میگوییم، انجام میدادند، به این علت است که بروکرها در گذشته از این تکنیک، بر علیه مشتریان خود استفاده میکردند. در گذشته یک بروکر میتوانست با اضافهکردن یک قیمت غیرواقعی به پلتفرم معاملاتی شما، قیمت را به حد ضرر شما برساند و پول شما را تصاحب کند. اما در حال حاضر دیگر چنین اتفاقی رخ نمیدهد و بروکرهای STP و ECN نیازی به استاپ هانتینگ ندارند.
به این علت میگوییم دیگر چنین اتفاقی نمیافتد که اگر یک بروکر این عمل غیراخلاقی را انجام دهد، کسبوکارش را به دلیل لغو مجوز از دست خواهد داد. ضمناً مقایسه و مشاهده اختلاف نرخهای بین دو بروکر بسیار ساده است و دیگر استاپ هانتینگ رخ نمیدهد. ضمناً اگر هنوز بروکری باشد که این عمل غیراخلاقی را انجام دهد، در معاملات آربیتراژ ضرر خواهد کرد و بروکر قادر نیست که با سرعت کافی، از حد ضرر در الگوی مستطیل ضرر دیدن در مقابل این ریسک اجتناب کند.
فراتر از این موضوعات، امروزه خطمشی و رویه اغلب بروکرها با رویهها و خطمشیهای عمومی یکسو شده است و در واقع دیگر تضادی میان منافع بروکرها و کاربران وجود ندارد بلکه بروکرها برای اینکه به سود برسند، نیاز دارند تا کاربران سود کنند. شرایطی که امروزه وجود دارد دقیقاً نقطه مقابل شرایطی است که در گذشته وجود داشت. پر واضح است که اگر امروزه بروکرها این عمل غیراخلاقی را انجام نمیدهند، پس مؤسسات بازارگردانی هستند که استاپ هانتینگ را انجام میدهند.
مؤسسات بازارگردان، مؤسسات بینبانکی اصلی هستند که به شرکتهای سرمایهگذاری خدمات ارائه میدهند و توانایی و منابع کافی جهت به حرکت درآوردن بازار را در اختیار دارند. از جمله مشتریان اینگونه مؤسسات مالی میتوان به سازمانهای تجاری، هج فاندها و جمع کثیری از سرمایهگذاران انفرادی با سرمایههای کلان اشاره کرد، ضمناً امکان نقدشوندگی برای بروکرهای STP و ECN نیز توسط همین مؤسسات فراهم میشود. برخی از روندهای قیمتی توسط سرمایهداران بزرگ ایجاد میشود که در بازار ارزهای دیجیتال بهاصطلاح به آنها نهنگ میگوییم و این سفارش ایجاد روند قیمتی توسط بانکهای بازارگردان اجرا میشود.
چرا استاپ هانتینگ (Stop Hunting) اتفاق میافتد؟
در حالت کلی، ممکن است در طول روز و در پی انتشار اخبار در مورد بازار فارکس یا ارز دیجیتال این اتفاق رخ دهد. به این شکل که بسیاری از افراد از موقعیتهای معاملاتیشان خارج میشوند و نقدینگی بازار کاهش مییابد و پس از اینکه نقدینگی بازار کاهش یافت، بازار آماده جهتگیری و دستکاری خواهد بود.
برخی اوقات در بازار فارکس، در زمان تجمع نیز این اتفاق ممکن است رخ دهد. پس میتوان استاپ هانتینگ در بازارهای مالی را در ارتباط با حجم نقدینگی بازار دانست. در واقع میتوان گفت که این کار در بازاری مثل فارکس، شکار نقدینگی است.
معاملهگری موفق است که درگیر اخبار هیجانی نشده و با چشم باز در بازار فارکس قدم بردارد، برای این منظور نیاز به دوره دیدن کاملاً واجب مینماید. آکادمی پارسیان بورس در همین راستا دوره آموزش فارکس در مشهد را برگزار نموده، در این دوره، شما در یک کلاس حضوری فارکس شرکت کرده و صفر تا صد معاملهگری در بازار فارکس را عملی آموزش خواهید دید!
الگوی ادامه دهنده چیست و چگونه بر اساس آن معامله کنیم؟
الگوی ادامه دهنده چیست؟ Continuation Pattern
الگوهای ادامهدهنده روند، الگوهایی هستند که پس از تشکیل آنها، قیمت روند قبلی خودش را ادامه میدهد. تحلیلگران تکنیکال از چندین الگو ادامهدهنده استفاده میکنند که این الگوها به آنها سیگنال ادامه داشتن روند را میدهند. از جمله این الگوهای ادامهدهنده میتوان به انواع الگوهای مثلث، پرچم، پرچم سهگوش و مستطیل اشاره کرد.
کاربرد الگوهای ادامه دهنده
به دلیل این که قیمت بعد از کامل شدن این الگوها تمایل دارد در جهتی که قبل از تشکیل این الگوها حرکت میکرده ادامه دهد، این الگوها را ادامه دهنده مینامند. تمام الگوهای ادامهدهنده منجر به ادامه روند قبلی نمیشوند. برای مثال ممکن است بعد از تشکیل الگوی مثلث یا پرچم سهگوش، بازگشت روند را شاهد باشیم.
اگر موجهای قیمتی قبل از این که الگوها را تشکیل دهند قوی و سریع باشند و الگوهای شکل گرفته در برابر این موجها نسبتا کوچک باشند، این الگوها اعتبار بیشتری دارند و میتوانیم به آنها بیشتر اعتماد کنیم. برای مثال فرض کنید قیمت روند صعودی قوی داشته، سپس الگوی مثلث کوچکی تشکیل شده است. در مرحله بعد قیمت میتواند این مثلث را به سمت بالا بشکند و روند صعودی را ادامه دهد.
اگر الگوی تشکیلشده به بزرگی امواج روند قبلی باشد، میتواند نشانه افزایش نوسانات، عدم پایبندی قیمت به روند قبلی و حرکات بزرگ خلاف جهت روند باشد که تمام این موارد هشدارهایی مینی بر احتمال بازگشت روند را به ما میدهند.
نکته دیگر که باید به آن توجه کنید موجهای حرکتی کوچک هستند که قبل از تشکیل الگو شکل میگیرند. اگر قیمت روند صعودی ضعیفی داشتهباشد سپس الگو ادامهدهنده تشکیل دهد و روند صعودی اندکی دیگر ادامه داشته باشد و سپس مجددا الگو ادامه دهندهای تشکیل شود، نباید به این الگو زیاد اعتماد کرد. معمولا این الگوها به نسبت الگوهای کوچکی که بعد از حرکت شدید قیمت شکل میگیرند، کمتر قابل اعتماد و اتکا هستند.
الگویی که بعد از حرکت صعودی ضعیف شکل میگیرد، معمولا مردد بودن خریداران را به ما نشان میدهد، اما الگویی که بعد از حرکت صعودی قوی شکل میگیرد نشانه قدرت خریداران است.
رایجترین روش برای معاملهکردن الگوهای ادامهدهنده این است که صبر کنید الگو به طور کامل تشکیل شود، سپس خط روندی در اطراف الگو بکشید، و زمانی که قیمت، الگو را در جهت غالب (روند قبلی) شکست، وارد معامله شوید.
انواع الگوهای ادامه دهنده
برخی از الگوهای ادامهدهنده شناختهشده الگوهای مثلث، پرچم سهگوش، پرچم و مستطیل هستند. در ادامه این الگوها را مورد بررسی قرار میدهیم.
الگوی مثلث Triangles
این الگو زمانی که قیمت یک دارایی در یک ناحیه متراکم میشود، شکل میگیرد. در تحلیل تکنیکال سه نوع مثلث داریم که شامل: مثلث افزایشی، مثلث کاهشی و مثلث متقارن میشوند.
مثلث افزایشی زمانی شکل میگیرد که کفهای قیمتی رو به بالایی داشتهباشیم. زمانی که این کفها را به هم وصل کنیم، خطی با شیب صعودی برای ما تشکیل میدهند. در این الگو، سقفها در یک نقطه تقریبا یکسانی قرار میگیرند، که با وصل کردن آنها به یکدیگر، خط افقی برای ما تشکیل میشود.
در مثلث کاهشی، سقفها رو به پایین شکل میگیرند که اگر این سقفها را با خطی به هم متصل کنیم، یک خط روند نزولی تشکیل میدهند. در این الگو کفها در نقطه تقریبا ثابتی قرار میگیرند که اگر آنها را به هم متصل کنیم خطی افقی تشکیل میدهند.
مثلث متقارن زمانی شکل میگیرد که سقفها رو به پایین و کفها رو بالا حرکت کنند. در این صورت خط روند صعودی و نزولی خواهیم داشت که در نهایت در یک نقطه یکدیگر را قطع خواهند کرد.
برای ترسیم خط روند در الگو مثلث، نیاز به حداقل دو نقطه در کف و دو نقطه در سقف داریم. معمولا قبل از اینکه شکستی رخ دهد نقطه سوم و گاها چهارم در سقف و کف الگو تشکیل میشوند.
الگوی پرچم سهگوش Pennants
پرچم سه گوش یک نوع مثلث، البته در اندازهای کوچکتر است. در مثلث کف و سقفی داریم که قیمت بین این نقاط نوسان حد ضرر در الگوی مستطیل میکند، اما در پرچم سهگوش قیمت محدوده نوسانی کوچکتر یا روند خنثی دارد که با گذشت زمان کوچکتر و فشردهتر نیز میشود. پرچم سهگوش بعد از حرکت سریع و شارپ نزولی یا صعودی شکل میگیرد و نشاندهنده این است که بازار برای شروع حرکت بعدیش در حال نفسگرفتن (آماده شدن) است.
الگوی پرچم Flags
الگوی پرچم شبیه به پرچم سهگوش است. قیمت در این الگو بعد از حرکت صعودی یا نزولی قوی در یک محدوده کوچک نوسان میکند. تنها تفاوت بین الگوی پرچم و پرچم سه گوش این است که در الگوی پرچم قیمت بین دو خط موازی که این دو خط میتوانند شیب صعودی، نزولی یا خنثی داشته باشند، نوسان میکند اما در پرچم سهگوش قیمت در محدودهای به شکل مثلث نوسان میکند.
الگوی مستطیل
الگوی مستطیل یک الگوی شناختهشده ادامهدهنده است که توقف یا مکثی را در حرکت روندی قیمت نشان میدهد. این مکث میتواند به شکل روند ساید باشد. قیمت در این الگو بین یک محدوده حمایتی و مقاومتی نوسان میکند.
معامله با استفاده از الگوهای ادامهدهنده
برای معاملهکردن با این الگوها باید چندین مرحله را دنبال کنید.
مرحله اول تشخیص روند قبل از تشکیل الگو است. برای مثال آیا قیمت قبل از تشکیل الگوی مثلث روند صعودی یا نزولی داشته است؟
مرحله بعد شناسایی الگوی ادامهدهنده و پیدا کردن نقطه شکست است. برخی از معاملهگران تنها زمانی که قیمت بتواند الگو را در جهت روند قبلی خود بشکند، وارد معامله میشوند. برای مثال اگر روند غالب صعودی باشد، تنها در صورتی وارد معامله میشوند که قیمت الگو را به سمت بالا بشکند. برخی دیگر از معاملهگران در هر جهتی که الگو شکسته شود وارد معامله میشوند حتی اگر جهت شکست خلاف جهت روند قبلی باشد. اگر روند بعد از تشکیل این الگوها خلاف جهت روند قبلی حرکت کند این معاملهگران سود میکنند که معمولا احتمال آن کمتر از مورد اول است.
زمانی که شکست رخ میدهد، معامله در جهت شکست الگو انجام میشود برای مثال اگر قیمت، الگوی پرچم سهگوش را به سمت بالا بشکند، حد ضرر، زیر کف قیمتی مثلث قرار میگیرد. حد ضرر خارج از محدوده الگو، و در جهت مخالف شکست گذاشته میشود.
معمولا ارتفاع الگوی ادامه دهنده، حدسود ما را مشخص میکند. برای مثال اگر ارتفاع الگوی مستطیل (که از تفریق قیمت مقاومت از قیمت حمایت به دست میآید) ۲ دلار باشد و قیمت الگو را به سمت پایین بشکند، برای به دست آوردن حد سود تقریبی کافی است قیمت حمایت را از ۲ دلار کسر کنیم. به طور مشابه اگر قیمت به سمت بالای الگو شکسته شود، برای حدسود باید ۲$ به قیمت مقاومت اضافه کنیم. همین روال برای الگوی مثلث نیز صادق است. اگر قیمت مثلث را به سمت بالا بشکند، قیمت ارتفاع مثلث (قاعده مثلث) را باید به نقطه شکست اضافه کنیم. و اگر قیمت به سمت پایین شکسته شود، ارتفاع مثلث را از نقطه حد ضرر در الگوی مستطیل شکست کم میکنیم.
برای به دست آوردن حد سود الگوی پرچم و پرچم سهگوش، موج حرکتی که باعث تشکیل الگو شده (میله پرچم) را باید اندازه بگیریم. اگر قیمت به سمت بالا این الگوها را بشکند، اندازه میله پرچم یا پرچم سهگوش را به قیمت کف الگو اضافه کنید تا حدسود تقریبی را به دست آید و اگر قیمت الگو را به سمت پایین بشکند، اندازه میله را از سقف قیمتی الگو کسر کنید.
اصلیترین مشکل الگوهای ادامهدهنده و به صورت کلی تمام الگوها، شکست جعلی (False Breakout) است. شکست جعلی زمانی رخ میدهد که قیمت الگو را بشکند، سپس مجددا به محدوده الگو برگردد و در نهایت خلاف جهت شکست قبلی الگو را بشکند. به همین دلیل ما از حدضرر استفاده میکنیم تا بتوانیم ریسکمان را مدیریت کنیم.
زمانی که قصد معامله بر اساس الگوهای ادامهدهنده را دارید، قدرت حرکت قیمت قبل از تشکیل الگو در نظر بگیرید. معمولا الگوهایی که بعد از حرکات قوی شکل میگیرند قابل اعتمادتر نسبت به الگوهایی هستند که بعد از حرکات ضعیف یا روند خنثی شکل میگیرند. اندازه الگوی ادامهدهنده باید نسبت به موج روندی که قبل از تشکیل الگو وجود داشته، کوچکتر باشد. هر چقدر که اندازه الگو شکلگرفته نسبت به روند قبلش بزرگتر باشد، الگوی ما غیرقابل اعتمادتر میشود. اگر چه ممکن است در این شرایط هم روند بعد از شکست الگو ادامه داشتهباشد اما افزایش نوسانات و افزایش حرکات قیمت در جهت مخالف روند قبلی میتواند آژیر خطری برای ما باشد.
بسیاری از معاملهگران زمانی که الگوی ادامهدهنده شکسته میشود بهدنبال افزایش حجم معاملات نیز هستند. اگر حجم معاملات پایین باشد، احتمال اینکه شکست الگو جعلی باشد، افزایش مییابد.
مثالی از الگوهای ادامه دهنده در بازار سهام
در نمودار سهام شرکت آمازون (که با نماد AMZN شناخته میشود)، میتوانید سه الگوی تشکیلشده را ببینید. الگوی اول پرچم سهگوش، و دو الگوی دیگر پرچم هستند.
دو الگوی اول، تکنیکی که برای به دست آوردن حدسود تقریبی استفاده شده را نشان میدهد. این عدد، حدسود تقریبی برای ما است و بدین معنی نیست که قیمت حتما به آن ناحیه خواهد رسید و یا از این محدوده بالاتر نخواهد رفت.
مثال سوم نقطه شکست را نشان میدهد، که در اینجا سیگنال خرید را برای ما صادر میکند. جهت سیگنال خرید با روند صعودی اخیر همجهت است.
چون شکست به سمت بالا شکل گرفته است، حدضرر را پایین کف قیمتی الگو قرار میدهیم.
ارتفاع موج حرکتی که الگو را تشکیل دادهاست (میله) اندازهگیری میشود و به قیمت کف الگو اضافه میشود تا حدسود تقریبی بهدست آید. توجه داشتهباشید که این نقطه تنها حدسود تقریبی را مشخص میکند ولی میتواند برای اندازهگیری نسبت سود به زیان برای ما مفید باشد. زمانی که شکست رخ میدهد میتوانید از حد ضرر تریلینگ استاپ (Trailing stop) استفاده کنید.
بیشتر بخوانید:
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
کانال قیمت در تحلیل تکنیکال: ساختارهای نموداری قدرتمند
کانال قیمت در تحلیل تکنیکال یکی از ساختارهای نموداری قدرتمند در تحلیل تکنیکال است. استفاده از کانال در میان تحلیلگران فنی چندان مرسوم نیست اما کانالها با ترکیب روندهای حاصل از نقاط کف و سقف بازار، نقاط ورود و خروج بهینهای در اختیار شما قرار میدهند که بهسادگی بتوانید ریسک معاملات خود را کنترل کنید. اولین مرحله در معامله گری با کانالهای قیمتی، یادگیری نحوه تشخیص و ترسیم آن در نمودار قیمت است. در این مطلب میآموزیم که چگونه یک کانال رسم کنیم، بر اساس آن وارد معامله شویم و همچنین، نقاط حد زیان و سود خود را تعیین کنیم…
- 1) نکات کلیدی
- 2) کانال قیمت در تحلیل تکنیکال چیست؟
- 3) انواع کانال قیمتی در تحلیل تکنیکال
- 4) 3 ابزار قدرتمند برای تایید سیگنالهای کانال قیمت
- 5) تعیین حد سود و زیان بر اساس کانال قیمت در تحلیل تکنیکال
نکات کلیدی
- ترسیم کانالهای قیمتی در نمودار به ما کمک میکند که بتوانیم روندهای صعودی و نزولی را با وضوح و جزئیات بیشتری ببینیم.
- معامله گران تکنیکالی بهمنظور تشخیص نواحی ورود، حد ضرر و سود، از کانالهای قیمتی استفاده میکنند.
- در جریان روندهای صعودی، قیمت درون کانال افزایش مییابد و اصطلاحا کانال بالا رونده است؛ اما در یک روند نزولی، با یک کانال پایینرونده مواجه میشویم.
- سایر ابزار تکنیکالی نظیر اندیکاتور حجم، میتوانند اعتبار سیگنالهای معاملاتی صادر شده حد ضرر در الگوی مستطیل توسط کانالهای قیمتی را افزایش دهند.
- مدت زمانی که قیمت به حرکت خود درون کانال ادامه داده است، به تعیین قدرت روند کمک میکند.
کانال قیمت در تحلیل تکنیکال چیست؟
اگر قیمت بین دو خط روند موازی حرکت کند، یک کانال قیمتی در نمودار بهوجود میآید. خط روند بالایی یا همان سقف کانال، از اتصال نقاط سقف بازار (High) و خط روند پایینی یا کف کانال، از اتصال نقاط کف قیمت (Low) ترسیم میشود. بهطور کلی، کانال میتواند صعودی، نزولی یا خنثی باشد. اگر قیمت از سقف یا کانال خارج شود (شکست صعودی یا نزولی قیمت)، این حرکت حاکی از احتمال بالای وقوع یک رالی افزایشی (حرکت شدید صعودی) یا سقوط سنگین قیمتها است؛ هرچند که شکست کانال قیمتی هم مانند سایر ابزار و استراتژیهای معاملاتی، همیشه موفق نیست و ممکن است گاها با حرکات کاذب مواجه شویم.
بهترین عملکرد کانالهای قیمت در نمودارهایی است که قیمت دارایی نوسانات متعادلی (یعنی میانگین باشد، نه خیلی کمنوسان و نه خیلی با نوسان عمیق که عرض کانال زیاد شود) داشته باشد؛ زیرا در این شرایط مقدار حد سود و زیان معامله نیز بهسادگی قابل تشخیص است. برای درک بهتر این نکته، 2 شرایط فرضی زیر را در نظر بگیرید:
- فرض کنید در نمودار بیت کوین یک کانال کمنوسان صعودی ایجاد شده است. عرض کانال بسیار کم است و عملا نمیتوان اهداف بالایی برای قیمت در نظر گرفت. بنابراین معامله در این کانال قیمتی از لحاظ مدیریت ریسک چندان معقول نیست؛ زیرا پتانسیل سوددهی بالایی ندارد!
- در نمودار اتریوم یک کانال نزولی با نوسانات شدید و عمیق مشاهده میشود. آیا صرف دیدن یک کانال با عرض زیاد و پتانسیل کسب سود بالا باید آماده ورود به معامله شویم؟! خیر، هر چقدر اهداف سود بزرگتری داشته باشیم، امکان نرسیدن قیمت به حد سود تعیین شده بالاتر است! همچنین در این شرایط قاعدتا باید حد ضرر بالاتری هم تعیین کنیم تا بهدلیل نوسانات کاذب قیمت و رسیدن به ناحیه حد ضرر، مجبور به خروج از معامله نشویم…
چگونه یک کانال قیمت رسم کنیم؟
کانال قیمت در تحلیل تکنیکال بر اساس مفهوم خطوط روند شکل گرفتهاند. در واقع تئوری اصلی همان خطوط روند است، با این تفاوت که در این تکنیک تحلیلی با ترکیب خطوط روند صعودی و نزولی سعی داریم مسیر کلی حرکت قیمت را تشخیص دهیم تا حین ورود و خروج از معاملات، با اطمینان و تسلط بیشتری اقدام کنیم.
«یک کانال قیمتی بر اساس حداقل 4 نقطه کف و سقف تشکیل میشود؛ زیرا برای ترسیم خط روند پایین حداقل به 2 نقطه کف و برای رسم خط روند بالا، حداقل به 2 نقطه سقف در نمودار نیاز داریم. در کنار این پارامترهای اصلی، باید به موازی بودن خطوط روند کف و سقف کانال نیز دقت داشته باشیم.»
انواع کانال قیمتی در تحلیل تکنیکال
در تحلیل نموداری، 3 نوع کانال قیمتی داریم که شامل موارد زیر است:
- کانال صعودی: کانال بهسمت بالا زاویه دارد، یعنی شیب کانال مثبت و صعودی است.
- کانال نزولی: کانال بهسمت پایین زاویه دارد، یعنی شیب کانال منفی و نزولی است.
- کانال خنثی: قیمت در یک محدوده افقی (مستطیل) نوسان میکند و بنابراین، کانال در یک مسیر خنثی (رِنج یا Range) قرار گرفته است.
نکته: کانالهای صعودی و نزولی، کانالهای روندی نیز نامیده میشوند؛ زیرا قیمت بهطور کلی در یک جهت مشخص حرکت میکند.
چگونه بر اساس کانال معامله کنیم؟
همانطور که در ابتدای متن اشاره شد، کاربرد اصلی کانال قیمت در تحلیل تکنیکال برای معامله گران تکنیکالی، تعیین نقاط ورود و خروج از معامله است؛ اما قوانین مختلفی برای خرید و فروش بر اساس کانالها وجود دارد که در این بخش به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- زمانی که قیمت به سقف کانال رسید، احتمالا فروشندگان وارد بازار میشوند و بهتر است که معاملات خرید خود را ببندید. فراموش نکنید که سقف کانال بهترین موقعیت برای ورود به معامله فروش است.
- ناحیه میانی (وسط) کانال، بهترین موقعیت برای استراحت معامله گران است! اگر معامله بازی ندارید، تا رسیدن به نواحی کف یا سقف کاری انجام ندهید و صرفا موقعیتهای (معاملات) باز فعلی را حفظ کنید.
- رسیدن قیمت به ناحیه کف کانال، بهمنزله یک هشدار جدی مبنی بر احتمال ورود خریداران است؛ بنابراین بهتر است که موقعیتهای فروش خود را ببندید و برای ورود به معامله خرید آماده باشید!
و اما 2 استثنای مهم برای قوانین فوق وجود دارد:
- اگر قیمت از کف یا سقف کانال عبور کرد و اصطلاحا یک شکست در نمودار ایجاد شد، کانال مذکور دیگر برای ورود و خروج بر مبنای سطوح داخلی آن معتبر نیست. بنابراین تا زمانی که یک کانال جدید ایجاد نشده است، اقدام به ورود نکنید!
- اگر قیمت بهمدت طولانی در یک کانال قیمتی نوسان کند، احتمال تشکیل یک کانال باریک درون کانال اولیه وجود دارد. در چنین شرایطی میتوانید حین رسیدن به نواحی کف و سقف کانال داخلی نیز خرید و فروش کنید.
آیا ماهیت و نوع کانال روی استراتژی معاملاتی ما اثرگذار است؟
اگر از آن دسته معامله گرانی هستید که مدیریت ریسک و کاهش تعداد معاملات زیانده برای شما اهمیت دارد، پاسخ این سوال «بله» است! برای اینکه بتوانید همانند معامله گران حرفهای بر اساس کانالهای قیمتی معامله کنید، 2 استراتژی زیر را همیشه بهخاطر داشته باشید:
- در یک کانال صعودی، روی خرید در کف کانال و فروش در محدوده سقف تمرکز کنید. لازم بهذکر است که ورود به معاملات فروش در جریان یک روند صعودی، ریسک بسیار بالایی دارد.
- در یک کانال نزولی، بهدنبال فروش در سقف کانال و خروج از معامله در محدوده کف باشید. فراموش نکنید که ورود به موقعیتهای خرید در طول روند نزولی، بهمنزله معامله گری بر خلاف روند است و در صورت اقدام به ورود، با ریسک بالایی موجه خواهید شد.
3 ابزار قدرتمند برای تایید سیگنالهای کانال قیمت
از آنجا که امکان بروز خطا در خروجی تمام ابزار تحلیلی وجود دارد، برای پوشش این خطاها میتوانیم از سایر ابزار تکنیکالی کمک بگیریم. استفاده از این ابزار کمکی، دقت سیگنالهای معاملاتی کانال را افزایش میدهد و همچنین، قدرت روند کلی بازار (صعودی یا نزولی) را تایید میکند. در ادامه این بخش، به معرفی 3 ابزار کمکی کاربردی برای معامله گری با کانالها میپردازیم:
- اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی یا مکدی (Moving Average Convergence Divergence بهاختصار MACD) در طول کانالهای افقی اغلب در محدوده نزدیک به صفر است. عبور خط مکدی از خط سیگنال در نزدیکی کف و سقف کانالهای قیمتی، یک نشانه بسیار خوب برای ورود به معاملات خرید و فروش است.
- همانند مکدی، از اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic) هم میتوانید بهعنوان ابزار کمکی استفاده کنید. تقاطع صعودی و نزولی خطوط K% و D% در نواحی کف و سقف کانال قیمت، بهعنوان تاییدی برای ورود به معاملات خرید و فروش در نظر گرفته میشود.
- اندیکاتور حجم یکی از فاکتورهای موثر در معامله گری بر اساس کانال است. حجم معاملات در طول کانال معمولا در حد متوسط و حتی شاید کمتر (علیالخصوص در محدوده میانی کانال) است؛ اما شکستهای قیمتی اغلب با حجم معاملات بالا همراه است. اگر حین شکست سقف یا کف کانال حجم معاملات بالایی در بازار ایجاد نشود، احتمالا شکست کاذب داریم و قیمت به محدوده کانال باز میگردد.
تعیین حد سود و زیان بر اساس کانال قیمت در تحلیل تکنیکال
معامله گران بسیاری وجود دارند که علیرغم تسلط نسبت به استفاده از یک ابزار تحلیلی، در انتخاب نقاط خروج از معامله اغلب دچار اشتباه میشوند. این مشکل ناشی از ماهیت پیچیده ابزار، درک اشتباه فرد و عدم توانایی برای استفاده از سایر ابزار تحلیلی بهعنوان مکمل است. کانالهای قیمتی روند، مسیر حرکت و نقاط بازگشتی حساس بازار را بهصورت کاملا واضح مشخص میکنند. بنابراین با استفاده از کانالهای قیمتی میتوانیم اهداف سود و زیان خود را بهشکل کاملا منطقی تعیین کنیم. 2 قاعده اساسی برای تعیین این سطوح وجود دارد:
- ورود به معامله خرید در کف کانال: تعیین حد سود در محدوده سقف کانال و حد ضرر پایینتر از محدوده کف کانال که خرید انجام شده است.
- ورود به معامله فروش در سقف کانال: تعیین حد سود در محدوده کف کانال و حد ضرر بالاتر از محدوده سقف کانال که فروش انجام شده است.
بهمنظور درک بهتر مفهوم، به 2 مثال زیر مربوط به موقعیتهای فرضی خرید و فروش توجه کنید.
(Entry: ناحیه ورود / Stop loss: حد ضرر / Take profit: حد سود)
معیار تشخیص ضعف و قدرت کانالها چیست؟
بر اساس شرایط رفتار قیمت درون یک کانال، میتوانیم درجه قدرت یا ضعیف یک کانال قیمتی را مشخص نماییم. برای این کار از مفهومی به نام «تایید» استفاده میکنیم. تایید به تعداد دفعاتی گفته میشود که قیمت پس از برخورد به سقف یا کف کانال، بازگشته است. بهطور مثال، اگر در یک کانال، قیمت 5 بار به محدوده سقف و کف برخورد کرده و حرکت بازگشتی داشته است، این کانال دارای 5 تایید است! اما از تاییدها چگونه استفاده کنیم؟
بدین منظور از قوانین عددی مبتنی بر تعداد برخورد به سطوح و انجام حرکت بازگشتی استفاده میکنیم:
- 1 تا 2 تایید: ضعیف (غیرقابل معامله)
- 3 تا 4 تایید: متوسط (قابل معامله)
- 5 تا 6 تایید: قوی (قابل اطمینان)
- بیش از 6 تایید: بسیار قوی (قابلیت اطمینان بالاتر)
کلام پایانی
در این مطلب از داموندمگ با یک ابزار تحلیلی بر اساس تئوری خطوط روند آشنا شدیم. شاید ظاهر و مفهوم ساده کانال قیمت در تحلیل تکنیکال در نگاه اول، این سوال را در ذهن شما ایجاد کند که آیا واقعا استفاده از این رویکرد تحلیلی در بازارهای مالی پر رمز و راز امروزی سودآور است؟!
بله، شما نیازی به هیچگونه ابزار تحلیلی پیچیده ندارید و حتی با همین ابزار ساده هم میتوانید سود کنید! پیشنیاز اساسی داشتن یک استراتژی معاملاتی مکتوب و پلن مدیریت سرمایه مشخص است.
مطالعه و بررسی نظرات شما در بخش کامنتها، باعث خوشحالی ما است و مطمئنا با استفاده از پیشنهادات مطرح شده، میتوانیم محتوای آموزشی موثر و کاربردیتری در اختیار شما قرار دهیم…
الگوهای مستطیل
برکاوت: برکاوت زمانی اتفاق میافتد که قیمت از نوعی ثبات یا دامنهی معاملاتی شکسته شود. برکاوت همچنین وقتی سطح خاصی از قیمت، مثل سطوح پشتیبانی و مقاومت، نقاط پیوت، سطوح فیبوناچی و … میشکند، رخ میدهد. برکاوتها معمولاً میتوانند زمینهچینیهای ریسک/سود بالقوهی بالاتری را ارائه دهند که به معاملهگر اجازه میدهد که حد توقف ضرر خود را کاملاً نزدیک به هدف سود بالقوهی خود قرار دهد. یکی از روشهای انجام این کار استفاده از الگوی مستطیل است که وقتی قیمت بین دو سطح پشتیبانی و مقاومت جمع میشود، ایجاد میشود. یک معاملهگر، قبل از اینکه جفتارز حرکت عمدهی بعدی خود را انجام دهد، منتظر دورههایی است که قیمت ادغام میشود.
در این درس یاد میگیرید:
- الگوی مستطیل چیست؟
- مزایای استفاده از الگوی مستطیل برای معامله کردن در برکاوتها نکات
- و استراتژیهای معاملاتی
الگوی مستطیل چیست؟
الگوی مستطیل، یک توقف را در روند نشان میدهد که وقتی نیروهای عرضه و تقاضا نسبتاً برابرند، قیمت حرکتی افقی بین دو سطح موازی پشتیبانی و مقاومت دارد. این الگو معمولاً نشاندهندهی یکپارچه شدن قیمت قبل از ادامه در جهت روند فعلی است. یک شمع تأییدکننده نزدیک بیرون مرز بالایی یا پایینی نشانگر پایان الگوی مستطیل بوده و برکاوت جهت روند ادامهدهنده را نشان میدهد. شما همیشه باید با تحلیل نمودار کلی از معکوسهای احتمالی روند آگاهی داشته باشید زیرا میتواند الگوهای بزرگتر را نمایش دهد. الگوی مسطیل در روندهای صعودی و نزولی دیده میشوند. تصاویر زیر، الگوی مستطیل را به ترتیب در روندهای صعودی و نزولی نشان میدهد.
الگوی مستطیل در روند صعودی و بازارهای پررونق Bullish Market
الگوی ادامهدهندهای که در یک روند صعودی اتفاق میافتد، معاملهگران را برآن میدارد که وقتی قیمت پشتیبانی را میشکند و در ناحیهی برکاوت بسته میشود، به دنبال معاملات بلندمدت باشند.
الگوی مستطیل در روند نزولی و بازارهای کمرونق Bearish Market
الگوی ادامهدهندهی یک روند نزولی، به ما میگوید که باید وقتی قیمت پشتیبانی را میشکند و در ناحیهی برکاوت بسته میشود، باید به دنبال معاملات کوتاهمدت باشیم.
مزایای استفاده از الگوی مستطیل در معامله کردن در زمان برکاوت
وقتی به استراتژی برکاوت میرسیم، دلایل زیادی وجود دارد که معاملهگران بخواهند از الگوهای مستطیل استفاده کنند:
- در نمودار مستطیل به راحتی میتواند محدودهی پشتیبانی و مقاومت را تعیین کرد.
- در بازارهای مختلف قابل اجراست.
- درک مفهوم الگوهای مستطیل برای معاملهگران تازهکار، ساده است: به رسمیت شناختن یک الگوی ادغام و در روندی که از قبل وجود دارد و سپس، معامله کردن در برکاوت.
- به عنوان یک استراتژی برکاوت یا محدود به محدودهی قیمت قابل استفاده است.
در نهایت، برکاوت مستلزم حرکت قیمت در محدودهی سطح پشتیبانی یا مقاومت تعیینشده است. الگوی مستطیل، این کانالها را تشکیل میدهد که یعنی، به طور مستقیم با فرصتهای معاملاتی برکاوت در ارتباط است.
نکات مهم معامله در برکاوت با الگوی مستطیلی
معامله کردن در برکاوت بازار فارکس با الگوهای مستطیل کاری نسبتاً ساده است. فهرست زیر به صورت خلاصه به شما یاد میدهد که هنگام ورود به یک معامله باید چه کار کنید:
- روند از پیش موجود را شناسایی کنید.
- قبل از انجام تحلیل الگوی مستطیل، مطمئن شوید که الگوهای بلندمدت یا کلان دیگری وجود ندارد.
- با وصل کردن نقاط بالا و پایین سطح مستطیل، سطوح پشتیبانی و مقاومت را مشخص کنید.
- در مسیر روند اصلی و شمعی نزدیک به زیر/بالای پشتیبانی/مقاومت (بسته به جهت روند)، منتظر برکاوت مسیر اصلی باشید و وارد معامله شوید.
- با اندازهگیری ارتفاع مستطیل و پیشبینی آن در بالای مقاومت و پایین پشتیبانی، میتوانید قیمت هدف برکاوت را تعیین کنید.
نمودار نشان داده شده، یک مثال عملی از جفت ارز فارکس AUD/USD را با استفاده از این الگوی ساده اما مؤثر، نمایش میدهد. این شکل یک الگوی مستطیل را در بازار کمرونق Bearish Market که در روند نزولی ماقبل که با خط روند آبی که بالاترین بالا و پایینترین پایین را حد ضرر در الگوی مستطیل مشخص میکند، نشان میدهد. مستطیل با شروع حرکت افقی بازار شکل میگیرد. این حرکت افقی، به صورت جانبی انجام میشود و یک محدودهی قیمتی که با پشتیبانی و مقاومت محدود شده و در شکل با مستطیل قرمز نمایش داده شده است، شکل میدهد.
وقتی مستطیل شناسایی شد، ورود توسط شمعی که نزدیک برکاوت است، مشخص میشود. این میتواند برخلاف معامله از طریق یک مستطیل صعودی باشد که معاملهگر سعی میکند معاملات نزدیک و بالای مقاومت را پیدا کند.
دیدگاه شما