طرز فکر معاملاتی شما


در میانه راه، به میزان سود یا زیانتان توجه نکنید. ابتدا روی آنکه معامله‌گر خوبی باشید تمرکز کنید و بعد به‌فکر پول درآوردن باشید.

روان‌شناسی معامله‌گری (ترید) در عمل

روان‌شناسی معامله‌گری اصطلاحی است که ممکن است کم‌وبیش برای طرف‌داران و کاربران ارزهای دیجیتال آشنا باشد؛ اما سؤال این است که مفهوم روان‌شناسی معامله‌گری یا همان روان‌شناسی ترید چیست؟ آیا می‌توان از علم روان‌شناسی در حوزه ترید بهره برد و معاملات پرسودتری را انجام داد؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت است، چگونه باید چنین کاری را انجام دهیم؟

حتی اگر استاد معامله‌گری باشید و با تمامی مفاهیم تحلیل فاندامنتال و الگوهای تحلیل تکنیکال نیز آشنا باشید، باز هم نمی‌توانید هیچ بازاری، به‌خصوص بازار ارزهای دیجیتال را صد درصد درست پیش‌بینی کنید. ضررهای سنگین، سودهای کلان و تغییر مسیر ناگهانی روند هنگامی که حتی فکرش را هم نمی‌کنید، همگی بخش جدایی‌ناپذیر از بازار دارایی‌های دیجیتال هستند؛ بخشی که کنترل چندانی روی آنها ندارید.

تنها کاری که از دست شما بر می‌آید، تحلیل دقیق بازار و سپس تسلط بر ذهن و احساسات خود و اجتناب از تصمیمات هیجانی است. در واقع، در پیچ‌وخم معامله‌گری در بازار، تنها چیزی که می‌توانید بر آن کنترل داشته باشید، ذهن و روان خودتان است.

هر روز مباحث بسیاری درمورد روان‌شناسی معامله‌گری مطرح می‌شوند و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته می‌شوند. یکی از جذاب‌ترین مقالاتی که در این زمینه نوشته‌ شده، مقاله‌ای است که یکی از معامله‌گرهای باتجربه ارزهای دیجیتال با نام کاربری کریپتوکرِد (CryptoCred) در وب‌سایت مدیوم منتشر کرده است.

این مقاله به‌مسئله روان‌شناسی معامله‌گری و نقش کنترل احساسات نگاهی داشته و زوایای مختلف آن را بررسی کرده است.

اهمیت روان‌شناسی معامله‌گری

بهترین تریدر چه کسی است؟

بهترین تریدر چه کسی است؟

مقایسه تحلیل و اتفاق

مورد دوم که البته این نکته به‌نوعی با مورد اول مرتبط است، درمورد اشتهای سیری‌ناپذیر معامله‌گرها به موضوع قطعیت و مطمئن‌‌شدن است. آنها می‌خواهند روند قیمت دقیقاً شبیه به خطوط کج‌ومعوجی که در نمودار رسم کرده‌اند، پیش برود. برای این افراد، همه‌چیز باید به‌سرعت آشکار شود. قیمت بسته‌شدن هر کندل و صعودی یا نزولی‌بودن آن باید حتماً مشخص باشد.

همه اینها یک مشت حرف چرند است! دقیقاً به همین علت است که افرادی که دانش بیشتری دارند، اغلب افتضاح‌ترین معاملات را انجام می‌دهند! به‌قول یکی از همکارانم، شما باید هرج‌ومرج بازار را با آغوش باز پذیرا باشید.

اکنون که برخی از دلایل انجام فاجعه‌بار معمالات خود را متوجه شده‌اید احتمالاْ این پرسش را مطرح می‌کنید که درمان چیست؟ در این بخش، به دو روش برای جلوگیری از این اشتباهات اشاره می‌کنیم؛ یکی حجم معاملات و دیگری داشتن چک‌لیست‌ ورود به معامله.

حجم معاملات

یکی از دلایل بالقوه ترس از انجام معاملات، ریسک‌ بیش از حد است. فرقی نمی‌کند که این ریسک‌ نسبی و مربوط به درصدی از حسابتان باشد یا اینکه تمام سرمایه‌تان را وسط گذاشته باشید.

به‌عنوان نکتهٔ اضافی باید بگویم بعضی افراد معتقدند که باید هر معامله‌ای را که واردش می‌شوید آن را باخته تصور کنید و توجهی به نتیجه آن هم نداشته باشید. من این باور را قبول ندارم. این نکته بی‌شک می‌تواند روشی قابل‌قبول برای مدیریت ریسک باشد؛ اما رویکرد نامنظمی نسبت به بازار است.

اگر سود و زیان معامله را محاسبه کرده‌اید و فکر می‌کنید معامله چندان موفقی نخواهد بود، واردش نشوید! من معاملاتی انجام می‌دهم که واقعاً دلم می‌خواهد وارد آنها شوم و در عین حال قدردان فرصت پیش‌آمده نیز هستم. از نظر من اگر ذهنیت «هر معامله یک ضرر است؛ اما برایم اهمیتی ندارد!» را بیش از اندازه ادامه دهید تنها معاملات متعدد و افتضاح و کم‌ریسک خودتان را توجیه می‌کنید و در عمل سود چندانی برایتان ندارد.

پیش از اینکه نوابغ دبیرستانی و با معیار کِلی (Kelly Criterion) به کامنت‌ها هجوم بیاورند، باید روشن کنم که من به‌طور مشخص درباره تأثیر حجم معاملات بر ذهنیت افراد صحبت می‌کنم و هیچ توصیه‌ای در مورد ریسک‌‌پذیری کمتر یا بیشتر ندارم.

اگر بیش از حد از اجرای نقشه معاملاتی خود واهمه دارید، احتمالاً بهتر طرز فکر معاملاتی شما است ریسک معامله را کمتر کنید. شروع معاملات با حجم کمتر می‌تواند یک شروع خوب باشد.

فرقی نمی‌کند که میزان ریسک را کمتر کنید یا بخشی از حجم موردنظر را در ادامه کار وارد بازار کنید یا اینکه تعداد دفعات ورود را بیشتر کنید تمامی این موارد از منبعی واحد سرچشمه می‌گیرد.

به زبان ساده، اگر به‌ازای هر معامله ۱۰ درصد از حساب خود را به خطر بیندازید، قطعاً وسواس بیشتری برای بی‌نقص‌بودن اوضاع خواهید داشت و تمام تلاش خود را می‌کنید تا وارد بهترین موقعیت شوید؛ چنین روندی یک رویکرد نامناسب نسبت به بازار است.

اما اگر ۱ تا ۲ درصد از حساب خود را وارد معامله کنید، تمایل بیشتری برای انجام معامله دارید و در این صورت، اگر معامله طبق میل شما پیش نرود، دچار اضطراب کمتری می‌شوید.

اگر در انجام معاملات تردید دارید، پیش از هر اقدامی حجم معامله‌ را کمتر کنید.

چک‌لیست ورود به معامله

این کار نسبتاً ساده است. همان طور که از نامش پیداست، چک‌لیست ورود به معامله شرایطی است که باید پیش از ورود به معامله رعایت شوند.

بهره‌وری بیشتر در ترید

بهره‌وری بیشتر در ترید

احساسات در روانشناسی ترید

مدیریت معاملات بر اساس میزان سود و زیان

بسیاری از تریدرهای با تجربه اغلب پیشنهاد می‌کنند که در هنگام معامله، به عدد مربوط به سود یا زیان (PnL) خود روی صفحه نمایش توجهی نکنید و یا اگر می‌توانید، آن را از روی صفحه مخفی کنید. به این دلیل که اساساً برای بازار مهم نیست که شما در حال سود هستید یا ضرر. در واقع، تصمیمات شما باید بر اساس مجموعه‌ای از اصول انتخاب شوند و باید مطابق با سیستم معاملاتی و بازار تصمیم‌گیری کنید.

یکی از اشتباهات رایج معامله‌گرها در ارتباط با میزان سود و زیان، زودبستن معاملات برنده، آن هم تنها به‌دلیل مطابقت‌نداشتن بازار با روند پیش‌بینی‌ شده است. این کار باعث می‌شود معاملات برنده صرفاً برای دسترسی به نسبت سود به زیان مشخص‌ شده، از مناطق پرسود جابمانند. حتی اگر انجام این کار هیچ توجیه معقولی نداشته باشد و از سود احتمالی نیز کاسته شود، معامله‌گر با این کار تلاش می‌کند میزان ریسک معامله را به حداقل برساند.

همه ما این شرایط را تجربه کرده‌ایم و قطعاً خودتان همه‌چیز را بهتر می‌دانید. خوشبختانه، روش «درمان» ساده است: عدد مربوط به سود و زیان یا همان PnL خود را مخفی کنید!

این یک روش درمانی کوتاه‌مدت است؛ اما راه‌حل بلندمدت‌تری هم وجود دارد که کمی طول می‌کشد تا جا بیفتد. راه‌حل بلندمدت ریشه در این دارد که ما باید بپذیریم «کنترل بسیار محدودی» روی بازار داریم. قابل‌درک است که این موضوع افراد بسیاری را وحشت‌زده ‌می‌کند؛ اما باید بپذیریم که ما تنها می‌توانیم روی اعمال خود کنترل داشته باشیم.

به نظر من، معامله‌گرانی که به‌طور حرفه‌ای معامله می‌کنند، تا حدودی فرایندگرا هستند؛ یعنی روی انجام «صحیح» معاملات و اتخاذ تصمیمات درست در زمانی معین تمرکز می‌کنند و نه صرفاً روی نتیجه معاملات.

اگرچه فرایند و نتیجه در معامله‌گری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، اما اگر سیستم معاملاتی درست، سودآور و آزمایش‌شده‌ای دارید، تنها کاری که باید بکنید وفاداری به آن و پذیرش ضررهای احتمالی است.

البته، این بخش نیز به بحث کاملاً مجزایی نیاز دارد برای مثال چطور می‌توان ضررهای احتمالی معمول در معاملات را از سیستم معاملاتی ناکارآمد متمایز کرد؟ پاسخ ساده‌ای برای این پرسش وجود ندارد و حتی اگر هم وجود داشته باشد، از حیطه این مقاله خارج است.

به‌نظر من باید سیستم‌های معاملاتی را انتخاب کنید که از آزمون‌های زمان و تجربه متعددی سربلند بیرون آمده‌اند و نه سیستم‌هایی که تنها در کوتاه‌مدت خوب جواب می‌دهند.

در میانه راه، به میزان سود یا زیانتان توجه نکنید. ابتدا روی آنکه معامله‌گر خوبی باشید تمرکز کنید و بعد به‌فکر پول درآوردن باشید.

برنامه‌ریزی برای مدیریت معاملات

این بخش هم کاملاً ساده اما حائز اهمیت است. اگر قصد دارید به‌راحتی کنترل و مدیریت معاملاتتان را از دست بدهید، اصلاً برای آنها برنامه‌ریزی نکنید!

منظور من تدوین مبانی پایه‌ای مانند نقاط ورود، اهداف قیمت، تشخیص اعتبار الگوها، مناطق مشکل‌آفرین، تایم‌فریم‌ها، قیمت بسته‌شدن کندل‌ها و … است.

مزیت داشتن یک نقشه و برنامه این است که در زمان تعیین و ترسیم آن نَه پولی درمیان است، نَه وسوسه‌ای، َنه بالاو‌پایین‌شدن سود و زیانی؛ تنها خودتان در مرکز توجه و هدف آن قرار دارید.

پارامترهای معاملاتی که در زمان برنامه‌ریزی تنظیم می‌کنید، همیشه قابل‌اعتمادتر از احساسات شما در هنگام انجام معامله هستند. بنابراین پیش از اینکه در محدوده معاملاتی سبز و سودآور قرار بگیرید و احتمالاً برای تخمین سود خود در صورت شکست سطح مقاومت بعدی وسوسه شوید، برنامه معاملات خود را تهیه کنید.

در زمانی که درگیر هیچ معامله‌ای نیستید و هوشیارید، تنها به خودتان اتکا کنید. اگر در میانهِ معامله متوجه شدید که در حال دستکاری سود و زیانتان هستید و با توهم آنکه سود زیادی عایدتان می‌شود در فکرتان مشغول خرج کردن آن هستید، بهتر است همان جا به‌فکر خروج از معامله باشید!

این توهم موجب تشدید شکاف میان تحلیل تکنیکال و معامله‌گری واقعی می‌شود. صرفاً چون به‌نظر می‌رسد نسبت بالای سود به زیان (R:R) را به‌دست آورده‌اید معامله خود را انجام‌ شده تلقی نکرده و سود آن را نیز بدیهی فرض نکنید.

کنترل احساسات به‌هنگام باخت‌ها یا بُردهای مکرر

در بخش‌های قبلی، به این موضوع اشاره کردیم که روان و ذهنیات یک فرد چگونه می‌تواند بر معاملات وی تأثیرگذار باشد. این بخش بیشتر روی حرفه‌ شما به‌عنوان یک معامله‌گر متمرکز است. من قصد دارم چند موضوع دیگر همچون حجم معاملات یا معاملات برنده و بازنده را نیز به این قسمت اضافه کنم.

تریدر موفق

در بین معامله‌گران تازه‌کار خیلی معمول است که پس از چند بُرد پیاپی، حجم معاملات خود را افزایش دهند و در زمان باخت‌های مکرر، از حجم معاملات بکاهند. این در حالی است که در بعضی مواقع، کارهای دیوانه‌وارتری هم از آنها سر می‌زند؛ مانند افزایش حجم معاملات در مواقع ضرر با هدف «جبران ضرر» یا کاهش حجم معاملات در هنگام سود با هدف «تنفس»! باید بگویم که تمامی این کارها احمقانه است؛ لطفاً شما آنها را تکرار نکنید!

دیدگاه شخصی من این است که اگر عملکرد خوبی دارید، منطقی است که تخته‌گاز به پیش بروید. اما این را بدانید که بازار همیشه با شما تا این حد مهربان نخواهد بود و هر سیستم معاملاتی بسته به برخی فاکتورها و شرایط بازار دچار فرازوفرودهای متعددی خواهد شد. اگر بخت به شما رو کرده است، آن را همیشگی و بدیهی فرض نکنید و از شرایط پیش آمده نهایت استفاده را ببرید.

من شخصاً اعتقاد ندارم که افزایش حجم بهترین روش برای استفاده از موقعیت‌های بازار باشد. اگر ریسک تفاوت قیمت پیش‌بینی‌ شده با قیمت واقعی را نادیده بگیریم، همان‌ طور که در بخش‌های قبلی اشاره کردم، افزایش حجم در این شرایط می‌تواند پیامدهای ناگواری به همراه داشته باشد. علاوه بر این، برخی از استراتژی‌ها در حجم‌های بالا جواب نمی‌دهند. همه مشکلاتی که در بخش‌های قبلی به آنها اشاره شد، می‌توانند ناگهان پدیدار شوند.

بدتر از آن، تصور کنید که در اولین معامله تصمیم می‌گیرید حجم معامله را افزایش دهید و در نهایت، بدترین ضرر عمرتان را تجربه طرز فکر معاملاتی شما می‌کنید. اوضاع خراب و خراب‌تر می‌شود. از آنجا که اعتمادبه‌نفستان را از دست داده‌اید، معامله بعدی را هم از دست می‌دهید.

شما در این حالت وارد موقعیتی می‌شوید که می‌خواهید ضرر‌های خود را جبران کنید اما پی‌درپی بداقبالی بر سرتان آوار می‌شود. من نیز همه این روزها را از سر گذرانده‌ام. اما وقتی اوضاع آرام و روبه‌راه است، چگونه باید پایتان را روی پدال بگذارید و تخته‌گاز پیش بروید؟ جواب این سؤال یک عبارت است؛ با معامله بیشتر!

بیشتر برنامه‌ریزی کنید، موقعیت‌های مختلفی را در نظر بگیرید، تایم‌فریم‌های بیشتری را بررسی کنید، وارد بازارهای بیشتری شوید. معامله کنید؛ اما به استراتژی خود نیز وفادار بمانید.

این روش برای من خارق‌العاده عمل کرده است؛ اما شما ممکن است تجربه دیگری داشته باشید.

اگر بپذیریم که به‌هنگام طرز فکر معاملاتی شما بُردهای پیاپی، به‌جای افزایش حجم معاملات، باید تعداد معاملات را بیشتر کنیم، آنگاه می‌توان برعکس این موضوع را هم نتیجه گرفت که به‌هنگام باخت‌های پیاپی هم بهتر است به‌جای کاهش حجم معاملات، فقط تعداد معاملات را کمتر کنیم. اگرچه، من محافظه‌کارتر از این‌ها هستم.

من در مواقعی که دچار ضررهای مکرر می‌شوم (که برای من ضرر مکرر یعنی ۳ معامله بازنده پشت‌سرهم)، معمولاً حجم معاملاتم را تا نصف کاهش می‌دهم.

این روش ربطی به روان‌شناسی ندارد؛ بلکه صرفاً یک سازوکار دفاعی برای حفظ دارایی‌ام است. شاید باخت‌های پیاپی به‌معنای تغییر شرایط بازار باشد. شاید یکی از پارامترهایی که در نظر گرفته بودم، از کار افتاده باشد یا به‌شدت تأثیر خود را از دست داده باشد. باید به این نکته نیز باید اشاره کنم که من این روش را بر مبنای یک زمینه تئوری قدرتمند پایه‌ریزی نکرده‌ام. این روش فقط از نظر تجربی برای من خوب جواب داده است.

اگر شما از یک مدلِ ریسکِ ثابت استفاده می‌کنید، حجم معاملات شما به دارایی موردنظر یا انتظار از استراتژی معاملاتی بستگی دارد. به همین دلیل، من ترجیح می‌دهم به‌جای میدان‌دادن به احساسات یا عملکرد آنی خود، به این پارامترها به‌عنوان تعیین‌کنندگان حجم معامله تکیه کنم.

اگرچه شاید همیشه منطقی به نظر نرسد، اما من با افزایش تعداد معاملات به‌جای افزایش حجم معاملات نتایج خوبی گرفته‌ام.

زمانی که اندک موفقیتی در معامله دیدید و تصمیم می‌گیرید حجم معامله را افزایش دهید و در نهایت معامله‌ را می‌بازید؛ چنان حس ناخوشایندی دارد که قابل‌توصیف نیست. من این حس را تجربه کرده‌ام؛ پیشنهاد می‌کنم شما دست به چنین کاری نزنید.

ممکن است کاهش حجم معامله حس بدی به شما بدهد، چون حسی شبیه به مجازات‌ شدن دارد؛ اما توصیه من به شما این است که چنین نگاهی نداشته باشید و زاویه دید خود را تغییر دهید.

منحنی سهام یا دارایی شما در حالت ایدئال باید با شیبی مناسب به‌سوی بالا پیش برود، نه‌اینکه به‌صورت عمودی پرواز کند! یکی از روش‌هایی که در زمان ضرر به‌سراغ آن می‌رویم کاهش حجم معاملات است؛ چراکه می‌خواهیم میزان ضررمان را کاهش دهیم یا همه‌چیز را در همان شرایطی که هست ثابت نگه داریم.

اگر دیدید تغییر حجم معاملات تأثیر منفی بر روند معامله‌گری شما دارد به‌سراغ این روش نروید.

صرف‌نظر از تمام آمار، ارقام و تحلیل‌هایی که به کار بسته‌اید، دغدغه حجم معاملات نباید شما را از استراتژی و مسیری که مشخص کرده‌اید باز دارد.

جمع‌بندی

پس از مطالعه این مطلب، امیدوارم علت ناامیدی‌ من در ابتدای مقاله را درک کرده باشید. روان‌شناسی معامله‌گری و داشتن یک چهارچوب ذهنی مشخص، بسیار مهم است؛ اما در اکثر موارد، افراد دانش بسیار اندکی از آن دارند.

پیشنهاد آخرم به شما این است که دفتری را به پیگیری معاملات خود اختصاص دهید و در آن حتماً بخشی را برای ثبت وضعیت احساسات و هیجانات خود در نظر بگیرید. احساسات خود را در زمان ورود به معامله و خروج از آن یادداشت کنید و تصمیم‌هایی که در این میان گرفته‌اید را هم در کنار این موارد ثبت کنید.

پس از مدتی این دفتر به منبعی ارزشمند برای ارزیابی عملکرد شما در شرایط و موقعیت‌های مختلف، تبدیل خواهد شد.

افسانه ها و واقعیت ها در مورد فارکس

به قول نویسنده کلاسیک - آ. الدر: " چگونه در بورس بازی کرد و برد":

"اگر دوست شما که هیچ تجربه‌ای در کشاورزی ندارد به شما بگوید که می خواهد از طریق کشت و کار در یک چهارم هکتار خرج زندگی خود را دربیاورد، شما حتما فکر خواهید کرد که او حتما گرسنه خواهد ماند. ما همه می دانیم چه میزان محصولی می توان از این زمین بدست آورد. اما در معالمات بورسی آدم های بزرگ به خود اجازه می دهند آرزویهای بچگانه ای داشته باشند.

بلافاصله پس از اینکه معامله‌گر بی‌تجربه چند ضربه می‌بیند و از او درخواست می شود برای ادامه معاملات دوباره وجه واریز کند. او به جای قاطعانه تر شدن ترسو می‌شود و طرز فکر عجیبی در مورد بازار در ذهن او به وجود می آید. شرکت کنندگان ناموفق با توجه به افکار خود یا خرید و یا فروش انجام می‌دهند و یا هیچ عملیاتی انجام نمی‌دهند. آنها مثل بچه‌هایی هستند که می‌ترسند از راهرویی تاریک رد شوند، چون ممکن است در آنجا جن قایم شده باشد. بازارهای بی‌ساختار باعث بوجود آمدن افکارات مختلفی می‌شود.

افکارو توهمات ما حتی وقتی ما از وجود آنها اطلاعی نداریم روی طرز رفتار ما تاثیر می‌گذارند. یک معامله‌گر موفق باید توهمات و ترس‌های خود را به موقع درک کرده و آنهار اخنثی کند.

ذهنیت‌های کاذب پولدار شدن یک شبه و دیگر ذهنیت‌های کاذب و یا کمی در مورد تکنولوژی کار شرکت‌های بروکری

واقعیت این است که سه تکنولوژی کار مرکزهای دیلینگ وجود دارد:

1.هیچ معامله ای به همتای خارجی انتقال داده نمی‌شود. در این صورت باخت مشتری به نفع مرکز دیلینگی است، چون در صورت پیروزی مشتری این مرکز میزان سود را باید از موجودی خود پرداخت کند. مرکز دیلینگی که با این تکنولوژی کار می‌کند، "آشپزخانه" نامیده می‌شود. معمولا در سال‌های اول راه اندازی شرکت، مشتریان او و معاملات آنها برای ایجاد یک لوت استاندارد (0.5 میلیون) برای ارسال به سیستم بین بانکی فارکس و انتقال مجموع معاملات مشتریان به همتای خارجی کم می‌باشد. در شرکت های تازه همیشه این ریسک وجود دارد که یکی از مشتریان درآمد زیادی کسب کند و شرکت نتواند هم درآمد کسب شده توسط این مشتری و هم درآمد دیگر مشتریان را بپردازد. به منظور کاهش این ریسک بیشتر بروکرهای جوان خواستار باختن مشتریان خود هستند و این امر تاثیر منفی روی طرز فکر کلی در مرد بازار فارکس می‌گذارد.

در ابتدای کار بازار فارکس مراکز دیلینگ کمی موجود بودند و اکثر آنها مشتریان کافی را برای انتقال معاملات آنان به همتای خارجی نداشتند و این امر باعث رفتار نادرست مراکز دیلینگ از جمله لغزش نرخ هنگام بستن معاملات، می‌شد. اما با گذشت طرز فکر معاملاتی شما زمان شرکت ها مشتریان بیشتری جلب کردند، نرخ‌های اشتباه باعث شهرت منفی شرکت های بروکری شدند و به همین دلیل شرکت های بزرک علیه مشتریان خود عمل نمی کنند. و در حال حاضر رفتار نادرست را می توان فقط در شرکت های کوچک تازه تاسیس شده مشاهده کرد.

وقتی بروکر گسترش پیدا می‌کند و تعداد مشتریان آن بیش از چند هزار می‌شود، روسای شرکت می‌فهمند که:

  • که درآمد شرکت هایی که معاملات خود را به همتای خارجی منتقل نمی‌کنند و نرخ اسپرد تمام معاملات که از تعداد مشتریان بستگی دارد، همسان می‌باشد. تعداد مشتریان نیز از شهرت شرکت بستگی دارد.
  • شهرت مثبت و درآمد همیشگی بهتر از درآمد بدست آمده از طریق عکس العمل برعلیه مشتریان است. به همین خاطر حتی شرکت‌هایی که معاملات خود را به همتای خارجی منتقل نمی‌کنند دیگر عملیاتی مانند نرخ های غلط و یا توقفهای کاذب و غیره انجام نمی‌دهند.
  • فعالیت در بازار فارکس سودآور شد به همین دلیل بروکرها نمی‌خواهند کار خود را به دلیل برندن چند مشتری همزمان از دست بدهند.
  • میانگین سپرده شروع به رشد کرد (تاثیر مثبت شهرت بی نقص شرکتها). مشتریان بزرگی وارد این بازار طرز فکر معاملاتی شما شدند و این مشتریان با توجه به حجم سپرده خود اغلب سود کسب می‌کنند، از آنجایی که سپرده آنها اجازه می‌دهد ریسک‌‌های معاملات را کنترل کرد (Money Management) و این مشتریان معمولا آمادگی بیشتری از لحاظ معاملات و غیره دارند.

در نتیجه روسای شرکت به فروش تامینی معاملات مشتریان خود فکر می‌کنند و این یعنی شرکت به دسته تکنولوژی بروکری می‌پیوندد.

2. انتقال مجموع معاملات مشتریان . در این نوع تکنولوپی وقتی معاملات مشتریان به حد تعیین شده می‌رسد، معاملات به بازار Forex بین بانکی منتقل می شود. در این صورت علیه مشتری عمل کردن هیچ سودی برای شرکت ندارد. در این صورت این حرفه باثبات تر خواهد بود، چون برنده شدن مشتریان با ریسک ورشکست شدن شرکت برخوردار نیست.

3. انتقال تمام معاملات مشتریان به بازار بین بانکی. از لحاظ مزایا این تکنولوپی هیچ مزیت برای مشتریان ندارد و اما از لحاظ موارد منفی می توان از نکات زیرنام برد:

  • میزان سپرده اولیه بالا و حداقل حجم یک معامله نیز بالا می‌باشد.
  • برای انجام عملیات بجای چند ثانیه، یک دقیقه و یا بیشتر وقت لازم است.

هنگام نوشتن این مقاله آلپاری 7,200 مشتری دارد و این امر اجزای معاملات را با تکنولوژی شماره دو امکان پذیر می‌کند.

ذهنیت کاذب در مورد اینکه در بازار فارکس کسب درآمد غیرممکن است

در کتاب‌ها می‌نویسند که 90% از کسانی که در بازار‌های مارجین دار معامله می‌کنند، پولهای خود را می‌بازند. متاسفا این واقعیت دارد. سعی می‌کنیم این موضوع را به صورت کامل بررسی کنیم. اگر طرز کار این 90% را بررسی کرد، مشاهد خواهیم کرد که:

  • بر اساس تجزیه و تحلیلات عمل نشده است، معامله گران کم تجربه از تجزیه و تحلیل و بررسی بازار استفاده نمی‌کنند.
  • فلسفه معاملات را درک نمی‌کنند. مثلا معامله‌گر کم تجربه اندکاتورهای تایم فرم هفتگی را بررسی می‌کند و مشاهده می‌کند که اندکاتورها به سمت کاهش هستند. نمودار روزانه نیز همین سمت را نشان می‌دهد. تایم فرم 4 ساعته و 5 دقیقه نیز به سمت کاهش هستند. با توجه به کاهش معامله‌ای باز می‌کند و معامله او با نتیجه منفی برخورد می‌کند و فکر می‌کند تجزیه و تحلیل تکنیکال برای انجام معاملات بی فایده می باشد، در حالی که او به نکته مهمی توجه نکرده بود و این نتیجه این است که: نمودارهای هفتگی و روزانه نشان می‌دادند که روند کلی نزولی می‌باشد و نمودارهای کوتاه مدت نشان می‌دادند که این روند در حال اجرا می‌باشد و احتمالا به کمترین میزان خود رسیده است. بهترین موقعیت برای باز کردن معامله برای فروش هنگامی است که نمودارهای هفتگی و روزانه روند نزولی را نشان می‌دهد و نمودار چهار ساعت روند صعودی را نشان دهد و نمودار روزانه پایان روند نزولی را نشان دهد.
  • مقررات Money Management اجرا نشده است:
    • هیچگونه دستوارات stop سفارش نداده شده است.
    • دستورات stop کوتاهی تنظیم شده است. دستورات stop در بازار فارکس نباید نزدیکتر از 50 -40 پیپ از نقطه ورودی باشند. دستورات stop نزدیکتر بدون نتیجه باقی خواهند ماند، چون در زمان بازار احتمال باز کردن معامله با حداقل نرخ خیلی کم می‌باشد. خطا معمولا در حدود 15 - 10 پیپ می‌باشد. و اسپرد نیز 5 پیپ را از آن خود می‌کند. اگر نوسانات کاذبی بازار را نیز در نظر گرفت (15 - 10 پیپ)، ما خواهیم دید که تنظیم کردن دستور stop نزدیکتر از 50 - 40 پیپ هیچ شانسی برای کسب درآمد ندارد.
    • نسبت Profit / Loss = 2/1 مورد نظر گرفته نشده است.
    • تلاش می‌کنند سود 5 پیپ کسب کنند، اما حاضر است زیان 100 پیپی را قبول کند. برای اینکه همچین استراتژی‌باعث زیان نشود باید به خاطر داشت که برای هر 20 معامله با سود (20×5 پیپ = 100 پیپ درآمد) یک معامله با زیان 100 پیپی مجاز می‌باشد. یعنی درصد معاملات موفق باید 95.24% باشد و این نتیجه حتی برای سوروس غیر ممکن است. تحلیلگر حرفه ای فقط 80 - 75% پیش بینی‌های درست انجام می‌دهدو
    • و غیره
    • بررسی تجزیه و تحلیل دقیقه ای به ما کمک خواهد کرد تغییرات را فقط برای 15 پیپ مشاهده کنیم (برای مثال). از این 15 پیپ 10 تا از آنها نوسانات کاذب می‌باشند یعنی 66% از آنها.
    • تجزیه و تحلیل 5 دقیقه ای تغییراتی به اندازه 30 پیپ را نشان خواهند داد. نوسانات کاذب حدود 33%.
    • تجزیه و تحلیل ساعتی تغییرات 100 پیپی را نشان می‌دهد و میزان نوسانات کاذب برابر است با 10%.
    • تجزیه و تحلیل روزانه تغییرات 500 پیپی را نشان می‌دهد و میزان نوسانات در این صورت فقط 2% می‌باشد.

    ذهنیت کاذب در مورد اینکه در شرکت بروکری کمبود کارمند وجود دارد و به همین دلیل هنگام نوسانات بالا معاملات با تاخیر انجام می‌شوند

    البته تاخیر در انجام معاملات مي‌تواند به این دلیل نیز باشد، اما دلایل زیر را نیز باید در نظر گرفت:

    • هنگام نوسانات بالا میزان ترافیک روی سخت افزاها و یا برنامه های کاربردی دهها بار افزایش می‌یابد و دستگاهها نمی‌توانند با سرعت بالا به درخواست‌ها پرداخت کنند.
    • کمبود کارمندان - بروکرها.

    اما معمولا شرکت‌های بروکری که چند سال تجریه کار در این زمینه را دارند، کمبود کارمند و ضعف تکنولوژی ندارند. اما تاخیر به هر حال وجود دارد. چرا؟

    معمولا شرکت‌های بزرگ از تکنولوژی دوم (به بالا مراجعه شود) برای اجرای درخواست‌های مشتریان خود استفاده می‌کنند یعنی مجموع درخواست‌ها را به همتای خارجی منتقل می‌کنند. هنگامی که میزان درخواست‌ها پایین است شرکت تغیریبا بلافاصله می‌تواند آن را پردازش کرده و سپس برای جمع و کسر کردن معاملات و انتقال آنها به همتای خارجی (در صورت افزایش حد مجاز) تصمیم می‌گیرد. در این صورت نیازی به عجله نیست، چون بازار آرام می‌باشد. بازار به شرکت نرخی برای چند پیپ بهتر از درخواست مشتری ارائه خواهد کرد.

    اما در زمان نوسانات بالا در بازار شرکت باید بلافاصله درخواست مشتری را به همتای خارجی منتقل کند، در غیر این صورت نرخ تغییر خواهد کرد. به همین دلیل پردازش به درخواست های مشتریان و انتقال آنها همزمان انجام می‌شود، بنابرای پردازش به درخواست‌های مشتریان بیشتر طول می‌کشد. اما این تاخیر را باید بر ازای مطمئن بودن شرکت قبول کرد و این تاخیر گویای انتقال درخواست مشتری به بازارهای مالی است.

    ذهنیت کاذب در مورد نداشتن سرمایه کافی

    نقل قول نویسنده های کلاسیک بازار فارکس آ. الدار "چگونه در بورس بازی کرد وبرنده شد":

    خیلی از معامله‌گران ناموفق فکر می‌کنند که اگر سرمایه بیشتری داشتند حتما می‌توانستند سود کسب کنند. تمام معامله‌گرن ناموفق پس از یک معمله ناموفق و یا یک سری معاملات ناموفق از بازار خارج شدند. اغلب پس از اینکه معامله گر تازه‌کار تمام معاملات زیان آور خود را می‌بندد طرز فکر معاملاتی شما بازار به سمتی که احتمال سود برای او داشت تغییر جهت می‌دهد. و در این لحظه معامله‌گر با خود فکر می‌کند، اگر یک هفته‌ دیگر صبر می‌کرد، می‌تونست سود خوبی کسب کند.

    معامله‌گران ناموفق تغیر جهت بازار را تایید استراتژی کاری خود حساب‌ می‌کنند. آنها دوباره پول بدست آورده و معامله باز می‌کنند و دوباره همان سناریو تکرار می‌شود: موجودی وی تمام می‌شود و سپس بازار تغییر جهت می‌دهد، اما این تغییر جهت بسیار دیر می‌باشد چون موجودی او تمام شده است. و معامله‌گر بار دیگر این سناریو را تایید استراتژی خود فرض می‌کند و فکر می‌کند اگر موجودی بیشتری در حساب خود داشت حتما سود بدست می‌اورد.

    در این معامله گران برای باز کردن حساب با موجودی بالا پول قرض می‌کنند، اما این سناریو برای حساب با موجودی زیاد نیز تکرار خواهد شد.

    این نوع معامله‌\گران کمبود موجودی ندارند بلکه کمبود اطلاعات و معهارت دارند و در یک آن می‌توانند هم موجودی کم و هم موجودی زیادی را هدر بدهند. و زیان او به میزان موجدی حساب آن بستگی ندارد.

    معامله‌گران اغلب از من می‌پرسند: برای شروع به کار چقدر موجودی لازم است. آنها یم خواهند کاهش نرخ طرز فکر معاملاتی شما دارایی خود را جبران کنند و فکر می‌کنند که قبل از کسب درآمد، مبلغ زیادی را از دست خواهند داد. معامله‌گری با دیگر شغل‌ها هیچ تفاوتی ندارد. مثلا مهندس نمی‌تواند فکر کند که قبل از اینکه یکی از پول های او شاهکار بشود، بقیه پل‌های او می‌توانند خراب شوند و یا جراح فکر نمی‌کند قبل از اینکه عمل جراحی موفقی انجام بدهد بیماران زیادی را خواهد کشت.

    معامله گران درک نمی‌کنند که در هرصورت آنها زیانی خواهند دید و این زیان به آمادگی آنها بستگی ندارد. عقیده اینکه او سرمایه کافی برای معاملات را ندارد باعث می‌شود به دو نکته مهم توجه نکرد: عدم برنامه ریزی و مدیریت مالی ضعیف.

    یکی از مزایای حساب‌ها با موجودی بالا، کارمزد پایین تجهزات و سرویس ها می‌باشد. کسی که حساب یک میلیون دلاری دارد و کارمزدی برابر با 10,000 دلار می پردازد فقط یک درصد سود لازم دارد تا هزینه‌های خود را جبران کند. همین مخارج ها برای حساب‌ 20,000 دلاری برابر خواهند بود با 50% از موجودی.

    افسانه در مورد سرویس‌های خودکار

    تصور کنید یک فروشنده به پارکینگ شما آمده و به شما پیشنهاد خرید یک سیستم رانندگی خودکار که در یک میکرو کارت کوچک قراردارد می‌کند . می‌گوید: فقط با چند صد دلار می‌توانید دیگر وقت و انرژی خود را صرف رانندگی نکنید، شما می‌توانید در صندلی راننده بخوابید و سیتم خودکار شما را به محل کارتان می‌رساند. شما به او حتما می خندید، اما اگر او سیستم مدیریت خودکار برای بازار بورس را به شما معرفی کند، شما باز هم خواهید خندید؟

    برخی از معامله‌گران فکر می‌کنند که کسب درآمد را می‌شود 100 درصد اتوماتیک کرده و در انجام معاملات شرکت نکرد. برخی از آنها سعی می‌کنند سیستم خودکار برای خود برنامه نویسی و تهیه کنند و برخی دیگر اینگونه سرویس‌ها را خریداری می‌کنند. کسانی که سالها بریا بدست آوردن حرفه کار کرده اند و معلومات بدست آوردند، هزاران دلار پول خرج چنین سرویس‌های می‌کنند و این بخاطر تنبلی، طمع و معلومات ریاضی کم می‌باشد.

    قبلا سیستم‌ها را روی کاغذ می‌نوشتند و الان آنها به سی دی‌های غیر قابل کپی تبدیل شده‌اند. بعضی از این سیستم‌ها بسیار ساده هستند و بعضی از آنها پیچیده‌ هستند و شامل امکانات بهینه سازی خودکار با توجه به مقررات مدیریت مالی می‌شوند. بعضی از معامله‌گران فکر می‌کنند که چند صفحه کد کامپیوتری می‌تواند برایشان درآمد بدون محدودیت کسب کند. آنها مانند شوالیه های قرنهای گذشته می‌باشند که به کیمیاگران پول می‌دادند تا آنها فلزات معمولی را به طلا تبدیل کنند.

    امکان اتوماتیک کردن فعالیت های پیچیده انسن‌ها غیر ممکن می‌باشد. برنامه‌های آموزشی کامپیوتری نتوانستند جای معلمان را بگیرند. و برنامه‌های حسابداری باعث بیکاری حسابداران نشدند. بیشتر حرفه‌ها نیاز به تجربه انسانی هنگام تصمیم گیری نیاز دارد. کامپیوترها و ماشین ها می‌توانند کمک کنند، اما نمی‌توانند کلا جای انسان را بگیرند.

    اگر می‌شد با اینگونه سیستم ها درآمد کسب کرد. در حال حاضر هزاران نفر کنار ساحل بودند و هر ماه از بروکر خود فیش پول دریافت می‌کردند.اما در حال حاضر تنها کسانی که از طریق سیستم‌های خودکار درآمد کسب می‌کنند، فقط فروشندگان این سیستم‌ها هستند. اگر سیستم هاس آنها کار می‌کردند، آنها خودشان از آن استفاده می‌کردند و کنار ساحل بودند و فیش پول ار بروکرها دریافت می‌کردند. اما تمام فروشندگان جواب حاضر دارند، بعضی‌ها می‌گویند که برنامه نویسی را بیشتر از کار در بورس دوست دارند و بعضی‌ها می‌گویند که سیستم ها را می‌فروشند تا برای موجودی اولیه پول در بیاورند.

    بازار همیشه در حال تغییر می‌باشد و سیستم های خودکار نمی‌توانند تمام نکات ریز بازار را در نظر بگیرد. مقررات سخت دیروز امروز کار نمی‌کنند و فردا احتمالا لغو خواهند شد. معامله‌گر با تجربه می‌تواند در صورت وجود داشتن خطر معاملات خود را تغییر دهد. سیستم‌های خودکار نمی توانند به همین راحتی تصمیم خود را عوض کنند.

    با اینکه تقریبا در تمام هواپیماها سیستم پرواز خودکار وجود دارد، شرکت‌های هواپیمایی مخارج زیادی هزینه حقوق خلبانان می‌کنند. چون فقط خلبانان می‌توانند در شرایط فورس واژور تصمیم صحیحی بگیرند. اگر هواپیما روی جنگل های کانادا سوخت تمام کند و یا بدنه آن روی اقیانوس صدمه ببیند فقط خلبان است که می‌تواند جان تمام مسافران را نجات دهد. اطمینان به سیستم‌های مدیریت اتوماتیک در بازار بورس برای مدیریت سرمایه شما، مانند این می‌باشد که شما با طرز فکر معاملاتی شما هواپیمایی که فقط با خلبان خودکار کار می‌کند، سفر کنید. اولین فورس ماژور تمام سرمایه شما را به باد خواهد داد.

    سیستم های خودکار مناسب زیادی وجود دارند، اما باید همیشه آنها را بررسی کرده و عملکرد آنها را تنظیم کرد. شما فقط خودتان باید مواظب معاملات خود باشید. وظیفه خود را به عهده سیستم‌ها نگذارید.

    طرز فکر معاملاتی شما

    سرمایه‌گذاری یکی از فعالیت‌های مالی است که بسیاری از مردم جهت افزایش دارایی، کسب سود و جلوگیری از کاهش ارزش پول به آن می‌پردازند. لنتخاب نوع سرمایه‌گذاری با توجه به شرایط مالی و طرز فکر سرمایه‌گذار متفاوت خواهد بود؛ اما برخی از انوع سرمایه‌گذاری‌ها از محبوبیت بالاتری برخوردار هستند. مثلا ملک، زمین، طلا و در سال‌های اخیر بازار بورس همواره توجهات زیادی را به خود جلب می‌کنند. در این مقاله صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان را به شما معرفی خواهیم کرد.

    معرفی صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان

    در حالت کلی سرمایه‌گذاران به سه دسته تقسیم می‌شوند:
    افرادی که بازارهای مالی را به خوبی می‌شناسند و از دانش کافی در این زمینه برخوردار هستند؛ آن‌ها به صورت تخصصی در بازارهایی چون بورس، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و… فعالیت می‌کنند.
    افرادی که معتقدند تنها ملک، زمین و طلا است که ضرر در آن وجود ندارد! این افراد در صورت بهره‌مندی از دارایی قابل توجه، احتمالا بیشتر سرمایه خود را وارد بازار ملک و زمین می‌کنند و در غیر این صورت، طلا انتخاب بعدی‌شان خواهد بود.
    گروه سوم سفته‌بازارن هستند که در واقع نمی‎توان آنها را سرمایه‌گذار نامید! این افراد بیشتر در بازار سکه، دلار و بورس فعال هستند و با نوسان‌گیری و به صورت لحظه‌ای کسب درآمد می‌کنند؛ سفته‌بازی یکی از دلایل ایجاد حباب و عدم وجود ثبات در قیمت‌ها است و با وجود تدابیری که دولت برای جلوگیری از این نوع فعالیت اندیشیده است، متاسفانه همچنان شاهد آن هستیم.

    از بین سه گروه بالا، گروه دوم عام مردم جامعه را تشکیل می‌دهند و همانطور که همگی می‌دانیم بازارهای طلا و مسکن از دیرباز مورد علاقه مردم ایران بوده‌اند. در همین راستا صندوق‌هایی برای سرمایه‌گذاری در زمین و ساختمان و طلا تاسیس شده‌اند. در چندین مقاله قبل، به صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا و انواع آن‌ها پرداختیم، لذا قصد داریم در ادامه این مقاله صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان را معرفی کنیم.

    قوانین مربوط به صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان (Construction Fund) طرز فکر معاملاتی شما در سال ۱۳۸۸ توسط سازمان بورس و اوراق بهادار و با همکاری وزارت مسکن و شهرسازی به تصویب رسید و به این ترتیب وارد بازار معاملات شد. فعالیت این صندوق‌ها در حالت کلی جمع‌آوری سرمایه‌های اندک افراد و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های ساختمانی است. تفاوتی در این که پروژه، ساختمان مسکونی، تجاری یا اداری باشد وجود ندارد اما این صندوق نمی‌تواند در پروژه‌های دیگری (مثلا تولیدی یا خدماتی) سرمایه‌گذاری کند.

    البته صندوق دیگری به نام «صندوق پروژه» برای تامین مالی پروژه‌های مذکور وجود دارد اما فعالیت صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان محدود به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های ساختمانی، فروش واحدها و تقسیم سود بین سرمایه‌گذاران است. همچنین اختصاص واحدهای ساختمان به سرمایه‌گذاران به صورت مستقیم در این نوع صندوق‌ها ممکن نیست. سرمایه‌گذاران مانند تمام افراد دیگر طرز فکر معاملاتی شما می‌توانند از طریق پیش‌خرید، شرکت در مزایده یا …، اقدام به خرید کنند، اما اختصاص امتیازی برای تهیه واحد ساختمان به سرمایه‌گذار، در صندوق خلاف قوانین است.

    ارکان صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان

    همان طور که می‌دانید تمام صندوق‌های سرمایه‌گذاری دارای ارکان، اساسنامه و امیدنامه مخصوص به خود هستند؛ در ادامه به توضیح مختصری در این باره می‌پردازیم.

    – هیات مدیره
    – مدیر صندوق، شرکت‌های تامین یا مشاوره سرمایه‌گذاری هستند.
    – مدیر ساخت، شرکت‌های پیمانکاری رتبه‌بندی شده هستند.

    – ناظر، شرکت یا شخصی حقوقی است که از سازمان نظام مهندسی و کنترل ساختمان پروانه اشتغال نظارت پایه یک دریافت کرده باشد.
    – متولی، شخص یا شرکتی است که به عنوان بازرس عمل می‌کند و می‌تواند یک موسسه حقوقی، شرکت مشاوره سرمایه‌گذاری و یا از حسابرسان معتمد سازمان بورس باشد.
    – حسابرس، فردی که معتمد سازمان بورس و اوراق بهادار است.

    – متعهد پذیره‌نویسی، می‌تواند یکی از شرکت‌های تامین سرمایه یا بانک‌ و یا موسسات مالی (دارای مجوز از بانک مرکزی) باشد.
    – بازارگردان، شرکت‌های کارگزاری‌، شرکت‌های تامین سرمایه یا مشاور و بانک‌ها هستند.

    اساسنامه صندوق ‌های سرمایه گذاری از طرف سازمان بورس و اوراق بهادار تنظیم می‌شود و غیر قابل تغییر است؛ اما امیدنامه برای هر صندوق به صورت مجزا و توسط متولیان آن تنظیم می‌شود که البته باید در چارچوب قوانین سازمان بورس باشد. در حالت کلی امیدنامه شامل این موارد است: ارکان صندوق، هزینه‌های سرمایه‌گذاری در صندوق، اهداف و استراتژی‌ها، واحدهای سرمایه‌گذاری و ریسک‌های آن.

    مزایا و ریسک‌های صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان

    معرفی صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان

    صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان شرایطی را فراهم می‌کند تا افراد با دارایی کمتر هم بتوانند از بازار پر سود ملک بهره ببرند و به مرور دارایی خود را افزایش داده و صاب ملک شوند. همچنین گواهی سرمایه‌گذاری صندوق‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان قابل انتقال به غیر است، در بازار فرابورس معامله می‌شود و محدودیتی در رابطه با زمان فروش برای صاحب اوراق وجود ندارد. همچنین در زمان طرز فکر معاملاتی شما فروش، فرد علاوه بر مبلغ اسمی میزان سود کسب شده تا آن لحظه را، که بر اساس پیشرفت پروژه تعیین می‌شود، نیز دریافت خواهد کرد. (میزان پیشرفت پروژه طی گزارشات دوره‌ای به سرمایه‌گذاران اعلام می‌شود.)

    حفظ ارزش دارایی افراد در برابر افزایش قیمت‌ها، قابلیت نقدشوندگی بالا در زمان اجرا و پس از اتمام پروژه، استفاده از سودی که همواره در بازار ملک وجود دارد، ریسک کم با توجه به دریافت گزارش‌های دوره‌ای مرتب نیز از دیگر مزیت‌ها برای سرمایه‌گذاران به حساب می‌آید. صندوق‌های‌ سرمایه گذاری زمین و ساختمان‌، علاوه بر سرمایه‌گذاران برای صاحبان پروژه نیز انتخاب خوبی به حساب می‌آید. بزرگترین مزیت آن جدا بودن بخش‌های مالی و اجرایی است. یکی از دغدغه‌های همیشگی بخش اجرایی، تامین مالی است که در این صندوق‌ها از قبل تضمین می‌شود و مسئولان اجرایی نگرانی بابت پرداخت‌ها نخواهند داشت.

    همچنین در این صندوق‌ها موضوع نوسان قیمت در نظر گرفته می‌شود. تامین‌کنندگان مالی در این زمینه انعطا‌ف‌پذیر هستند و به خاطر تغییر قیمت، پروژه را متوقف نخواهند کرد. در واقع زمان هر پرداخت، وضعیت کنونی بازار در نظر گرفته می‌شود، نه زمان شروع پروژه و همچنین این پروژه‌ها معاف از مالیات هستند. مشارکت در صندوق‌‌های سرمایه گذاری زمین و ساختمان باعث می‌شود که سرمایه‌های راکد افراد وارد چرخه اقتصادی شود و به اصطلاح گردش مالی بالا رود که یک نکته مثبت برای هر کشوری است.

    در رابطه با ریسک این صندوق‌ها، به جز مشارکتی بودن مورد دیگری وجود ندارد. زمانی که در این صندوق سرمایه‌گذاری می‌کنید، در سود و ضرر حاصل سهیم خواهید بود؛ بنابراین در صورت زیان پروژه، این ضرر متوجه شما هم خواهد شد. احتمال این موضوع بسیار ضعیف است. پروژه‌های ساختمانی نمی‌توانند به راحتی مجوز‌های لازم را برای تشکیل صندوق از سازمان بورس و اوراق بهادار دریافت کنند و نظارت دقیقی بر اجرای آنها وجود دارد و ریسک بسیار کمی متوجه آن‌ها است.

    قابل ذکر است از آن جایی که واحدهای این صندوق قابل معامله در بازار فرابورس است، هر شخصی به راحتی می‌تواند با دریافت کد بورسی و به واسطه یکی از کارگزاری‌ها به تهیه واحدهای آن بپردازد، همچنین محدودیتی در رابطه با تعداد خرید برای اشخاص وجود ندارد و روند فروش آن نیز به همین سادگی از طریق پنل معاملاتی کارگزاری مربوطه انجام می‌شود.

    سخن آخر

    همه ما وقتی می‌شنویم شخصی در بازار ملک سرمایه‌گذاری کرده‌ است، ناخودآگاه فرد را ثروتمند تصور می‌کنیم و به این می‌اندیشیم که ای کاش انجام این کار برای ما ممکن بود. تشکیل صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان این موضوع را برای تمام مردم ممکن می‌کند و باعث می‌شود هر فردی بتواند با هر میزان سرمایه (حتی اندک) شرایط ورود به بازار ملک را داشته باشد. از طرفی مشارکت مردم در طرح‌های اقتصادی و جلوگیری از رکود پول یکی از اهداف دولت است که به طرق متفاوتی آن را به اجرا در می‌آورد و تشکیل صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان نیز یکی از راهکارهای دولت برای نیل به همین هدف بود. در واقع این صندوق را می‌توان گزینه‌ای مناسب برای سرمایه‌گذار، سرمایه‌پذیر و دولت دانست که با کمترین ریسک ممکن، انتظارات را همه طرف‌های را برآورده می‌کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.