گاهی اوقات این دیوارها برای مدت کوتاهی برداشته میشوند. در این حین، قیمت ها در بازار طی یک بازه زمانی کوتاه افزایش پیدا میکنند. همانطور که مشاهده میکنید، حتی اگر قیمتها در بازار سقوط کنند هم سل وال بناء میشود.
جنبش مشروطه: پروژهای ناتمام؟ یا پروسهای فرایندی؟
ز - آفت سوم پروسه فرایندی جنبش مشروطه در پنج فرایندش از جنبش تنباکو تا این زمان:
آفت سوم پروسه جنبش فرایندی مشروطه عبارت است از: نادیده گرفتن اصل همبستگی اجتماعی جامعه ایران در چارچوب جنبشهای مطالباتی بر پایه عدالت و آزادی. به این ترتیب که در پروسه مبارزه چهار مؤلفهای ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استعماری و ضد استحماری جنبش مطالباتی مشروطه از آنجائیکه بُعد ضد استبدادی بر علیه قدرت سیاسی مرکزی و بُعد ضد استحماری بر علیه ارتجاع مذهبی پر رنگتر از دو بُعد دیگر یعنی مبارزه ضد استعماری و ضد استثماری بوده است (که البته در رابطه با دو بعد مبارزه ضد استبدادی و ضد استحماری باز این بعد مبارزه ضد استبدادی بر علیه دولت مرکزی بوده که جنبه پر رنگتری داشته است)، به همین دلیل این امر باعث گردیده است تا در عرصه مبارزه ضد استبدادی با دولت مرکزی علاوه بر اینکه اصل همبستگی ملی و اجتماعی جامعه ایران مورد چالش کشیده بشود به علت کم رنگی مبارزه ضد استعماری شرایط جهت دخالت قدرتهای امپریالیستی فراهم بشود آنچنانکه گاها این دخالت امپریالیستی قدرتهای بیرونی تعیین کننده میشدند تا آنجا که منهای بست نشستن در سفارتخانههای روس و انگلیس و پذیرائی شبانه و روزی توسط رستورانهای بیابانی این سفارتخانهها بودند که اصلا پلاتفرم حرکت مبارزین را دیکته میکردند و طبیعی است که در شرایطی که خود قدرتهای برونی امپریالیستی در عرصه تقسیم بازارها جهانی با هم تضاد و کشمکش داشتند، این تضاد و کشمکش وارد جنبش مطالباتی مردم ایران نیز بشود.
آنچنانکه در خصوص تضاد بین دو جریان روحانیت فقاهتی (که یک جریان همان مشروعه خواهان تحت هژمونی شیخ فضل الله نوری بودند و جریان دیگر جریان مشروطه خواه بودند که تحت هژمونی سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبائی در شهر تهران قرار داشتند) هر کدام از سفارتهای روس و انگلیس از یکی از این دو جناح حمایت شش دانگه میکردند و تلاش میکردند تا تضاد بین خود بر سر تقسیم بازار ایران توسط تضاد دو جناح روحانیت حل کنند و این مساله نه تنها در فرایند اول مشروطیت وجود داشت بلکه تا آخر دهه قرن 13 که جنبش مشروطیت وارد فرایند جنبشهای قومی و منطقهای شد، وجود داشت چراکه در فرایند سوم جنبش مشروطه در دهه آخر قرن سیزدهم از آنجائیکه شرایط جهانی اعتلای این جنبشهای منطقهای برمیگشت به دوران جنگ بینالملل اول، با عنایت به اینکه در جنگ بینالملل اول پس از شکست امپراطوری عثمانی کشورهای فاتح امپریالیستی در این جنگ جهت جلوگیری از تکوین امپراطوری جدید اسلامی در منطقه خاورمیانه کوشیدند که کشورهای بزرگ مسلمان که شامل امپراطوری عثمانی و ایران میشدند، تجزیه کنند که البته تجزیه ایران سهم روسیه بود آنچنانکه تجزیه عثمانی سهم سه قدرت دیگر یعنی انگلیس و فرانسه و آمریکا شد.
به همین دلیل بود که اصلا در فرایند سوم پروسه جنبش مشروطه که در دهه آخر قرن سیزدهم و در سالهای پایانی جنگ بینالملل اول انجام گرفت از آنجائیکه مبارزه در این فرایند صورت منطقهای به خود گرفت و هژمونی هر بخش از جنبش سعی میکرد در چارچوب منطقه خاص خودش جنبش مطالباتی خودش را محدود کند، این امر باعث گردید تا اصل همبستگی ملی جامعه ایران توسط این جنبشهای منطقهای به چالش کشیده شود در نتیجه این امر عامل شکست این جنبشهای منطقهائی در برخورد با دولت کودتائی مرکزی شد. البته از آنجائیکه آنچنانکه فوقا مطرح کردیم سیاست تجزیه کشور در دوران پایانی جنگ اول بینالملل جزء سیاستهای امپریالیستی بود، لذا خواه یا ناخواه این استراتژی جنبشهای منطقهای در دوران پایان جنگ اول بینالمللی که باعث نفی همبستگی ملی و اجتماعی جامعه ایران شد در راستای استراتژی تجزیه طلبانه کشورهای امپریالیستی فاتح جنگ بینالملل اول قرار گرفت و قطعا اگر انقلاب اکتبر در همین زمان در روسیه پیروز نمیشد کشور ایران تحت همین جنبشهای منطقهای که از گیلان کوچک خان گرفته تا آذربایجان شیخ محمد خیابانی و خراسان کلنل پسیان و کردستان و خوزستان و غیره ادامه داشت، تجزیه میشد چراکه علت تغییر استراتژی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم انگلیس در پایان جنگ اول در خصوص تجزیه ایران تکوین اتحاد جماهیر شوروی و پیروزی انقلاب اکتبر بود که این امر باعث گردید تا جهت ایجاد دیوار آهنین در اطراف این کشور کمونیستی (به جای مناطق تجزیه شده ایران که تحت تاثیر مستقیم انقلاب اکتبر بودند) بر دولت مقتدر وابسته مرکزی تکیه کنند که مولود حاصل این تغییر استراتژی انگلیس در رابطه با ایران کودتای 1299 سید ضیاء طباطبائی و رضا خان بود که بالاخره همین کودتای و حمایت تمام عیار نظامی انگلیس از این کودتا، شرایط جهت سرکوب جنبشهای منطقهای فراهم کرد.
به هر حال در تحلیل نهائی آنچنانکه سیاست تجزیه ایران در دوران جنگ بینالملل اول قبل از پیروزی انقلاب اکتبر یک سیاست امپریالیستی بود، سیاست سرکوب جنبشهای منطقهای و مقابله با تجزیه ایران از بعد از تکوین انقلاب اکتبر نیز باز یک سیاست امپریالیستی بود، بنابراین هم اعتلای جنبشهای منطقهای دوران جنگ بینالملل اول در ایران «به صورت ناخواسته» در راستای سیاست تجزیه طلبانه امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم انگلیس قرار گرفت و هم رکود و سرکوب این جنبشها توسط رضاخان میرپنج و کودتای نظامی 1299 جز استراتژی امپریالیسم انگلیس بود.
به همین دلیل هر چند در صداقت هژمونی این جنبشهای منطقهای نمیتوان شک کرد ولی به علت همین آفت سوم پروسه فرایندی جنبش مشروطه یعنی عمده کردن مطالبات منطقهای بر مطالبات ملی و مطلق کردن مبارزه ضد استبدادی و نادیده گرفتن مبارزه ضد استعماری همراه با نادیده گرفتن همبستگی ملی در عرصه جنبشهای مطالباتی باعث گردید تا فرایند سوم پروسه جنبش مشروطه دچار شکست و بن بست کامل بشود.
البته در فرایند چهارم پروسه جنبش مشروطه تحت رهبری دکتر محمد مصدق به علت طرح شعار استراتژیک «ملی کردن صنعت نفت ایران» و عمده کردن «مبارزه ضد استعماری و رهائیبخش» این آفت سوم در مقطعی از بین رفت و مصدق در مرحله اول مبارزه رهائیبخش خود تحت لوای شعار «ملی کردن نفت ایران» کوشید حتی مبارزه ضد استبدادی خود را تحت لوای شعار «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» از کانال مبارزه ضد استعماری به انجام برساند که البته در این امر هم موفق شد بطوریکه در مرحله اول حرکتش نه تنها توانست ارتجاع مذهبی را همراه خود بکند و یا آنها را مجبور به سکوت نماید، بلکه حتی دربار رژیم کودتائی پهلوی را هم به دنبال خود کشاند تا آنجا که علاوه بر اینکه چهار مرجع حوزههای فقاهتی (که شامل سیدمحمد تقی خوانساری، صدر، کوه کمرهای و فیض میشدند) از شعار ملی کردن صنعت نفت مصدق حمایت کردند.
آنچنان این شعار مصدق طوفانی بود که بروجردی هم توان مخالفت پیدا نکرد، در نتیجه مجبور به سکوت شد و در 26 اسفند 1330 زمانی که مصدق توانست ملی شدن نفت ایران را در مجلس شورای ملی و سنا به تصویب برساند، زمانی که جورج مک گی جهت اعتراض به تصویب این قانون در مجلس به ایران آمد و مستقیم از شاه خواست تا جلو قانون ملی شدن نفت را بگیرد، شاه خطاب به مک گی گفت «ناسیونالیسم ایران تحت رهبری دکتر محمد مصدق به قدری قوی شده است که اگر من مقابل آن مقاومت کنم سیل و طوفان به راه افتاده من را هم نابود خواهد کرد» و به همین دلیل بود که فرایند چهارم پرو سه جنبش مشروطه تحت رهبری دکتر محمد مصدق آنچنان این جنبش تحت تاثیر شعار ملی کردن نفت ایران فراگیر شد که همبستگی ملی و اجتماعی جامعه ایران در فرایند چهارم پروسه جنبش مشروطه از فرایند اول و دوم و سوم پروسه مشروطه فراگیرتر شد و همین فراگیری جنبش مقاومت ملی دکتر محمد مصدق در فرایند چهارم بود که عامل موفقیت مصدق گردید.
ولی نکتهای که در همین رابطه و در همین جا طرح آن خالی از عریضه نمیباشد اینکه در مرحله دوم حرکت مصدق در سال 31 از بعد از ملی کردن صنعت نفت، از آنجائیکه دکتر محمد مصدق از آغاز معتقد بود که «با اینکه امپریالیسم تازه نفس و فاتح دو جنگ بینالملل آمریکا با ملی شدن نفت ایران مخالف است اما او میتواند در عرصه مبارزه ضد استعماری و رهائیبخش خود بین دو قدرت امپریالیستی بینالمللی آمریکا و انگلیس در رابطه با پروژه ملی کردن نفت ایران شکاف ایجاد کند» و همین امر باعث اشتباه استراتژیک دکتر محمد مصدق در مرحله دوم حرکتش از بعد از ملی کردن نفت ایران شد، چرا که این اشتباه تاکتیکی مصدق باعث گردید تا با جایگزین شدن امپریالیسم آمریکا به جای امپریالیسم انگلیس کشتیبان را سیاستی دگر پیدا کند، همین امر باعث گردید تا از مرحله بعد از فاتح شدن مصدق در خصوص ملی کردن نفت ایران با جایگزین شدن امپریالیسم تازه نفس آمریکا به جای امپریالیسم فرتوت انگلیس شرایط به ضرر مصدق در داخل و خارج تغییر کند و از آنجائیکه مصدق میکوشید تا با ایجاد شکاف بین دو امپریالیسم آمریکا و انگلیس مبارزه خود را جهت شکست امپریالیسم انگلیس با تکیه بر امپریالیسم آمریکا به انجام برساند، در نتیجه این اشتباه تاکتیکی باعث شد تا جاده جهت ورود امپریالیسم آمریکا فراهم گردد، چراکه از یک طرف دربار با هم دستی امپریالیسم آمریکا بستر کودتای نظامی بر علیه مصدق را هموار کرد و از طرف دیگر وحدت درون خلقی (با تحریک خارجی توسط ارتجاع مذهبی تحت هژمونی کاشانی و حمایت حوزههای فقاهتی تحت هژمونی بروجردی از کاشانی) به هم استراتژی ضد جریان خورد.
البته مخالفتهای اپورتونیستی بقائی و مکی هم به این آتش دامن زد تا آنجا که بالاخره تحت لوای کودتای 28 مرداد توسط «دربار – امپریالیسم آمریکا و ارتجاع مذهبی» مصدق شکست خورد و دربار و ارتجاع مذهبی و امپریالیسم پیروز شدند و به همین ترتیب بود که پروسه جنبش مشروطه برای بار دوم به محاق و رکود رفت و تا سال 42 - 40 که فرایند پنجم پروسه جنبش مشروطه با ورود خمینی به عرصه سیاست تکوین پیدا کرد، برای مدت استراتژی ضد جریان 8 سال دیگر جنبش مشروطه در محاق و رکود قرار گرفت.
در فرایند پنجم پروسه جنبش مشروطه تحت رهبری خمینی همه چیز تغییر کرد چراکه خمینی که تا سال 42 و در کتاب «کشف الاسرار» خودش طرفدار مشروطه خواهان میدانست و از خط مدرس حمایت میکرد از بعد از مرگ بروجردی و برخوردهائی که شاه با حمایت از حکیم در نجف جهت انتقال مرجعیت از ایران به عراق در موضوع تعیین جانشین بروجردی کرد، در رابطه با مشروطه تغییر رویکرد داد چراکه آن برخورد شاه، خمینی را در موضع رودروئی با دربار قرار داد و از آنجائیکه شاه مترصد فرصتی بود تا با مرگ بروجردی رفرم تحمیلی دولت کندی و حزب دموکرات آمریکا در ایران عملیاتی نماید، از آنجائیکه در سر لوحه آن رفرم آزادی زنان و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان ایران قرار داشت، لذا شاه تحت لوای اعطای حق شرکت زنان در انتخابات انجمنهای ایالتی ولایتی در سال 41 استارت این رفرم را زد.
در نتیجه همین اعطای حق رای به زنان در انتخابات انجمنهای ایالتی ولایتی بود که باعث گردید تا خمینی با عَلم کردن حوزههای فقاهتی داخلی در برابر دربار شاه فاز سیاسی خود را آغاز کند و لذا از اینجا بود که فرایند پنجم پرو سه جنبش مشروطه تحت هژمونی خمینی تکوین پیدا کرد. اما نکته قابل توجه در این رابطه اینکه از مرحلهای که خمینی سکاندار این فرایند شد از آنجائیکه نسبت به تقسیم قدرت توسط دربار از بعد از مرگ بروجردی نا امید گردید، از موضع رویکرد مشروطه طلبی قبلی خود تغییر جهت داد و با پوشیدن لباس شیخ فضل الله نوری، رویکرد مشروعه خواهی شیخ فضل الله نوری را جایگزین رویکرد قبلی خود کرد و در راستای عملیاتی کردن شعار شکست خورده مشروعه شیخ فضل الله نوری، کوشید تئوری ولایت فقیه خود را از بعد از سرکوب قیام 15 خرداد و تبعید به نجف در سال 1348 تدوین نماید.
بدین ترتیب بود که با تغییر موضع خمینی از مشروطه مدرس به مشروعه شیخ فضل الله نوری فرایند پنجم پروسه جنبش مشروطه دچار یک تحول کیفی به راست شد آنچنانکه از سال 41 - 42 به بعد تا امروز این شعار مشروعه خواهی شیخ فضل الله نوری است که بر پروسه جنبش مشروطه حاکم میباشد و با این انحراف تاریخی جنبش مشروطه بود که از سال 41 - 42 تا امروز هر چه پیش میرویم فاصلهای بس عمیق بین اهداف و شعارها و مولفههای مبارزه مشروعه خواهان حاکم با مشروطه طلبان فرایند اول و دوم و استراتژی ضد جریان سوم و چهارم بوجود میآید. آیا این پرو سه جایگزینی مشروعه خواهی شیخ فضل الله – خمینی ادامه پیدا میکند یا اینکه در فرایند هفتم باز این مشروطه خواهی است که بر مشروعه خواهی شیخ فضل الله – خمینی چیره خواهد شد؟ برای پاسخ به این سوال دوران ساز و سترگ باید منتظر آینده بنشینیم.
«تولیدات نیابتی» جدیدترین شیوه هالیوود برای پیگیری استراتژی «ایران هراسی»
سینماپرس: سینمایی محصول کشور قزاقستان به نام «تومیریس» علیه تاریخ ایران و کوروش کبیر است.
به گزارش سینماپرس، حق پخش فیلم سینمایی «تومیریس» محصول کشور قزاقستان توسط آمریکا خریداری شده است.
کمپانیهای سینمایی غربی در سالهای اخیر فعالیتهای زیادی را در حوزه ایرانهراسی و تضعیف تاریخ و فرهنگ ایرانی انجام دادهاند و یکی از اصلیترین شگردهای آنان ساخت فیلمهای تاریخی بوده است که نمونه مطرح و مهم آن فیلم ۳۰۰ بود. اما فعالیتهایی از این قبیل تنها در استدیوهای کالیفرنیا و هالیوود ادامه پیدا نکرد بلکه در دوسال قبل در استدیوهای آلماتی قزاقستان فیلم جعلی دیگری با عنوان تومیریس ساخته شد که در آن لشگرکشی تومیریس علیه کوروش و شکست آن به تصویر کشیده شده است.
فیلم تومیریس که با همکاری صریح و آشکار دختر رئیس جمهور قزاقستان یعنی آلیا نظر بایف ساخته شده است که برخی از رسانههای قزاقستان وی را به رانتخواری و فساد مالی متهم کردهاند. همینطور برخی از منتقدین سینمایی قزاقستان مانند تولیگین بایتوکینوف خبرنگار و منتقد فیلم معتقدند که این فیلم، ویدئو تبلیغاتی بسیار گران برای کارزار انتخاباتی دریغا نظربایوا (دختر نظربایف رییس جمهور قزاقستان) است.
حالا امروز ورایتی این خبر را منتشر کرده است که شرکت سینمایی Well Go حق توزیع فیلم سینمایی تومیریس را خریداری کرده است.
این فیلم محصول استدیوهای قزاقستانی و ساتا فیلم (شرکت سینمایی واقع در آلماتی قزاقستان) است که درباره قابل متحد و توانای تومیریس است که برای دفع پادشاه ایران خلق کرده است. به باور برخی از مورخین این پادشاه توانست کوروش را در جنگی شکست دهد.
آلمیرا تورسین نقش تومیریس را به همراه عادل آخمتوف و آیزان لایت بازیگران این فیلمند.
نمایی از تومیریس
آکان ساتایف این فیلم را کارگردانی کرده است که در اکتبر در این کشور اکران شد و عنوان یکی از پرخرجترین فیلمهای تاریخ سینمایی این کشور عنوان شد.
گری همیلتون مدیر شرکت آرکلایت هالیوودی از اینکه فیلمی ضدایرانی را خریدار کرده است بسیار خوشحال است و گفته است که ما خوشحالیم که در دنیایی زندگی میکنیم که هنوز میل عظیمی برای داستان واقعی زندگی زنان قدرتمند وجود دارد زنانی که داستانشان باید گفته شود.
درباره روایت تاریخی فیلم حرف و حدیث بسیار است اما آنچه که مشخص است سازندگان این فیلم در تلاش بودهاند که این فیلم را بر اساس روایت هرودوت مورخ یونانی این فیلم را بسازند. کارگردان این فیلم زمانی که تیزر این فیلم ساخته و منتشر شد در صفحه شخصی خود نوشت که بسیاری از ایرانیان از اینکه این فیلم را ساختیم نارحتند و به آن انتقاد دارند. اما مبنای ساخت فیلم نظر هرودوت بوده است که همه عالم او را قبول دارند.
این گفته ساتایف در حالی است که تمام روایتهای هرودوت قابل تکیه نیست و همین داستان جنگ میان کورورش و تومیریس نیز توسط مورخین گوناگون نقل قولهای متفاوتی را دارد تا جایی که خود هرودوت نیز گفته است که از بابت روایت داستان کوروش کاملاً مطمئن نیست. مثلاً برس کلدانی یونانی، برخلاف هرودوت معتقد است که کوروش نه در جنگ با تومیریس، بلکه در نبرد با قوم داها کشته شده است. یا کتسیاس، پزشک و مورخ یونانی دیگر مورخی است که گفته های او مورد بررسی تاریخ دانان قرار می گیرد. وی درباره مرگ کوروش گفته است که او با قومی به نام دِربیک به جنگ برخاست و در حین جنگ از روی اسبش بر زمین افتاد و یکی از لشگریان دربیک، با نیزهای که به پایش میزند او را مجروح میکند. گفته شده که پس از این اتفاق، آمورگس (پادشاه سکائیها) به کمک سپاه ایران آمده و در نهایت دربیکها در جنگ مغلوب میشوند. اما کوروش به دلیل میزان شدت جراحات وارده پس از اینکه «کمبوجیه» را به عنوان جانشین خود انتخاب میکند، از دنیا میرود.
پوستر فیلم تومیریس
در هر حال جدای از تحریفات تاریخی بسیار زیادی که معلوم نیست کدام درست است، ساخت فیلمی علیه تاریخ، مردم و تمدن ایران در سالهای بعد از انقلاب تا به امروز با جدیت بیشتری دنبال شده است. مجلس شورای اسلامی در دورههای قبل تنها با طرح مدعیاتی گفته بود که قرار است تا با فعالیتهای حقوقی و سیاسی در مقابل این اقدامات هالیوودی بایستند اما تنها شعار آن داده شد. امیدواریم مجلس تازهکار فعلی بتواند این مدعیات را پاسخی مناسب دهد و از سوی دیگر سینماگران ایرانی نیز با ساخت فیلمهای قدرتمند و جذاب از تاریخ چندید هزارساله ایران و تمدن باشکوه آن دفاع کنند.
دمپر ضد آتش چیست؟ | بررسی کاربرد دمپر ضد آتش
با گسترش و تولید ابزارهای متنوع برای کنترل و مهار کردن آتش سوزی، یکی از نمونه هایی که میتواند تأثیرات بالقوه ای در این امر داشته باشد دمپر ضد حریق است. در جواب به سؤالاتی متداول مانند: دمپر ضد آتش چیست؟ باید گفت که این محصول در حقیقت یک صفحه عمودی و فلزی است که برای کنترل کردن آتش، در کانالهای تهویه هوا تعبیه میگردد. دمپر ضد آتش شامل مدلهای متعددی میشود که هر کدام از آنها ویژگی بخصوصی دارند و در موقعیتهای متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرند.
دمپرها به طور کلی جهت کنترل و تهویه هوا و به منظور سرمایش و گرمایش محیط مورد استفاده قرار می گیرند. فایر دمپر نیز گونه ای از دمپرها است که به منظور مهار آتش و انتقال دودهای مضر درون محیط به بیرون طراحی و ساخته شده است. در ادامه با توجه به محیط های مختلف به بررسی انواع فایر دمپر می پردازیم.
همان طور که از نام این دمپر مشخص است؛ هدف از به کارگیری آن مهار آتش محسوب می شود. این نوع دمپر به عنوان نوعی استراتژی کنترل آتش، بین دیوارهای جداکننده آتش قرار می گیرند. اگر اطلاعاتی در مورد دمپر ندارید مقاله ” دمپر چیست ” , ” دمپر دود چیست “ مطالعه کنید.
لازم به ذکر است که معمولاً بخش های مختلف این دمپر همچون قاب و پرهها از ورق استیل یا گالوانیزه ساخته شده و دارای ضخامتی در حدود ۲ میلی متر است.
عملکرد دمپر آتش (فایر دمپر)
درون دمپر آتش دو قطعه مسی متصل به هم وجود دارد که فیوز نامیده میشود. وظیفه اصلی این فیوز، کنترل و مهار آتش و عدم سرایت به نواحی دیگر است. در صورت بروز آتش سوزی و ورود آتش به درون کانال هوا و افزایش دما به بیش از ۷۵ درجه، ماده ای که بین دو قطعه مسی وجود دارد، ذوب می گردد. در نتیجه دو قطعه مسی به هم متصل شده و موجب بسته شدن پره های دمپر میشود. این کار از ورود دود و آتش به دیگر بخش ها جلوگیری می کند. شایان ذکر است که در بعضی از دمپرها دو فنر طراحی و جای گذاری شده است تا هنگام بروز آتش سوزی واکنش سریع تری از خود نشان دهد.
عموماً تمامی بخش های فایر دمپر نظیر فنر، قاب و پره ها از ورق استیل گالوانیزه با ضخامت حدود ۲ میلی متر ساخته می شود که سبب استحکام و مقاومت بیشتر دمپر در برابر حرارت بالا و زنگ زدگی می شود.
انواع فایر دمپر
فایر دمپرها در دو نوع فیوزی و موتوری ساخته می شوند که هر یک از آنها را در قسمت زیر توضیح خواهیم داد:
فایر دمپر فیوزی:
فیوز تعبیه شده در این دمپر سبب شده تا با هر نوع افزایش دما درون کانال (بیش از ۷۵ درجه)، فیوز فعال شده و در نتیجه پره های دمپر بسته خواهد شد. این امر در نهایت موجب جلوگیری از پیش روی آتش به دیگر بخش ها می شود.
فایر دمپر موتوری:
دمپرهای ضد آتش موتوری کارایی بهتری را به خود اختصاص میدهند. این دستگاه ها به سیستم برقی اطفای حریق ساختمان متصل میشوند؛ هنگامی که دود به سیستم های ضد حریق ساختمان برسد سیگنال برقی به تمامی دستگاه ها فرستاده شده و همگی آنها را به صورت همزمان فعال میکند. این دسته از دمپرها به دلیل کارایی راحت و ساده از محبوبیت بسیار بیشتری در میان نمونههای مشابه برخوردار هستند. لازم به ذکر است که اصولاً استفاده از یک دمپر در ساختمان جوابگوی نیازتان نخواهد بود؛ اگر میخواهید نتیجه مطلوبی را در خصوص اطفای حریق شاهد باشید میبایست در مکانهای ضروری و مهم از این دستگاهها بهرهمند شوید. فراموش نکنید که مشورت با افراد متخصص و نصابهای ماهر در این موضوع بسیار حائز اهمیت است.
کنترل مسیر هوای بین دو محیط در این دمپر از طریق موتور الکتریکی موجود در آن انجام می شود. درون این دمپر سنسورهای حرارت سنج قرار داده شده است.
تا در هنگام بروز حریق و افزایش دما، موتور الکتریکی فعال شده و موجب بسته شدن پره ها شود. این امر در کاهش احتمال پیش روی آتش به دیگر فضاهای موجود بسیار مؤثر است.
قابل ذکر است که ظرفیت دمایی این دمپر به میزان ۲۵۰ درجه سانتی گراد برای مدت زمان ۱۸۰ دقیقه (سه ساعت) است. با توجه به گستردگی کاربرد انواع فایر دمپر موتوری می توان به مدل های زیر اشاره کرد:
- فایر دمپر پره موازی فیوزی با بلبرینگ
- فایر دمپر پره موازی موتوری
- فایر دمپر با تبدیل گرد
- فایر دمپر کرکره ای
وظایف فایر دمپر ها
همواره در طراحی و راه اندازه سیستم های تهویه و کانال کشی باید تدابیری اندیشیده شود تا در هنگام بروز حریق، جریان هوای درون محیط و کانال به سرعت قطع شود.
در این خصوص یک ساختمان یا پارکینگ را به چند بخش مختلف تقسیم نموده و در هر قسمت یک فایر دمپر نصب می کنند. با این اقدام مهم می توان در صورت وقوع آتش سوزی از انتقال آتش به وسیله سیستم های تهویه و کانال ها جلوگیری کرد.
لازم به ذکر است که با توجه به انواع فایر دمپر باید از نوع مناسب با ابعاد و اندازه مشخص نسبت به محیط استفاده کرد. تا با قرارگیری مناسب در سیستم تهویه و کانال کشی به تأمین ایمنی افراد و ساختمان کمک کند.
نهنگهای بازار چگونه سرمایهها را میبلعند ؟
در این مقاله از اصطلاحات رایج در بازار معاملات ارزهای دیجیتال و تریدینگ استفاده شده است، میتوانید با مراجعه به واژه نامه اصطلاحات ارزهای دیجیتال، با این کلمات بیشتر آشنا شوید.
احتمالا تصویری که اکنون از نهنگ در ذهن شما پدیدار شده، تصویر یک شخصیت کارتونی دوست داشتنی در انیمیشن های والت دیزنی است؛ یک موجود بزرگ و بامزه شبیه به تصویر زیر که آرام شنا میکند و شخصیت مهربانی دارد.
خب، باید بگویم که در واقعیت یک مقدار این تصویر متفاوتتر است!
نهنگها، شکارچیان بسیار باهوشی هستند و گاهی به صورت گروهی به شکار میروند. بعضی از آنها، ماهیها و فکهای کوچک را صید میکنند و برای این کار، تاکتیک های هوشمندانهای را به کار میگیرند. از این رو بهتر است همواره مراقب نهنگ های در کمین باشید ! مخصوصا در بازار ارزهای دیجیتال…
اکنون به تاکتیکهایی میپردازیم که نهنگ ها در بازار ارزهای دیجیتال از آن استفاده می کنند. در این قسمت درباره این توضیح داده خواهد شد که چرا گاهی اوقات درست زمانی که انتظارش را نداشتید، قیمتها دچار نوسان میشوند و برعکس:
پامپ و دامپ
یکی از رایج ترین روش نهنگها، تاکتیک پامپ و دامپ است. نهنگها آنقدری سرمایه دارند که بتوانند قیمت سهام، کوین، یا توکن را به صورت تصاعدی افزایش بدهند یا به اصطلاح «پامپ» کنند. به دلیلی که در صرافی ارزهای دیجیتال هیچگونه محدودیتی وجود ندارد، انجام این کار امکان پذیر است؛ مخصوصا در ارزهای کوچکتر که در آنها ارزش کل بازار نهایتا ۱ میلیارد دلار است و آینده روشنی دارند.
این تاکتیک ساده است؛ یک نهنگ یا گروهی از نهنگ ها خرید های بزرگ انجام میدهند. این کار منجر به افزایش بسیار زیاد قیمت میشود که در نمودارهای شمعدانی با نوارهای سبز رنگ و بزرگ نمایش داده میشوند.
گاهی اوقات این میزان از خرید به مرور کم میشود. نکته ای که در این میان میتوان به آن اشاره کرد این است که میزان افزایش قیمت همواره بالاست و مورد توجه واقع میشود. معمولا در این مواقع، کانال های تلگرامی و سایت های خبری رسانه ها و پر از تصاویر و میمهای موشک و ماه از آن ارز میشود.
با بالا رفتن قیمت ها، پول بیشتری جذب میشود. به این شرایط اصطلاحا ترس از دست دادن (Fear of Missing Out) یا سندروم FOMO اطلاق میشود. فومو سبب نگرانی شدید در فرد شده که مبادا فرصتی برای برقراری ارتباط اجتماعی، تجربهای بی نظیر، سرمایه گذاری سودآور یا سایر اتفاقات خوشایند را از دست بدهد. بنابرین، به موجب وجود این حس در افراد، قیمت ها بالاتر میروند و رشدِ نمایی پیدا میکنند.
هر زمان که مقدار پول برای دامپ کافی باشد، نهنگ ها این کار را شروع میکنند و موج بزرگی از تغییرات را به وجود میآورند. این موج افراد زیادی را به این فکر وا میدارد که حتما این افت قیمت موقتی است و نباید فرصت سرمایه گذاری را از دست داد! از این رو با سرمایه گذاری بیشتر، سود بیشتر عاید نهنگ ها میشود.
در طول این موج، نهنگ ها تا میتوانند شکار میکنند و زمانی که این موج بخوابد و دریای سرمایه گذاری آرام بگیرد؛ نهنگ ها خیلی آهسته صحنه را ترک میکنند. سرمایه گذاران بد اقبالی که طعمه توهم «بالاترین قیمت تاریخ» شدند، همانطور بهت زده باقی میمانند. این موضوع ممکن است اعتماد در یک زنجیره را خدشه دار کند. اما، به خاطر داشته باشید که استراتژی هایی از این قبیل اغلب در زنجیره های هدفمند موفق هستند.
این استراتژی اخیرا در ارز Neblio که ارزش کل بازار پایینی دارد، کارساز بوده است. پامپ و دامپ همیشه بعد از رویداد خاصی رخ میدهد. این رویداد در مورد Neblio آپدیت dev-4 بود.
به تصویر زیر نگاه کنید، قیمت ها به مدت دو روز پامپ شدهاند و موجی که ایجاد شده کاملا مشهود است. نوارهای بزرگی که طی پامپ صورت گرفتهاند را میبینید؟
نکته دومی که اینجا وجود دارد این است که قیمت در آخر به ۶۵ دلار رسید و برخی از افراد با این قیمت خرید کردند. همانطور که مشاهده میکنید، نهنگ ها حاشیه قیمتی خوبی را برای دامپ ایجاد کردهاند.
خوشبختانه بخش امیدوار کنندهای نیز هست؛ پول سرمایه گذارانی که در زمان «بالاترین قیمت» خرید کردند و توکنهایشان را نگه داشته اند، قابل برگشت است. اگر یکی دو روز قبل از این ماجرا را بررسی کنید، رخ دادن این اتفاقات برایتان اثبات میشود. Neblio تنها زنجیرهای بود که در مقایسه با دلار ثبات بیشتری از خود نشان داد. این استثنا است. یعنی، دارندگان Neblio حسابی به این زنجیره اعتماد دارند و به آسانی آن را نمی فروشند؛ حتی زمانی که اوضاع پیچیده باشد.
طی این جریان به اصطلاح از در و دیوار کانال تلگرامی این ارز، گیف های This is Sparta میبارید. نفروختن و مقاومت در چنین شرایطی واقعا تحسین برانگیز است و اصلا کار سادهای نیست.
استراتژی دیوار فروش
یکی از تدابیری که نهنگ ها برای بلعیدن سرمایه در بازار اندیشیده اند، «ایجاد سل وال» است. لازمه آن، در اختیار داشتن سرمایه زیاد و همچنین بهرهمندی از اطلاعات کافی در رابطه با بازار است. این استراتژی معمولا در مورد ارزهایی کارساز است که مطمئنا در آیندهی نزدیک ارزش آنها چند برابر رشد پیدا میکند. در اینجا آینده نزدیک به معنی چند ماه است. نهنگهایی که از این روش استفاده میکنند، همواره به اطلاعات داخلی دسترسی دارند و پیش از آنکه کل بازار بداند؛ متوجه تغییرات آن میشوند.
اما یک سوال. نهنگ ها از چه راهی سود میکنند؟ نهنگ ها، ارزهای ارزان قیمت میخرند، آنها را نگه میدارند و از همین راه سود میکنند. هر چقدر موقعیتشان بهتر باشد، بیشتر میتوانند قیمت ها را دست کاری کنند. روش انجام این کار به این صورت است که قیمتها به صورت تصنعی پایین نگه داشته میشوند.
یک سوال دیگر، چطور این کار را انجام میدهند؟ برای این منظور، نهنگها دیوار (sell wall) کلانی را ایجاد می کنند. این موضوع به خوبی در نمودار عمق بازار قابل مشاهده است. سل وال قیمت را پایین میکشد. یک نکته مهم که در اینجا میتوان به آن اشاره کرد این است که به دنبال یک اتفاق بخصوص قیمت ها همانطور ثابت میمانند و بالا نمیروند. این موضوع سرمایهداران را نگران کرده و آنها را به فروش، آن هم با پایین ترین قیمت ممکن ترغیب میکند. نهنگ ها هم از فرصتی که پیش آمده برای خرید استفاده میکنند.
همزمان با منتشر شدن این خبر، سل وال ها برداشته میشوند. حتما با مفهوم (Surge price) یا قیمت نوسانی آشنا هستید؛ یعنی زمانی استراتژی ضد جریان که مطابق با بالا رفتن تقاضا، هزینه نیز افزایش پیدا کند. از این رو، با برداشته شدن سل وال موج قیمتی بزرگی در بازار بلند میشود و کانال ها شروع میکنند به ارسال تصاویر و میمهای لامبورگینی و ماه!
وقتی که حاشیه قیمتی به اندازه کافی گسترش پیدا کرد، نهنگ ها دامپ کردن را آغاز میکنند. پس، این روش هم در نهایت به پامپ و دامپ ختم میشود. از آنجا که نهنگ ها سرمایه زیادی در دست دارند، میتوانند مدت ها این کار را ادامه دهند.
VeChain برای این روش مثال خوبی است و معمولا سلوال های بزرگی دارد که هفته ها طول میکشند. قیمت آن خیلی افزایش پیدا نمیکند و ارتباط چندانی با قیمت واقعی بازار ندارد. این سل وال ها در تصویر زیر قابل مشاهده هستند.
گاهی اوقات این دیوارها برای مدت کوتاهی برداشته میشوند. در این حین، قیمت ها در بازار طی یک بازه زمانی کوتاه افزایش پیدا میکنند. همانطور که مشاهده میکنید، حتی اگر قیمتها در بازار سقوط کنند هم سل وال بناء میشود.
یک مساله خوب هم این است که از راه سرمایه گذاری های بزرگ هم میتوانید سود ببرید. ارزش آنچه روی آن سرمایه گذاری میکنید، طی زمان بالا میرود و اگر همانطور دست نخورده باقی بماند، سودآور خواهد بود. احتمالا اینطور که از قراردادهای دولتی، فناوری امیدوار کننده، و غیره پیداست، VeChainسود بالاتری دارد. اگر واقعا معلوم شود که دولت چین کاملا از VeChainپشتیبانی میکند؛ امسال، سال پر ماجرایی خواهد بود. شاید VeChainسود آورترین سرمایه گذاری امسال باشد، اما مثل همیشه؛ باید منتظر بمانیم و ببینیم چه پیش میآید. هنور هیچچیز قطعی نیست.
فریب بازار با حملههای کوتاه مدت
اگر ارزش کل بازار یک ارز بیشتر از پانصد میلیون دلار باشد و پیش بینی بشود که این میزان در آینده نزدیک به یک تریلیون میرسد، سر و کله نهنگ ها پیدا خواهد شد! در اینجا، بانکها و صندوق های پوشش ریسک نقش بزرگی دارند، هر چند این موضوع را انکار کنند. این عوامل برای اینکه بازار را فریب بدهند به اندازه کافی سرمایه دارند. تاثیر این عوامل در بازارهای دیگر چندان کم نبوده است، و بازار ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیست! دراینباره مطالعه کتاب (Flash Boys) توصیه میشود.
ارزهای دیجیتال از ضوابط قانونی خاصی پیروی نمیکنند. این مساله عمدتا یکی از ویژگی های مثبت آن بشمار میرود، با این حال مسیر نهنگ ها به واسطه وجود این ویژگی هموار میشود. همه ما میدانیم که بازار ارزهای دیجیتال هر چند وقت یکبار اصلاح میشود. یعنی برای مدت کوتاهی روند بازار تغییر میکند.
اخیرا بیت کوین شاهد کاهش شدید قیمت بوده است و به دنبال آن قیمت تمام آلتکوینها نیز افت پیدا کرده است. این ماجرا حتی سرمایهگذاران حرفهای را نیز نگران کرد. طی اصلاح ماه دسامبر، ارزش بیت کوین به مقادیر بیسابقه ای کاهش یافت. این مساله FUD (ترس، شک و تردید) زیادی را به وجود آورد؛ محدودیت بیت کوین در چین، تیترهای خبری تکان دهنده درباره پایان عصر ارزهای دیجیتال و …
در اینباره نمی توان با قاطعیت اظهار نظر کرد. گفته میشود که تغییرات اخیر در نتیجه بازارهای آتی بیت کوین ایجاد شده است. اما از آنجایی که شایعات بسیاری پیرامون ارزهای دیجیتال وجود دارد، نمی توانیم در این باره مطمئن باشیم. اما مدتی بعد این شایعات به حقیقت پیوست. این بازارها به نوعی تاریخ انقضا داشتند و «دقیقا» زمانی که این تاریخ گذشت، بازار ارزهای دیجیتال رشد پیدا کرد. در تریدینگ هیچ چیز تصادفی نیست؛ به هیچ عنوان چیزی تصادفی به کسی فروخته نمیشود و همیشه پشت هر ترید، دلیل محکمی وجود دارد. دلیلی که در اینجا مطرح میشود مقدار سود روی ۱۵۰۰۰ قرارداد آتیِ بیت کوین/ دلار است. بنابراین، نهنگ ها قیمت بیت کوین را به صورت ساختگی کاهش دادند و با این کار میزان سود خود را بالا بردند.
سال جاری شاهد نوسانات قیمتی سنگینی خواهد بود. از این رو، باید گفت که مثل همیشه احتیاط شرط جدایی ناپذیر سرمایه گذاری است. همچنین، لازم است حسابی دل و جرأت به خرج بدهید!
فراموش نکنید که هر کسی، هر چقدر هم که در سرمایه گذاری کار کشته و حرفه ای باشد؛ ممکن است یکروز اشتباه کند.
پامپ و دامپ؛ قماری در دنیای ارز دیجیتال
معنی Pump and dump پامپ و دامپ چیست و چه کاربردی دارد؟
پامپ و دامپ (Pump and Dump) یا به فارسی بالا ببر و بفروش، را می توان مانند یک واگن در یک چرخ و فلک در نظر گرفت، که روی بالا و پایین رفتن قیمت ارز های دیجیتال و بسیاری دیگر از بازار های مشابه اقتصادی، تاثیر می گذارد. همانطور که می دانید، مردم تعیین کننده قیمت ارز های دیجیتال مثل بیت کوین هستند و تاثیر گذاری آنهاست که یک ارز دیجیتال را به رشد قیمتی بالا و چشمگیر یا افت قابل توجه می رساند.
این نقطه مهم و قوتی است که برای برخی از افراد سودجو به عنوان یک اهرم جهت کسب سود بیشتر در نظر گرفته می شود. آنها می توانند با استراتژی های خود در مقوله پامپ و دامپ به سود زیاد برسند و قیمت ارز های دیجیتال را به واسطه هجمه و اخبار دروغ یا تبلیغ های مکرر تغییر دهند. نمونه مشابه پامپ و دامپ را زیاد دیده اید، ولی در حوزه رمز ارز های دیجیتال این موضوع در عین تشابه تا حدی با جزئیات دقیق تر همراه است که در این مقاله ارز دیجیتال به آنها خواهیم پرداخت.
پامپ و دامپ چگونه اتفاق می افتد؟
پروسه پامپ را می توانید مانند بالا تر رفتن همان واگن داخل یک چرخ و فلک در استراتژی ضد جریان نظر بگیرید. اما چه چیزی نقش نیروی محرکه آن را بازی می کند؟ در واقع، افراد سودجویی که سعی می کنند با خرید مقدار زیادی ارز دیجیتال درست در زمانی که ارزش چندانی ندارند و اصطلاحا در کف قیمت هستند، و سپس با تبلیغات فراوان و ارائه هجمه فیک سعی می کنند بقیه را نیز به خرید ترغیب کنند. این پروسه می تواند زمان بر باشد تا افراد به میزان سودی که می خواهند برسند. هنگامی که ارزش ارز مورد نظر به هدف این افراد رسید، آنها فروش آنچه در اختیار دارند را آغاز می کنند.
اگر تصور کنید که مردم و کلیه افرادی که تعیین کننده ارزش یک ارز دیجیتال هستند پس از این روند با فروش ارز مورد نظر مواجه شوند چه می کنند؟ آنها هم به فروش روی می آورند. همین مسئله باعث افت ارزش ارز دیجیتال مورد نظر می شود و آنهایی که از قافله فروش جا مانده اند ضرر خواهند کرد. اصولا، همان افرادی که با تبلیغات زیاد به هدف خود رسیده اند، برندگان اصلی این قائله در روند پامپ می شوند. مابقی داستان هم قابل حدس است.
دامپ طرف دیگر ماجرای پامپ است. یعنی آن زمانی که افراد زیادی تصمیم به فروش ارز خود می گیرند. این کار باعث افت ارزش ارز و بازار آن می شود و قیمت ارز مورد نظر پایین خواهد آمد. این حالت، فضا را برای آن دسته از کسانی که می خواهند با قیمت کم یک ارز را بخرند، باز می کند.
در این بین، تنها افرادی که اطلاعات کافی در مورد این هجمه ها و اشتباهات تکراری ندارند، ضرر می کنند. در اصل اینجا واگن چرخ و فلک ما پایین است و آن هایی که از این استراتژی خوب سر در می آورند سوارش می شوند تا به اوج برسند.
شیوه کسب سود در حالت پامپ و دامپ برای بسیاری از افراد سرمایه گذار با وجدان و وظیفه شناس یک حرکت غیر اخلاقی به حساب می آید. از این رو، آنها همیشه توصیه می کنند تا درگیر این هجمه ها نشوید و با بررسی اطلاعات و اخبار به روز اقدامی را انجام دهید. این هم به کاربران کم تجربه تر کمک می کند تا در این بازار ضرر نکنند و هم دست سودجویان را برای این شیوه کسب درآمد باز نخواهد گذاشت. شما در نمودار زیر می توانید این اوج و افت قیمت را به عینه مشاهده کنید.
پامپ و دامپ چقدر طول می کشند؟
طی شدن روند افت و یا افزایش قیمت یک ارز دیجیتال زمان بر است. همانطور که اشاره کردیم، شخص یا اشخاصی که برای این دست پروژه ها استراتژی خاصی را در نظر می گیرند و تبلیغات انجام می دهند، با هدف دریافت نتیجه بلند مدت به سراغ آن می روند.
بنابراین نمی توان یک زمان واحد برای به نتیجه رسیدن آنها در نظر گرفت. برخی از آنها ممکن است تنها چند ساعت طول بکشند و برخی دیگر ماه ها زمان می برد. این دست مفاهیم به طور قطع به یک هدف مشخص و از قبل تعیین شده نیاز دارد که براساس آن می توان تبلیغات یا هجمه هایی را در فضای مجازی یا تبلیغات سنتی ایجاد نمود و اکثریت افراد فعال یا ناآشنا با آن را درگیر نمود.
چگونه دامپ و پامپ ایجاد می شود؟
افراد تاثیر گذار اولین و مهمترین بازیگران در این دست طرح ها هستند. یک نمونه واضح و آشکار در این رابطه وجود دارد. در سال 2018، طرح پامپ و دامپ 17 مرتبه انجام شدند و به واسطه این طرح ها، افراد موثر و مهم پشت سر آنها به سود قابل توجهی رسیدند. بسیاری از شرکت های معروف مثل Cloak Coin در یکی از این طرح ها نقش بسزایی داشت و از طریق بستر های سوشال مدیا توانسته بود زمان فروش و سوددهی را به کاربران و دنبال کنندگان خود اعلام کند.
پیدا کردن تشابهات متعددی مثل این مورد چندان سخت نیست. از این رو، اگر چنین پیام ها و تبلیغاتی پیدا کردید، با یک جستجو ساده می توانید متوجه شوید که یک سری تبلیغات بی پایه و اساس است که برای افراد موثر و فعال در این زمینه سودآوری دارد و آنهایی که در جایگاه های پایین تر قرار دارند، نمی توانند شانس چندانی داشته باشند.
در برخی موارد هم ردی از دامپ یا پامپ بودن طرح مورد نظر مانند مورد گفته شده وجود ندارد و تشخیص دادن این مدل طرح ها کمی سخت است. این موضوع از این نظر پیچیده است که بسیاری از کارفرمایان شرکت های ارزهای رمزنگاری به دلیل کوچک بودن و محدود بودن در یک طیف خاص می توانند در پی سود جویی به واسطه این طرح ها برآیند.
از این رو، دستکاری کردن و وارد کردن هجمه و هیجان مضاعف برای آنها چندان پیچیده نیست و تنها به یک برنامه ریزی مشخص نیاز دارد. آنها به این واسطه به راحتی می توانند وارد طرح پامپ شوند و بعد کار را به مرحله دامپ برسانند.
منظور از بازیکنان اصلی در این دو طرح چیست؟
بازیکنان اصلی در این رقابت و این طرح چند دسته از افراد هستند. گروه تریدر ها، ترویج دهنده ها در کنار تریدر ها و سرمایه گذار ها!
دسته اول یعنی تریدر ها و ترویج دهنده ها بازی دهندگان گروه دوم هستند یعنی تریدر ها و سرمایه گذار ها. آنها اولین افرادی هستند که از طرح های دامپ و پامپ خبر دارند و یک هدف مشخص را دنبال می کنند؛ یعنی همان هدفی که می تواند چند ساعت تا چند ماه طول بکشد تا نتیجه بدهد.
بیشترین نفوذ و بیشترین توجه افراد ترویج دهنده سمت کسانی است که تجربه کافی در این زمینه را ندارند و به تازگی وارد حوزه سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال شده اند. پس به سمت آنها می روند و با تبلیغات و ارائه اطلاعات سعی در تشویق آنها به طرح مورد نظرشان دارند. این دسته افراد که تجربه کافی در این رابطه را ندارند، همواره تلاش می کنند تا براساس راهنمایی ترویج دهندگان کارهایی را انجام دهند (چون آنها را متخصص می دانند) و نتیجه نهایی هم قابل حدس است!
شما می توانید در تصویر زیر مراحل پامپ و دامپ را در سه مرحله کنار هم مشاهده کنید تا دید بهتری راجع به این دو طرح پیدا کنید. البته نباید این نکته را دست کم گرفت که ترویج دهندگان طرح پامپ می توانند چندین نفر متعلق به یک گروه باشند و مروج مورد نظر لزوما یک شخص یکتا که به تنهایی فعالیت می کند، نیست.
نشانه های وجود طرح پامپ
پامپ را اگر مانند یک بیماری تصور کنیم که می تواند دامن افراد زیادی را گرفته و آنها را درگیر ضرر و زیان نهایی خود کند، می توانیم برای آن نشانه هایی تعیین کنیم که تقریبا در هر پروژه بزرگ و وسیع یکسان هستند و یک چارچوب دارند.
با دیدن این نشانه ها، می بایست به توصیه ها و سخنان ترویج دهنده طرح پامپ و دامپ مورد نظر شک کرد. با پدید آمدن این شک، مشکلاتی که در آینده ممکن است گریبان گیر شما شود پیشگیری شده و می توانید با آگاهی بیشتری سرمایه گذاری کنید (کما اینکه تا به این جای مطلب فوکوس اصلی بحث بر روی آگاهی کاربران است و بس).
مثلا تصور کنید که پامپ یک کوین بزرگ مثل بیت کوین طرح ریزی شده است. از کجا می توان آن را تشخیص داد؟ بیایید با هم نشانه ها را بررسی کنیم:
- ارائه مقالات متعدد در رسانه های رسمی و مورد تایید گروهی از افراد که در مورد یک ارز بخصوص منتشر می شود.استراتژی ضد جریان
- قبل از پدید آمدن اخبار بیشتر در مورد یک ارز (همان بیت کوین که مثال زدیم)، شخصی اقدام به خرید آن به مقدار زیاد کرده است و بقیه هم به این خرید ترغیب می شوند.
- اعمال محدودیت ها در روند خرید ارز دیجیتال مورد نظر از سمت بازیکنان اصلی، به واسطه ربات ها امری عادی است؛ برای اینکه به کاربران اعلام کنند که ارزش ارز دیجیتال مورد نظر در حال بالا و پایین شدن است.
- جلب نظر گروه وسیعی از مردم به یک ارز به خصوص که به کمک رسانه های خبری به آن گرایش پیدا کرده اند. این، یکی از مهم ترین ابزار ها برای طرح پامپ است که باید آن را جدی گرفت.
اگر شخصی با تجربه که در این حوزه فعالیت داشته این سیگنال ها یا موارد مشابه را ببیند به سادگی متوجه طرح دامپ و پامپ ارز مورد نظر خواهد شد و می تواند با ورود به موج اول سرمایه گذاری خود را آغاز کند. موج اول در این طرح در واقع به زمانی اطلاق می شود که پامپر ها ارز مورد نظر را به طور گسترده و وسیع خریداری می کنند.
البته شناسایی موج اول به این سادگی نیست، اما طی تجربه های متعدد و با رصد دقیق می توان متوجه آن شد. با این حال، راه های دیگری مشابه این روش هم وجود دارد که توسط تریدر ها مورد استفاده قرار می گیرد. اما چطور؟
- یکی از این روش ها این است که در گروه های پامپ عضو باشید و اطلاعات آنها را بررسی کنید. این کار لزومی به شما برای شرکت در یک هجمه و موج پامپ نمی دهد و تنها برای کسب اطلاعات بیشتر در این رابطه مفید است.
- دنبال کردن پامپ های ارز ها مثل کوین دیتا با کمک سرویس های خاص نظارتی
- کمک گرفتن از رباتی خاص برای دنبال کردن روند طرح پامپ یک ارز دیجیتال مثل Yobit Bot.
- در برخی از صرافی ها امکان ایجاد سفارش معلق وجود دارد. ثبت این نوع سفارش ها، با قیمت بالا به شما جواب می دهد (اگر طرح مورد نظر پامپ باشد). اما اگر افزایشی در کار نبود، شما می توانید سفارش معلق تان را کنسل کنید. این روش برای ترید های مجرب و کسانی که توانایی آنالیز روند بازار را دارند مناسب است. به طور کلی، سود سرمایه گذاری عادی در طرح های پامپ 5 درصد است و با سرمایه گذاری بیشتر، سود بالاتری به دست می آورید.
چه چیزی جلوی طرح های دامپ و پامپ را می گیرد؟
هدایت بازار کریپتو به این واسطه، قطعا دچار هرج و مرج خواهد شد. اما تدابیر اندیشیده شده برای این امر چه بوده است؟ از سال 2018 برای جلوگیری و ایجاد یک جریان مشخص و بدون هرج و مرج در بازار کریپتو اتحادیه بازار های دارایی کریپتویی ایجاد شد (ADAM).
این اتحادیه کمک کرد تا دستکاری های یاد شده چرخ و فلکی در بازار کاهش یابد و امنیت به آن برگردد. در نتیجه قوانین و ضوابطی برای این موضوع تعیین شد. در نهایت همه صرافی ها یک سری قوانین دارند و طبق آن عمل می کنند.
اصولا همواره SEC (کمیسیون امنیت و مبادلات آمریکا) توصیه می کند که نباید به هر صرافی اعتماد کرد و تنها برخی از صرافی ها اعتبار کافی و لازم را دارند. بسیاری از صرافی هایی که طبق یک روال قانونی رفتار نمی کنند، دقیقا جزء صرافی های غیر معتبر دسته بندی می شوند.
برای رعایت قوانین ضد پولشویی بسیاری از توکن ها و کوین ها فقط درخواست های خرید و فروش مشتریان شناسایی شده را طبق Know your client یا به طور خلاصه KYC را قبول می کنند تا به این واسطه نقض این قوانین صورت نگیرد. بسیاری از افرادی که قصد سرمایه گذاری در این رابطه را دارند ابتدا با قوانین KYC خود را باید تطبیق دهند تا بتوانند سرمایه گذاری روی ارزهای مختلف داشته باشند.
اما انجام این شناسایی به چه دلیل است؟ این شناسایی کمک می کند تا در ابتدا از ورود افراد کم سن و سال (زیر سن قانونی) یا افراد مهاجری که به صورت غیر قانونی به یک کشور وارد شده اند یا انگیزه کلاهبرداری و جرم و جنایت دارند، در این حوزه جلوگیری شود. این امر حتی از ناشناس ماندن افراد جلوگیری به عمل می آورد و در نتیجه فعالیت های مربوط به هک کاهش می یابد.
اعمال این قوانین کمک می کند تا به ثبات بیشتری در بازار ارز های دیجیتال برسیم، جالب است بدانید که هر ساله این قوانین به روز رسانی می شوند، چون آپدیت های متعددی در این زمینه انجام می شود یا جرم و جنایات های مختلفی اتفاق می افتد و نیاز به بازنگری در مورد این قوانین بیشتر حس می شود.
البته با وجود این قوانین برخی صرافی ها هستند که از آنها سر باز میزنند و موجب ضرر دیدن سرمایه گذاران می شوند. با این حال، تحقیقات اولیه کمک می کند تا در دام آنها گرفتار نشوید. به جز قوانین یاد شده، سازمان SEC یک سری قوانین تحت نام خلاصه ی IPO منتشر کرده است. این قوانین به قانون های عرضه اولیه عمومی مربوط هستند تا از خرابکاری ها در حوزه ارز های دیجیتال امروزی جلوگیری کنند تا مبادلات به صورت اخلاقی و با امنیت صورت پذیرند.
با اینکه این قوانین با بلاکچین غیر متمرکز مخالف هستند از این رو، عمده توجه ها به سمت سرمایه گذاران است. آنها باید از دید بهتری به اعمال و در نظر گرفتن قوانین جدید برای امنیت بیشتر و اطمینان خاطر بالاتر نگاه کنند که طبعا توسط همه پذیرفته نمی شود و امری طبیعی است.
انواع پامپ ها کدامند؟
پامپ ها دو نوع اصلی دارند:
- کوتاه مدت : ارز دیجیتال مورد نظر در مدت کوتاهی با ارزش می شود و ترید های زیادی در آن فعالند.
- دراز مدت: این نوع پامپ برای یک ارز دیجیتال تا چند روز پیگیری می شود و قوانینی برای آن اعلام می شود. اخبار متعدد در مورد آن ارائه می شود و ارزهای مطمئن برای آن تعیین می شوند.
بررسی جریان یک پامپ از نزدیک
اگر می خواهید بدانید که یک پامپ چگونه صورت می گیرد در وهله اول باید بدانید که در اطلاع رسانی نخست، نام ارز و آدرس صرافی آن اعلام می شود. ترویج دهندگان رمز ارز مورد نظر را خریداری می کنند (در یک زمان خاص) تا طی موج نخست قیمت آن افزایش پیدا کند.
پوشش خبری در مورد پامپ ارائه نمی شود و ترویج دهنده ها از اطلاعات موجود برای استراتژی ضد جریان دلیل رشد ارز دیجیتال مورد نظر بهره می برند. این اطلاعات ساختگی است؛ مثل به روز رسانی رمز ارز توسط توسعه دهندگان آن! پس از این، ترویج کنندگان اطلاعاتی در مورد رمز ارز قابل اطمینان را در شبکه های اجتماعی (مثل کانال های تلگرامی) ارائه می کنند تا سرمایه گذاران خرد را به سمت خود جلب کنند. به این موج دوم می گویند.
پس از شروع سرمایه گذاری، آنها سیگنال هایی را در کانال خود نشر می دهند که نشان دهنده زمان فروش ارز دیجیتال مورد نظر با قیمت مناسبتر است. سپس نرخ ارز با افت مواجه می شود و عدم واکنش به موقع همانا و ضرر همانا.
مثلا E Coin در سال 2019 توانست 4742 درصد رشد کند، با اینکه ناشناخته بود. این ارز به جایگاه بیست ارز برتر و صد ارز برتر وارد شد. گروه های فعال متعددی در این حوزه در تلگرام فعال هستند، مثل Big Pump Signal که باعث به نتیجه رسیدن این طرح ها و معاملات هنگفت می شوند. مدیران و افراد فعال در این گروه مشخص نیستند اما سودی که به دست می آورند بسیار قابل توجه است.
جمع بندی نهایی
افزایش آگاهی کمک می کند تا به طرح های پامپ و دامپ دامن نزنیم و عاقلانه در یک موج شرکت کنیم. اینکه قانون کلی و کاملی برای ارز های دیجیتال وجود ندارد، گاهی باعث جولان دادن سودجویان در این مورد می شود. این طرح های چرخ و فلکی با قمار تفاوتی ندارند و در نتیجه غیر قانونی اند.
دیدگاه شما