عوامل موثر بر شکلگیری نگرش نسبت به ریسک
اگر جزء افرادی هستید که به دیگران در زمینههای مالی مشاوره میدهید و یا در سرمایهگذاریهای خود به مشاوران سرمایهگذاری و مالی مراجعه میکنید، خواندن این مقاله میتواند برای شما جالب باشد و شما را با عوامل موثر بر نگرش نسبت به ریسک آشنا کند.
آیا شما هم به شانس اعتقاد دارید و لازمهی یک سرمایهگذاری موفق را، داشتن شانس میدانید؟ یا معتقدید هر اتفاقی که برای ما میافتد، ناشی از اعمال خود ما است؟
ما در دنیایی زندگی میکنیم که دائما در حال انتخاب و تصمیمگیری هستیم، حتی گاهی این انتخابها را بهصورت ناخودآگاه انجام میدهیم. تصمیماتی که در زمینه مالی میگیریم، میتوانند یکی از مهمترین تصمیمات زندگی ما باشند. این تصمیمات میتوانند بازخوردی بزرگ در زندگی شخصی و یا محیط بیرونی ما داشته باشند و علاوهبر زندگی خود ما، زندگی اطرافیان ما را هم تحت تاثیر قرار بدهند. در این مقاله قصد داریم که راجعبه عوامل موثر بر تصمیمهای مالی خود صحبت کنیم.
دانش مالی رفتاری چیست؟
مالی رفتاری (Behavioral Finance)، یکی از مباحث نسبتا جدیدی است که در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این مبحث، رشتهای در حوزه مالی است که نظریههایی بر مبنای روانشناسی ارائه میدهد، تا دلایل رفتار سرمایهگذاران و اتفاقاتی که در بازار سهام میافتد را توضیح دهد.
بسیاری از نظریههای مالی که از گذشته تا کنون شکل گرفتهاند، متاثر از فرضیه رفتار عٌقلایی سرمایهگذاران هستند. اما دانش مالی رفتاری این فرضیه که تمامی سرمایهگذاران به صورت عاقلانه تصمیمگیری میکنند، رد کرده است. دلیل رد این فرضیه هم، عدم انطباق آن با رفتار واقعی انسانها در بازار سهام بوده است.
همانطور که میدانیم بیشتر گزینههای سرمایهگذاری با درجهای از ریسک همراه هستند. ممکن است بارها دیده باشید افراد مختلف، در سهمی که ریسک یکسانی برای همه دارد، به یک اندازه سرمایهگذاری نمیکنند و در اتخاذ تصمیمات خود با هم تفاوتهای بسیاری دارند. سوالی که در این قسمت شکل میگیرد این است که چه عواملی باعث میشود تا سرمایهگذاران تصمیمات متفاوتی از هم بگیرند.
شاید شما هم در اطراف خود افراد زیادی را دیده باشید که میگویند بورس، ریسک زیادی دارد و من هم شانس ندارم، بهمحض وارد شدن به بورس، بازار خواهد ریخت. یا گروهی هستند که ادعا میکنند به محض فروش یک سهم، آن سهم شروع میکند به رشد کردن و این موضوع را به شانس و اقبال بد خود نسبت میدهند.
دلیل این رفتارهای متفاوتِ سرمایهگذاران چیست؟ آیا میتوان این رفتارها را به اعتقادات آنها و نوع نگرشی که نسبت به ریسک دارند، ربط داد؟
دانش مالی رفتاری، بهدنبال توضیح این است که چگونه ویژگیهای شخصیتی و نوع نگرش سرمایهگذاران بر تصمیمهای مالی آنها تاثیر میگذارد و چگونه این تصمیمات منجربه ارائه یک رفتار خاص در زمینه سرمایهگذاری میشوند.
بهطور کلی ریسک و عدم اطمینان نقش مهمی در تصمیمگیریهای اقتصادی ایفا میکنند. نگرش افراد نسبت به ریسک، ارتباط نزدیکی با درک و پیشبینی رفتارهای اقتصادی و تصمیمگیریهای مالی آنها دارد (روهرمن و همکاران،2005).
در مالیِ رفتاری، نقش واکنشهای طبیعیِ رفتارِ انسان (نه لزوما عٌقلایی)، بهعنوان متغیری اثرگذار بر سایر متغیرهای اقتصادی و مالی، که در گذشته در نظر گرفته نمیشد، با تاکید بیشتری مطالعه میشود.
در مالیِ رفتاری، نقش واکنشهای طبیعیِ رفتارِ انسان (نه لزوما عقلایی)، بهعنوان متغیری اثرگذار بر سایر متغیرهای اقتصادی و مالی، که در گذشته در نظر گرفته نمیشد، با تاکید بیشتری مطالعه میشود.
تواناییهای شناختی و غیرشناختی
تواناییهای شناختی
تواناییهای یک فرد برای انجام فعالیتهای مختلف ذهنی را، که بیشتر مرتبط با یادگیری و حل مسئله است، تواناییهای شناختی میگویند.
تواناییهای غیرشناختی
مهارتهای غیرشناختی، آن دسته از نگرشها، رفتارها و استراتژیهایی هستند که موفقیت در محل کار و. را تسهیل میکنند مانند انگیزه، استقامت، منبع کنترل و.
تاکنون مطالعات متعددی انجام شده است که رابطه بین تواناییهای شناختی و نگرشهای متفاوت نسبتبه ریسک مالی را مورد بررسی قرار دادهاند. اما به میزان کمی در مورد اهمیت تواناییهای غیرشناختی و رابطه آن با ریسک مالی مطالعه شده است. یکی از مهارتهای غیرشناختی مهم منبع کنترل است که در ادامه راجعبه آن صحبت خواهد شد.
عوامل موثر بر نگرش نسبت به ریسک
مطالعاتی که تاکنون انجام شده است، نشان میدهد که عوامل متعددی از جمله سن، میزان تحصیلات، رشتهتحصیلی، درآمد، ثروت افراد، پیشینهی خانوادگی آنها، بازده بازار و. بر نگرش افراد نسبت به ریسک تاثیر میگذارد. برای مثال با گذر زمان و کهولت سن، میزان ریسکپذیری افراد کاهش مییابد. در زمینه تاثیر جنسیت بر ریسکپذیری افراد نیز، مطالعات متعددی انجام شده است. نتایج اغلب مطالعات، این بوده است که زنان نسبت به مردان ریسکگریزتر هستند و از اتخاذ تصمیمات ریسکی دوری میکنند.
مطالعاتی که در زمینه بازده بازار انجام شده، نشان داده که رابطه خطی مثبتی بین بازده بازار و میزان ریسکپذیری افراد وجود دارد. یعنی هرچه بازده بازار بیشتر شود، ریسکپذیری مالی افراد هم بیشتر میشود و بالعکس. تحقیقاتی که در رابطه با سطح تحصیلات انجام شده نشانگر این است که هرچه تحصیلات افزایش پیدا کند میزان ریسکپذیری هم افزایش پیدا میکند. حتی بین دانشجویان رشتههای مختلف نیز این بررسی انجام شد و مشخص شد، افرادی که در رشتههای مالی و اقتصادی تحصیل کردهاند، ریسکپذیری بیشتری نسبت به دیگران دارند.
اشخاصی که ثروت و داراییهای مالی بیشتری دارند، تمایل کمتری به پذیرش ریسک بالا دارند. میتوان گفت که افراد ثروتمند ریسکگریزتر از سایرین هستند.
مطالعات داخلی در کشور ما در این زمینه بسیار کم است و یا میتوان گفت که اصلا وجود ندارد. در ادامه، ابتدا به توضیح نگرش نسبت به ریسک مالی میپردازیم. سپس منبع کنترل و رابطهی بین آن با نگرش نسبت به ریسک مالی را بررسی میکنیم.
نگرش نسبت به ریسک مالی
نگرش نسبت به ریسک را میتوان بهعنوان یکی از ویژگیهای ذاتی شخصی در نظر گرفت که در تمامی شرایط و زمینهها پایدار و ثابت است. همچنین میتوان آن را یکی از جنبههای مهم در تصمیمگیریهای مالی دانست (وبر و میلیمان، 1997 و 2004).
دوهمن در سال 1998 نگرش نسبت به ریسک را به صورت یک جهتگیری عمومی (به عنوان یک ذهنیت) بهمنظور پذیرش یا اجتناب از ریسک، هنگام تصمیمگیری در مورد نحوه ادامه، در شرایط با نتایج نامشخص تعریف کرد.
دوهمن در سال 1998 نگرش نسبت به ریسک را به صورت یک جهتگیری عمومی (به عنوان یک ذهنیت) بهمنظور پذیرش یا اجتناب از ریسک، هنگام تصمیمگیری در مورد نحوه ادامه، در شرایط با نتایج نامشخص تعریف کرد. یعنی در شرایط پرابهام که ما از نتیجه کار خبر نداریم، ذهنیتی که نسبت به ریسک آن موقعیت داریم، در تصمیمگیری به ما کمک میکند.
مطالعاتی که در این زمینه انجام شده، نشان داده است که اندازهگیری مواردی مانند نگرش افراد نسبت به ریسک، شاخص خوبی برای اندازهگیری میزان ریسکپذیری افراد است. اینکه افراد تا چه اندازه میتوانند ریسک یک سرمایهگذاری را تحمل کنند باعث میشود که بتوان رفتار سرمایهگذاران را بااطمینان پیشبینی کرد (کورتر و شن، 2001).
منبع کنترل چیست؟
موضوع منبع کنترل (Locus Of Control) برای اولین بار توسط راتر در سال 1966 مطرح شد. او منبع کنترل را چنین بیانکرد که آیا فرد رابطه علیت بین رفتار خود و پاداش را درک میکند یا خیر.
به زبانی سادهتر، میتوان گفت، منبع کنترل بیانگر این است که افراد تا چه اندازه معتقدند اعمالشان بر اتفاقاتی که برایشان میافتد تاثیرگذار است.
به عقیده راتر یکی از ابعادی که افراد را از یکدیگر متمایز میکند، درجه کنترلی است که تصور میکنند بر رویدادهای زندگی خود دارند. راتر در مطالعات خود چنین بیان کرد که به طور کلی دو نوع منبع کنترل متمایز از هم وجود دارد، منبع کنترل درونی و بیرونی.
منبع کنترل درونی
افراد با منبع کنترل درونی بر این باورند که هر آنچه برای آنها اتفاق میافتد نتایج اعمال خودشان است. بنابراین رویدادهای زندگی را در کنترل شخصی خود میبینند.
منبع کنترل بیرونی
افراد با منبع کنترل بیرونی، بر این باورند که هر آنچه که برای آنها اتفاق میافتد، نتایج تصمیمات و عملکرد خودشان نیست، بلکه توسط عوامل فراتر از کنترل شخصی آنها مانند شانس، اقبال و یا توسط افراد قدرتمند تعیین می شود.
به بیان دیگر، اشخاص دارای منبع کنترل درونی باور دارند که کارآمدی، تدبیر، سختکوشی، احتیاط و مسئولیتپذیری به پیامدهای مثبت خواهد انجامید و رفتارشان نقش مهمی در افزایش اتفاقات خوب و کاهش اتفاقات بد دارد. اما اشخاصی که منبع کنترل بیرونی دارند رویدادهای مثبت یا منفی را پیامدهای رفتار خود نمیدانند، بلکه آن را به شانس و سرنوشت، نفوذ افراد قدرتمند و عوامل محیطی ناشناخته مهار نشدنی نسبت میدهند، در نتیجه بر این باورند که اتفاقات بد یا خوب به اعمال و رفتارهای آنها نسبت نداشته و از کنترل آنها خارج است (سیف، 1385) به همین دلیل در اعمال خود، قبول مسئولیت نمیکنند.
پس از مطرح شدن موضوع منبع کنترل توسط راتر، سایر محققان نیز به مطالعه در این زمینه پرداختند. لونسون در سالهای 1973 و 1981، پیشنهاد داد که مفهوم منبع کنترل، باید به صورت یک ساختار چند بعدی در نظر گرفته شود. او برای افرادی که معتقدند مسئول اتفاقات زندگی خود هستند، یک بعد درونی (احساس حاکمیت) را پیشنهاد کرد و بین دو بعد بیرونی تمایز قائل شد. او بعد بیرونی را به صورت دو بعد شانس (اعتقاد به ماهیت تصادفی وقایع) و افراد قدرتمند ( اعتقاد به اینکه قدرتمندان حوادث زندگی آنها را کنترل میکنند) تعریف کرد. با این حال، بیشتر مطالعات در زمینه منبع کنترل، در سازمانها و سایر مکانها تحت تاثیر مقیاس اندازهگیری منبع کنترل تک فازی راتر قرار گرفته است.
مقیاسهای مختلفی که برای اندازهگیری منبع کنترل توسط راتر و لونسون مطرح شد، مورد بررسی و انتقاد گستردهای قرار گرفت (بروئن و شاپیرو، 1984؛ فرنهام و هنری،1980). بعد از مطرح شدن مفهوم منبع کنترل، محققان این موضوع را در سایر رشتهها و زمینهها مانند سلامت جسمانی (لائو و ویر،1981) و سلامت روانی (کالهون و همکاران، 1973) و غیره، نیز مورد مطالعه قرار دادند.
اشخاص مختلف، نگرشها و دیدگاههای گوناگونی نسبت به ریسک در موقعیتهای پرابهام دارند.
فرنهام (1986) مقیاسی جدید برای اندازهگیری منبع کنترل در زمینه اقتصادِ مالی مطرح کرد. او مقیاس اندازهگیری خود را بر اساس سایر مقیاسهای مطرح شده که مورد قبول واقع شده بودند، بنا کرد. این مقیاس چهار عامل تفسیری، که از سایر مقیاسها و پرسشنامهها استخراج شده بود را در خود جای داد. فرنهام پرسشنامهای طراحی کرد، که در آن سوالاتی مطرح شده که میزان اعتقاد افراد را به هر یک از چهار عنوان زیر میسنجد.
تقسیمبندی منبع کنترل اقتصادی فرنهام
- بعد درونی (Internal Factor)
- بعد شانس (Chance Factor)
- بعد افراد قدرتمند (Powerful others Factor)
- بعد بیرونی (External/denial)
1. بعد درونی
اولین عامل مطرح شده توسط فرنهام عامل یا بعد درونی بود، این عامل نشاندهندهی میزان اعتقاد افراد بر این است که خودشان بر امور مالی خود تسلط دارند و اتفاقاتی که برایشان میافتد، ناشی از اعمال خودشان است.
2. بعد شانس
دومین مورد از منبع کنترل اقتصادی، شانس نام گرفت. پرسشهایی که در این بخش آمده است، در برگیرنده مضمون شانس است و میزان اعتقاد افراد بر شانس را در امور مالی نشان میدهد.
3. بعد افراد قدرتمند
این بخش تاثیر افراد قدرتمند، نظیر شخصیتهای سیاسی را بر زندگی افراد معمولی میسنجد.
4. بعد بیرونی
او مواردی را در این بخش آورد که مربوط به انکار فقر در جامعه بودند. در این بخش میزان اعتقاد افراد بر این موضوع که فقر وجود دارد یا نه، سنجیده میشود.
بررسیها نشان داده است که تلاش برای کنترل محیط بیرونی ما در کودکی آغاز میشود و بین 8 تا 14 سالگی متمایز میشود. به نظر میرسد هر قدر سن افراد بالاتر میرود گرایش درونی آنها بیشتر میشود و در میانسالی به اوج خود میرسد. شواهد نشان میدهد که منبع کنترل در دوران کودکی آموخته میشود و به طور مستقیم به رفتار والدین یا مراقبان کودک مربوط است.
مطالعاتی که رابطه منبع کنترل را با برخی موارد مالی بررسی کرده است، نشان داده، خانوارهایی که سرپرست آنها منبع کنترل درونی دارد، نسبت به خانوارهایی که سرپرستشان منبع کنترل بیرونی دارد، از پسانداز بیشتری برخوردار هستند. افراد با منبع کنترل بیرونی تمایل کمی به پسانداز دارند و پولهای خود را بیبرنامه خرج میکنند.
لیم و همکارانش در مطالعهای به بررسی رابطهی بین جنسیت، مشکلات مالی و منبع کنترل با نگرش پولی افراد پرداختند. نتایج نشان داد که افراد با منبع کنترل درونی، تمایل به بودجهبندی پول و سرمایه خود داشتند. یعنی هم به درآمد و هم به هزینههایشان توجه میکردند. این افراد به امید اینکه پولهای پسانداز شده بعدها با تلاش و تواناییشان میتواند در جاهای مناسبی استفاده شود دست به این کار میزنند، بنابراین ممکن است فرصتهای بهتر و بیشتری برای موفقیت در زندگی داشته باشند. در حالی که افراد با منبع کنترل بیرونی پول را به عنوان منبع قدرت در نظر میگرفتند. این افراد معمولا بخشنده نیستند زیرا ممکن است احساس کنند که سایر افراد تحت تاثیر سرنوشت ناخوشایندشان دچار این وضعیت شدهاند، بنابراین تمایل کمتری به کمک به سایر افراد دارند.
نتایج بررسیهای ما در بازار سرمایه
ما به بررسی تاثیر منبع کنترل بر نگرش افراد نسبت به ریسک در بین گروهی از سرمایهگذاران فعال در بازار سرمایه ایران پرداختیم. یافتههای ما نشان داد که از بین چهار بعد منبع کنترل اقتصادی، اعتقاد افراد بر بعد قدرت و بعد درونی بیشتر از دو بعد دیگر یعنی بعد بیرونی و شانس است. یعنی در جامعهی فعالان بازار سرمایه، افراد بیشتر بر این باور هستند که تصمیمات و انتخابهای خودشان بر آنچه که برای سرمایهاشان اتفاق میافتد تاثیر میگذارد. همچنین معتقدند که افراد قدرتمند در جامعه که دارای جایگاهی بالا هستند، نظیر سیاستمداران و افراد با سرمایههای کلان در تعیین منابع مالی آنها و آنچه که ممکن است در بازارهای مالی رخ بدهد بیتاثیر نیستند و حتی ممکن است قسمت عمدهای از بازار را کنترل کنند.
در آخر به مشاوران سرمایهگذاری و کارگزاران بورس اوراق بهادار پیشنهاد میشود که برای پذیرش سرمایهگذاران خود، ابتدا ویژگیهای رفتاری و شخصیتی مشتریان نظیر نگرششان نسبت به ریسک، منبع کنترل، گرایشهای اجتماعی و. را به دقت مورد بررسی قرار دهند. سپس متناسب با شخصیت افراد پیشنهادهایی برای سرمایهگذاری داده شود.
مشاوران مالی و سرمایهگذاری میتوانند با شناخت ویژگیهای روانشناختی افراد و آگاهی یافتن از نوع نگرش افراد نسبت به ریسک، به تعدیل اعتقادات سرمایهگذاران بپردازند و آنها را به سمت سرمایهگذاری صحیح هدایت کنند. علاوهبر این کارگزاران میتوانند از طریق مشاوره صحیح افراد را از ریسک یک سرمایهگذاری آگاه کنند. بهطور کلی مشاوران و کارگزاران میتوانند با شناخت از اعتقادات افراد، ویژگیهای شخصیتی و با توجه به ناهمگونیهای فردی که در بین اشخاص وجود دارد، منجر به بهتر شدن تصمیمات سرمایهگذاران شوند.
نظرات ارزشمند شما
لطفا اگر این مقاله برایتان مفید بود و یا نظری درباره آن داشتید، در انتهای همین صفحه، نظر خود را برای من ثبت بفرمایید.
۱۰ فیلم و انیمیشن که استودیوی تولیدکننده خود را نجات دادند
به تازگی اعلام شده که استودیوی برادران وارنر فقط برای اکران دو فیلم طی سال جاری منابع مالی کافی دارد؛ فیلم «بلک آدام» و «نگران نباش عزیزم». چنین شایعهای، همراه با لغو بسیاری از فیلمها و سریالهای شبکه HBO Max، سوالاتی را در مورد وضعیت این استودیو در ذهن مخاطبان ایجاد کرده است. با این حال برادران وارنر تنها استودیویی نیست که در چنین شرایطی قرار گرفته است؛ بسیاری از استودیوها برای نجات خود تصمیم گرفتند ریسک کنند و تمام داراییشان را روی یک فیلم بگذارند.
۱. خیابان چهل و دوم (۴۲nd Street) – برادران وارنر
برادران وارنر در گذشته هم مشکلات مالی زیادی را تجربه کردهاند و در دوران رکود بزرگ ایالات متحده، تصمیم گرفتند دار و ندارشان را بر روی یک فیلم سرمایه گذاری کنند. در کل فیلم موزیکال «خیابان چهل و دوم» به آنها کمک کرد تا از این مخمصه رهایی پیدا کنند. در این فیلم موزیکال، روبی کلر، جینجر راجرز و دیک پاول به ایفای نقش پرداخته بودند.
البته استودیوی وارنر تصور میکرد که فیلمهای موزیکال دیگر از مد افتادهاند، اما در نهایت «خیابان چهل و دوم» به یکی از محبوبترین فیلمهای آن سال، تبدیل شد و باعث شد که آنها بفهمند اشتباه میکنند. علاوهبراین، این فیلم باعث کشف زوجی همچون کلر و پاول شد که در بسیاری از فیلمهای موزیکال بعدی به ایفای نقش پرداختند.
۲. در یک شب اتفاق افتاد (It Happened One Night) – کلمبیا پیکچرز
قبل از اینکه فیلم «در یک شب اتفاق افتاد» ساخته شود، کلمبیا استودیو درآمدش را به مبارزه با فقر اختصاص میداد و فیلمهای کمهزینه و فراموش شدنی زیادی میساخت تا اینکه فرانک کاپرا به کسب درآمد بیشتر فکر کرد. پس از اینکه فیلم «خانم برای یک روز»، توانست به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند و نظر مثبت منتقدان را جلب کند کاپرا توانست به استودیو بقبولاند که بودجهی هنگفتی به او بدهند تا یکی از معروفترین فیلمهای دههی ۱۹۳۰ را بسازد.
کلمبیا بدون حضور کاپرا عملا هیچ بود، با این حال، چنین پروژهای در آن زمان برای این استودیو بلندپروازی به حساب میآمد و استودیو در انجام این کار تردید داشت. «خانم برای یک روز» فیلمی فوقالعاده بود و «در یک شب اتفاق افتاد» باعث شد که کلمبیا پیکچرز به استودیویی شناخته شده تبدیل شود.
۳. بن هور (Ben-Hur) – مترو گلدوین مایر
در سال ۱۹۵۹، استودیوی امجیام (مترو گلدن مایر) کاملا ورشکست شده بود و دیگر کشش ۴۰ سال گذشتهی خود را نداشت و دست اندرکاران آن میخواستند استودیو را برای همیشه تعطیل کنند. اما وقتی «بن هور» که پرهزینهترین فیلم زمان خودش به حساب میآمد اکران شد، ورق به نفع این کمپانی برگشت.
این فیلم در نهایت به سود ۲۰ میلیونی رسید و توانست استودیو را به روزهای اوجش بازگرداند. ام جی ام در زمان اکران فیلم «بن هور» کاملا ورشکسته بود، بنابراین اگر فیلمی که برای تولیدش سرمایه گذاری زیادی انجام شده بود با شکست مواجه میشد این کمپانی باید برای همیشه با فیلمسازی خداحافظی میکرد. اما در عوض، این فیلم توانست برندهی جوایز متعددی از جمله جایزهی بهترین فیلم اسکار شود و هنوز هم پس از گذشت بیش از نیم قرن از اکرانش، تماشای آن میتواند لذت بخش باشد.
۴. آن زن در حق او بد کرد (She Done Him Wrong) – پارامونت
فیلم دیگری که به نجات یک استودیوی فیلمسازی در دوران رکود کمک کرد، فیلم «آن زن در حق او بد کرد» بود که توسط کمپانی پارامونت تولید شد. این فیلم که بر اساس، نمایشنامهی جنجالی می وست ساخته شده بود با جای دادن کمدی خطرناکی در درون خود توانست به موفقیت بزرگی دست یابد و باعث کشف ستارهای همچون کری گرانت جوان شود.
ستارهای که بعد از این فیلم توانست در فیلمهای زیادی بازی کند. وست و گرانت پس از این فیلم، در یک فیلم دیگر هم با هم همبازی شدند و هر دوی آنها تا مدتها جزو ستارههای بزرگ پارامونت به حساب میآمدند. این فیلم درست مانند «خیابان چهل و دوم»، بسیار سرگرم کننده بود و توانست مردمی را که از رکود در عذاب بودند برای لحظاتی خوشحال کند.
۵. سیندرلا (Cinderella) – دیزنی
دیزنی پول زیادی را بر روی پروژهای «سیندرلا» سرمایه گذاری کرد و در آن زمان میتوان گفت بیش از ۲ میلیون دلار صرف تولید این فیلم شد. پس از جنگ جهانی دوم، گویا این استودیو طلسم شده بود، بنابراین تصمیم گرفت همان کاری را انجام دهد که بیش از یک قرن قبل با فیلم «سفید برفی» انجام داده بود. یعنی تمام دار و ندار خود را بر روی یک فیلم سرمایه گذاری کند.
همین امر باعث شده حتی تا به امروز دیزنی «سیندرلا» را یکی از منحصربهفردترین فیلمهای خود بداند زیرا اگر این فیلم ساخته نمیشد شاید امروز دیزنی وجود نداشت. جالب اینجاست که دیزنی بارها فیلمهایی را ساخته که بخش انیمیشن سازی این استودیو را نجات دادهاند مانند «پری دریایی کوچک»، اما این اولین باری بود که کل حیات استودیو به یک فیلم بستگی داشت و آن فیلم توانست همانند یک قهرمان عمل کند.
۶. شرک (Shrek) – دریم ورکس
قبل از شرک، دریم ورکس با ساخت فیلمهایی مانند «شاهزاده مصر» و «فرار مرغی» تا حدی توانسته بود در زمینهی انیمیشن خوب عمل کند، اما هرگز فکرش را هم نمیکرد که به یکی از بزرگترین استودیوهای انیمیشن جهان تبدیل شود. بعد از «شرک»، این کمپانی تمام پول خود را صرف فیلمهایی با جلوههای ویژهی کامپیوتری غنی کرد، چون فیلم شرک توانسته بود به موفقیت بالایی دست پیدا کند و این کمپانی تصمیم گرفت دیگر هرگز انیمیشنهای دو بعدی نسازد.
هر چند استودیوی انیمیشن دریم ورکس چند سال پیش از استودیوی اصلی جدا شد و هم اکنون به یونیورسال پیکچرز تعلق دارد. در حقیقت موفقیت فیلم «شرک» باعث شد که انیمیشن سازی وارد مرحلهی جدیدی شود زیرا این فیلم توانسته بود در سطح جهانی طرفداران زیادی برای خود پیدا کند.
۷. سه دختر زرنگ (Three Smart Girls) – یونیورسال
هنگامی که یونیورسال در اواسط دههی ۳۰ ورشکستگی مالی بزرگی را تجربه کرد، بنیانگذاران استودیو یعنی خانواده لیمل، اخراج شدند و یک هیئت مدیرهی جدید جایگزین آنها شد. یکی از اولین فیلمهای این هیئت مدیره، «سه دختر زرنگ» نام داشت که توانست، به موفقیت بینظیری دست یابد و استودیو را به موقعیت باثباتی برساند و ستارهی جدیدی به نام دینا دربین را هم به هالیوود معرفی کند.
بر خلاف برخی از آثار دیگر این استودیو، «سه دختر زرنگ» هم اکنون کاملا فراموش شده، با این حال، این فیلم آنقدر محبوب بود که دو دنباله برایش ساخته شد. دربین هم به ستارهی نوجوان استودیو تبدیل شود و توانست از طریق استودیوی یونیورسال به موفقیت چشمگری دست پیدا کند. در حقیقت استودیوی یونیورسال پیشرفت خود را مدیون فیلم «سه دختر زرنگ» است، زیرا بدون این فیلم قطعا در همان سالها ورشکسته میشد.
۸. داستان اسباببازی (Toy Story) – پیکسار
پیکسار در اواسط دههی ۹۰ به شرکتی زیان ده برای استیو جابز تبدیل شده بود و او قبل از انتشار «داستان اسباب بازی» میخواست شرکتش را واگذار کند. با این حال، «داستان اسباببازی» بیش از ۳۰۰ میلیون دلار درآمد به همراه داشت و باعث شد که سهام پیکسار به شدت رونق بگیرد. جابز ترجیح داد در استودیو بماند و به همکاری با دیزنی ادامه دهد و فیلمهای بیشتری ریسک و شخصیت سرمایه گذاری بسازد.
پیکسار در اواسط دههی ۲۰۰۰ به قیمت ۷.۴ میلیارد دلار به دیزنی فروخته شد، این رقم حتی در ذهن جابز نمیگنجید و هرگز فکرش را هم نمیکرد که بتواند استودیواش را به این قیمت بفروشد. «داستان اسباب بازی» مرزهای تکنولوژی را جابجا کرد و داستان خوبی را به نمایش گذاشت و باعث شد که پیکسار از آن زمان تاکنون در صدر صنعت انیمیشن باشد.
۹. گودزیلا (Godzilla) – توهو
کل صنعت فیلم ژاپن پس از جنگ جهانی دوم به یکباره سقوط کرد و در سالهای بعد از آن هم نتوانست جایگاه خود را پیدا کند. با این حال، سال ۱۹۵۴ سالی بود که همه چیز را تغییر داد، زیرا دو فیلم «گودزیلا» و «هفت سامورایی» در ژاپن منتشر شدند. هر دوی این فیلمها جزو فیلمهای بزرگ ژاپن بودند و حتی بعدها نسخه آمریکایی فیلم «گودزیلا» هم ساخته شد. فیلمی که باعث شد دنیای غرب عاشق این موجود شود.
گودزیلا به توهو کمک کرد تا از مشکلات مالی خود خلاص شود و برای بیش از نیم قرن مجوز این شخصیت را برای خودش حفظ کند. هنوز که هنوز است بعد از گذشت این همه سال میتوان گفت که فیلم اصلی بهترین فیلمی است که در رابطه با ریسک و شخصیت سرمایه گذاری این موجود خیالی ساخته شده و همین امر باعث ماندگار شدن این موجود شده و باعث شده که بسیاری از مخاطبان حتی نسلهای جوان هم آن را بشناسند. هم اکنون استودیوی گیبلی و کوروساوا، مجموعهای متنوع از کاراکترهای تخیلی دارند که همهی آنها را مدیون گودزیلا هستند.
۱۰. همهی فیلمهای شرلی تمپل – فاکس
شرلی تمپل بازیگری بود که نه تنها فاکس را نجات داد و منجر به ادغام این استودیو با استودیوی قرن بیستم شد، بلکه میتوان او را ناجی هالیوود هم دانست. در حقیقت میتوان گفت که تمپل ستارهی بیبدیل دورهی خودش بوده است. پس از اینکه برخی فیلمهای او مانند چشمان روشن به شهرت جهانی رسیدند، او به یکی از بزرگترین ستارههای دههی ۱۹۳۰ تبدیل شد و تا به امروز توانست شهرت خود را حفظ کند.
تمپل آنقدر محبوب بود که پرزیدنت روزولت از او تقدیر کرد و او را یک ستارهی بزرگ نامید. فیلمهای او هنوز هم در بستر دیویدی پخش میشوند و آگهیهای تبلیغاتیاش هم سالها تا اواسط دههی ۲۰۰۰ در تلویزیون پخش میشد. با این حال، اگر «حیوانات بیسکوئیتی در سوپ من» به نظر شما آزاردهنده میآید، به یاد داشته باشید که این هم بخشی از صنعت سینما بوده و باید آن را پذیرفت.
ریسک و بازده
ریسک و بازده، دو مفهوم مخالف هم در دنیای مالی و سرمایه گذاری است. بسیار حیاتی است که یک سرمایه گذار تصمیم بگیرد چقدر توانایی پذیرش ریسک را دارد، به طوری که در عین حال با وجود سرمایه گذاری که انجام داده احساس راحتی کند.
افراد می توانند با انحراف معیار، میزان ریسک را اندازه بگیرند. به خاطر وجود ریسک، احتمال از دست رفتن بخشی از سرمایه گذاری یا کل آن وجود دارد. اما “بازده” از سمت دیگر، سود یا زیانی است که یک سرمایه گذاری به همراه دارد.
ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
ابندا برای درک بهتر از مطلب تعریفی از ریسک را ارائه می دهیم؛ ریسک کردن به معنای احتمال محقق نشدن پیش بینی ها است. یا به عبارتی ریسک همان احتمال عدم موفقیت است. یک سرمایه گذار برای سود بیشتر سرمایه گذاری می کند و هر چه سود بیشتری داشته باشد، موفقیت بیشتری هم کسب کرده است. حال اگر احتمال موفقیت او زیاد باشد، پس ریسک زیادی متحمل نشده است. بنابراین ریسک را می توان احتمال عدم موفقیت در نظر گرفت.
مثالی برای ریسک:
ریسک در همه بازارها و سرمایه گذاری ها وجود دارد؛ به طور مثال فرض کنید شما پولی را در صندوق های درآمد ثابت سرمایه گذاری می کنید و هر ماه مبلغ مشخصی را به عنوان سود دریافت می کنید، در این حالت ریسک شما در حد صفر بوده است چراکه پیش بینی شما از سود و بازده مورد نظر در هر ماه محقق خواهد شد.
باید در نظر داشته باشید منظور از سود یا همان بازده در بازار سرمایه پاداش پولی است که در اثر سرمایه گذاری کسب می کنید. حال اگر همان پول را در بورس سرمایه گذاری کنید ممکن است به سود چند برابری دست پیدا کنید و ممکن است حتی اصل پول خود را هم از دست بدهید.
در این حالت شما پذیرفته اید که در قبال رسیدن به سود بیشتر ریسک بالاتری را بپذیرید. دقت کنید زمانی که از سود قطعی صحبت می کنیم، مطمئن هستید که هر ماه این مبلغ را دریافت خواهید کرد ولی در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در بورس اطمینان صددرصد ندارید و ممکن است به سود مورد انتظار خود برسید و یا سود کمتر یا بیشنر را تجربه کنید که این همان ریسک است. (برای کسب اطلاعات بیشتر در باب ریسک می توانید به مقاله ریسک و انواع آن مراجعه بفرماید.)
بازده سرمایه گذاری چیست؟
برای درک بهتر رابطه ریسک و بازده بهتر است مفهوم بازده سرمایه گذاری را بشناسید. بازده پول یا سودی است که سرمایه گذار در اثر سرمایه گذاری به دست می آورد. دقت کنید میان بازده یا سود مورد انتظار شما و سود و بازدهی که در عمل به دست می آورید، تفاوت وجود دارد.
به طور مثال تصور کنید مبلغی را در بورس سرمایه گذاری کرده اید و انتظار دارید در بازه زمانی مشخص به سود مثلا ۲۰% که به آن (سود مورد انتظار) می گوییم، برسید حال اگر در همان بازه مشخص سود به دست آمده یا (سود عملی) ۲۵% باشد، نه تنها انتظارات شما برآورده شده است بلکه به سود بیشتری هم دست پیدا کرده اید.
نکته مهم: تفاوت بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
ریسک و بازده چه رابطه ای دارند؟
رابطه میان ریسک و بازده رابطه ای مستقیم است. هر چه بازده مورد انتظار شما بالاتر باشد، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید. به همین دلیل لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی خود، میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید تا تعادل مناسبی میان ریسک و بازده ایجاد شود.
آیا ریسک ب معنای خطر و ضرر است؟
مهم است به این نکته توجه داشته باشید و جود ریسک بالا، مساوی بازده بالاتر نیست، بنابراین توازن بین ریسک و بازده به این معناست که ریسک بالاتر، صرفا نشان دهنده پتانسیل سود بالاتر است و هیچ تضمینی وجود ندارد. ریسک بالاتر، احتمال ضرر سنگین تر را نیز در پی خواهد داشت.
نسبت بازده به ریسک:
یکی از مهم ترین فاکتورهای شناخت رابطه ریسک و بازده، نسبت بازده به ریسک است. این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار شما به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است. به طوری که هر سرمایه گذاری باید پیش از ورود به بازارهای سرمایه گذاری، این نسبت را محاسبه کند.
مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایه گذاری شما است. به عبارت نسبت بازده به ریسک نشان می دهد که به ازای ریسک و شخصیت سرمایه گذاری در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید کرد.
رابطه ریسک و بازده رابطه ریسک و بازده
بر مبنای اصول سرمایه گذاری، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ است. به این معنی که توان ریسک پذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، قابل قبول نیست.
که در نتیجه می توان گفت: ورود به چنین معاملاتی صحیح نیست به این علت که نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را قبول کرده اید و چنین عملکردی در بلند مدت، به احتمال قوی به زیان شما تمام خواهد شد.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
مفهوم ریسک و بازده یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی و یکی از مسئولیت های اساسی در کسب و کار است به عبارتی، هر چقدر یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، می توان انتظار بازده مالی بیشتری در آن کسب و کار را هم داشت.
البته باید از این مورد هم غافل نشویم که همیشه احتمالات منفی و استثناهایی که ممکن پیش آید را در نظر داشته باشید چراکه ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.
از مهم ترین کاربرد های ریسک:
از کاربردهای نسبت بازده به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایه گذاران هیجانی با ریسک غیر منطقی است؛ تا بدین وسیله مجبور شوند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب و رابطه معقولی ایجاد کنند.
نسبت بازده به ریسک بهینه
به عقیده یک مربی مالی با تجربه، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک، مقدار مناسب و قابل قبولی است به طوری که اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد باشد، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.
چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلندمدت مناسب است. ولی به این معنی بهترین نسبت بازدهی نیست. شرایط بازارهای مالی و میزان ریسکی که حاضرید بپذیرید، می تواند این نسبت را تغییر دهد.
معیارهای مهم ارزیابی موقعیت قبل از ریسک
معیارهای مهم و قابل توجه که باید در زمان ارزیابی موقعیت و قبل از پذیرش ریسک مورد توجه داشته باشد.
سطح ریسک
یکی از تصمیمات بزرگ و حائز اهمیت برای هر سرمایه گذار، انتخاب صحیح سطح ریسک می باشد. میزان تحمل ریسک بر اساس شرایط فعلی سرمایه گذار، اهداف آینده او و سایر فاکتورها مشخص می شود و با مقایسه بازار ها و میزان ریسک و البته توجه به شخصیت خودتان خود برای پذیرش ریسک اقدام کنید. اگر بخواهید از میان چندین بازار و روش سرمایه گذاری را بر اساس سطح ریسک (از پر ریسک به کم ریسک مرتب کنیم) می توان این گونه بیان کرد:
- سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال
- سرمایه گذاری در بازار آتی سکه
- سرمایه گذاری در بازار سهام تهران
- صندوق های سرمایه گذاری (صندوق های بدون سود ثابت)
- اوراق مشارکت شرکت ها
- اوراق مشارکت دولتی
- سپرده گذاری در بانک ها
دسته بندی افراد در مواجه با ریسک؛
- افراد ریسک پذیر
- افراد ریسک گریز
- افراد بیتفاوت به ریسک
شناخت خود و افراد دیگر و یا رقبا بر اساس ویژگی های فردی در مقوله ریسک پذیری می تواند کمک شایانی باشد برای برنامه ریزی بهتر و همچنین عملکرد بهتر در رقابت و این می تواند در روش سرمایه گذاری برای موفقیت بیشتر بسیار تاثیرگذار باشد.
ریسک و پذیرش عواقب آن:
باید بدانید در کنار نکات مثبت ریسک، عواقب احتمالی آن هم وجود دارد که لازم است به آنها را نیز در نظر داشته باشید این امر موجب می شود که از قبل سناریو شکست بررسی و مورد توجه قرار گیرد و خود را برای اثرات منفی و شکست احتمالی آماده کرده و در لیست برنامه ریزی برای مقابله با این احتمال آماده کنید.
پذیرش ریسک کمتر همراه با مثال:
رابطه ریسک و بازده تحت تاثیر روش سرمایه گذاری است که شما انتخاب می کنید. زمانی که شما در دارایی هایی با درآمد ثابت سرمایه گذاری کنید، تقریبا هیچ گونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. در چنین شرایطی بازدهی محدود و مشخصی نیز نصیب شما خواهد شد.
به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپرده های بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولا اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین می شود.
در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایه گذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایه گذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی به دنبال بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایه گذاری این است؛ پذیرش ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی و سود بالاتر.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، ریسک و شخصیت سرمایه گذاری مطالعه مقاله ابزار های تحلیل داده را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
معیار تشکیل سبد سرمایه گذاری
معیار تشکیل سبد سرمایه گذاری
اگر قرار باشد تنها یک جمله در مورد سرمایه گذاری به یک فرد تازه وارد در بازار سهام گفته شود، قطعاً آن است که: «تمام پول خود را در یک زمینه سرمایه گذاری نکن.» این مفهوم که در بازار سرمایه به نام سبد سرمایه گذاری، سبد سهام یا Portfolio خوانده می شود، شکل تغییر یافته همان ضرب المثل قدیمی است که می گوید: «تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید.»
قبل از تصمیم به سرمایه گذاری در بازار سهام، باید شناخت کاملی از وضعیت روحی خود داشته باشید و بدانید که از لحاظ شخصیتی، قادر یا علاقه مند به تحمل چه میزان ابهام و ریسک می باشید. به قول آدام اسمیت، بهتر است قبل از ورود به بورس شخصیت خود را بشناسید. زیرا بورس، محل گرانی برای خودشناسی محسوب می گردد. ما باور داریم که شما می توانید…
انتخاب ترکیب مناسب برای سرمایه گذاری و سبد سهام، علاوه بر وضعیت بازار و سایر شرایط محیطی، به میزان قابل توجهی نیز تابع وضعیت شخصی سرمایه گذار می باشد. به عنوان مثال شخصی را در نظر بگیرید که بازنشسته شده و قصد دارد از دارایی خود برای سرمایه گذاری استفاده نماید. برای این شخص، کسب حداقل سود و در حد پوشش میزان تورم، کافی خواهد بود. بنابراین دلیلی ندارد که چنین شخصی، برای کسب کمی سود بیشتر، ریسک قابل توجهی را پذیرا گردد. معمولاً به این نوع اشخاص توصیه می شود که کمی بیش از نصف دارایی خود را در بازار سهام سرمایه گذاری نموده و باقی مانده دارایی خود را صرف خرید اوراق مشارکت نمایند. به صورت سنتی در این مورد، نسبت های 40 درصد برای اوراق مشارکت و 60 درصد برای سهام پیشنهاد می شود.
طبیعی است یک فرد جوان به دلیل سن و موقعیت اجتماعی خود، آمادگی پذیرش ریسک بالاتری را دارد. در این حالت ممکن است وی ترجیح دهد قسمت ریسک و شخصیت سرمایه گذاری بیشتری از دارایی خود را به سرمایه گذاری در بازار سهام و حتی سهم های پُر ریسک اختصاص دهد.
به هر حال نباید فراموش کرد که اوراق مشارکت و سرمایه گذاری های بلندمدت در بانک ها، سود کمتری می دهند. اما در عوض، تحت هر شرایط و حتی در صورت وجود بدبینی در بازار، این سود پرداخت خواهد شد. اما سود ناشی از بازار سهام می تواند به سادگی در اثر یک قرارداد، یک خبر و یا یک شایعه افزایش یا کاهش یابد.
در پایان آخرین توصیه ای که می توان در مورد تشکیل سبد سرمایه گذاری ذکر نمود، این است که همواره قسمتی از پرتفوی خود را به پول نقد اختصاص دهید. یک سرمایه گذار باید همواره پولی را در دست داشته باشد تا در صورت بروز فرصت های جدید، از پول نقد خود برای سرمایه گذاری استفاده نموده و یا در صورت لزوم، نسبت سرمایه گذاری در پرتفوی خود را در حداقل زمان اصلاح نماید.
ما این راه را تجربه کرده ایم و به شما پیشنهاد می کنیم: بخشی از درآمد ماهیانه تان را به سرمایه گذاری اختصاص دهید. حتی اگر درآمد کمی دارید و همین الان هم کفاف زندگی تان را نمی دهد؛ باز هم سرمایه گذاری کنید. مطمئن باشید پاداش این روزهای سخت را خواهید گرفت.
منابع
مقاله علمی و آموزشی «معیار تشکیل سبد سرمایه گذاری»، نتیجه ی نگارش جناب آقای حمیدرضا خداپرست می باشد. در این راستا دو کتاب کسب درآمد از بازار بورس ایران با 2200 تومان!، نوشته ی حمیدرضا خداپرست – محمّدعلی خداپرست – خسرو اسفندیاری صفا و حبیب اله دهقان از انتشارات تایماز، منتشر شده در آذر 1392 با شابک 3-45-6776-600-978 و پیش بینی قیمت سهام در بورس به روش تحلیل تکنیکال، نوشته ی توماس میرز و ترجمه شادی سمیعی فر و محمدرضا شعبانعلی از انتشارات نص، منتشر شده در خرداد 1390 با شابک 0-053-410-964-978 به عنوان منابع اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند.
آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی
برگزاری آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی بصورت آکادمیک و ترمیک توسط مرکز آموزش عالی سهامیر در کشور ، آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی هم اکنون به صورت برگزاری کلاس های حضوری یا آنلاین در دسترس عموم عبلقه مندان به این حوزه است ، همچنین آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی برای متقاضیانی که خارج از استان تهران هستند بصورت فشرده ظرف مدت 7 روز برگزار میشود . در دسترس عموم علاقه مندان به این حوزه قرار گرفته است .
- sahamir_ac
- ژوئن 5, 2020
- 131 دیدگاه ها
- 12:37 ب.ظ
2 دهه تجربه
دپارتمان آموزش و توسعه علوم سرمایه گذاری
رشته های منعطف
پوشش بیش از 130 رشته تخصصی مالی
رتبه 1 آموزش حرفه ای
کسب رتبه برتر آموزش از موسسه PPQ
آموزش آکادمیک
برگزاری دوره های آموزش آکادمیک و ترمیک
فهرست مطالب
ریسک بازار
آموزش آکادمیک
آموزش کوتاه مدت
آموزش خصوصی
آموزش عمومی
دوره آموزش تخصصی مدیریت ریسک و روانشناسی بازار
آموزش انحصار EX
سطح دانشپذیران EX
استاندارد NOD
- دوره آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی بازار :
اموزش مدیریت ریسک و روانشناسی دارای جایگاه ویژه ای در معاملات بورس و اوراق بهادار میباشد ، در میان معاملات انبوه و شرایط بی ثبات ارزی و اقتصادی که امروزه گریبانگیر جامعه جهانی شده است ، علم مدیریت ریسک و روانشناسی بعنوان نجات دهنده سرمایه به کمک سرمایه گذاران و معامله گران در بازارهای معاملاتی می آید و مانع از هدر رفت منابع مالی میشود .
دوره اموزش جامع مدیریت ریسک و روانشناسی بازار سرمایه حاصل 30 سال تجربه و فعالیت مدیران و متخصصان سازمان سهامیر در بازار بورس ایران میباشد، کلیه مباحث و سرفصل های اموزشی این دوره مطابق با استانداردهای جهانی و QT اروپا برنامه ریزی و تدوین شده بطوریکه دوره آموزش مدیریت ریسک و روانشناسی بازار سرمایه را میتوان بعنوان یکی از بهترین دوره های حرفه ای آموزشی برای افرادی که قصد فعالیت حرفه ای در بازار بورس ایران را دارند دانست.
کلیه متقاضیان و دانشپذیران بمنظور شرکت در دوره اموزشی مدیریت ریسک و روانشناسی بازار میتوانند از طریق همین سامانه نسبت به ثبت نام و رزرو کلاس آموزشی اقدام نمایند.
- نحوه برگزاری دوره مدیریت ریسک و روانشناسی بازار :
دوره اموزش مدیریت ریسک و روانشناسی بازار به دو روش در مجموعه سهامیر برگزار میشود:
1- ثبت نام در دوره اموزش حضوری مدیریت ریسک و روانشناسی بازار : در این دوره اموزشی کلیه دانشپذیران بمنظور شرکت در دوره اموزش مدیریت ریسک و روانشناسی بازار میبایست راس ساعت تعیین شده و تاریخ معین بصورت فیزیکی در کلاس اموزشی حضور داشته باشند ، توجه داشته باشید کلاس های اموزش حضوری تحلیل بنیادی تنها در محل مراکز سهامیر برگزار میشود .
2- ثبت نام در دوره اموزش انلاین مدیریت ریسک و روانشناسی بازار : این دوره اموزشی بصورت غیر حضوری و مجازی برگزار میشود بگونه ای که کلیه دانشپذیران بمنظور شرکت در کلاس مدیریت ریسک و روانشناسی بازار میبایست در ساعات اعلام شده و تاریخ معین بواسطه یک سیستم کامپیوتر و یا حتی موبایل بصورت انلاین با فضای اموزشی و مدرس در ارتباط باشند .
دیدگاه شما